امام مهدي(عج) در ادعيه ماه رمضان - امام مهدی (عج) در ادعیه ماه رمضان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام مهدی (عج) در ادعیه ماه رمضان - نسخه متنی

بنياد حضرت مهدي موعود (عج)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام مهدي(عج) در ادعيه ماه رمضان

ماه رمضان، بهار قرآن و هنگامه‌ي معطر شدن جان‌هاي مؤمنان با عطر دل نواز آيه‌هاي الهي است.

رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ عترت خود را همراه و قرين قرآن ناميد، پس رمضان همان گونه كه بهار قرآن است. بايد بهار ولايت نيز باشد. به همين خاطر در اين ماه آن چنان كه از سوي پيشوايان ديني به قرآن دعوت شده است، جويندگان حقيقت به ولايت و امامت نيز فرا خوانده شده‌اند. اين حقيقت را در ادعيه‌اي از ماه مبارك رمضان كه در ارتباط با امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ است به عيان مي‌توان مشاهده كرد.

ما در اينجا برخي از اين ادعيه را از كتاب شريف مكيال المكارم[1] نقل مي‌كنيم. در اين كتاب در اين رابطه چنين آمده است:

تمام ماه رمضان

(يكي از زمان‌هايي كه دعاي براي امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در آن سفارش شده است، تمام ماه رمضان است.) به خصوص در شب‌هاي آن ماه شريف، زيرا كه اين ماه بهار دعا كردن است، و اين هم بهترين دعاها مي‌باشد. از همين روي از خود آن حضرت ـ كه خداوند فرجش را برساند ـ أمر و اهتمام به دعاي افتتاح در شبهاي اين ماه رسيده است. بنابراين از خواندن آن غافل مشو كه جدّاً دعايي است نفيس، و جامع مطالب دنيا و آخرت مي‌باشد.

و نيز مؤيد اين مطلب است آن كه رئيس محدثين شيخ بزرگوار صدوق ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب فضائل شهر رمضان به سند خود از حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ آورده كه درباره‌ي خوبي‌هاي ماه رمضان فرمود: كارهاي نيك در ماه رمضان پذيرفته شود و بدي‌ها آمرزيده گردد. هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خداي ـ عز و جل ـ بخواند چنان است كه در ماه‌هاي ديگر ختم قرآن كند، و هر كه در اين ماه به روي برادر مؤمنش بخندد، روز قيامت او را ملاقات ننمايد جز اين كه در روي او خنده آورد، و وي را به بهشت مژده دهد، و هر كس در اين ماه مؤمني را ياري كند خداي تعالي او را در درگذشتن از صراط ياري نمايد. روي كه قدم‌ها در آن خواهد لغزيد، و هر آن كه در اين ماه خشم خود را فرو گيرد، خداوند روز قيامت خشم خود را از او باز دارد، و كسي كه در آن اندوهگيني را دادرس شود خدايش از بيم بزرگ روز قيامت در امان دارد، و هر كه در اين ماه ستمديده‌اي را ياري نمايد خداوند او را بر هر كسي كه در دنيا با وي دشمني ورزد ياري فرمايد، و روز قيامت هنگام سنجش اعمال و حساب نيز ياريش كند.

ماه رمضان؛ ماه بركت؛ ماه رحمت؛ ماه مغفرت؛ و ماه توبه و بازگشت (به درگاه خداوند) است، و هر كس در ماه رمضان آمرزيده نشود پس در چه ماهي آمرزيده خواهد شد!؟ پس از خداوند بخواهيد كه روزه را از شما بپذيرد. و آن رمضان را آخرين رمضان شما قرار ندهد، و اين كه شما را در اين ماه براي فرمانبرداريش توفيق بخشد، و از نافرمانيش محفوظ بدارد، كه او بهترين سئوال شدگان است.[2]

مي‌گويم: در باب پنجم گفتيم كه دعا براي تعجيل فرج و گشايش امر مولايمان حضرت حجت ـ عجل الله تعالي فرجه ـ از اقسام ياري و كمك مي‌باشد، كه در اين جهت شريف ياري كردن مؤمن تأكيد شده اين كه در اين ماه مبارك به آن عمل گردد، و بدون شك ياري كردن امام ـ عليه السلام ـ بهترين و تمام‌ترين اصناف ياري كردن است.

