پرهيز از گواهى دروغ و مجالس گناه
قرآن در مورد نهمين ويژگى بندگان خدا چنين مىفرمايد:والذين لا يشهدون الزور؛آنها از گواهى به باطل (و شركت در مجالس باطل) دورى مىكنند.اين ويژگى از صفات برجسته بندگان ممتاز خداوند است كه باعث رعايت حقوق ديگران، و آلوده نشدن به هرگونه بيهوده گرايى و امور باطل و پوچ مىگردد، و نيز نقش بسزايى در واقع گرايى و استفاده مفيد از وقت و به سازى خواهد داشت.واژه زور در اصل به معناى انحراف از حق است و اين معناى داراى مصاديق متعددى، مانند باطل، دروغ موسيقى حرام، ظلم و تعدى مىباشد، اما بر اساس روايات، اين واژه بيشترى در مورد دروغ، تهمت و مجالس بيهوده و غنا و باطل استعمال شده است.در معناى شهادت زور مفسران دو معنا ذكر كردهاند كه هيچ مانعى ندارد كه منظور از آيه فوق، هر دو معنا باشد:1. آنان گواهى به دروغ نمىدهند، امضاى ناحق نمىكنند، امور باطل را تاييد نمىنمايند.2. آنها در مجالس عياشى و ساز و آواز باطل شركت نمىكنند و با حضور خود، مجالس اين چنين و پديد آوردگان آن رإ؛ تأييد نمىنمايند.بنابراين، اين آيه بيان گر پرهيز از دو آفت بزرگ و ويران گر حقوقى و اجتماعى است كه اگر وارد جامعه شود، بزرگترين ضربه را بر امنيت، روابط حسنه و عدالت مىزند، و انسانها را به راههاى خطرناك انحرافى مىكشاند.بنابراين لازم است به شرح هر يك از معنا بپردازيم تا زشتى اين دو گناه و آفت بزرگ روشنتر گردد.
1. پرهيز از گواهى دروغ
گواهى دروغ يا امضاى ناحق، همان تهمت است كه از گناهان كبيره و حق الناس بوده و در زبان آيات و روايات به عنوان بهتان مطرح است كه گناه مضاعف مىباشد، زيرا هم دروغ است و هم با گواهى به آن حقى را باطل و باطلى را حق جلوه مىدهد و سبب پايمال شدن حقوق ديگران مىشود.آفت گواهى دروغ به قدرى زشت و مفسدهانگيز است كه قرآن آن را در كنار بت پرستى قرار داده و به شدت از آن نهى فرموده است، آن جا كه مىفرمايد:فاجتنبوا الرجس من الاوثال و اجتنبوا قول الزور(108)؛از پليدىهاى بتها اجتناب كنيد و از سخن باطل بپرهيزيد.بزرگى گناه بهتان و تهمت - كه همان گواهى به دروغ است - آن چنان در نابودى ايمان اثر دارد كه امام صادق (عليه السلام) فرمود:
اذا اتهم المومن اخاه، انماث الايمان فى قلبه، كما ينماث الملح فى الماء (109)؛كسى كه به برادر دينى اش تهمت بزند، ايمان در قلب او چنان ذوب مىشود كه نمك در ميان آب ذوب مىگردد:و از رسول اكرم (صلى الله عليه آله و سلم) نقل شده است كه فرمود:من شهد شهاده زور على رجل مسلم او ذمى اومن كان من الناس غلق بلسانه يوم القيامه و هو مع المنافقين فى الدرك الاسفل من النار(110)؛كسى كه گواهى دروغ بر مسلمان يا كافر ذمى و يا هر انسان ديگرى بدهد، در روز قيامت به زبانش بسته مىشود و او همراه منافقان در پايينترين دركههاى دوزخ مىباشد.روزى پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) جان كندن سخت كافران را به هنگام مرگ، براى حضرت على (عليه السلام) بيان مىكرد و مىفرمود:
عزرائيل سيخى آتشين نزد كافران بياورد، و به وسيله آن روح كافران را از كالبدش خارج سازد و در اين هنگام جهنم صيحه مىكشد.حضرت على (عليه السلام) پرسيد: آيا از امت تو كسى هست كه اين گونه به سختى قبض روح گردد؟پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) در پاسخ فرمود:نعم، حاكم جائره، و آكل مال اليتيم ظلما و شاهد زور(111)؛آرى (سه كس اين گونه قبض روح مىشوند) حاكم ستمگر، و خورنده مال يتيم از روى ظلم، و كسى كه گواهى دروغ بدهد.براى تكميل اين بحث نظر شما را به ماجراى آموزنده زير جلب مىكنيم:امام صادق (عليه السلام) دوستى كه از او جدا نمىشد، او روزى به يكى از غلامان حضرت كه از اهالى هند بود گفت: اى زنازاده كجا بودى؟امام صادق (عليه السلام) از اين بد زبانى او به قدرى ناراحت شد كه دستش را محكم بر پيشانىاش زد و فرمود: سبحان الله! آيا نسبت به زنا به مادرش دادى؟ من فكر مىكردم و تقوا دارى، اكنون دانستم كه بى تقوا هستى.او عرض كرد: قربانت گردم، مادر اين غلام اهل سند (از ايالتهاى هند) است.او مشرك بود و در حال شرك اين غلام را به دنيا آورده، بنابراين، غلام زنازاده است.امام صادق (عليه السلام) فرمود: آيا نمىدانى كه هر ملتى نزد خود قانون ازدواج دارد!؟
از من دور شو كه ديگر تو را نبينم.آن شخص بد زبان رفت و امام تا آخر عمر، ديگر او را نپذيرفت(112).