تواضع در برابر انسانها، مانند پدر و مادر، همسايگان، دوستان بستگان و ساير مردم نوع ديگر تواضع است.تواضع موجب استحكام پيوند انسانها و محبت و الفت بيشتر شده، بر صفا و صميميت آنان مىافزايد و كدورتها، بدبينىها و آثار شوم تكبر و خود خواهى را از جامعه پاك مىسازد.البته تواضع، اشكال گوناگون دارد كه يكى از آشكارترين آنها، در شيوه را رفتن رفتن ديده مىشود.بعضى بر اثر غرور و تكبر به گونهاى راه مىروند كه گويى مىخواهند زمين را بشكافند.از اين رو، در قرآن از نصايح حضرت لقمان (عليه السلام) به فرزندش آمده است:و لا تصعر خدك للناس و لا تمش فى الارض مرحا ان الله لايحب كل مختال فخور(10)؛با بى اعتنايى از مردم مگردان و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد.راستى، اگر انسان كمترين شناختى از خود و جهان هستى داشته باشد، مىداند كه در برابر بزرگى و عظمت جهان چه اندازه كوچك است، حتى اگر گردنش برابر كوهها شود.تازه بلندترين كوههاى زمين در برابر عظمت زمين كمتر از برآمدگى هاى پوست نارنج نسبت به آن است.همان زمينى كه خود ذرهاى ناچيز در برابر كهكشانهاى عظيم است.آيا با اين حال، كبر و غرور دليل جهل و نادانى مطلق نيست؟!كوتاه سخن آن كه تواضع از امتيازات و ارزشهاى خاص پرهيزكاران وارسته است.امير مؤمنان على (عليه السلام) ضمن شمارش اوصاف متقين مىفرمايد:و مشيهم التواضع(11)؛روش و راه رفتنشان، آميخته با تواضع و فروتنى است.تواضع پيامبر اسلام (صلى الله عليه آله و سلم)سيره نويسان، در تاريخ زندگى پيامبر اكرم (صلى الله عليه آله و سلم) مىنويسند:روزى پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) نزد جمعى آمد.آنان به احترام او دست جمعى از جا برخاستند.آن حضرت اين كارشان را نپسنديد و فرمود: آن گونه كه عجمها بر مىخيزند و به يكديگر تعظيم مىكنند برنخيزيد.انس بن مالك مىگويد:از آن پس وقتى كه مردم رسول خدا (صلى الله عليه آله و سلم) را مىديدند بر نمىخاستند، زيرا مىدانستند كه او اين كار را نمىپسندد.آن حضرت وقتى كه وارد مجلس مىشد، در پايينترين مكان مىنشست.امام صادق (عليه السلام) فرمود:از تواضع پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) اين كه دوست داشت بر الاغ برهنه سوار شود، روى خاك بنشيند.او با بردگان غذا مىخورد و به سائلان با دست خود غذا مىرساند.او بر الاغ سوار مىشد و غلام خود يا شخص ديگر را بر پشت سر خود سوار مىكرد.از ويژگىهاى آن حضرت اين كه با فروتنى خاصى كنار سفره مىنشست و هنگام غذا خوردن، انگشتان خود را مىليسيد و خودش گوسفندانش را مىدوشيد و لباس و كفشش را خود وصله مىكرد، خانه را جارو مىنمود و شترش را در اصطبل مىبست، با خدمتكار خانه، گندم و جو آسياب مىكرد، آرد آن را خمير مىنمود، آذوقه منزل را از بازار تهيه و حمل مىكرد و به خانه مىآورد، با تهى دستان مىنشست و با آنان غذا مىخورد و با دست خود به آنان غذا مىداد(12).