و گواه بر آنچه ذكر شد از اهتمام به آن در ماه رمضان: دعايي است كه در كتاب اقبال و زاد المعاد از امام چهارم سيد العابدين و فرزندش ابو جعفر باقر ـ عليه السلام ـ روايت آمده كه اولش چنين است: «اللهم هذا شهر رمضان... و در آن آمده: أسألك أن تنصر خليفه محمد و وصيّ محمد و القائم بالقسط من أوصياء محمد صلواتك عليه و عليهم أعطف عليهم نصرك...»؛ خدايا اين ماه رمضان است... از تو مي‌خواهم كه جانشين محمد و وصي محمد و قيام كننده‌ي به عدالت از اوصياء محمد ـ كه درودهايت بر او و ايشان باد ـ را ياري نمايي، ياريت را بر آنان معطوف بدار.

و نيز شاهد بر آن است روايتي كه ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب الصوم فروع كافي از محمد بن عيسي به سند خود از امامان ـ عليه السلام ـ آورده كه فرمود: اين دعا را شب بيست و سوم ماه رمضان در حال سجده و برخاستن و نشستن و در هر حال تكرار مي‌كني، و نيز هر قدر كه مي‌تواني و هرگاه كه به يادت آمد در دوران زندگيت، پس از حمد خداي تبارك و تعالي و درود بر پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بگو: «الهم كن لوليك فلان بن فلان في هذه الساعه و في كل ساعه وليا و حافظا و ناصرا و دليلا و قائدا و عينا حتي تسكنه أرضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا.»[3] خداوندا براي ولي خودت فلان فرزند فلان (در هر زماني شيعيان نام امام عصر و نام پدرش را مي‌گفتند و در زمان ما بايد گفت: حجت بن الحسن عليه و علي آبائه السلام ـ مترجم) در اين ساعت و هر ساعت سرپرست و نگهدار و ياور و راهنما و پيشوا و مددكار باش تا اين كه او را در زمين خويش (فرمانرواي) مطاع گرداني و در آن دوراني طولاني بهره‌مند سازي.

اين حديث شريف دلالت دارد بر اين كه دعا كردن براي آن امر بزرگ (زودتر شدن ظهور) در شب بيست و سوم ماه رمضان مهمتر و مؤكدتر است از وقتها و زمان‌هاي ديگر، همچنان كه در ماه رمضان از ساير ماهها تأكيد بيشتري دارد،‌به جهت اين كه جهات استجابت و روي آوردن به درگاه خداوند و پاداش در آن شب جمع است، و نيز فرشتگان و روح در آن شب فرود مي‌آيند، و درهاي فتح و رحمت آن قدر گشوده مي‌شود كه در شب‌هاي ديگر گشوده نشوند. و بلكه از صريح بعضي از روايات به دست مي‌آيد كه آن شب همان شب قدر است كه از هزار ماه بهتر مي‌باشد، چنان كه ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب اصول كافي باب النوادر كتاب فضل القرآن به سند خود از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ از پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آورده كه فرمود: قرآن در بيست و سوم ماه رمضان فرود آمد.[4] اين حديث به ضميميه‌ي اين كه خداي عز و جل فرمود: «انا انزلناه في ليله القدر» ما (قرآن) را در شب قدر فرو فرستاديم؛[5] دلالت دارد بر اين كه شب قدر همان شب بيست و سوم ماه رمضان است، و اين براي اهل بينش واضح است.

و محقق نوري ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب النجم الثاقب دعاي مزبور را به گونه‌ي مبسوطي از كتاب المضمار تأليف سيد علماي بزرگوار آن كه شايسته است عموم اهل بينش به او اقتدا كنند سيد علي بن طاووس ـ رحمه الله عليه ـ نقل كرده است، دعا چنين است: «اللهمّ كن لوليك القائم بأمرك الحجه بن الحسن المهدي عليه و علي آبائه أفضل الصلاه و السلام في هذه الساعه و في كل ساعه ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و مؤيّداً (مريداً ـ خ ل) حتي تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طولاّ و عرضاً و تجعله من الائمه الوارثين اللهم انصره و انتصر به و اجعل النصر منك له و علي يده و اجعل النصر له و الفتح علي وجهه و لا توجه الأمر الي غيره اللهم اظهر به دينك و سنه نبيك صلي الله عليه و آله حتي لا يستخفي بشيء من الحق مخافه احد من الخلق اللهم اني ارغب اليك في دوله كريمه تعزّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدّعاه الي طاعتك و القاده الي سبيك و آتنا في الدنيا حسنه و في الآخره حسنه و قنا عذاب النار و اجمع لنا خير الدارين و اقض عنا جميع ما تحبّ فيهما و اجعل لنا في ذلك الخيره برحمتك و منّك في عافيه آمين ربّ العالمين و زدنا من فضلك و يدك الملاء فانّ كلّ معط ينقص من ملكه و عطاؤك يزيد في ملكك»؛

