ازدواج پسر و اجازه والدين - انتخاب همسر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب همسر - نسخه متنی

ابراهيم اميني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ازدواج پسر و اجازه والدين

در ازدواج پسر اجازة والدين شرط نيست. پسري كه بالغ و رشيد باشد مي‎تواند با دختر مورد پسندش ازدواج كند و شرعاً و قانوناً نيازي به جلب رضايت پدر و مادر ندارد. حتي در صورت مخالفت آنان باز هم حق دارد با هر كس خواست ازدواج نمايد. پسر در انتخاب همسر آزاد است و پدر و مادر حق ندارند، او را الزام كنند تا با دختر خاصي ازدواج كند.

مردي به حضرت صادق ـ عليه السلام ـ عرض كرد: «من قصد دارم با زني ازدواج كنم اما پدر و مادرم ميل دارند با زني ديگر ازدواج نمايم؟ حضرت فرمود: با همان زني كه دوست داري ازدواج كن و زني را كه پدرت و مادرت به او تمايل دارند رها ساز.»

پسر است كه بايد عمري را با همسرش زندگي كند نه پدر و مادر. بنابراين بايد مورد پسند او باشد نه پدر و مادر. پسر بايد سعي كند بر طبق معيارهاي گذشته همسر دلخواهش را پيدا كند و بپسندد و با او ازدواج نمايد و كاري با خواستن و نخواستن ديگران نداشته باشد. و اگر پدر و مادر پيشنهاد كردند با دختري ازدواج كند كه او را نمي‎پسندد بدون شرم و حيا بگويد: شما براي من مي‎خواهيد زن بگيريد نه براي خودتان و من هستم كه بايد با او زندگي كنم نه شما، و من اين دختر را دوست ندارم و حاضر نيستم با او ازدواج كنم ممكن است پدر و مادر ناراحت شوند ولي نارحت شدن آنها بهتر است از اينكه با او ازدواج كنيد و خودتان را با صدها مشكل مواجه سازيد و ناچار شويد عمري را در ناراحتي زندگي كنيد. بعضي پدران و مادران واقعاً‌ جاهل و خودخواهند و با بهانه‎هاي بيجا از ازدواج مشروع فرزندانشان مانع مي‎شوند.

به نامه زير توجه فرمائيد:

آقاي... در نامه‎اش مي‎نويسد: مادرم اصرار دارد كه همسر تو بايد از خانواده‎هاي اصيل باشد و اصالت در نظر او فقط مال و مقام است. يك روز در ميني بوس با ديدن دختري زندگي من دگرگون شد. جريان آن را با مادرم در ميان گذاشتم گفت: تو براي ازدواج آمادگي نداري زيرا كار مناسبي نداري.

بعداً از اقوام و خويشان و پدر و مادرش سؤال كرد. چون اين امر براي مادرم مهم است كه خويشان آنها چكاره باشند. شهري باشند يا دهاتي، چند تا فرش در خانه دارند و فرشها بافت كجا است. بهرحال موافقت نكرد. ولي من خودم با خانواده دختر تفاهم و گفتگو كرديم. و به‎نتيجه رسيديم كه مادرم به خواستگاري برود. با اصرار زياد مادرم را راضي كردم كه به خواستگاري برود. روز خواستگاري فرا رسيد من به اتفاق پدر و مادر و خاله و مادربزرگم به منزل ايشان رفتيم. و اي كاش زنده نمي‎ماندم كه چنين روزي را ببينم. مادر در همان وحلة اول از ديدن آنها يكه خورد و نتوانست اعصابش را كنترل كند و همه چيز با همان برخورد اول معلوم شد. خانواده‎ام عقيده دارند كه اينها به ما نمي‎خورند چون دهاتي هستند و خانه آنها توي كوچه است. و هيچ كدام از فاميلشان شغل مهم دولتي ندارد. تو با اين انتخاب آبروي ما را برده‎اي، يا ما و يا او، مادر و پدرم فكر نمي‎كنند آخر ما مگر كه هستيم كه بايد اينقدر ايراد بگيريم. نمي‎دانيم بااين وضع چه‎كنم؟

از طرفي نمي‎توانم از آن دختر و خانوادة خوب و چيزفهمش دل بكنم. زيرا جدا شدن از آن دختر به معناي تمام شدن زندگي من است. زيرا من و دختر به خوبي فهميده‎ايم كه بدون هم نمي‎توانيم خوشبخت بشويم. و از طرف‎ديگر نمي‎خواهم پدر و مادرم رنجيده خاطر شوند، زيرا برايم زحمت كشيده‎اند. واقعاً شكست خورده‎ام، نمي‎دانم چه كنم؟ ولي اين را بگويم كه بيكار ننشسته‎ام و با تمام قوا كوشش مي‎كنم بلكه آنها را راضي كنم، چون دوست دارم با رضايت پدر و مادرم عروسي كنم. شما را به خدا اين را به خانواده‎ها بگوئيد كه چرا با اين كارهايشان جوانان را به بدبختي و انحراف مي‎كشند؟ ارادتمند شما...

آقاي... نيز در نامه‎اش مي‎نويسد: آيا پسران و دختران بلوچ حق انتخاب همسر ندارند؟ آيا بايد پدر و مادر يا برادر بزرگتر برايشان تعيين تكليف نمايند و بگويند بايد با فلاني ازدواج كني؟ به اين پدرها و مادرها بگوئيد اين‎قدر در سرنوشت فرزندان خود دخالت نكنيد و بهمين جهت طلاق در قشر بلوچ زياد شده است.

در خاتمه به جوانان توصيه مي‎كنم كه در مورد انتخاب همسر سعي كنند حتيِ‎المقدور رضايت و توافق پدر و مادر را جلب نمايند، و اين امر به صلاح آنها و مطابق احتياط است. زيرا جوانان خام و كم‎تجربه‎اند و راه ازدواج را طي نكرده و با مشكلات آن آشنا نيستند. اگر بدون مشورت و صلاحديد پدر و مادر وارد عمل شوند بيم آن مي‎رود كه كلاه سرشان برود و در دام همسري نامناسب گرفتار شوند. اما اگر با مشورت پدر و مادر كه از تجربيات كافي برخوردارند وارد عمل شوند احتمال خطر كمتر خواهد بود. چون جوان به پدر و مادر نياز دارد، اگر بتواند در مورد انتخاب همسر با آنها تفاهم كند در آينده هم از كمكهاي بي‎دريغ آنها استفاده خواهد كرد. خصوصاً اينكه پدر و مادر بر فرزند حق دارند و جلب رضايت آنها موجب خشنودي خدا خواهد شد.

/ 71