ضابطه تشخیص قرائت صحیح نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ضابطه تشخیص قرائت صحیح - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضابطه تشخیص قرائت صحیح


بزرگان فن قرائت، براي تشخيص قرائت صحيح و جدا ساختن آن از قرائت غيرصحيح، ضابطه اي مشخص كرده اند كه در اين جا ذكر مي گردد در اين باره سه شرطرا يادآور شده اند:
شرط اول: صحت سند قرائت بايد قرائت شناخته شده، داراي سند صحيح تايكي از صحابه باشد.
شرط دوم: با رسم الخط مصحف توافق داشته باشد.
شرط سوم: با قواعد ادبي عرب توافق داشته باشد.
هرگاه قرائتي داراي اين سه شرط باشد، صحيح و مورد قبول است اگر يكي ازاين شروط را نداشته باشد غير صحيح و مردود است اصطلاحا به قرائتي كه فاقدشروط مذكور است، شاذ گويند.
اين شروط سه گانه را اركان قرائت مورد قبول نام نهاده اند در توضيح اين اركان (شرايط سه گانه) گفته اند: قرائت لازم نيست با فصيح ترين قواعد عربي تطابق داشته باشد كافي است كه با يكي از لغت هاي عرب ـ گرچه نامشهور باشد ـ مطابقت كند، زيرا علماي نحو، بسياري از قرائت ها را با قواعد مخالف ديده اند، در حالي كه قرائت مذكور از يكي از قرا سبعه و مورد قبول مي باشد در توجيه اين گونه قرائات گفته اند: تطبيق با قواعد مشهور ضرورتي ندارد، بلكه اگر قرائت با برخي از لغت هاي قبائل عربي تطابق داشته باشد كافي است. [1]
در اين باره بايد گفت: قرآن با فصيح ترين لغات عرب نازل گرديده و هرگزلغت هاي شاذ و غير معروف عرب، معيار درستي قرائت نمي تواند باشد لذااين گونه سخن گفتن از امثال ابن جزري، پايين آوردن قدر و منزلت قرآن كريم است اينان چون قرائات سبع را پذيرفته بودند، به ناچار اين گونه سخناني را روامي دارند اين گونه اظهارات هرگز درباره قرآن روا نباشد.
هم چنين ابن جزري گويد: «مقصود از موافقت با رسم الخط مصحف، موافقت بارسم الخط هر يك از مصاحف عثماني كافي است تا ملاك صحت قرائت قرارگيرد» در صورتي كه مي دانيم مصاحف هفت گانه عثماني، خود داراي اختلاف بودندو موجب اختلاف گرديدند پس چگونه مي تواند ملاك صحت و قبولي قرائت گردد.
در رابطه با سند، قبلا اشارت رفت كه بيش تر سندهاي قرا تشريفاتي اند و براي تقويت بنيه قرائت ها ساخته و پرداخته شده بودند حقيقت اين است كه شيوخ واساتيد قرائت را كه هر يك از قرا نزد آنان شاگردي كرده بودند، به عنوان سند مطرح كرده اند.
ضابطه مورد قبول
اما آن چه ما آن را ضابطه قبولي قرائت مي دانيم، عبارت است از: موافقت باقرائت جمهور مسلمين جدا از قرائت قرا زيرا قرآن در دو مسير طي طريق نموده، نخست طريقه مردمي كه مسلمانان سينه به سينه از پدران و اجداد خود، از شخص شخيص پيامبر(ص) تلقي نموده و اخذ كرده اند و براي هميشه دست به دست داده تا به امروز براي ما رسانده اند.
اين قرائت مردمي، موافق با ثبت (نوشته) تمامي مصحف هاي موجود[2] درتمامي قرون است و نمايان گر آن، قرائت حفص است، زيرا حفص همان قرائت جمهور را قرائت كرده و علي (ع) نيز همان را قرائت كرده كه توده عظيم مردمي از پيامبر(ص) شنيده اند اين مسير، مسير تواتر است و قرآن به گونه تواتر به مارسيده است ولي مسير قرا و قرائات مسير اجتهاد است (جز قرائت عاصم) كه اجتهاد در نص قرآن روا نباشد و فاقد حجييت شرعي است.
اينك براي تشخيص قرائت صحيح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبطشده، سه شرط ارائه مي نماييم:
شرط اول: توافق با ثبت مصحف هاي موجود، كه در تمامي قرون بر دست تواناي مردمي ثبت و ضبط شده است تمامي قرآن هاي خطي و چاپي، مخصوصا درگستره شرق اسلام، بدون هيچ گونه اختلافي ارائه شده و مي شود.
شرط دوم: توافق با فصيح ترين و معروف ترين اصول و قواعد لغت عرب، زيراقرآن با فصيح ترين لغت نازل شده و هرگز جنبه هاي شذوذ لغوي در آن يافت نمي شود.
