آغاز زندگي زناشويي
خوب است مرد، بعد از عروسي چند روزي در منزل توقف نمايد، و اگر هم شغلي دارد در صورت امكان، چند روزي مرخصي بگيرد. با اين عمل به همسرش احترام نهاده و مراتب عشق و علاقه خود را نسبت به همسر و زندگي جديد ابراز مينمايد، و بدون شك در همسرش نيز عكسالعمل نيكويي خواهد داشت.در احوال حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين آمده كه اگر با دختر باكره ازدواج ميكرد يك هفته نزدش توقف مينمود و اگر با زن بيوه ازدواج ميكرد مدت سه شبانهروز توقف ميكرد.[1]در اين زمان پسر و دختر، زن و شوهر ميشوند و زندگي انفرادي آنها به زندگي مشترك خانوادگي تبديل ميگردد و استحكام و ادامه زندگي خانوادگي، پيدا ميكنند. قبل از هر چيز بايد بدين نكته مهم توجه نمايند كه زن و شوهر شدهاند و نميتوانند مانند سابق آزاد و بيتفاوت باشند. بايد در تنظيم برنامههاي خود حق همسرشان را نيز رعايت كنند. اگر مرد قبلاً آزاد بود هر وقت ميخواست از منزل خارج ميشد و هر وقت ميخواست مراجعت مينمود و هر كجا ميل داشت غذا ميخورد و هر وقت ميخواست مسافرت ميكرد. اكنون بايد توجه داشته باشد كه همسري در خانه در انتظار اوست كه از خانوادهاش دست كشيده و با هزاران اميد و آرزو به خانه شوهر آمده است.مرد بايد سعي كند براي صرف ناهار و شام حتيِالمقدور به منزل بيايد و با همسرش غذا بخورد. شبها زودتر به منزل بيايد، چون ممكن است همسرش از تنهايي خسته و ناراحت شود، و ممكن است از تنهايي وحشت و ترس داشته باشد و از اين جهت اعصابش فرسوده شود. زن نيز بايد برنامة كارهايش را طوري تنظيم كند كه وقتي شوهر به منزل برميگردد، از كارهاي خانهداري فارغ و براي انس و الفت خانوادگي مهيا باشد. برنامههاي خواب و خوارك و همه برنامههايش را با همسرش هماهنگ سازد، و خودش را براي استقبال و پذيرايي از او آماده نمايد، و بدين وسيله شوهر را به خانه و زندگي علاقه مند سازد.
شناخت همسر و هدف آن
از اين زمان دوران همسرداري يعني زن داري و شوهر داري آغاز ميشود و همسرداري كار آساني نيست. در مرحلة اول لازم است زن و شوهر هم ديگر را بشناسند، با طرز تفكر و اخلاق و خواستهها و تمايلات و توان جسمي همديگر آشنا شوند، نقاط ضعف و قوت يكديگر را بشناسند. اما اين شناخت به منظور تحكيم بنياد زناشويي و دستيابي به طريق تطبيق و تنظيم زندگي وتعديل خواستهها و امكان حداكثر استفاده از وضع موجود باشد، نه به قصد عيبجويي و كشف نقاط ضعف و به دست آوردن مقدار موفقيت در ازدواج. خلاصه اينكه به قصد اصلاح و خيرخواهي و استوار ساختن بنياد خانوادگي درصدد شناخت يكديگر باشند. نه به منظور بهانهگيري و عيبجويي و اشكال تراشي. اگر با چنين ديدي در صدد شناخت يكديگر بر آمدند و در همديگر نقطهضعفي پيدا كردند سر و صدا راه نمياندازند، بلكه سعي ميكنند وضع موجود را اصلاح نمايند.نقطة ضعف از دو حال خارج نيست: يا يك نقص جسماني است و قابل اصلاح، در اين صورت درصدد چاره بر ميآيند و از طريق معمول آن را اصلاح مينمايند. يا يك نقص جسماني است و غير قابل اصلاح در اين صورت زندگي خودشان را با همين وضع تطبيق ميدهند و تا آخر عمر با هم زندگي ميكنند. يا يك نقص اخلاقي و رواني است. در اين صورت با خيرخواهي و تفاهم در صدد اصلاح آن بر ميآيند، و اگر با بردباري و مهرباني عمل نمايند غالباً اصلاح و حداقل تعديل خواهد شد. و اگر در اصلاح عيب اخلاقي توفيق نيافتند باز هم به صلاح آنهاست كه با گذشت و اغماض آن را ناديده بگيرند و خودشان را با وضع موجود تطبيق دهند. اگر نقصي در همسرش ميبيند و احساس ميكند كه قابل اصلاح نيست، همسرش را با همان نقص بپذيرد و تصميم بگيرد بهرطور شده با او زندگي كند.
