ويژگی هاى بندگان خدا در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ويژگی هاى بندگان خدا در قرآن - نسخه متنی

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) اندكى سكوت كرد و سپس فرمود: مال، مال خداست و من بنده خدا هستم.

آن گاه افزود: اى اعرابى! آيا آسيبى كه به من رساندى به تو برسانم؟

اعرابى گفت: نه پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) فرمود: چرا؟

اعرابى عرض كرد: زيرا تو بدى را با بدى پاسخ نمى‏دهد، بلكه آن را با خوبى دفع مى‏كنى.

پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) از اين سخن خندان شد و سپس دستور داد تا بر يكى از شتران او جو و بر ديگرى خرما بار كردند و به او دادند(35).

در تاريخ زندگانى اميرمومنان على (عليه السلام) آمده كه در عصر خلافتش، روزى خطاب به جمعيت فرمود: هر چه مى‏خواهيد از من بپرسيد، هر سوالى كه مربوط به پايين‏تر از عرش باشد پاسخ مى‏دهم و چنين ادعايى را بعد از من جز دروغگو نمى‏كند.

در اين هنگام مردى بلند قامت از گوشه مجلس برخاست، در حالى كه كتابى در گردنش آويزان بود با صداى بلند و كمال گستاخى، خطاب به على (عليه السلام) گفت: اى مدعى چيزى كه نمى‏دانى و اى پيشى گيرنده نابه‏جا! من از تو سؤال هايى مى‏كنم كه از جواب آنها درمانده شوى!

در اين هنگام جمعى از شيعيان و دوستان على (عليه السلام) برخاستند تا او را تنبيه كنند.

حضرت على (عليه السلام) آنان را به شدت از اين كار بازداشت و فرمود: رهايش كنيد، شتابزدگى و تندى و خشم را از خود دور نماييد.

با اين كارها حجت‏هاى خدا بر مردم تمام نشده و براهين الهى آشكار نخواهد گرديد.

آن گاه با كمال حلم و بزرگوارى به آن مرد رو كرد و فرمود: هر سوالى كه دارى بپرس!

او سوال‏هاى خود را مطرح كرد و حضرت على (عليه السلام) به همه آنها پاسخ داد.

او شفيته علم و حلم على (عليه السلام) شد و اشعارى در مدح حضرت سرود و على (عليه السلام) را به عنوان صاحب علم و راهنماى گمراهان و رادمرد كمال و ارزش‏هاى والاى انسان ستوده‏(36).

در زندگى ساير امامان (عليهما السلام) و نيز شاگردان آنان و عالمان ربانى از اين گونه برخوردهاى بزرگوارانه بسيار ديده مى‏شود كه جهت رعايت اختصار، از ذكر آنها خوددارى مى‏شود و تنها به ذكر نمونه‏اى از دست پرورده‏هاى على (عليه السلام) اشاره مى‏كنيم:

مالك اشتر شاگرد قهرمان على (عليه السلام) و سردار بى بديل سپاه آن حضرت، روزى از بازار كوفه مى‏گذشت.

شخصى كه او را نمى‏شناخت ته مانده سبزى را به سوى او پرتاب كرد و از زشت كارى خود خنديد.

مالك بى آن كه به او چيزى بگويد از آن جا گذشت.

يكى از بازاريان به آن مرد سبك سر گفت: اين آقا كه عبور كرد، مالك اشتر سردار بزرگ سپاه على (عليه السلام) بود.

آن شخص ترسان و لرزان به دنبال مالك دويد تا از او عذر خواهى كند.

ديد كه مالك به مسجد رفت و مشغول نماز شد.

آن مرد پس از نماز نزد مالك رفت و عذر خواهى پرداخت.

مالك گفت:

سوگند به خدا! من به مسجد نيامدم مگر اين كه از درگاه خدا براى تو طلب آمرزش كنم، تا خداوند اخلاق تو را اصلاح كند و تو را ببخشد(37).

به اميد آن كه از اين گفتار و جلوه‏هاى رفتارى بزرگان دين، درس حلم و خويشتن دارى بياموزيم.

/ 52