وقتشناسى و ارزش آن
بيهوده گراى و رويكرد به زندگى تو خالى و هيچ و پوچ، آفت و بلاى خانمان سوز و ويرانگردى است كه همچون موريانه تار و پود شخصيت انسان و ارزشهاى والاى انسانى را از بين مىبرد، و نه تنها او را از رشد و تعالى باز مىدارد و بى هويت مىكند، بلكه موجب عقب گردد و سقوط و هلاكت انسان مىشود.يكى از بارزترين آثار اين آفت، اتلاف وقت طلايى و سرمايه اصلى زندگى است، در نتيجه، نبرد با پديده شوم بيهوده گرايى و پرهيز از هرگونه لغو و امور باطل، باعث نگهدارى وقت و بهترين نتيجهگيرى از اين سرمايه گران سنگ خواهد شد.با توجه به اين كلام كه اسلام و عقل و خرد، براى وقت ارج و ارزش بسيار قائلند و استفاده شايسته و صحيح از آن باعث پيشرفتهاى مختلف در ابعاد گوناگون خواهد شد، اسلام به شناخت و تاكيد فراوان نمود، و آن را از نعمتهاى بزرگ خدا شمرده است كه در روز قيامت از آن بازخواست مىشود.چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه آله و سلم) فرمود:انسان در قيامت قدم از قدم بر نمىدارد مگر اين كه از او درباره چهار چيز سوال مىشود: از عمرش كه در چه راهى به پايان رسانده؛ از جسدش (يا جوانى اش) كه در چه موردى تباه ساخته؛ از اموالش كه از كجا به دست آورده و در كجا به مصرف رسانده؛ و از حب ما و خاندان ما(128).طبق اين روايات، نخستين سوال و بازخواست خدا در قيامت از عمر، يعنى از اوقات زندگى انسان كه در چه راهى آن را از دست داده و با چه چيزى عوض كرده است؟ آيا در راه بيهودگى و باطل صرف كرده و يا در راه علم و رشد و تقوا و كارهاى مثبت؟ وقت؛ همان ساعات عمر انسان است كه به تعبير دانشمند معروف فخر رازى همانند يخ است كه آب مىشود و به پايان مىرسد(129).بايد از يخ استفاده بهينه كرد و آن، آبها و نوشابههاى گوارا را خنك نمود و تشنگان را سيراب كرد و از تباه شدن غذاها جلوگيرى نمود.ولى اگر يخ را در هواى داغ تابستان در زمين شوره زار بگذاريم، آب شده و يا ممكن است با آن مشروبات الكلى را كه مايه تخريب عقل و انديشه است و پيامدهاى شومى دارد، خنك نمود.بايد با نظم و برنامه ريزى و پرهيز جدى از بيهودگى و امور پوچ و بى ارزش، از همه لحظهها، ثانيهها و دقيقهها اكثر استفاده را نمود، چنان كه اميرمومنان على (عليه السلام) فرمود:مؤمن ساعات شبانه روزى خود را بر سه بخش تقسيم مىكند: يك بخش آن را در راه اصلاح معاش زندگى به مصرف مىرساند؛ بخش دوم را به استراحت و بهرهگيرى از لذتهاى حلال و اندوختن انرژى مصرف مىنمايد؛ و بخش ديگر را صرف مناجات پروردگار و اصلاح بين خود و خدا (خودسازى و به سازى در ابعاد مختلف) مىكند(130).در اهيمت و ارزش وقت همين بس كه بعضى از مفسران در تفسير آيه والعصر گفتهاند: منظور از عصر در اين جا - كه خداوند به آن سوگند ياد نمود - وقت است.آرى، سوگند به وقت! چرا كه اگر انسان از آن حسن استفاده نمايد، سرمايه بى نظيرى است و استفاده شايسته از آن بستگى به دورى از بيهودگى و امور لغو و منفى دارد.اگر ما به جاى كارهاى لغو و امور منفى، استفاده مطلوب و صحيح از وقت كنيم، وقت عزيز خود را تلف ننمودهايم، وگرنه نتيجه آن در پايان عمر و قيامت جز حسرت و اندوه جانكاه نيست، چنان كه در قرآن مىفرمايد:واتبعوا احسن ما انزل اليكم من ربكم من قبل ان ياتيكم العذاب بغته و انتم لاتشعرون. ان تقول نفس يا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله و ان كنت لمن الساخرين(131)؛و از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب ناگهانى به سوى شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد.اين دستورها براى آن است كه مبادا كسى روز قيامت بگويد افسوس بر من از كوتاهى هايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم و از مسخره كنندگان (آيات خدا) بودم.شايان ذكر است كه در قرآن دو واژه لهو و لعب به طور مكرر آمده، و در پرهيز از آنها هشدار داده شده است.لهو لعب كه به معناى عياشى و بازهاى غافل كننده و منفى است، از عوامل زمينه ساز كارهاى لغو و بيهوده است و ما از اين دستور قرآن در پرهيز از لهو لعب نيز مىتوانيم استفاده كنيم كه پرهيز از آنها عامل مهم براى غنيمت شمردن وقتها و فرصتها و بهرهگيرى بهينه از آنهاست.لذا مىبينيم خسارتى كه از ناحيه بيهوده گرايى - كه مساله اعتياد يكى از مصاديق آن است - به بشر رسيده، خطرناكترين و بالاترين خسارت هاست.