حضرت زهرا (س)، شهادت - [درس هایی از قرآن] : حضرت زهرا (س)، شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : حضرت زهرا (س)، شهادت - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت زهرا (س)، شهادت

بسم الله الرحمن الرحيم

چون بحث در زمان شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) مي‌باشد و لذا فكر كردم بحثي را مطرح كنم در مورد بركت، حالا فاطمه زهرا وبركت ربطش چي است، ربطش رواياتي است كه ما در مورد اين خانواده داريم، پيغمبر ما(ص) فرمود: «وَ اجْعَلْ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا الْبَرَكَةَ»(المناقب، ج‏3، ص‏355)، در دعايي كه به اميرالمومنين و حضرت زهرا كرد فرمود كه خدايا در نسل اين‌ها بركت قرار بده، كه كلمه بركت را در مورد نسل حضرت زهرا گفته، يا مثلاً داريم كه بركت چي است؟ يكي داريم كه بركت در كسي است كه: «مَنْ أَحَبَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(المحاسن، ج‏1، ص‏152)، محبت اهل بيت را فرموده، يا در مورد اينكه در مراسم ازدواج حضرت زهرا(س) مي‌گفتند كه: «بِالرِّفَاءِ وَ الْبَنِينَ فَقَالَ لَا بَلْ عَلَى الْخَيْرِ وَ الْبَرَكَةِ»(كافي، ج‏5، ص‏568) يعني زنه ا دست مي‌زدند مي‌گفتند كه «بِالرِّفَاءِ وَ الْبَنِينَ»، يعني ان شاء الله خوش بگذرد و ان شاءالله خدا پسرت بدهد. پيغمبر فرمود: «لَا»، اين حرف را نزنيد، «بَلْ عَلَى الْخَيْرِ وَ الْبَرَكَةِ»، دعا مي‌خواهيد بكنيد نگوئيد خدا پسرت بدهد بگو خدا خير وبركت به تو بدهد، پسر و دختر فرقي نمي‌كند، آخه زن‌هاي قديم هم مثل زن‌هاي حالا و زن‌هاي حالا هم مثل زن‌هاي قديم، يك فكر غلطي توي زن‌ها و مردهاي قديم هست كه خيال مي‌كنند پسر از دختر بهتر است، آنجا هم در عروسي حضرت فاطمه زهرا مي‌گفتند دعا كنيم خدا پسرت بدهد پيغمبر فرمود «لَا»، اين طور نيست كه خدا پسرش بدهد خير است مي‌خواهيد دعا كنيد بگوئيد خدا خير وبركت دهد تو را، و گاهي خير و بركت در دختر است نه در پسر.

آن سالي هم كه اميرالمومنين به دنيا آمدند حضرت فرمود اسمش را بگذاريد، «سنة الخير و سنة البركة»(شرح‏نهج‏البلاغه‏ابن‏ابى‏الحديد، ج‏4، ص‏114)، اين سال سال خير وبركت است. به دليل تعبيراتي كه در مورد بركت در مورد حضرت زهرا و اهل البيت شده مي‌خواهم بحث را در مورد بركت بگويم اما بركت چي است؟ در بركت نمو، زياده، پايداري، استقامت، هست، در بركت چند تا معناهست، او معناي بركت را بنويسيم، پس موضوع بحث بركت، در اين جا چند تا بحث است يك موضوع بركت، معناي بركت، ابعاد بركت، عوامل بركت، موانع بركت، اين موضوع بحث است، در معناي بركت، يك رشد وزياده روي توي آن هست و بعد طهارت و قداست.

در معناي بركت قداست هم هست، استمرار هم هست، در معناي بركت چهار چيز نهفته است: رشد، زيادي، قداست، استمرار، يكي از اين‌ها نباشد بركت نيست، ممكن است زيادي هم هست، مقدس هم هست اما يك ماهه، بيست روزه تمام مي‌شود، بايد استمرار هم باشد، ممكن است چيزي خيلي زياد باشد اما قداست ندارد، باز بركت نيست، در معناي بركت رشد و زيادي اين‌ها همه هست، اين معناي بركت است، بنابراين هر زيادي بركت نيست، يعني اگر فقط زيادي باشد زيادي تنها بركت نيست چون آياتي داريم كه قرآن مي‌گويد: «ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ» مسد/2، پول خيلي داشت اما به دردش نخورد، يا داريم كه قرآن مي‌گويد: «ما أَغْنى‏ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» حاقه/29-28، پول خيلي داشتم اما به دردم نخورد، بعضي‌ها اتاق بزرگي دارند سال مي‌آيد و مي‌رود يك گرسنه‌اي توي اتاقشان مهماني نمي‌شود، ماشينش هيچ عيب ندارد صد در صد آب و روغن ماشينش لوكس، تميز، خوب، اما سال مي‌آيد و مي‌رود از اين ماشينش به نفع مردم استفاده نمي‌كند فقط خانوادگي است، اينكه مي‌گويد قداست در آن است گاهي ممكن است آدم يك غذايي بخورد ملق بزند، گاهي ممكن است يك غذايي بخورد مطالعه كند. نيروي اين غذا هم كجا مصرف مي‌شود آن هم بند به بركت است.

