اخلاق اسلامي
پيشگفتار
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «بُعِثْتُ لِاُتِمِّمَ مَكارِمَ الأخْلاقِ».[1]«برگزيده شدم تا خويهاي پسنديده را كامل گردانم».گفتار و كردار آدمي حتماً به دنبال علم، اعتقاد و ملكات است. وقتي فعلاختياري از روي اراده صادر ميگردد با تصور موضوع و فايده و شوق به آن انجام ميگيرد؛ مثلاً شخص، احساس تشنگي ميكند و ميداند آب در نزديكي اوست و خاصيت آشاميدن آب نيز رفع تشنگي است، اين مطالب را ميداند لذا دست به سوي جام آب دراز ميكند و ميآشامد، ميبينيد اين يك كار معمولي وقتي بر طبق اراده واقع شود حتماً ناشي از علم و به تعبيري ناشي از تصور موضوع، فايده و تصديق به آن است.مثالي نيز نسبت به ملكات ميآوريم، كسي كه بخيل است در مواردي كه به نيازمند ديگري علم پيدا ميكند اصلاً ارادة كمك و همراهي به آن شخص در او پيدا نميشود، برعكس فرد كريم به مجرد برخورد به نيازمند بدون درنگ درصدد احسان به وي برميآيد چون كرمش موجب برانگيخته شدن و احسان كردنش ميگردد.اينها امور محسوس است. در شرع مقدس اسلام براي تحصيل عقايد و ملكات پسنديده، دستورات ويژهاي رسيده تا به بركت پيدا شدن ملكات فاضله در مرحلة عمل نيز نتيجة كامل گرفته شود و به واسطة عقايد حقّه و علوم صحيح و مطابق واقع، كار انسان نيز تصحيح گردد.روايات متعددي از طريق ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ رسيده كه مكارم اخلاق را در درجة عالي، مربوط به انبيا ـ عليهم السلام ـ دانسته و آن را عطية الهي ميشمردند و مردم را تشويق ميفرمايند كه به تحصيل اخلاق فاضله اهتمام ورزند.[2]محمد در برترين درجات اخلاق
مكتب انبيا مكتب انسانسازي است. انبيا خودشان دستپروردة خدايند و مأمورند كه مردم را تزكيه نمايند. در رأس ايشان وجود مقدس حضرت خاتم الانبياء ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه خود، تربيت شده خداست و در قرآن كريم ميفرمايد: «خداوند به تو ياد داده آنچه نميدانستي».[3] و او را از هر جهت از اخلاق فاضله بينياز كرد تا بتواند عايلهاش را كه امت او تا قيامت هستند بهرهمند سازد.[4] و از مقام اخلاقي او چنين تعبير ميفرمايد: «هر آينه تو بر اخلاق بزرگ هستي».[5] آنگاه برنامهاش را تزكيه و تعليم، پاكسازي و ياددهي، معين ميفرمايد.[6]اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ دربارة تربيت الهي نسبت به حبيبش محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ چنين ميفرمايد: «هر آينه خداوند بزرگترين ملك از ملائكهاش را از زمان بازگرفته شدن او (محمد) ـ صلي الله عليه و آله ـ از شير، همراهش ساخت و شبانهروز او را به راه خوبيها و خويهاي نيك، واميداشت».[7]در عين حال مكرر از خداوند متعال حسنخلق، درخواست مينمود و دوري از اخلاق زشت را طلب ميكرد.[8]خداوند متعال، پاككننده است
شكي نيست كه «مزكّي؛ يعني پاككننده» خداوند است. در قرآن مجيد ميفرمايد: «بلكه خداوند، پاك ميفرمايد هركس را كه بخواهد»[9] و هيچ كس نميتواند خودش را تزكيه كند بلكه با تبعيت از دستورات شرع مقدس، وسيلة تزكية الهي را فراهم ميسازد. چگونه ميتواند خودش را پاك كند و حال آنكه نخست بايد آن را خوب بشناسد و بديهاي آن را بداند و از راهها و چگونگي اصلاح آن نيز آگاه باشد.بديهي است از شناسايي نفس خود، خيلي كم آگاهيم. و به تعبير قرآن مجيد در اين زمينه ازعلم به عالم امر، جز اندكي به شما داده نشده است.[10]زحمت تهذيب و تحصيل اخلاقنيك
مطلب ديگر آن است كه طبع انساني از همان كودكي به اشيا انس پيدا ميكند؛ با شير مادر، اسباببازي و سپس به پول علاقهمند ميشود و حبّ ذات يعني خود دوستي را نيز تقويت و دنبال ميكند. بچة كوچك براي جلب منفعت شخصي، خوراك لذيذ يا بازيچة جالب، چگونه كوشش ميكند و اگر به او ندادند چگونه بيتابي ميكند.در قرآن مجيد نيز ميفرمايد: «هركس بخل نفسش را نگهداشت پس ايشانند رستگاران»[11] معلوم ميشود كه نفسِ همه، داراي صفت «بخل» است كه اگر نگهداشته شود موجب رستگاري است، پس همه بايد برنامة تهذيب اخلاق را دنبال نمايند هرچند برخلاف ميل نفس است اما چارهاي از آن نيست.تزكيه پيش از تعليم
در دو آية قرآن كه برنامة انبيا يادآوري شده است.[12] و وجه آن شايد چنين باشد كه نخست بايد زمينة مساعد را آماده نمود و سپس نهال علم را غرس كرد تا با روز شود وگرنه:
زمين شوره سنبل بر نيارد
در او تخم عمل ضايع مگردان
در او تخم عمل ضايع مگردان
در او تخم عمل ضايع مگردان