‌خداوندا براي ولي قائم به أمرت حجت بن الحسن مهدي ـ كه بر او و بر پدرانش بهترين درود و سلام باد ـ در اين ساعت و در همه‌ي ساعت‌ها سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و تأييد كننده (يا خواهان) باش تا اين كه بر سراسر زمينت فرمانرواي مطاعش سازي و از كران تا كران گيتي برخوردارش نمايي، و او و فرزندانش را از امامانِ وارث قرار دهي، خدايا او را ياري نموده و به وسيله‌ي او پيروزي را براي (دين) خويش تحقق بخش، و نصرت خود را براي او و به دست او فراهم آور، و ياري را به او اختصاص ده،‌و فتح و پيروزي را به روي او بگشاي و امر (حكومت) را به غير او متوجه مساز، خداوندا دينت و سنت پيغمبرت ـ كه درود و سلامت بر او و خاندانش باد ـ را به او آشكار كن، تا چيزي از حق را از بيم احدي از خلق مخفي ندارد، خدايا من به درگاه تو زاري مي‌كنم به جهت دولتي گرامي كه اسلام و اهل آن را به آن عزت دهي و نفاق و اهل آن را خوار گرداني، و ما را در آن دولت از دعوت كنندگان به سوي طاعتت قرار داده و در شمار راهنمايان به راهت منظور داري، و در دنيا حسنه‌اي و در آخرت حسنه‌اي به ما عنايت فرماي و ما را از عذاب آتش نگهدار، و خير دنيا و آخرت را براي ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داري براي ما قرار ده، و اختيار آن را برايمان محفوظ بدار به رحمت و منت خودت و با عافيت، اجابت فرماي اي پروردگار عالميان،‌و از فضل و نعمتت بر ما بيفزاي (و پيمانه‌مان را) پر كن، كه هر بخشنده‌اي از داراييش كاسته مي‌شود، ولي عطاي تو در ملكت مي‌افزايد.

شب ششم ماه رمضان

از دعايي كه در اقبال از كتاب محمد بن ابي قره نقل شده به دست مي‌آيد، دعا اين است:

«اللهم لك الحمد و اليك المشتكي اللهم أنت الواحد القديم و الآخر الدائم و الرّبّ الخالق و الديان يوم الدين تفعل ما تشاء بلا مغالبه و تعطي من تشاء بلا منّ و تمنع ما تشاء بلا ظلم و تداول الايام بين الناس و يركبون طبقاً عن طبق أسالك يا ذاالجلال و الاكرام و العزه التي لا ترام و أسئلك يا الله و أسئلك يا رحمن اسئلك أن تصلي علي محمد و آل محمد و أن تعجل فرج آل محمد و فرجنا بفرجهم و تقبل صومي و أسئلك خير ما أرجو منك و أعوذ بك من شرّ ما أحذر إن أنت خذلت فبعد الحجه و إن أنت عصمت فبتمام النّعمه يا صاحب محمد يوم حنين و صاحبه و مؤيده يوم بدر و خيبر و الموطن التي نصرت فيها نبيّك عليه و آله السلام يا مبير الجبارين و يا عاصم النبيين أسئلك أقسم عليك بحق يس و القرآن الحكيم و بحق طه و ساير القرآن العظيم أن تصلي علي محمد و آل محمد و أن تحصرني عن الذنوب و الخطايا و أن تزيدني في هذا الشهر العظيم تأييداً تربط به علي جأشي و تسدّ به علي خلّتي اللّهمّ إني ادرء بك في نحور أعدائي لا أجدلي غيرك‌ها أنا بين يديك فاصنع بي‌ما شئت لا يصيبني إلاّ ما كتبت لي أنت حسبي و نعم الوكيل.»[6]

