بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
برخي از دانشمندان اين رشته معتقدند همان طور كه ازدواج خواهر و برادر منع شده، بايد به تدريج ازدواج دختر عمو و پسر عمو، و دختر خاله و پسر خاله، و دختر دائي و پسر دائي، هم يا ممنوع شده يا لااقل ازدواج آنها موكول به ارائه گواهي از يك سازمان ژنتيكي گردد كه حتيِالمقدور از كودكان عقب مانده كاسته شود. علت كثرت فرزندان عقب مانده در ازدواجهاي فاميلي اين است كه دانشمندان معتقدند بيش از دو هزار بيماري ژنتيك وجود دارد كه هر فرد سالمي ممكن است ناقل دو يا سه ژن مولد يكي از بيماريهاي ارثي باشد. ولي چون در ازدواجهاي فاميلي برخورد ژنهاي بد، و متشابه زياد است امكان معلول بودن فرزندان آنها افزايش مييابد كه به عقيدة دانشمندان، اين خطر در ازدواج فاميلي بيش از سي برابر ميباشد. ولي زنان و مرداني كه فاميل نزديك بوده و داراي فرزند سالم و برومندي هستند خوشبختانه داراي ژنهاي بد، و متشابه نيستند و به همين جهت از اين خطر مهم رهائي يافتهاند. در كشورهاي اسكانديناوي براي هر فرد يك شناسنامة بهداشتي تهيه ميشود كه در حقيقت شجره نامه افراد بوده و نشان ميدهد كه تا چند نسل چه بيماريهائي داشتهاند و هنگام ازدواج دو فرد با مراجعه به اين شناسنامه بهداشتي گواهي لازم براي زوجيت صادر ميشود.[1]به سخن اين دانشمند نيز توجه بفرمائيد: كوري توأم با حماقت يك بيماري مغزي است كه به دو حالت ديده ميشود: فرم اول در كودكان مشاهده ميشود. طفل مبتلا در هنگام تولد سالم ميباشد ولي پس از چند ماه علائم بيماري در وي ظاهر ميگردد. قواي مغزي هيچ گونه رشدي نداشته و تدريجاً قوة بينائي از بين ميرود، و كودك قبل از سن 2 الي 3 سالگي با ضعف و لاغري ميميرد. پيدايش بيماري به علت وجود يك ژن نهفته و اتوسومي است. نوع دوم بيماري تا قبل از سن 6 تا 7 سالگي ظاهر نميگردد. پس از آن قواي مغزي رو به زوال ميگذارد و بينايي از بين ميرود و معمولاً مرگ در حدود سن 21 سالگي فرا ميرسد.پيدايش اين بيماري نيز با يك ژن نهفته و اتوسومي بستگي دارد. اين بيماري نسبتاً نادر است و بيشتر به علت ازدواجهاي هم خون و نزديك چون پسر عمو و دختر عمو و غيره پديد ميآيد.[2]دانشمند ديگري مينويسد: احتمال هتروزيگوتي زن و شوهري كه با يكديگر خويشاوند بوده و اجداد مشتركي داشته باشند به مراتب بيشتر از دو ازدواجي است كه با يكديگر نسبتي نداشته باشند. بعلاوه اين احتمال بستگي به درجه خويشاوندي دارد. يعني هر اندازه نسبت خويشاوندي والدين بيشتر باشد احتمال هتروزيگوت بودن به همان اندازه افزايش مييابد.[3]باز هم مينويسد: هر گاه زوجين به علت داشتن اجداد مشترك صاحب فرزندان بيمار شوند جاي تعجب نخواهد بود. زيرا احتمال اينكه هر دوي آنها هتروزيگوت باشند به شدت افزايش مييابد. در اين قبيل موارد اساس محاسبة احتمالات بر وجود ژنهاي نامطلوب اجداد مشترك گذاشته ميشود. در اصطلاح علم ژنتيك نتيجه حاصل از ازدواج بين دو خويشاوند را همخون گويند. لازم به تذكر است كه كلمة همخون به هيچ وجه رابطهاي با گروه خون و امثال آن ندارد. بلكه منظور از هم خون همان هموزيگوت بودن يا خالص بودن فردي از نظر ژنتيكي است.پس بطور خلاصه لازمة هم خوني در درجه اول خويشاوندي است و خويشاوندي نيز به كساني اطلاق ميشود كه جد يا اجداد مشترك داشته باشند. ضريب و خوني عبارت از احتمال انتقال ژنهاي مشابهي از دو والد خويشاوند به فرزندشان است. به عنوان مثال ضريب هم خوني فرزندي كه از ازدواج يك پسر عمو و دختر عمو حاصل ميشود برابر ؟؟؟ است. مفهوم اين عدد آنست كه فرزند چنين والديني از نظر هر ژن خاص مورد نظر با احتمال ؟؟؟ هموزيگوت است.[4]در جاي ديگر مينويسد: «1ـ مرگ و مير فرزند در بين والدين خويشاوند به مراتب بيشتر از افراد غريبه است، 2ـ افزوني مرگ و مير فرزندان حاصل از ازدواجهاي نزديك بطور خطي با ضريب همخوني تغيير ميكند. [1] . مجلة دانشمند، سال شانزدهم، ش 177، ص 21.[2] . توارث عمومي، هوشنگ خاوري و منوچهر شريعتي، ج 1، ص 245.[3] . مشاوره ژنتيك در بيماريهاي ارثي، محمد علي مولوي، هوشنگ خاوري و لطف الله روزبهاني، ص 103.[4] . همان مأخذ، ص 107.