جواني را پس از پيري ز سر گيرم - جوانی را پس از پیری ز سر گیرم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوانی را پس از پیری ز سر گیرم - نسخه متنی

روح الله موسوی خمینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جواني را پس از پيري ز سر گيرم




  • بهار آمد جواني را پس از پيري ز سر گيرم
    بگلشن باز گردم با گل و گلبن درآميزم
    خزان و زردي آنرا نهم در پشت سر روزي
    پر و بالم كه در دي از غم دلدار پرپر شد
    بهنگام خزان در اين خراب آباد بنشستم
    اگر ساقي از آن جامي كه بر عشاق افشاند
    بيفشاند بمستي از رخ او پرده برگيرم



  • كنار يار بنشينم زعمر خود ثمر گيرم
    بطرف بوستان دلدار مهوش را ببر گيرم
    كه در گلزار جان از گل عذار خود خبر گيرم
    بفروردين بياد وصل دلبر بال و پر گيرم
    بهار آمد كه بهر وصل او بار سفر گيرم
    بيفشاند بمستي از رخ او پرده برگيرم
    بيفشاند بمستي از رخ او پرده برگيرم



امام خميني (ره)

/ 1