پروردگارا حمد مخصوص تو است و تنها به تو شكايت مي‌آوريم، خدايا تو يكتاي قديم و آخرِ دائم هستي، و پروردگار آفريننده، جزا دهنده‌ي روز قيامتي (كه هيچ عملي را از خير و شر وامگذاري)، آنچه خواهي بي‌چون چرا انجام مي‌دهي، و به هر كه خواهي بدون منت مي‌بخشي،‌و هر چه را بخواهي بدون اين كه ستم كرده باشي منع مي‌كني، و روزگار را بين مردم مي‌گرداني، و آنها در پي يكديگر احوال گوناگون مي‌يابند، از تو مي‌خواهم اي صاحب جلال و كرامت و عزّتي كه جوينده‌اي برايش نيست، و از تو مي‌خواهم اي الله و از تو مي‌خواهم اي مهربان از تو مي‌خواهم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و اينكه فرج آل محمد را زودتر رساني، و گشايش أمر ما را با فرج آنان تعجيل فرمايي و روزه‌ام را بپذيري، و از تو مسئلت دارم بهترين چيزي را كه از تو اميدوارم، و به تو پناه مي‌برم از بدترين چيزي كه از آن بر حذرم، اگر تو خوار كني پس، از برپا نمودن حجت و دليل است، و اگر حفظ فرمايي پس به جهت تمام نمودن نعمت مي‌باشد، اي ياور محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روز حنين و ياور و تأييد كننده‌اش در روز بدر و خيبر و جاهايي كه در آنها پيغمبرت را ياري كردي ـ بر او و آل او سلام باد ـ اي نابود كننده‌ي ستمگران و اي حفظ كننده‌ي پيغمبران و از تو مي‌خواهم و تو را سوگند به حق يس و قرآن حكيم، و به حق طه و ساير (آيات) قرآن عظيم اين كه بر محمد و آل محمد درود فرستي،‌و مرا از گناهان و خطاها مصون داري، و در اين ماه بزرگ تأييد بيشتري به من بيفزايي كه به آن اضطرابم را آرام سازي و كاستي‌هايم را جبران نمايي، خداوندا من به (قدرت) تو بر گلوي دشمنانم مي‌زنم، براي خودم جز تو نمي‌يابم، اينك منم در پيشگاه تو پس آن چه مي‌خواهي با من كن كه جز آنچه تو بر من نوشته‌اي به من نرسد، تو مرا بسنده‌اي و بهترين وكيل هستي.

روز هشتم ماه رمضان

اهتمام به آن از دعايي كه در اقبال روايت شده به دست مي‌آيد و دعا اين است:

«اللهم إني لا أجد من أعمالي عملاً أعتمد عليه و أتقرب به إليك أفضل من ولايتك و ولايه رسولك و آل رسولك الطيبين صلواتك عليه و عليهم أجمعين اللهم انّي اتقرّب إليك بمحمد و آل محمد و أتوجه بهم إليك فاجعلني عندك يا إلهي بك و بهم وجيهاً في الدنيا و الآخره و من المقربين فانّي قد رضيت بذلك منك تحفه و كرامه فانه لا تحفه و لا كرامه أفضل من رضوانك و التّنعّم في دارك مع اوليائك و أهل طاعتك اللهم اكرمني بولايتك و احشرني في زمره أهل ولايتك اللهم اجعلني في ودايعك التي لا تضيع و لا تردّني خائبا بحقّك و حقّ من أوجبت حقّه عليك و أسئلك أن تصلي علي محمد و آل محمد و تعجّل فرج آل محمد و فرجي معهم و فرج كل مؤمن و مؤمنه برحمتك يا أرحم الراحمين»[7]؛

