شب زنده دارى خالصانه و عارفانه‏ - ويژگی هاى بندگان خدا در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ويژگی هاى بندگان خدا در قرآن - نسخه متنی

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شب زنده دارى خالصانه و عارفانه‏

قرآن كريم سومين ويژگى بندگان خاص خدا را چنين توصيف مى‏فرمايد:

و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما؛

بندگان خاص خداى رحمان كسانى هستند كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام، نهايت تواضع و اوج بندگى خود را به خداى بزرگ با تمام وجود ابراز مى‏دارند، روح و روان خود را با پرستش خالصانه آفريدگار جهان جلا و صفا مى‏بخشند و سرزمين قلب خود را با آب زلال و صاف پيوند با خدا، شست و شو نموده و پاكيزه و نورانى مى‏سازند.

آن گاه كه غافلان در خوابند و جايى براى تظاهر و ريا وجود ندارد، خواب خوش را بر خود حرام كرده و به چيزى خوش‏تر از آن (ياد خدا و قيام و سجود در پيشگاه عظمت او) مى‏پردازند، به پيوند معنوى و عرفانى خود با خداى متعال استحكام مى‏بخشند، با غرق شدن در درياى بى كران توحيد و خداپرستى، از باده يكتاپرستى سرمست شده و عشق حقيقى را بر اعماق دل خود وارد ساخته و روح عطشان و فطرت پاك و تشنه توحيد خود را از سر چشمه توحيد ناب، سيراب مى‏سازند.

عبادت و فلسفه آن‏

قرآن درباره عبادت خدا و دستورهاى عبادى، مانند نماز، دعا، حج روزه و... بسيار سخن به ميان آورده و قبل از هر چيز، ويژگى‏هاى اصلى بندگان خاص خدا و انسان‏هاى ممتاز را بيان كرده و مى‏فرمايد كه آنان هم عابدند و هم ساير اعمال خود را زير پوشش عبادت قرار مى‏دهند و با نيت خالص و دور از هر گونه آلايش، به آنها صبغه الهى داده و از چشمه‏هاى صاف عبادت سيراب مى‏نمايند.

عبوديت و بندگى، اظهار نهايت درجه خضوع در همه ابعاد زندگى در برابر معبودى است كه نهايت انعام و اكرام را به بنده‏اش نموده است و او جز ذات پاك خداوند يكتا و بى همتا نيست.

عبوديت نهايت تسليم در برابر ذات پاك اوست.

عبوديت اطاعت بى قيد و شرط و فرمانبردارى در همه زمينه‏هاست.

عبوديت؛ يعنى انسان جز به معبود واقعى - كه كمال مطلق است - نينديشد و از غير او كمال انقطاع را داشته باشد.

همان گونه كه در مناجنات شعبانيه؛ همان مناجاتى كه امام على و ساير امامان (عليهم السلام) مى‏خوانده آمده است:

الهى هب لى كمال الانقطاع اليك‏ء و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك، حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل الى معدن العظمه و تصير اروحنا معلقه بعز قدسك‏(38)؛

خدايا! كمال بريدگى از خلق و پيوستن به ذات پاك خودت را به من ببخش وديده‏هاى دل‏هاى ما را به آن روشنايى كه نگاهش به سوى تو باشد منور كن، به گونه‏اى كه ديده‏هاى دل‏ها، حجاب‏هاى نور را بدرد و در نتيجه، آن روشنايى به معدن عظمت برسد و روح و روان هاى ما به مقام ارجمند قدس و عزيزت معلق و آويزان گردد.

بديهى است كه خدا نياز به عبادت ما ندارد، چرا كه اگر همه كائنات كافر شوند، بر دامن كبريابى‏اش گردى ننشيند؛ بلكه اين عبادت براى خودسازى و تكامل خود انسان است.

انسان در پرتو عبادت صحيح و با شرايط، تربيت مى‏شود، نور و صفا مى‏يابد، از هر گونه آلودگى و انحراف - كه بر خلاف مسير عبادت است - پرهيز مى‏كند و با اطاعت از خدا به كسب ارزش‏هاى والاى معنوى مى‏پردازد و قدم به قدم به پيش مى‏رود تا به قله كمال برسد.