شرط سوم: توافق با اصول ثابت شريعت و احكام قطعي عقلي، كه قرآن پيوسته پايه گذار شريعت و روشن گر انديشه هاي صحيح عقلي است و نمي شود كه با آن مخالف باشد.
در اين زمينه شرح و بسط بيش تري در التمهيد (ج2) داده ايم به علاوه سخناني ازائمه معصومين در اين رابطه وجود دارد كه در ذيل يادآور مي شويم:
سخناني از اهل بيت (ع) درباره قرائت قرآن[3]
از ائمه اهل بيت (ع) سخناني درباره قرآن كريم وارد شده كه به مهم ترين موضوعاتي كه مورد بحث واقع شد، اشاره دارد، و حاكي از دقت نظر وژرف انديشي است كه ائمه اطهار(ع) درباره اين كتاب مقدس رعايت داشته اندهم چنين نشان دهنده ميزان عنايت و اهتمام آنان به حفظ و حراست نص قرآن و جلوگيري از تحريف و تاويل آن است گزيده اي از اين سخنان در زير نقل مي شود:
1. محمد بن وراق مي گويد: مجلدي را كه حاوي قرآن بود، به جعفربن محمدالصادق (ع) نشان دادم كه علايم و نشانه گذاري آن با طلا و يكي از سوره هاي آخرين آن نيز با طلا نوشته شده بود كاستي در آن ياد ننمود جز آن كه فرمود: «دوست ندارم كه قرآن با رنگي جز رنگ سياه نوشته شود، همان گونه كه در اولين بار نوشته شده است».[4]
اين سخن، نشانه دقت و علاقه شديد امام نسبت به حفظ و سلامت قرآن است تا آن جا كه در رنگ خط نيز ترجيح داده شده كه به همان نحوي كه اول بارنوشته شده، محفوظ و باقي بماند، تا بدين وسيله قرآن با چيزي غير از قرآن، مانند زوائد و تحسينات اخير، اشتباه نشود.
2. امام محمدبن علي الباقر(ع) فرموده: «قرآن واحد است و از پيش گاه خداي يگانه و واحد فرود آمده است و اين اختلافات از راويان برآن واردمي شود» [5] اين سخن، بدين معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا يكي است و قرآن به نص واحد نازل گشته است و اختلاف در روايت اين نص بر حسب اجتهاد قاريان است حديث بعدي، اين معنا را توضيح مي دهد:
3. امام جعفر بن محمد الصادق (ع) مي فرمايد: «قرآن بر حرف واحد و از نزدخداي واحد نازل گشته است» [6] منظور نفي قرائت هاي متداولي است كه مردم آن ها را متواتر از پيامبر(ص) پنداشته اند امام چنين مطلبي را انكار مي كند، زيرا قرآن به نص واحد نازل شده است اما اختلاف لهجه ها (برحسب تفسيري كه از حروف سبعه داشته ايم) از طرف امام نفي نمي شود، چنان كه در روايات ديگر آمده و قبلانقل شد.
4. سالم بن سلمه گويد: شخصي در محضر امام صادق (ع) آياتي از قرآن را قرائت كرد و به طوري كه من شنيدم، قرائت او غير از قرائت ديگر مردم بود ابوعبداللّه (ع)به وي گفت: «از اين قرائت خودداري كن و همان گونه كه مردم مي خوانند تو هم بخوان» [7] شايد اين شخص بر حسب تفنن قرا، قرآن را به وجوه مختلف قرائت كرده است و از آن جا كه اين قبيل قرائت ها، به منزله بازي با نص قرآن كريم است، امام وي را نهي كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفي را كه مردم ملتزم به آن هستند اختيار كند، زيرا قرائت صحيح كه در شريعت بدان امر شده، همان قرائتي است كه هر نسلي از نسل پيش تا از پيامبر(ص) و او از جبرئيل و او ازخداي عزوجل، اخذ كرده است و توجهي به قارياني كه فن قرائت را همانند يك نوآوري و صنعت حرفه خود قرار داده اند، نبايد كرد و تنها قرائتي كه با قرائت عامه مسلمانان موافق باشد، بايد مورد توجه قرار گرفته شود.
5. سفيان بن السمط مي گويد: در مورد تنزيل قرآن از امام صادق (ع) پرسيدم، وي گفت: «همان گونه كه آموخته ايد، بخوانيد» [8].
وي از نص اصلي كه براي نخستين بار نازل شده سئوال كرده است، زيرا ديده است كه قرا در اين زمينه اختلاف دارند و امام پاسخ مي دهد كه نص اصلي همان است كه امروز ميان مردم متداول است و فرموده او (همان گونه كه آموخته ايدبخوانيد) به اين معنا است كه بر شما (يعني عامه مسلمانان) واجب است قرآن راهمان گونه كه خلفا عن سلف از پيامبر(ص) فرا گرفته ايد، بخوانيد.