بار خدايا من از كارهايم عملي كه بر آن تكيه كنم و به وسيله‌ي آن به سوي تو تقرب جويم نمي‌يابم كه از ولايت تو و ولايت (دوستي و پيروي) فرستاده‌ات و خاندان پاك فرستاده‌ات ـ كه درود تو بر او و آنان باد ـ بهتر باشد، خدايا من به درگاه تو به محمد و آل محمد تقرب مي‌جويم و به آنها به سوي تو روي مي‌آورم پس مرا نزد خود اي خداي من به حق خودت و به حق آنها در دنيا و آخرت با قدر و منزلت قرار ده و از نزديكان درگاهت به شمار آور، كه به درستي من راضيم كه آن را از تو هديه و گرامي داشتي بگيرم، چون كه هيچ تحفه و گرامي داشتي بهتر از رضا و خشنودي تو و برخورداري از نعمت‌ها در سراي (ابدي) تو با دوستان و اهل اطاعتت نيست. خداوندا مرا به ولايت خويش گرامي بدار، و در شمار اهل ولايتت محشور گردان. خدايا مرا در بين سپرده‌هاي خودت كه گم نمي‌شوند قرار ده و مرا نا اميد بر مگردان به حق خودت و حق هر آن كه حقش را بر خودت واجب دانسته‌اي، و از تو مي‌خواهم كه بر محمد و آل محمد درود فرستي و فرج آل محمد را زودتر برساني و گشايش كار مرا با آنها تعجيل فرمايي، و نيز فرج هر مؤمن و مؤمنه را زودتر بياوري، به مهربانيت اي مهربان‌ترين مهربانان.

شب دوازهم ماه رمضان

و شاهد بر اهتمام به آن دعايي است كه در كتاب مزبور ياد شده كه:

«اللهم إني أسئلك بمعاقد العزّ من عرشك و منتهي الرحمه من كتابك و باسمك الأعظم و كلماتك التّامّه الّتي لا يجاوز هنّ برّ ولا فاجر فانّك لا تبيد و لا تنفد أن تصلي علي محمد و آل محمد و تقبّل منّي و من جميع المؤمنين و المؤمنات صيام شهر رمضان و قيامه و تفكّ رقابنا من النار، اللهم صل علي محمد و آل محمد و اجعل قلبي بارّا و عملي سارّا و رزقي دارّاً و حوض نبيك عليه و آله السلام لي قرارا و مستقرا و تعجّل فرج آل محمد في عافيه يا أرحم الراحمين»[8]؛

خدايا من از تو درخواست مي‌كنم به پايگاه‌هاي عزت از عرش تو، و اوج رحمت از كتاب تو، و به اسم أعظم تو، و كلمات تمام يافته‌ات كه هيچ نيك و بدي از حوزه‌ي آنها بيرون نيست، كه به درستي تو را نيستي و پاياني نمي‌باشد، اين كه بر محمد وآل محمد درود فرستي، و از من و تمام مردان و زنان با ايمان روزه‌ي ماه رمضان و شب زنده‌داري‌هاي آن را بپذيري، و ما را از آتش دوزخ برهاني، خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و دل مرا نيك و كارم را خشنود كننده و روزيم را پيوسته و فراخ گردان، و حوض پيغمبرت ـ كه بر او و خاندانش سلام باد ـ را قرارگاه من ساز و در كنار آن مرا مستقر فرماي و گشايش امر آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را با عافيت زودتر برسان اي مهربانترين مهربانان.

روز سيزدهم ماه رمضان

دعاي آن چنين است:

اللهم انّي ادينك بطاعتك و ولايتك و ولايه محمد نبيك صلي الله عليه و آله و سلم و ولايه امير المؤمنين عليه السلام حبيب نبيّك و ولايه الحسن و الحسين سبطي نبيك و سيّدي شباب اهل جنّتك و ادينك يا رب بولايه علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و سيدي و مولاي صاحب الزمان ادينك يا رب بطاعتهم و ولايتهم و بالتسليم بما فضّلتهم راضياً غير منكر و لا مستكبر (متكبّر) علي (معني) ما انزلت في كتابك اللهم صل علي محمد و آل محمد و ادفع عن وليك و خليفتك و لسانك و القائم بقسطك و المعظم لحرمتك و المعبّر عنك و الناطق بحكمك و عينك الناظره و اذنك السامعه و شاهد عبادك و حجّتك علي خلقك و المجاهد في سبيلك و المجتهد في طاعتك و اجعله في وديعتك التي لا تضيع و أيّده بجندك الغالب و أعنه و اعن عنه و اجعلني و والديّ و ما ولدا و ولدي من الذين ينصرونه و ينتصرون به في الدنيا و الآخره اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا اللهم امت به الجور و دمدم بمن نصب له و اقصم رئوس الضلاله حتي لا تدع علي الارض منهم ديّاراً؛

