اهميت توحيد و زشتى شرك
براى تكميل اين بحث نظر شما را به دو حديث درباره اهميت توحيد و زشتى شرك جلب مىكنيم:1. از شريح بن هانى نقل شده است كه گفت: در بحبوحه جنگ جمل، مرد عربى نزد اميرمومنان على (عليه السلام) آمد و گفت: اى اميرمومنان! آيا تو مىگويى خدا يكتاست؟ناگهان مردم به او حمله بردند و گفتند: اى اعرابى! مگر نمىبينى كه فكر اميرمومنان (عليه السلام) متوجه مسائل ديگر است (هر سخن جايى و نكته مقامى دارد؟) اميرمومنان (عليه السلام) به آنان توجه كرد و فرمود:دعوه فان الذى يريد الاعرابى هو الذى نريده من القوم؛او را به حال خود بگذاريد، چيزى كه اين اعرابى از ما مىخواهد همان است كه ما از گروه دشمن مىخواهيم (و براى آن مىجنگيم).سپس فرمود:اى اعرابى! اين كه مىگوييم خداوند واحد است، چهار معنا دارد كه دو معناى آن درباره خدا روا نيست و دو معناى آن ثابت و مسلم است.اما آن دو معنا كه روا نيست يكى اين كه كسى بگويد خدا واحد است و مقصودش واحد عددى باشد، زيرا چيزى كه دومى ندارد، در باب اعداد داخل نمىشود و يك و دو در آن راه ندارد...دوم اين كه كسى بگويد خدا واحد است و منظورش واحد نوعى از جنس باشد؛ اين هم درست نيست، زيرا مفهومش اين است كه خدا داراى شبيه است.اما آن دو معنا از توحيد كه براى خدا روا و ثابت است، يكى اين است كه بگويى او يكتاست و هيچ شبيه و مانندى ندارد.ديگر اين كه بگويى او احدى المعنى است؛ يعنى ذات او نه در وجود خارجى و نه در عقل و نه در و هم تقسيمپذير نيست (بلكه ذاتش بسيط محض است(84)).2. رسول خدا (صلى الله عليه آله و سلم) به ابن مسعود فرمود:اياك ان تشرك بالله طرفه عين، و ان نشرت بالمنشار او قطعت او صلبت او احرقت بالنار(85)؛از همتا دادن براى خدا حتى به اندازه يك چشم به هم زدن دورى كن، هر چند با اره بريده بريده شوى يا قطعه قطعه شوى و يا به دار آويخته گردى و يا با آتش سوزانده شوى.