ابعاد بركت چي است ابعاد بركت در همه چيز هست. او مبارك ذات مقدس خداوند متعال است كه سرچشمه همه بركت هاست ولذا در قرآن آيه زياد داريم: «تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ» اعراف/54، بركت مال خداست، «تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ» فرقان/1، «تَبارَكَ الَّذي إِنْ شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْراً» فرقان/10، «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» مومنون/14، در جاهايي كه آب را براي مدت زيادي نگه مي‌دارند بركه، در خانه‌هاي قديم كه لوله كشي نبود منبع آبي ساختند يك چيزي مثل زيرزمين منتها با سيمان محكم و آب را آنجا ذخيره مي‌كردند به آن جاها مي‌گفتند بركه، بركه يعني جايي كه آب در آن پاكي و رشد و قداست است و براي مدت زيادي هم مي‌خواهند اين آب رادر اين جا نگه دارند لذا به آنجا مي‌گويند بركه.

از حرف‌هاي خوبي كه ايراني‌ها مي‌زنند و عربي است و حيف است كه يك عده ناآگاهانه نمي‌دانند چه چيزي را از دست مي‌دهند اين است كه ما در فارسي گفتيم «بَارَكَ اللَّهُ»، «بَارَكَ اللَّهُ» يعني «بَارَكَ اللَّهُ»، «بَارَكَ اللَّهُ» ما ميگوئيم منتها يك خورده لهجه‌اش مي‌دهيم «بَارَكَ اللَّهُ» در اصل «بَارَكَ اللَّهُ» است، «بَارَكَ اللَّهُ» يعني خداوند به تو بركت بدهد. اين رابرداشتند مي‌گويند مرسي، اصلاً يك اولاد جان دار را ديديم و يك عروسك بغل گرفته‌ايم، تبديل «بَارَكَ اللَّهُ» به مرسي تبديل فرزند به عروسك است. تبديل شير مادر به سرشيشه‌اي است منتها نمي‌فهميم فكر مي‌كنيم روشن فكر هستيم، من آن روشن فكرهايي كه مي‌فهمند دوستشان دارم، بعضي‌ها روشن فكر هستند اما نمي‌فهمند، يعني دلش مي‌خواهد سوپردولوكس بشود و نمي‌فهمد هم دارد چه كار مي‌كند.

خيال مي‌كند هر مد لباسي وهر كلمه‌اي بگويد اين مي‌شود روشن فكر. حواسمان جمع باشد چه چيزي را با چه چيزي عوض مي‌كنيم، خوب اول مبارك خداوند است، اسم خدا بركت دارد، اول هر كاري مي‌گوئيم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» بگو چون قرآن مي‌گويد، «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ» الرحمن/78، هم «تَبارَكَ اللَّهُ» داريم و هم «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ» داريم، خداوند و نام مبارك او بركت دارد، اول هر كاري حتي يك شعر مي‌خواهيم بگوئيم «بِسْمِ الله» مي‌گوئي، يك كلمه مي‌گوئيم بسمه تعالي بگوئيم، اين اولين مورد، قرآن بركت دارد «هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» انعام/92 درباره قرآن مبارك آمده، در مورد بركت قرآن همين بس كه هر چي علم پيش مي‌رود اسرار قرآن كشف مي‌شود، بعضي كتاب‌ها مثل ظرف بستني مي‌ماند، يكبار مصرف است مثلاً مرگ بر شاه شعار خوبي بود اما الان بگوئيم مرگ برشاه مي‌گويند برو دنبال كارت، يعني اين يك سال ارزش داشت، دو سال ارزش داشت، اما قرآن 1400 سال است هر چي علم پيش مي‌رود اسرار هستي كشف مي‌شود قرآن مي‌گويد ذي القرنين داشت با لشكري حركت مي‌كرد رسيد به يك گوشه زمين ديد، «وَجَدَها تَغْرُبُ في‏ عَيْنٍ حَمِئَةٍ» كهف/86، يعني ذوالقرنين خوشيد را ديد كه دارد غروب مي‌كند يك چشمه لجن، نمي‌گويد خورشيد غروب مي‌كند اگر مي‌گفتيم خورشيد غروب مي‌كند توي چشمه ميگفتيم و علم با اين سازگار نيست اما مي‌گويد «وَجَدَ» يعني او خورشيد را چنين ديد، به چشمش آمد كه خورشيد اين طور است و اين كلمه «وَجَدَها» مساله را حل مي‌كند «وَجَدَ» يعني وجدان او، او را چنين يافت، خورشيد را يافت كه اين طوري است، نمي‌گويد خورشيد اين طوري است مي‌گويد او چنين يافت، ماركسيسم‌ها مي‌گفتند سرمايه داري عامل طغيان است هر كس پول دار بشود ياغي مي‌شود.