بارالها من تو را دينداري مي‌كنم با اطاعتت و ولايتت و ولايت محمد پيامبرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ولايت امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ دوست پيامبرت و ولايت حسن و حسين دو نواده‌ي پيامبرت و دو آقاي جوانان اهل بهشتت، و تو را دينداري مي‌كنم اي پروردگار به ولايت علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و آقا و مولايم صاحب الزمان، دينداريت مي‌كنم اي پروردگار به اطاعت و ولايت ايشان و تسليم بودن به آنچه آنان را برتري داده‌اي با خشنودي بدون اين كه منكر باشم يا تكبر ورزم، به همان گونه كه در كتابت نازل فرموده‌اي. بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست و از ولي و خليفه و زبان گويايت و بپا خاسته (براي اجراي) دادگريت و تعظيم كننده‌ي حرمتت و بازگو كننده‌ي از سوي تو، گوينده‌ي حكم تو و چشم بيننده و گوش شنونده‌ي تو و گواه بندگانت و حجت تو بر خلقت و جهادگر در راهت و تلاشگر در طاعتت هر گونه بلا را دفع كن و او را در امانت گم ناشدني خويش قرار ده و به سپاهيان پيروزت تأييد فرماي و او را ياري نموده و از او حمايت كن و مرا و والدينم و آنچه متولد كرده‌‌اند و فرزندانم را از كساني قرار ده كه او را ياري مي‌كنند، و به او ياري مي‌گيرند در دنيا و آخرت، پراكندگيمان را به او فراهم آور، و جدايي‌هاي ما را به او منسجم گردان، اي خدا به (ظهور) او ستم را بميران، و هر كس با او بستيزد نابودش ساز، و سران گمراهي را پشت بشكن تا اين كه احدي از آنها را روي زمين به جاي نگذراي.

روز هيجدهم و شب نوزدهم از همان ماه

و اهتمام به اين دعا در آن مواقع از ملاحظه‌ي دعاهاي وارد شده‌ي منقول در اقبال به دست مي‌آيد، و خداوند در هر حال ياري كننده است.

روز بيست و يكم همان ماه

به ويژه پس از انجام نماز صبح، و بر اين معني دلالت مي‌كند آنچه سيد أجل علي بن طاووس در كتاب اقبال به سند خود از حمّاد بن عثمان آورده كه گفت: شب بيست و يكم ماه رمضان بر حضرت ابي عبدالله (امام صادق ـ عليه السلام ـ ) وارد شدم، آن حضرت به من فرمود: اي حمّاد غسل كرده‌اي؟ عرض كردم: آري فدايت شوم، پس حصيري خواست سپس فرمود: نزديك من بيا و نماز بگزار، و پيوسته نماز مي‌خواند و من در كنارش نماز مي‌گزاردم تا اين كه از همه‌ي نمازهايمان فراغت يافتيم، آن گاه به دعا كردن پرداخت و من بر دعايش آمين مي‌گفتم تا اين كه سپيده دم فرا رسيد. پس آن جناب اذان و اقامه گفت و بعضي از غلامان خود را فرا خواند، ما پشت سرش قرار گرفتيم، جلو ايستاد و نماز صبح را به جاي آورد، در ركعت اول سوره فاتحه الكتاب و انا انزلناه في ليله القدر، و در ركعت دوم فاتحه الكتاب و قل هو الله احد را قرائت كرد.

و چون از تسبيح و تحميد و تقديس و ثناي خداي تعالي فراغت يافتيم، و بر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درود فرستاديم و براي تمام مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات اولين و آخرين دعا كرديم، آن حضرت به سجاده افتاد ساعتي طولاني جز نفس كشيدن چيزي از او نمي‌شنيديم، سپس شنيدم كه مي‌گفت:

«لا اله الا أنت مقلّب القلوب و الأبصار لا اله إلا انت خالق الخلق بلا حاجه فيك إليهم لا اله إلا انت مبديء الخلق لا ينقص من ملكك شيء لا اله إلا انت باعث من في القبور لا اله إلا انت مدبّر الأمور لا اله إلا انت ديّان الدّين و جبّار الجبابره لا اله إلاّ انت مجري الماء في الصخره الصّمّاء لا اله إلاّ انت مجري الماء في النّبات لا اله إلا انت مكوّن طعم الثّمار لا اله إلا انت محصي عدد القطر و ما تحمله السّحاب لا اله إلا انت محصي عدد ما تجري به الرّياح في الهواء لا اله إلا انت محصي ما في البحار من رطب و يابس لا اله إلا انت محصي ما يدبّ في ظلمات البحار و في أطباق الثّري أسألك باسمك الذي سمّيت به نفسك، او استأثرت به في علم الغيب عندك و أسألك بكل اسم سمّاك به أحد من خلقك من نبيّ أو صدًيق أو شهيد أو أحد من ملائكتك و أسئلك باسمك الذي إذا دعيت به أجبت و إذا سئلت به أعطيت و أسئلك بحقك علي محمد و أهل بيته صلواتك عليهم و بركاتك و بحقهم الذي أوجبته علي نفسك و أنلتهم به فضلك أن تصلي علي محمد عبدك و رسولك الداعي إليك بإذنك و سراجك الساطع بين عبادك في أرضك و سمائك و جعلته رحمه للعالمين و نورا إستضاء به المؤمنين فبشّرنا بجزيل ثوابك و أنذرنا الأليم من عذابك أشهد أنّه قد جاء بالحق من عند الحقّ و صدّق المرسلين و أشهد أنّ الذين كذّبوه ذائقوا العذاب الأليم أسئلك يا الله يا الله يا الله يا ربّاه يا ربّاه يا ربّاه يا سيّدي يا سيّدي يا سيّدي يا مولاي يا مولاي يا مولاي أسئلك في هذه الغداه أن تصلّي علي محمد و آله و آل محمد و أن تجعلني من أوفر عبادك و سائليك نصيباً و أن تمنّ عليّ بفكاك رقبتي من النار يا أرحم الراحمين و أسئلك بجميع ما سألتك و مالم أسئلك من عظيم جلالك ما لو علمته لسئلتك به أن تصلي علي محمد و أهل بيته و أن تأذن لفرج من بفرجه فرج أوليائك و أصفيائك من خلقك و به تبيد الظالمين و تهلكمهم عجل ذلك يا ربّ العالمين و اعطني سؤلي يا ذا الجلال و الاكرام في جميع ما سئلتك لعاجل الدّنيا واجل الآخره يا من هو أقرب إليّ من حبل الوريد أقلني عثرتي و أقلبني بقضاء حوائجي يا خالقي و يا رازقي و يا باعثي و يا محيي عظامي و هي رميم صل علي محمد و آل محمد و استجب لي دعائي يا أرحم الراحمين»؛

هيچ معبود حقي جز تو نيست دگرگون كننده دلها و ديده‌هايي، هيچ خدايي جز تو نيست آفريننده‌ي خلق بي‌آنكه نيازي در تو به آنها باشد، هيچ خدايي جز تو نيست آغازگر آفرينش، از ملك تو چيزي كاسته نمي‌شود، هيچ معبود حقي جز تو نيست برانگيزنده‌ي هر آن كه در گورها است، هيچ معبود حقي جز تو نيست تدبير كننده‌ي امور (هستي)، هيچ معبود حقي جز تو نيست جزا دهنده و درهم كوبنده‌ي ستمگران، هيچ معبود حقي جز تو نيست روان كننده‌ي آب در سنگ سخت، هيچ معبود حقي جز تو نيست جاري كننده‌ي آب در (ميان) گياهان، هيچ معبود حقي جز تو نيست چگونگي دهنده‌ي مزه‌ي ميوه‌ها، هيچ معبود حقي جز تو نيست آگاه به تعداد قطره‌ها و آنچه ابرها حمل مي‌كنند، هيچ معبود حقي جز تو نيست آگاه به شماره‌ي آنچه بادها در هوا مي‌پراكنند، هيچ معبود حقي جز تو نيست داناي به شماره‌ي آنچه در درياها از تر و خشك هست، هيچ معبود حقي جز تو نيست شمارش كننده‌ي هر جنبنده‌اي كه در تاريكي‌هاي درياها و در طبقات خاك هست. از تو مي‌خواهم به اسم تو كه خودت را به آن ناميده‌اي يا در عمل غيب خويش آن را به خود اختصاص داده‌اي، و تو را مي‌خوانم به هر اسمي كه احدي از خلقت تو را به آن ناميد پيغمبر يا صديق يا شهيدي يا كسي از فرشتگانت، و تو را مي‌خوانم به آن نامي كه هرگاه به آن خوانده شوي اجابت مي‌كني و چون به آن سئوال گردي مي‌بخشي و از تو مي‌خواهم به حق تو بر محمد و اهل بيت او ـ كه درودها و بركاتت بر آنها باد ـ و به حق آنها كه بر خودت آن را واجب ساخته‌اي، و به سبب آن ايشان را به فضل خويش نايل فرموده‌اي، اين كه درود فرستي بر محمد بنده‌ات و فرستاده‌ات دعوت كننده به فرمان تو به سوي تو، و چراغ درخشان تو در بين بندگانت در زمن و آسمانت، و او را رحمت براي عالميان، و نوري براي روشنايي گرفتن مؤمنان قرار دادي، پس به پاداش فراوانت ما را مژده داد، و از عذاب دردناكت ما را ترسانيد، گواهي مي‌دهم كه او حق را از طرف حق آورد و فرستادگانت را تصديق نمود، و شهادت مي‌دهم كه آنهايي كه او را تكذيب كردند عذاب دردناك را خواهند چشيد.

