7- شيربها
در بين بعضي مردم و در بعضي جاها مرسوم است كه هنگام قرار دادن مهر چيزي را به عنوان شيربها تعيين ميكنند. شيربها را غالباً قبل از عروسي و بصورت نقد در اختيار خانوادة عروس قرار ميدهند. در اينجا اين سؤال مطرح ميشود كه چنين قراردادي اصلاً مشروعيت دارد يا نه؟ در پاسخ عرض ميكنم كه: تعيين شيربها به يكي از دو صورت ميتواند انجام بگيرد كه حكم آنها متفاوت خواهد بود:اول، اينكه شيربها واقعاً جزئي از مهر باشد كه والدين دختر نقداً آن را دريافت ميكنند براي اينكه در خريد جهازيه به مصرف برسانند. در اين صورت وجه نقد گرچه به عنوان شيربها ناميده ميشود و ليكن در واقع جزء مهر ميباشد و مالك آن هم دختر است نه والدين او. چنين قرار دادي اشكال ندارد، ليكن چون ملك دختر است تصرف در آن بايد با اجازه او باشد.دوم، اينكه شيربها جزء مهر نباشد بلكه مقداري باشد اضافي كه والدين دختر ميخواهند آن را براي خودشان و به عنوان حق الزحمه از داماد بگيرند تا در ازدواج كار شكني نكنند، البته چنين قرار دادي باطل ولي اصل عقد صحيح است. والدين دختر حق ندارند به عنوان شيربها چيزي را از داماد مطالبه نمايند. و اگر بدون رضايت چيزي از او بگيرند حرام است و غير مشروع.حضرت رضا ـ عليه السلام ـ فرمود: «اگر مردي با زني ازدواج كند و مهر او را بيست هزار (دينار يا درهم) قرار دهد و شرط كند كه ده هزار هم به پدرش بدهد، مهر جايز است ولي آنچه را براي پدر دختر قرار داده فاسد ميباشد[1]».ولي اگر مرد با طيب خاطر و رضايت كامل بخواهد مبلغي را به والدين همسرش ببخشد اشكال ندارد، چه قبل از عقد باشد چه بعد از عقد.بهرحال شيربها با اينكه يك امر غير مشروعي است اما متأسّفانه در بين بسياري از مردم و بالأخص در بعضي مناطق ايران صورت رسميت به خود گرفته و يكي از لوازم حتمي ازدواج به شمار ميرود. و بصورت مشكلي در طريق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسيارند جواناني كه چون قادر به پرداخت شيربها نيستند ناچارند برخلاف ميل طبيعي ازدواج را بتأخير بيندازند، و حتي گاهي تا آخر عمر از اين سنت الهي و نياز طبيعي محروم بمانند.به نامه زير توجه بفرمائيد:آقاي... در نامهاش مينويسد: جواني هستم 25 ساله كه در يكي از روستاهاي شهرستان... زندگي ميكنم، و تا حال موفق به ازدواج نشدهام. زيرا در بين مردم ما رسم است كه دختر را با قيمت زياد ميفروشند. هر كجا خواستگاري ميروم صحبت از حداقل 180000 تومان ميباشد يعني بايد اين مبلغ را نقد بپردازم تا دختر را بگيرم و مبلغ 50 تا 60 هزار تومان هم بايد خرج عروسي كنم. با اينكه من يك كارگر ساده هستم و مبلغ 3000 تومان بيشتر در ماه درآمد ندارم. با اين وضع چگونه ميتوانم ازدواج كنم. بايد در حدود هشت سال كار كنم و حتي يك ريال آن را خرج نكنم تا بتوانم ازدواج كنم و آن موقع هم سنم زياد ميشود كه ديگر ازدواج برايم مفهومي ندارد، و در اثر اين مشكل ممكن است من و امثال من به فساد و تباهي كشيده شويم. شما از روحانيون بخواهيد كه به خانوادهها توصيه كنند كه اين قدر سختگيري نكنند. امثال بنده، جوانهاي زيادي هستند كه در حدود 30 تا 40 سال دارند و هنوز ازدواج نكردهاند. با تشكر...آقاي... نيز از شهرستان... در نامهاش مينويسد: مسأله ازدواج در منطقه ما مشكل لاينحل و بزرگي بر سر راه جوانان شده است. و بواسطة موانع و قيد و بندهايي كه بزرگترها ايجاد نمودهاند جوانان خيلي دير راضي به ازدواج ميشوند. وقتي هم كه ازدواج ميكنند تا ساليان دراز زير بار قروض و بدهكاريها كمرشان خم ميشود. و از نظر اقتصادي تا آخر عمر درمانده ميشوند. از باب مثال در منطقه ما مبلغي كه به عنوان شيربها به پدر عروس تعلق ميگيرد رقم بسيار بالايي است كه گاهي از صدها هزار تومان تجاوز ميكند و همين مسأله از نظر معنوي و مادي ضربة بزرگي به روابط اخلاقي و اجتماعي مردم وارد ميكند و معيارهاي اسلامي و انساني را كنار ميزند، و معيار توان مادي بر سرنوشت دختران و پسران حاكم ميگردد. و ارزش و شخصيت يك دختر را با پول و همانند يك كالا محاسبه ميكنند. و بسياري از اختلافات خانوادگي از همين طريق بروز ميكند. استدعا دارم به مردم منطقه ما بگوئيد اين قدر در شيربها سخت گير نباشند. آخر يك جوان با حقوق ماهيانه سي هزار تومان و هزينة سنگين زندگي تا چند سال ميتواند صدها هزار تومان پس انداز كند.آقاي... در نامهاش از كردستان مينويسد: در كردستان بين مرد و زن اختلافات فراواني وجود دارد، بخصوص آنها كه زن به زن ميكنند يعني يك خواهر و برادر حاضر ميشوند كه با يك خواهر و برادر ديگر ازدواج كنند. شما قضاوت كنيد چهار دل چگونه با هم جور در ميآيند. و به همين جهت طلاق در كردستان زياد است. حتي بعضيها با وجود يكي دو تا بچه از هم جدا ميشوند. در كردستان شيربها هم زياد ميگيرند. خيلي از جوانها را ميشناسم كه به علت بالا بودن مبلغ شيربها نميتوانند ازدواج نمايند...
[1] . الوشاء عن الرضا ـ عليه السلام ـ قال سمعته يقول: لوانّ رجلاً تزوّج المرأة و جعل مهرها عشرين الفاً و جعل لابيها عشرة آلاف كان المهر جائزاً و الذي جعله لابيها فاسداً»، وسائل، ج 15، ص 19.