بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين كه پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) اجازه انفاق نصف اموالش را ندا براى اين بود كه او و خانوادهاش گرفتار سختى و تنگنا در معشيت نگردند.در روايت ديگر آمده: يكى از مسلمانان مدينه داراى چند كودك و شش غلام بود در بستر مرگ قرار گرفت، قبل از مرگ براى جلب پاداشهاى الهى، همه غلامانش را آزاد نمود.پس از آن كه از دنيا رفت، مسلمانان پس از غسل و تكفين و نماز، او را به خاك سپردند، سپس ماجراى او در مورد آزادسازى غلامان و فقر فرزندانش را به پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) خبر دادند، آن حضرت فرمود:لو علمت ما دفنته مع اهل الاسلام، ترك ولده يتكفون الناس(68)؛اگر من اطلاع مىيافتم نمىگذاشتم جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنيد، زيرا او كودكان خود را از ثروتش بى نصيب نمود و آنان را فقير و بى پناه گذاشت، تا دست گدايى به سوى مردم دراز كنند.اين ماجرا در عين آن كه بيانگر نكوهش اسراف در انفاق است، نيز حاكى از آن است كه نبايد موجب سختى و فشار در زندگى اعضاى خانواده شد، بلكه بايد اعتدال در مصرف را با توجه به همه جوانب رعايت نمود.ماجراى انتقاد شديد حضرت على (عليه السلام) در شهر بصره از يكى از شيعيان به نام عاصم كه از جامعه دورى نموده و گرفتار و اقتار و سختگيرى به خود و خانوادهاش شده بود(69)،نيز شاهد گويايى بر نكوهش سختگيرى در شؤون اقتصادى و معشيت زندگى است و مسلمانان بايد از هرگونه افراط و تفريط اجتناب نمايند.اين بحث را با ذكر ماجراى جالب زير به پايان مىبريم:امام كاظم (عليه السلام) خانهاى براى غلام آزاد شده خود خريد و به او فرمود:به خانه برو و در آن جا زندگى كن، زيرا خانه تو تنگ و كوچك است.غلام گفت: همين خانهاى كه در آن سكونت دارم كافى و خوب است، گرچه تنگ و محقر است، ولى از پدرم به يادگار مانده، از اين رو در همين خانه مىمانم. امام كاظم (عليه السلام) فرمود:ان كان ابوك احمق ينبغى ان تكون مثله(70)؛آيا اگر پدرت احمق بود، تو هم مىخواهى مثل او باشى؟
دورى از انواع شرك
در آيات مورد بحث، ششمين ويژگى بندگان ممتاز خداوند چنين بيان شده است:و الذين لايدعون مع الله الها آخر؛آنان كسانى هستند كه معبود ديگرى را با خدا نمىخوانند.يعنى آنان در صراط مستقيم توحيد و نفى هرگونه شرك شروع مىشود، توحيد پايه و اساس بناى عظيم اديان آسمانى است.بيشتر تلاش پيامبران براى مبارزه و پيكار با مشركان بوده و در اين زمينه، رنجهاى فراوان بردهاند.آنها تا آخرين نفس با شرك و مشركان جنگيدند و هدف اصليشان تشكيل جامعهاى بر اساس توحيد ناب بود.شرك داراى شاخههاى گوناگون است، چنان كه توحيد داراى شاخههاى مختلف مىباشد.پيامبران (عليهم السلام) و كتابهاى آسمانى و امامان معصوم (عليهم السلام) مسأله توحيد را (در همه ابعادش) براى مردم شرح دادند.