چنان كه در مورد فلسفه عبادت، در قرآن چنين مى‏خوانيم:

يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم لعلكم تتقون‏(39)؛

اى مردم! پروردگار خود را عبادت و پرستش كنيد، آن كسى كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد تا پرهيزكار شويد.

بنابراين، بخشى از فلسفه عبادات، پاك سازى و گناه‏زدايى است.

سپس نبوت به بخش تكاملى آن مى‏رسد كه همان رشد و پيمودن درجات و مراحل تكامل است.

در قرآن وقتى خداوند مسأله معراج پيامبر اسلام (صلى الله عليه آله و سلم) را - كه نشان دهنده اوج عظمت آن حضرت است - بيان مى‏كند، سخن از عبوديت پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) به ميان آورده و مى‏فرمايد: زير بناى تكامل و اوج عظمت پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) بندگى او بود.

سبحان الذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله لنريه من اياتنا انه هو السميع العليم‏(40)؛

پاك و منزه است خدايى كه بنده‏اش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى - كه گرداگردش را پر بركت ساخته‏ايم - برد تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم، چرا كه خداوند شنوا و بيناست.

هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) در شب معراج در كنار سدره المنتهى قرار گرفت، قرآن مى‏فرمايد:

فاوحى الى عبده ما اوحى‏(41)؛

خداوند به بنده‏اش (پيامبر) آنچه را وحى كردنى بود، وحى كرد.

روايت شده است كه در ماجراى معراج، فرشته‏اى همراه جبرئيل نزد پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) آمد و عرض كرد: خداوند مرا نزد تو فرستاده و همه كليدهاى مخازن زمين را به من داده تا به تو بسپارم.

اگر بخواهى پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) و عبد (بنده) باش و اگر بخواهى پيامبر و پادشاه باش.

پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) درپاسخ فرمود: بل اكون نبيا عبدا(42)؛

بلكه پيامبرى و بندگى را برمى‏گزينم .

و امام صادق (عليه السلام) فرمود:
العبوديه جوهره كنهها الربوبيه‏(43)؛

عبوديت و بندگى گوهرى است كه ربوبيت در درون آن نهفته است.

يعنى عبوديت و بندگى به قدرى انسان را به خدا نزديك مى‏كند كه او را به مقام ربوبيت مى‏رساند و مظهر صفات خدا مى‏نمايد و او مى‏توان به اذن پروردگار در جهان تكوين، تدبير و تصرف كند و كرامات و امور خارق العاده از او سرزند؛ به عنوان مثال، آهن سرد و سياه را در كوه آهنگرى مى‏گذارند، گداخته به صورت آتش فروزان مى‏شود، آن آهن در عين (آن كه آتش گونه شده است، اين حرارت و نورانيت آهن پرتو ناچيزى از آتش است كه به آن افتاد و به اين رنگ درآورده است؛ انسان نيز در پرتو عبوديت مى‏تواند خدا گونه شود؛ چرا كه به فرموده استاد شهيد علامه مرتضى مطهرى اين سير و مقام در پنج مرحله براى عبد حاصل مى‏شود:

1. انسان در پرتو بندگى بر نفس خود تسلط مى‏يابد.

2. انسان پس از اين مرحله، آن چنان نيرومند مى‏شود كه نفس او قاهر شده و مى‏تواند گناهان را از خود دور سازد.

3. پس از اين مرحله، روح در بسيارى از امور، از بدن بى نياز مى‏شود.

4. پس از اين مرحله، روح بدن را خلع مى‏كند و بدن از هر لحاظ تحت فرمان روح قرار مى‏گيرد.

5. در مرحله پنجم، انسان به قدرى نيرومند مى‏شود كه حتى طبيعت خارج از بدن را نيز تحت نفوذ خود قرار مى‏دهد، مانند اولياى خدا كه از آنان معجزه، كرامت و تصرف در عالم تكوين كه يك نوع كار خداوندگارى است سر مى‏زند(44).

/ 52