مقدمه - اسلام و اقليت هاي مذهبي نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و اقليت هاي مذهبي - نسخه متنی

محمدباقر طاهرى؛ ويراستاران: محمدجواد شريفى، حميده انصارى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

مسلمانان بر اين عقيده اند كه رسول مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله) آخرين پيامبر الهى و دين اسلام آخرين و كامل ترين شريعت آسمانى است، اين اعتقاد از ضروريات دين اسلام به شمار مى آيد، به گونه اى كه انكار آن به انكار حقيقت نبوت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) باز مى گردد. اين معنا كه از آن به خاتميت اسلام ياد مى شود با جامعيت و كمال اسلام ملازمه دارد; زيرا اگر دين كامل تر و جامع ترى امكان پذير باشد، پايان بخشيدن به چنين شريعتى، با فرض وجود قابليت آن در افراد بشر، نشانه ى امساك فيض است كه با حكمت الهى ناسازگار است; ضمن اين كه گستره ى ربوبيت الهى مستلزم توسعه و فراگيرى ربوبيت تشريعى و جامعيت شريعت الهى نسبت به نظام خلقت و تمام شئون حيات انسانى است; يعنى بر اساس خداشناسى اسلامى، خداوند به همه ى حقايق و مصالح و مفاسد و سعادت و شقاوت بشر آگاه است و نسبت به بندگان، لطف و احسان دارد و از جعل احكام، سود و زيانى نمى برد; از خودخواهى، منفعت طلبى، خطا، نسيان و انحراف به دور است و قدرت تكوينى و تشريعى او بر حق قانون گذارى اش دلالت دارد.

و اما در انسان شناسى اسلامى، على رغم ارزش گذارى به معرفت شناختى انسان، او را در درك سعادت و شقاوت جاويدانش ناتوان مى داند و با توجه به عدم مصونيت وى از خطا و لغزش و نسيان و انحراف و گرفتارى اش به جهل و خودخواهى، اولا انسان را فاقد صلاحيت كافى براى قانون گذارى مى شمرد و ثانياً تنها خداوند را واجد صلاحيت وضع قانون مى داند:

(إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ);[1]

امر آن به دست جز خدا نيست، به حق دستور دهد و او بهترين فرمان روايان است.

يكى از ابعاد كمال و جامعيت دين اسلام، حوزه ى فقه و حقوق است كه علاوه بر جامع نگرى و واقع بينى، داراى انسجام درونى و هماهنگى با ساير نظام هاى اجتماعى اسلامى و مطابق با توانايى و كرامت انسانى است.

از مسائلى كه در حوزه ى حقوق و حقوق بين الملل مطرح مى شود شكل سلوك و برخورد اين دين كامل و جامع اسلامى با اقليت هاى مذهبى است، به خصوص در حال حاضر كه حكومتى بر اساس آموزه هاى اسلام شكل گرفته است.

در طول تاريخ، اديان ديگر كارنامه ى چندان مناسبى در برخورد با اقليت هاى مذهبى نداشته اند; هنگامى كه زردشتيان بر ايران حكم مى راندند پيروان ساير اديان از جمله مسيحيان را فاقد حق انسانى شمرده، در مواردى به قتل مى رساندند. يهوديان نيز خود را نژاد برتر و قوم برگزيده مى دانند و مدعى اند خداوند، ملل ديگر را براى بردگى آنان آفريده است; چنان كه امروزه اسراييل و صهيونيسم جهانى مجسمه ى نژادپرستى و خودخواهى و ظلم است.

مسيحيان نيز على رغم ادعاى پيروى از پيامبر بزرگ خدا، حضرت مسيح(عليه السلام)، خشونت هايى را در قالب تفتيش عقايد و رفتار زشت عليه مسلمانان و يهوديان در جنگ هاى صليبى به نمايش گذاشتند كه پس از قرن ها هم چنان آزار دهنده است.

در عصر حاضر در مهد تمدن غربى، اقليت هاى مذهبى در سخت ترين فشارها قرار دارند تا جايى كه حتى حق ندارند بر اساس اعتقاداتشان رفتار كنند و كم ترين نماد مذهبى خويش را در محيط هاى رسمى و اجتماعى به همراه داشته باشند، در حالى كه اسلام قرن هاست حقوق اقليت ها را محترم و هرگونه اكراه و اجبار به تغيير در دين مردم را ناپسند مى داند و رعايت احترام آنان را لازم مى شمرد; چنان كه قرآن كريم مى فرمايد: (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ);[2] كسانى كه ايمان آورده اند و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و نصارى و صائبان، هرگاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنان نيست.

سنت نبوى، به خصوص در دوره ى حاكميت اسلامى در مدينة النبى الگوى بى بديل رفتار انسانى با اقليت هاى غير معاند است و همين طور دوره ى كوتاه حكومت علوى، و سخن به يادماندنى اميرالمؤمنين(عليه السلام) در برابر ظلمى كه به زن يهودى رفته بود، همه و همه جرعه اى از جامعيت و كمال نظرى و عملى اسلام عزيز است.

در نوشتار حاضر، محقق محترم جناب حجة الاسلام محمد باقر طاهرى درباره ى حقوق اقليت ها و رفتار با آنها و موضوعاتى هم چون: جزيه و فلسفه ى دريافت آن، برخورد اسلام و اهل كتاب با اقليت هاى مذهبى، قصاص و مجازات قتل مسلمان و كافر در اسلام، انتخاب مسكن اهل كتاب، ورود غير مسلمانان و كفار به مسجد و مكه، فروش قرآن به غير مسلمان، ازدواج مسلمانان با غير مسلمانان و كفار و... به بحث و بررسى پرداخته، اميد است مورد توجه و استفاده ى خوانندگان محترم قرار گيرد.

در پايان از مؤلف محترم و حضرت حجة الاسلام والمسلمين حسينى بوشهرى، مدير محترم مركز مديريت و مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه ى علميه و از ستاد پاسخ گويى به سؤالات دينى و همه ى عزيزانى كه در آماده سازى اين اثر تلاش نموده اند; به ويژه آقايان: سيد محمد على داعى نژاد (معاونت تحقيقات)، سيد محمد تقى علوى (مدير گروه فقه)، حميد كريمى (مسئول پروژه ها) و محمد جواد شريفى (مدير آماده سازى، چاپ و نشر آثار مركز) تشكر و قدردانى مى نمايم.

عبدالحسين خسروپناه

جانشين مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه ى علميه

6/2/1384 / 27ربيع الاول 1426

مصادف با ولادت حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و امام صادق(عليه السلام)


[1]. سوره ى انعام، آيه ى 57.

[2]. سوره ى بقره، آيه ى 62.


/ 49