مثلاً اگر همسرش عصباني است اسباب عصبانيت او را فراهم نسازد و اگر عصباني شد بردباري و گذشت نشان بدهد. اگر زودرنج است سعي كند وسيلة رنجش او را فراهم نسازد. و اگر رنجيده شد از او دلجويي كند. اگر در زندگي نامنظم است و تأكيدات و توصيهها هم در او كارساز نشد همسرش ميتواند خودش را با وضع موجود تطبيق دهد، مقداري را گذشت كند و مقداري را هم خودش منظم سازد. اگر وسواسي و بدبين است اسباب بدبيني او را فراهم نسازد و سعي كند بدبيني و سوءظن او را با مهرباني و خيرانديشي برطرف سازد. و هكذا در امثال و نظائر اينها.بهرحال زن و شوهر بايد توجه داشته باشند كه جز معصوم هيچكس بي عيب و نقص نيست، نهايت اينكه هر انساني عيب يا عيوب خاصي دارد و ديگري عيوبي ديگر. انسان بايد فكر كند كه مگر خودش بيعيب است كه از همسرش انتظار دارد كاملاً بيعيب باشد. ليكن اكثر عيوب قابل اغماض ميباشند و با تحمل آنها ميتوان خوش و خرم زندگي نمود. حيف نيست انسان با مشاهدة عيبي جزئي زندگي را بر خودش و همسرش تلخ و ناگوار سازد.بهرحال مهمترين وظيفه زن و شوهر در آغاز زندگي شناخت يكديگر و در مرحله دوم ياد گرفتن آئين همسرداري است. فكر نكنيد كه همسرداري كار سادهاي است بلكه فن بسيار ظريف و حساسي است و نياز به علم و آگاهي دارد.
زن و شوهر بايد در آغاز زندگي فن همسرداري را بياموزند و به مرحله عمل در آورند و اگر در اينباره كوتاه كردند عواقب سوء آن را در آينده نزديك مشاهده خواهند كرد. در آن زمان كه اصلاح، دشوار و بسا اوقات غير ممكن خواهد بود.در اينجا ما نميتوانيم مطالب و موضوعات مربوط به همسرداري را مورد بررسي قرار دهيم. زيرا قبلاً آنها را بطور تفصيل بررسي نموده و در كتاب «آئين همسرداري» نوشتهايم. در اينجا به شما توصيه و تأكيد ميكنيم كه كتاب آئين همسرداري يا ساير كتابهايي را كه در اين باره نوشته شده خوب مطالعه كنيد و به مورد عمل در آوريد.در خاتمه لازم است يادآور شوم كه دوران اول ازدواج يعني دو سه سال اول زندگي زناشويي دوران بسيار حساس و مهم و در واقع خطرناكي است. زيرا دختر و پسر كه زندگي جديد را آغاز ميكنند قبلاً براي همسرداري آماده نشدهاند. و به همين جهت برخورد انها غالباً حساب شده نيست، ناچارند آئين همسرداري را بوسيلة تجزيه و در طول سالهاي متمادي فرا گيرند، و تدريجاً خودشان را تعديل كنند و با شرائط جديد تطبيق دهند.
چون خام و بيتجربهاند ممكن است دست به اقدام حادي بزنند و بنياد زناشويي را در معرض انحلال قرار دهند. چه بسيارند افرادي كه در اثر عجله و لجبازي بيجهت در اين سالهاي حساس، بنياد ازدواج خود را متلاشي نمودهاند، در صورتي كه اگر مقداري صبر و بردباري به خرج ميدادند ميتوانستند با هم بسازند و زندگي را ادامه دهند. بنابراين به عروس و دامادهاي جوان توصيه ميكنم كه در دوران اول ازدواج صبر و عاقبتانديشي بيشتري از خود نشان دهند و تعادل اعصاب خويش را حفظ كنند و از هر گونه اقدام تندي جداً اجتناب نمايند، و سعي كنند مشكلاتشان را با تفاهم و انصاف حل و فصل نمايند. حتي اگر احساس ميكنيد كه ازدواج شما قابل دوام نيست باز هم در طلاق عجله نكنيد، بهتر است موضوع را با افراد آگاه و خيرخواه در ميان بگذاريد و از آنها نظرخواهي كنيد، از لجبازي دست برداريد و در اطراف موضوع خوب بينديشيد، آنگاه بر طبق مصلحت عمل كنيد.
[1] .همان مأخذ، ص 244.