جواني امام علي (علیهم السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جواني امام علي (علیهم السلام) - نسخه متنی

محمود جويباري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كساني كه آنجا بودند از اينكه براي آن حضرت دوات و كتف آماده نكرده بودند ابراز پشيماني مي‌كردند و يكديگر را مورد سرزنش قرار داده، مي‌گفتند: انا لله و انا عليه راجعون. ما از مخالفت با رسول خدا مي‌ترسيم. زماني كه پيامبر دوباره به هوش آمد برخي از حاضران از وي سئوال كردند آيا دوات و كتف براي شما حاضر كنيم؟ فرمود: آيا پس از سخني كه گفتيد؟! اما شما را سفارش مي‌كنم در مورد اهل بيت من نيكي كنيد. سپس روي خود را از حاضران باز گردانيد و آنان برخاستند و رفتند. پس حاضران از نزد پيامبر برخاستند و تنها عباس و علي بن ابيطالب و خانواده او باقي ماندند.

پيامبر در حالي كه سر بر دامن علي بن ابيطالب داشت از دنيا رحلت كرد.

علي بن ابيطالب و فضل بن عباس و اسامه بن زيد، رسول خدا را غسل دادند. چون علي ـ عليه السّلام ـ از كار غسل دادن و تجهيز پيامبر فراغ يافت، جلو ايستاد و بر آن نماز خواند و هيچ كس در نماز خواندن بر پيامبر با علي ـ عليه السّلام ـ همراه نشد.

مسلمانان در مسجد بودند و درباره اينكه چه كسي بر آن حضرت نماز گزارد و او را در كجا به خاك سپارند بحث و گفت وگو مي‌كردند. آن گاه اميرالمؤمنين به سوي آنان شتافت و گفت: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ چه زنده باشد وچه مرده رهبر و پيشواي ماست، پس شما دسته دسته بر جنازه پيامبر حاضر شويد و بدون آنكه امامي داشته باشيد و بر او نماز بخوانيد و برگرديد. شيخ مفيد مي‌گويدك اميرالمومنين ـ عليه السّلام ـ و عباس بن عبدالمطلب و فضل بن عباس و اسامه بن زيد در قبر آن حضرت داخل شدند تا در دفن رسول خدا كمك كنند. پس انصار از بيرون خانه فرياد زدند: اي علي! خدا را به ياد تو مي‌آوريم تا حق ما را امروز در مورد رسول خدا رعايت كني تا ما نيز در به خاك سپاري پيامبر بهره‌اي داشته باشيم. علي گفت: اوس بن خولي به قبر داخل شود چون وي به خانه داخل شد علي به او گفت: در قبر فرود آي. اوس فرود آمد. و اميرالمؤمنين رسول خدا را بر دو دست اوس نهاد و اوس نيز آن حضرت را در قبر گذاشت. چون جنازه بر زمين قرار گرفت علي به اوس گفت:

از قبر بيرون آي. اوس نيز بيرون رفت و علي وارد قبر شد و كفن را از چهره رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كنار زد و گونه آن حضرت را از طرف راست رو به قبله بر زمين نهاد.

سپس خشت چيد و بر روي آن خاك ريخت و قبر را چهار گوش بنا كرد و بر آن خشتي نهاد و آن را به اندازه يك وجب از زمين بالا آورد. ابن سعد در طبقات نقل كرده است كه علي ـ عليه السّلام ـ بر قبر پيامبر آب نيز پاشيد.[1]

امام علي ـ عليه السّلام ـ در نهج‌البلاغه جريان اين واقعه را در يكي از خطبه‌هاي تاريخي خود چنين شرح مي‌دهد:

ياران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه حافظان تاريخ زندگي او هستند به خاطر دارند كه من هرگز لحظه‌اي از خدا و پيامبر او سر پيچي نكرده‌ام. در جهاد با دشمن كه قهرمانان فرار مي‌كردند و گام به عقب مي‌نهادند، از جان خويش در راه پيامبر خدا دريغ نكردم. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ جان سپرد در حالي كه سرش بر سينه من بود و بر روي دست من جان از بدن او جدا شد و من براي تبرّك دست بر چهره‌ام كشيدم.

آنگاه بدن او را غسل دادم و فرشتگان مرا ياري مي‌كردند. گروهي از فرشتگان فرود آمده، گروهي بالا مي‌رفتند و همهمه آنان كه بر جسد پيامبر نماز مي‌خواندند، مرتب به گوش مي‌رسيد؛ تا اينكه او را در آرامگاه خود نهاديم. هيچ كس در حال حيات و مرگ پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از من به او سزاوارتر و شايسته‌تر نيست.[2]


[1] . سيره مهصومان/ ص 376 تا 399 با تلخيص.

[2] . نهج‌البلاغه عبده/ خطبه 192.

/ 31