6. علي بن الحكم مي گويد: عبداللّه بن فرقد و معلي بن خنيس براي من نقل كردند كه ما در محضر امام صادق (ع) بوديم و ربيعة الراي نيز با ما بود در آن جاپيرامون فضل قرآن سخن به ميان آمد امام صادق (ع) فرمود: «اگر ابن مسعود قرآن راطبق قرائت ما نمي خوانده است، گم راه بوده است» ربيعه گفت: گم راه؟
امام (ع)گفت: «بلي، گم راه» امام صادق (ع)، اضافه كرد: «ما قرآن را طبق قرائت ابي مي خوانيم».[9]
شايد در آن مجلس درباره قرائت هاي غير متعارف ابن مسعود بحث مي شده وامام (ع) به آنان تذكر داده كه اين قرائت ها جايز نيست و قرائت صحيح، همان قرائت عامه مسلمانان است و كسي كه ازاين روش متداول عامه تخطي كند گم راه است، زيرا چنين كسي از روش مسلمانان كه نسلا بعد نسل از پيامبر فرا گرفته اند، عدول وتخطي كرده است و اگر ابن مسعود قرآن را بر خلاف روش مسلمانان قرائت مي كرده است (به فرض صحت نسبت) گم راه است، زيرا طريق ميانه، طريقي است كه جامعه مسلمانان در آن مشي مي كنند و كسي كه از اين راه ميانه گام برون نهد، هركس كه باشد گم راه خواهد بود.
اما اين گفته امام كه ما قرآن را بر طبق قرائت ابي مي خوانيم، اشاره است به دوران يك سان شدن مصحف ها در عهد عثمان كه ابي بن كعب قرآن را املا مي كرد، وگروهي آن را بر وفق املا او مي نوشتند و هرگاه در مورد نص اصلي اختلاف داشتند، براي رفع اختلاف به وي مراجعه مي كردند و مصحف موجود كه مورد قبول عامه مسلمانان است، بر طبق املا ابي بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت ابي بن كعب، كنايه از التزام به چيزي است كه هم اكنون عامه مسلمانان برآنند.[1]. ر ك: ابن جزري، النشر في القراات العشر، ج1، ص 10.
[2]. در مراكزي كه نشر و پخش مصاحف و قرائات از آن جا نشات گرفته، مانند كوفه و بصره و ديگر مناطق گ گ شرق بلاد اسلامي.
[3]. اين سخنان از كافي، تاليف ثقة الاسلام كليني، استخراج شده است ر ك: به جلد دوم كافي، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، شماره هاي 8 و 12 و 13 و 15 و 23 و 27، ص 627.
[4]. «لا يعجبني ان يكتب القرآن الا بالسواد كما كتب اول مرة» .
[5]. «القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجي من قبل الرواة» .
[6]. «ولكنه نزل علي حرف واحد من عند الواحد».
[7]. «كف عن هذه القراة اقرا كما يقرا الناس».
[8]. «اقرؤوا كما علمتم» .
[9]. «ان كان ابن مسعود لا يقرا علي قراتنا فهو ضال» فقال ربيعة: ضال؟ فقال عليه السلام: «نعم، ضال» ثم گ گ قال ابوعبداللّه (ع): «اما نحن فنقرا علي قراة ابي» .



7. صدوق از امام جعفر بن محمد الصادق و او از پدران خود(ع) روايت كرده است كه رسول اللّه (ص) فرمود: «قرآن را با همان كيفيت عربي آن بياموزيد و ازنبر در قرآن (يعني مبالغه در اظهار همزه) بپرهيزيد».[1]
امام صادق (ع) فرمود: «اظهار همزه به منزله اضافه كردن بر قرآن است، مگرهمزه هاي اصلي، مانند: «الخبا» در آيه «الا يسجدوا للّه الذي يخرج الخبا» [2] و يا «لكم فيها دف» [3] و نيز «فاداراتم».[4]
در برخي نسخه ها كلمه «النبر» به زاي يعني «النبز» نوشته شده كه اشتباه است وهمان طور كه قبلا از نهايه ابن اثير نقل شد، صحيح آن «نبر» است و كسائي به «نبر» قرائت مي كرده است اين كه در احاديث اهل بيت (ع) آمده است قرآن را به كيفيت عربي خالص قرائت كنيد[5]، از نظر علاقه شديدي است كه به حفظ لغت اصيل قرآن داشته اند و لغت اصيل، همان لغت فصيح عرب و لهجه رايج آن است، تا قرآن از هرگونه تغيير و غلط خواني مصون باشد و دگرگوني در آن راه نيابد.


[1]. قال رسول اللّه: «تعلموا القرآن بعربيتة و اياكم والنبرفيه، يعني الهمز» (صدوق، معاني الاخبار، چاپ نجف، ص 327).
[2]. نمل27: 25.
[3]. نحل16: 5.
[4]. بقره2: 73 ر ك: معاني الاخبار، ص 98.
[5]. ر ك: وسايل الشيعه، جلد6، ص 222، باب 30 از ابواب قرائت قرآن شماره 1.

/ 1