چهارم: حروف مقطعه در رسم عثمانى
پيش از آنكه بحث خود را درباره قاعده اى كه كاتبان مصاحف در نشان دادن حروف صامت با علامتهاى مكتوب، آن را رعايت كرده اند، به پايان برسانيم، به حروف مقطعه اى كه در آغاز بيست و نه سوره آمده است اشاره مى كنيم. بعضى از اين حروف تنها يك بار آمده و بعضى از آنها در آغاز چندين سوره تكرار شده و آنها عبارتند از: (الم، المص، الر، المر، كهيعص، طه، طسم، طس، يس، ص، حم، حم عسق، ق، ن) اين حروف با اولين حرف ا ز نامهاى خود نوشته شده اند چون خود اين حرفها مورد نظر است و نه نامهاى آنها; زيرا اگر مقصود فقط نامهاى آنها بود، بايد به صورتى كه تلفظ مى شود نوشته مى شد; به اين صورت:(الف لام ميم)(1).درباره اينكه چرا اين حروف متصل به هم نوشته مى شود، ابوبكر انبارى چنين مى گويد: «اگر كسى بگويد: چرا در مصحف (الم، و المر، والر) را به صورت متصل نوشته اند در حالى كه در حال خواندن تقطيع مى شوند و شايسته نيست كه بعضى از آنها به بعضى ديگر متصل شود زيرا اگر كسى به تو بگويد كه هجاء (زيد) چيست؟
تو مى گوئى: (زاء، ياء، دال) و آنها را جدا از هم مى نويسى تا ميان هجاى حرف و خواندن آن فرقى بوده باشد. در پاسخ اين پرسش مى گوييم: اينكه (المر) و مانند آن را به صورت متصل نوشته اند علتش اين است كه اين حروف، هجاى يك اسم شناخته شده نيست، بلكه آنها حروفى هستند كه با هم جمع شده اند ولى هر حرفى براى خود معناى خاصى دارد و اگر معنى قطعى آنها معلوم بود آنها را به صورت جدا از هم مى نوشتند بهتر بود. و اگر كسى بگويد كه چرا (حم
عسق) را با جدا كردن ميم از عين نوشته اند، ولى (المص و كهيعص) را جدا نكرده اند؟ به او گفته مى شود كه (حم) در اوايل هفت سوره آمده و گويا نام آن سوره ها قرار گرفته و در اينجا (حم عسق) جدا از هم نوشته شده كه گويا از آنها نيست و سوره جديدى است(2).
1. قلقشندى، ج 3، ص 178ـ177 و بنگريد به: زركشى، ج 1، ص 4302. ايضاح الوقف و الابتداء، ج 1، ص 479 ـ 480 و بنگريد به: زركشى، ج 1، ص 430.