از تو مي‌خواهم اي الله اي الله اي الله، اي پروردگار اي پروردگار اي پروردگار اي آقاي من اي آقاي من اي آقاي من اي مولاي من اي مولاي من اي مولاي من، در اين صبحگاه از تو مي‌خواهم كه بر محمد و ‌آل او درود فرستي و مرا از پر قسمت‌ترين بندگان و درخواست كنندگانت قرار دهي، و بر من منت نهي كه گردنم را از آتش دوزخ برهاني اي مهربان‌ترين مهربانان. و از تو مي‌خواهم به تمام آنچه از تو سئوال نمودم و آنچه از تو نپرسيدم از جلالت عظيم تو كه اگر آن را مي‌دانستم به آن از تو درخواست مي‌كردم اين كه بر محمد و خاندان او درود فرستي، فرج كسي را كه به فرج او دوستان و برگزيدگان از خلقت گشايش يابند را اجازه فرمايي، و به (دست) او ستمگران را نابود و هلاك گرداني، زودتر آن را برسان اي پروردگار عالميان، و درخواستم را به من عطا كن اي صاحب جلال و بزرگواري، آن چه را درخواست نمودم براي دنياي نزديك و آخرت پس از اين به من عنايت كن، اي آن كه از رگ گردن به من نزديكتري، لغزشم را جبران كن، و با برآورده شدن حاجاتم مرا از درگاهت باز گردان، اي آفريدگار من اي روزي دهنده به من. اي برانگيزاننده‌ي من اي آنكه استخوان‌هاي پوسيده‌ام را زنده خواهي كرد بر محمد و آل محمد درود فرست و دعايم را به اجابت برسان اي مهربان‌ترين مهربانان.

هنگامي كه از دعا فراغت يافت سر برداشت، عرضه داشت: فدايت گردم تو دعا مي‌كني براي فرج كسي كه به فرج او برگزيدگان و اولياي خداوند گشايش يابند آيا تو خود آن كس نيستي؟

فرمود: نه. آن شخص قائم آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است.

گفتم: آيا براي خروج او نشانه‌اي هست؟

فرمود: آري؛ كسوف خورشيد هنگام بر آمدنش دو سوم ساعت از روز گذشته، و خسوف ماه شب بيست و سوم، و فتنه‌اي كه بر اهل مصر سايه‌ي بلا افكند و قطع شدن رود نيل، به آنچه برايت بيان نموده بسنده كن، و شب و روزت را در انتظار مولايت باش، كه خداوند هر روز در كاري است، و هيچ كاري از كار ديگر او را باز ندارد. او الله پروردگار عالميان است، و نگهداري دوستانش به او مي‌باشد و آنها نسبت به او بيمناكند.[9]


[1] . مرحوم سيد محمد تقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ج2، ص78 ـ 89.

[2] . بحارالانوار، ج96، ص341.

[3] . الكافي، ج4، ص162.

[4] . اصول كافي، ج2، ص629.

[5] . قدر / 1.

[6] . اقبال الاعمال، ص128.

[7] اقبال الاعمال، ص133.

[8] . اقبال الاعمال، ص141.

[9] . اقبال الاعمال، ص300 ـ 201.

ره توشه مهدي ياوران، ص255



/ 1