در حريم حجاب
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيماللّهم صلّي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهمبرخي انسانهاي خام و از اسلام بيخبرِ كشورهاي اسلامي، تحت تأثير تبليغات مسموم غرب، به احكام ديني و رهنمودهاي سازندة آيين مقدس اسلام به نظر بدبيني مينگرند و برآن گمان هستند كه آنچه را غرب براي آنها به ارمغان ميآورد راحتي و آسايش است، غافل از اينكه اين باور ايشان و آن تبليغات، سرابي بيش نيست و جز افسار گسيختگي و جدايي از گوهر وجودي خويشتن، ثمري نخواهند يافت. چه آنكه غربيان در حالت گسستگي روحي و تباهي و سرگرداني رواني زندگي ميكنند و تنها اسلام است كه ميتواند بهترين پناهگاه براي انسانها باشد و اوست كه درمان كنندة بيماريهاي خطرناك روحي و رواني جهان كنوني ميباشد و ميتواند زندگي انسان را، در هر زمينهاي اعم از مادي و معنوي سامان بخشد.غرب و طرفدارانش، تحت پوشش پاسداري از حقوق بشر، ميكوشند كه زنها و دختران مسلمان را به سوي بيبند و باري جنسي و بيحجابي و بدحجابي سوق دهند تا اولاً آنها را از شرافت و انسانيت خود جدا ساخته و ثانياً نيروهاي فعال و جوان جامعه را به انحراف و هرزگي بكشانندو آنگاه به هدف اصلي خود كه استثمار كشورهاي اسلامي است برسند.در صورتي مسلمانان ميتوانند روي پاي خود ايستاده، از وابستگي مادي و فرهنگي به غرب، نجات يابند كه به سُنن اصيل اسلامي و تعليمات حياتبخش آن بازگشت نمايند. از طرفي با رسوم و آداب جاهلانه، و از طرف ديگر با تقليد غير معقول و چشمبسته از غرب مسيحي يا غرب بيدين مخالفت ورزند.مگر نه اين است كه بايد ايمان داشت كه پيروي از راه و رسم مؤسس بزرگ اسلام و جانشينان معصوم او و ياران و اصحاب آن بزرگواران، بهترين خوشبختي را در دو جهان مهيّا ميسازد؟ مگر آن عربهاي بياباني نبودند كه در هزار و چهارصد سال پيش، با ايمان به خدا و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و بهرهمندي از مكتب اهلبيت ـ عليهم السلام ـ و عمل به فرامين الهي از جزيرة بيآب و علف و صحراي عربستان با هيچگونه ساز و برگ مادي برخاستند و جنبش و انقلاب بزرگ اسلامي را در تمام زمينههاي اخلاقي، فرهنگي، اقتصادي، معنوي و... به راه انداختند و بر بيشتر از نصف كرة زمين آقايي و سيادت يافتند؟!آن خورشيدها و ستارگان درخشان، تنها سرمايهشان ايمان بود و عمل صالح.و اما امروزه كه شيرازة كشورها و تمدن هاي اسلامي را از هم گسسته ميبينيم به خاطر اين است كه مسلمانان از شريعت اسلام دور شدند و در واقع از روشنايي به سوي تاريكي شتافتند.آري، دشمنان اسلام هرچه مسلمانان را بياعتناتر و بيخبرتر از مكتب قرآن و اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ ببينند، خوشحالتر خواهند بود و خود را در راه رسيدن به هدف شوم خود نزديكتر خواهند يافت.اكنون با اين باور كه زنان و دختران ما، با ايمان و پرهيزگاري و عمل صالح و حجاب خود، ميتوانند پايهگذار جامعهاي با تقوي و مترقي، در حال و آينده باشند، با نقل رواياتي از پيامبر بزرگ اسلام و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ و بيان گوشههايي از تاريخ زنان مسلمان، برآن شديم كه چكيدهاي از رهنمودهاي سازندة اسلام را در رابطه با حجاب و وظايف و مسئوليتهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي آنان يادآور شويم.البته ممكن است برخي از خوانندگان عزيز، به خاطر كم آگاهي از متون اصيل اسلامي و يا تحت تأثير بودن روشنفكر نماهاي غربزده، و يا به علل ديگري كه فعلاً مجال بحث آن نيست از بعضي مطالب و روايات نقل شده در اين نوشتار، استقبال نكنند و حتي مورد نقد و انتقاد قرار دهند و نويسنده را متهم به متحجّر و اُمّل بودن بنمايند، اما غافل از اينكه آنچه بيان گرديده از سرچشمة وحي گرفته شده و مطابق فطرت پاك و ساختار وجودي بانوان است. تاريخ گواه صادقي است.[1]بر اينكه هرگاه در جامعهاي، احكام و قوانين الهي به بهانهاي ناديده گرفته شده، افراد آن جامعه دير يا زود غرامت آن را با برباد رفتن نيرو و استعدادهاي مادي و معنوي خود، پرداخت نمودهاند و شاهد تباه شدن شرافت و انسانيت خويش بودهاند. با گذشت زمان نقايص و خطاهايشان آشكار گرديده است و مسلم شده آنها كه مسير انجرافي پيش گرفتهاند نه تنها كاري از پيش نبردهاند بلكه دركمال گستاخي مردم را به انحراف كشانده و به جاي اصلاح به افساد پرداختهاند؛ خداي متعال دربارة چنين افرادي ميفرمايد:«و اذا قيل لهم لا تفسدوا في الارض، قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون ولكن لا يشعرون»[2]و اگر به آنها گفته شود كه در زمين فساد نكنيد گويند همانا ما اصلاح كنندگانيم. آگاه باشيد كه آنان فساد كنندگانند، اما در نمييابند، (فهم و شعورش را ندارند.)در هر حال به آن اميد كه بانوان مسلمان، با به كارگيري اين رهنمودهاي الهي، سعادت ونيكبختي دنيا و آخرت و سربلندي را، در پيشگاه خداوند متعال براي خود رقم زنند. انشاءالله.قم ـ محمد مقدسيپاييز 1374 ـ جمادي الثاني 1416[1] . به تاريخ گذشتة اندلس «اسپانيا»، الجزاير،تركيه و ... مراجعه شود.[2] . سورة بقره، آية 11 و 12.