عيد نوروز
موضوع: عيد نوروزتاريخ پخش: 04/01/59بسم الله الرّحمن الرّحيمالحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته.در جلسه قبل بحثمان درباره اين بود كه عيد به معناي بازگشت است يعني بازگشت به خواستههاي طبيعي، انسان بطور طبيعي و فطري خوشي و آزادي و لذت ميخواهد و هر وقت انسان دسترسي پيدا كند به همين خواستههاي طبيعي... چون هي عود ميكند سال به سال كلمه عيد را مطرح كردند اين مسئله مهمي نيست كه عيد از عود است مسئله اين است كه ميگويند عيد است اين روي چه ملاكهايي هست، عيدهايي كه در كشورها هست روي چه ملاكي عيد ميگيرند؟ عيد نوروز مخصوص ايران است ملاك آن اينست كه در طبيعت دگرگونيهايي رخ ميدهد گاهي هم تغييرات سياسي كه پيدا ميشود عيد ميگيرند مثلاً ما 22 بهمن را اگر عيد بگيريم كار بيهودهاي نكردهايم چون يك تحولي در پيروزي انقلاب بود.
1- طبيعت آيه و نشانه است، از آن درس بايد گرفت
گاهي تحولاتي در تاريخ پيدا ميشود كه بخاطر آن تحولات عيد ميگيرند. گاهي تحولات مذهبي باعث ميشود كه عيد بگيرند مثل عيد فطر و عيد غدير بحث اين است كه از عيد غدير چه استفادههايي بايد بشود؟ نظر قرآن اين است كه هميشه طبيعت بعنوان آيه است توي قرآن خيلي به طبيعت آيه ميگويد و آيه يعني نشانه، آيت الله يعني نشانه خدا هر چيزي را كه شما ديديد و از ديدن آن شما ياد خدا افتاديد آنرا ميشود گفت آيت خدا، گفته كه در طبيعت فكر كنيد، دقت كنيد، در طبيعت بايد فكر كرد ولي عبور كرد، چون گفتيم انسان توي جادهاي كه ميرود يك نشانه ميبيند پاي نشانه نميايستد، از نشانه عبور ميكند، يعني بشر شما هم كه در طبيعت نگاه كردي و به طبيعت دقت كردي از طبيعت عبور كن دفن نشو.بعد گفتيم كه ما در عيد نوروز كه به صحرا ميرويم ميبينيم كه درختها باز شدهاند بايد ببينيم كه آيا ما هم باز شدهايم يا ما بسته هستيم، قرآن ميفرمايد بعضي از مردم بسته هستند از سنگي چشمه آبي بيرون ميآيد اما از دلهاي مردم هيچ تنبهي سر نميزند، انسان اگر طبيعت را ديد بايد از طبيعت درس بگيرد. اگر هر سال در عيد نوروز طبيعت دگرگون شد اما در من دگرگوني نشد من وصله همرنگي نخواهم بود. در اين جلسه ميخواهم درباره تفريح صحبت كنم.2- برنامهريزي كارها از نظر امام رضا (ع)
امام رضا(ع) در حديثي ميفرمايد كه انسان بايد براي كارهايش برنامهاي داشته باشد يك ساعت گذاري كند، يك ساعت براي بين خودش و خدا، اگر ما يك جدولي باز كنيم امام رضا(ع) ميفرمايد كه مردم بايد برنامه ريزي كنند «سَاعَةً لِلَّهِ لِمُنَاجَاتِهِ» يك ساعت براي مناجات با خدا مناجات كوچكترين با بي نهايت بزرگ. «وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ» ساعتي هم براي پيدا كردن خرجي زندگي و كار و اهميت كار كه آن هم عبادت است «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در بينش اسلامي آن هم عبادت است «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ» ساعتي هم با برادرهايش باشد، برادرهاي ايماني، استاد هم برادر ايماني است، ساعتي با مربي باشد. رفيقي را كه اسلام معرفي ميكند ميگويد«يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ» با يك برادرهايي باشيد كه نقاط ضعف شما را بگويد يعني انتقاد كند انتقاد سازنده. و علاقهشان هم به شما علاقه باطني باشد.«وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا» يك ساعتي هم بگذاريد براي لذتها، منتهي جالب اينست كه امام رضا(ع) ميفرمايد اگر خواستيد به آن سه ساعت هم برسيد بايد اول به اين ساعت برسيد تا لذت و تفريحي در كار نباشد نشاطي در كارهاي ديگر نخواهد بود. اين حديث دليل بر اهميت تفريح است بخصوص نوجوان، برادران يوسف(ع) وقتي ميخواستند يوسف را از بابا بگيرند بعنوان تفريح گرفتند گفتند «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (يوسف/12) برادرمان را بده كه او را ببريم ورزش و حضرت يعقوب نگفت كه انسان ورزش نياز ندارد يعني نياز ورزش چنان قوي است كه پيشنهاد بچهها را بابا قدرت رد كردن نداشت، پسرهايي كه گاهي هرز ميروند بخاطر اين است كه پدرانشان نياز ورزشي اينها را برآورده نميكنند.3- رفتار حضرت علي (ع) با كودكان يتيم غم زده
(من كان له صبيٌ صبا) كسي كه بچه دارد بايد بچه بشود. من يك حديثي ماه رمضان خواندم حديث جالبي بود امام علي(ع)آمد سراغ بچههاي يتيم ديد بچههاي يتيم خيلي غم زده هستند هر چي براي اينها حرف زد ديد غم زده هستند حضرت علي(ع)با دستهايش راه رفت و صداي بزغاله در آورد تا صداي بزغاله در آورد بچهها خنديدند يك كسي آمد گفت آقا شما رئيس حكومت اسلامي هستي چرا صداي بزغاله در ميآوري؟ با شخصيت شما جور نيست، گفت علي صداي بزغاله ميكند تا يتيمي بخندد.اين يك واقعيتي است انسان نياز به خنده دارد تفريح اهميت دارد منتهي بحث اين است كه تفريح بايد سالم باشد بسياري از ما بلد نيستيم كه تفريح كنيم ميگويد سيگار را بده كه تفريح كنيم آدم پول ميدهد كه هواي سالم بخورد اين آقا پول ميدهد كه دود تلخ بخورد و اسمش را هم تفريح ميگذارد و گاهي هم تفريح شطرنج ميشود كه اعصاب آدم را خورد ميكند يك كسي ميگفت شطرنج مغز را باز ميكند گفتم اگر شطرنج مغز را باز ميكند بايد يك شطرنج باز كتابي مينوشت، آخر اين شطرنج بازي كه اين همه بازي كرده و فكر و عقلش باز شده بايد يك كتاب علمي بنويسد اين شطرنج مغز را خسته ميكند ولذا اشتباه ما اين است كه ما اسم خستگي مغز را تفريح ميگذاريم.