سيرى در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سيرى در قرآن - نسخه متنی

نویسنده: سيد محمد حسين طباطبائى گرد آورنده: سيد مهدى آيت اللهى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بنا بر اين از معانى اين امور چهارگانه اين به دست آمد، كه ظهر قرآن عبارت است از معناى ظاهرى آن ، كه در ابتدا بنظر مى رسد، و بطن قرآن آن معنايى است كه در زير پوشش معناى ظاهرى نهان است ، حال چه اينكه يك معنا باشد، و يا معانى بسيار باشد، چه اينكه با معناى ظاهرى نزديك باشد، و چه اينكه دور باشد، و بين آن ظاهر و اين معناى دور معانى ديگرى واسطه باشد، و حد قرآن عبارتست از خود معنا به معناى ظاهرى و باطنى ، و مطلع قرآن عبارت است از معنايى كه حد از آن طلوع مى كند، و آن باطن متصل به حد است (دقت فرمائيد).

مراد از هفت حرف در رواياتى كه ميگويند: قرآن بر هفت حرف نازل گشته است

و در حديثى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) نقل شده آمده كه قرآن بر هفت حرف نازل شده .

مؤ لف : اين حديث هر چند با مختصر اختلافى در الفاظش نقل شده ، و ليكن معناى آن در احاديث بسيارى آمده ، كه معانى همه آنها نزديك به يكديگرند، و راويان شيعه و سنى آنها را نقل كرده اند، و مفسرين در معناى آنها به شدت اختلاف كرده اند، بطورى كه شايد عدد اقوال در آنها به چهل قول برسد، چيزى كه مشكل را آسان مى سازد اين است كه در خود اين احاديث تفسيرى براى هفت حرف آمده ، كه اعتماد ما هم به همان تفسير است .

از آن جمله در بعضى از آن اخبار آمده كه :
" قرآن مشتمل بر هفت حرف نازل شده ، اول امر، دوم نهى ، سوم ترغيب ، چهارم تهديد، پنجم جدل ، ششم داستان ، و هفتم مثل "

و در بعضى ديگر اينطور آمده :

" 1- نهى ، 2- امر، 3- حلال ، 4- حرام ، 5- محكم ، 6- متشابه ، 7- امثال " .

و از على (ع) نقل شده كه فرمود:" قرآن بر هفت قسم نازل شده و هر قسم آن كافى و شفا دهنده است ، و آن هفت قسم عبارت است از: امر، نهى ، ترغيب ، تهديد، جدل ، مثل و داستانها" .

پس به حكم اين روايات بايد هفت حرف را تنها حمل كنيم بر هفت نوع خطاب و بيان ، و بگوييم : با اينكه همه آيات قرآن يك هدف را دنبال مى كند و آن ، دعوت سوى خدا و صراط مستقيم او است ، اين هدف واحد را با هفت قسم بيان دنبال مى كند، ممكن هم هست از اين روايت استفاده كنيم كه اصول معارف الهيه منحصر در امثال است ، چون بقيه يعنى : امر، نهى ، ترغيب ، ترهيب ، جدل ، و قصص ، معارف الهيه نيستند، بلكه معارف الهيه راجع به مبدأ و معاد را براى بشر ممثل مى سازند.

بحث روايتى ديگر (در باره تفسير به رأ ى )

در تفسير صافى از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود:

" هر كس قرآن را به رأ ى خودش تفسير كند خدا مجلسى از آتش برايش فراهم كند" .

مؤ لف : اين معنا را هم شيعه نقل كرده و هم سنى ، و در معناى اين حديث احاديثى ديگر نيز از آن جناب و از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده .
از آن جمله در كتاب منية المريد از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود:"هر كس در باره قرآن بدون علم چيزى بگويد خدا جايگاه او را آتش ‍ قرار دهد .

مؤ لف : اين روايت را ابو داود هم در سنن خود نقل كرده .

و نيز در همان كتاب از آن جناب روايت آورده كه فرمود:

" كسى كه در باره قرآن بدون علم ، چيزى بگويد روز قيامت با افسار و دهنه اى از آتش ، لگام شده مى آيد" .

و باز در همان كتاب از آن جناب روايت كرده كه فرمود:" كسى كه در باره قرآن به رأ ى خود سخن گويد، و درست هم گفته باشد، باز به خطا رفته است " .

مؤ لف : اين روايت را ابو داوود و ترمذى و نسايى هم آورده اند.

و باز در همان كتاب از آن جناب آمده كه فرمود:" از مهمترين خطرى كه من مى ترسم متوجه امتم شود، و بعد از من ايشان را گمراه كند، اين است كه قرآن را بر غير مواضعش تطبيق دهند" .

و در تفسير عياشى از ابى بصير، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود،"كسى كه قرآن را به رأ ى خود تفسير كند، اگر هم تصادفا تفسيرش ‍ درست از آب در آيد اجر نمى برد، و اگر به خطا رود از آسمان دورتر خواهد شد"، (يعنى دوريش از خدا بيش از دوريش از آسمان خواهد بود) .

و در همان كتاب از يعقوب بن يزيد از ياسر از حضرت رضا (ع) روايت آورده كه فرمود:" رأ ى دادن در باره كتاب خدا كفر است " .

مؤ لف : در اين معنا رواياتى ديگر نيز در كتابهاى كمال الدين و توحيد و تفسير عياشى و غير آنها وارد شده است .

منظور از تفسير به رأ ى كه از آن نهى شده است

و اينكه رسول خدا (ص) فرمود:" هر كس قرآن را با رأ ى خود تفسير كند ..."، منظور از رأ ى اعتقادى است كه در اثر اجتهاد به دست مى آيد، گاهى هم كلمه " رأ ى " بر سخنى اطلاق مى شود كه ناشى از هواى نفس و استحسان باشد، و بهر حال از آنجا كه كلمه نامبرده در حديث اضافه بر ضمير" ها"شده ، فهميده مى شود كه رسول خدا (ص) نخواسته است مسلمانان را در تفسير قرآن از مطلق اجتهاد نهى كند، تا لازمه اش اين باشد كه مردم را در تفسير قرآن مامور به پيروى روايات وارده از خود و از ائمه اهل بيتش (ع) كرده باشد، آن طور كه اهل حديث خيال كرده اند. علاوه بر اينكه اگر منظور آن جناب چنين چيزى بوده باشد روايت نامبرده با آيات بسيارى كه قرآن را عربى مبين مى خواند، و يا به تدبر در آن امر مى كند، و همچنين با روايات بسيارى كه دستور مى دهد هر روايتى را بايد عرضه به قرآن كرد، منافات خواهد داشت .

بلكه خواسته است از خود سرى در تفسير نهى كند، چون گفتيم كلمه " رأ ى "را بر ضمير" ها" اضافه كرده ، و اين اضافه اختصاص و انفراد و استقلال را مى رساند.

/ 154