بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«اهل علم اين حروف را ترتيب بهترى داده اند و شكلهاى مشابه را به همديگر ضميمه كرده اند; مانند: باء، تاء، ثاء، جيم، حاء، خاء و حروف ديگر كه معلوم است(1)».كسى كه به موضوع ترتيب حروف عربى بر اساس (ا ب ت ث...) توجه كند، مى داند كه بعضى از پژوهشگران جديد اين ترتيب را به نصر بن عاصم نسبت مى دهند و يحيى بن يعمر را شريك او مى دانند و زمان آن را خلافت عبدالملك بن مروان خليفه اموى قلمداد مى كنند; گويا آنها ترتيب حروف را جزء مكمل اعجام و نقطه گذارى حروف مى دانند كه به آن دو نفر نسبت داده شده است. نخستين كسى كه از معاصران اين سخن را گرفته است، حفنى ناصف است.(2) البته ما مصدرى كه ايشان اين مطلب را از آن مصدر استفاده كرده نمى شناسيم و شايد نقشى كه نصربن عاصم در اعجام حروف دارد و به او «نصرالحروف» لقب داده اند، باعث شده كه چنين نسبتى را به او بدهند. نويسندگان معاصر پس از حفنى ناصف هم اين مطلب را تكرار كرده اند بدون اينكه هيچ يك از آنها اين مطلب را به مصدر مشخصى نسبت بدهند(3) و شايد همه آنها آن را از حفنى ناصف نقل مى كنند.(4)
1. ترتيب اهل مغرب در حروف (ا ب ت ث...) با ترتيب اهل مشرق فرق دارد (بنگريد به: قلقشندى: ج 3، ص 22) و اين به پيروى از اختلافى است كه آنها در ترتيب (ابجد هوز...) دارند چون اصل در ترتيب جديد همان ترتيب قبلى است .(بنگريد به فصل مقدماتى).2. بنگريد به: تاريخ الادب، ص 27، 73.3. بنگريد به: دكتر عدنان خطيب، ص 22 و دكتر كمال محمد بشر: دراسات فى علم اللغة، قسمت 2، ص 73 و دكتر محمود فهمى حجازى: علم اللغة العربيه، ص 103.4. صاحب مفتاح السعاده در ج 1 ص 80 كتاب خود، علم ترتيب حروف تهجى را از علوم مربوط به صنعت خط مى داند.