قرآن نمي‌گويد اين طور، مي‌گويد «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏» علق/7-6، اين كلمه راه فرق بين اسلام و ماركسيسم است، آن مي‌گويد پولداري آدم را گردن كلفت ميكند، ما مي‌گوئيم پول داري كه خودش را پول دار ببيند، ممكن است آدم پول دار باشد ولي احساس كند كه، مثل بانك پول خيلي است اما نمي‌بيند كه اين پول‌ها مال خودش است. يك اميني هستم كه امروز مي‌گيريم فردا بايد بدهم، ان راه استغني، اگر انسان خودش را پولدار ديد بدبخت مي‌شود پس پول آدم را بدبخت نمي‌كند آن ديدها است كه آدم را بدبخت مي‌كند.

يك كلماتي در قرآن به كار برده شده و گاهي حرف لام، قرآن يك جوري است كه يك حرفش معنا را از زمين تا آسمان تغيير مي‌دهد و هر چي علم پيش‌تر مي‌رود اسرار قرآن بيشتر كشف ميِشود لذا قرآن كتاب مباركي است باز حيف كه قرآن را نشناختيم.

حالا كه بحث بركت است اينجا هم بگويم كه از عوامل بركت تلاوت قرآن است، بركت ابعاد مختلفي دارد يكي از ابعادش بركت در نسل است تمام انبيا از ذريه ابراهيم هستند، چون يا از اسحاق هستند و يا از اسماعيل، يك سري از انبيا از اسحاق هستند و يك سري از اسماعيل هستند و اين‌ها از فرزندان ابراهيم هستند، اين نسل با بركت است و لذا وقتي ما صلوات مي‌فرستيم بر پيغمبرمان مي‌گوئيم خدايا، «وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ» بركت بده، از آن بركت‌هايي كه به ابراهيم دادي.

پيداست مهمترين و بابركت ترين وجودها ابراهيم است، بركت در ذريه، شب بابركت داريم، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» دخان/3 و «ليله مباركه» شب قدر است كه شب بابركتي است كه شب قدر مساوي است با هزار ماه، «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» قدر/3، هزار ماه تقسيم بر دوازده ماه مي‌شود حدود هشتاد و سه سال و خورده‌اي، يعني يك شب به اندازه هشتاد وسه سال ارزش داشته باشد، بقعه المباركه شجره المباركه،
ابعاد بركت زياد است، سرمايه بابركت داريم، سخنراني بابركت داريم، اصلاً علت اينكه در ايران شيعه جلوه كرد چيست؟

رمز شيعه چي است، كي از علما نيم ساعت با پادشاه بحث كرد پادشاه سني بود شيعه شد همه دربار هم شيعه شدند بعد گفت شما اجازه بدهيد مكتب شيعه را در ايران تبليغ كنيم، الان هر كس شيعه هست به بركت نيم ساعت بحث است اين‌ها يك چيزهاي با بركتي است، افرادي هست خيلي با سواد هستند، علمشان بركت ندارد، يعني يك نفر گمراه را هدايت نمي‌كنند، مال دارد بركت ندارد، در يك خانه‌هاي كوچك آنقدر خير و بركت است و آنقدر خانه‌هاي بزرگ بي خير و بركت است. حاج احمد آقا مي‌گفت امام در طول عمرش دويست تا كتاب بيشتر داشت و هيچ وقت كتاب‌هاي امام از دويست تا بيشتر نشد، امام دويست تا كتاب داشت و رهبر انقلاب شد، و يك آدم داريم كه ممكن است يك ميليون جلد كتاب داشته باشد با خانمش دعوايش بشود، بچه هايش با او قهر باشند، گير است، غذاي با بركت، حالا مكان‌هاي با بركت، مكه، ببكه مباركا، بكه يعني مكه و عرفات زمين عرفات سه فرسخي چهار فرسخي مكه، زميني است كه هر گناهكاري شب عيد قربان از ظهر تا غروب آنجا بنشيند غروب گناهش قطعاً بخشيده شده، و هر كس بگويد آيا خدا من را بخشيد يا نبخشيد هر كس بگويد آيا بخشيد يا نبخشيد شكش هم گناه است، يعني بايد قسم بخورد كه حتماً خدا او را بخشيد، در روايت داريم كه اگر كسي در ماه رمضان و شب قدر بخشيده نشد چه خاكي بر سرش بكند چاره‌اي نيست به جزاينكه در صحراي عرفه حضور پيدا كند زمين، زمين بابركتي است البته آن هم بركاتش به خاطر اولياي خداست.

تبليغ با بركت، يك جوان بچه تاجر بود، بابايش خيلي پول داشت ولي بت پرست و مشرك بود در مكه، ايشان مسلمان شد پدرش گفت حالا كه مسلمان شدي برو از خانهبيرون از خانه بيرونش كرد، اين جوان خيلي هم خوش قيافه بود خيلي هم خوش اندام بود و هم بابايش پول دار، يك پارچه كهنه برداشت مانند حوله دور خودش پيچيد و آمد نزد پيغمبر، پيغمبر منقلب شد يك بچه تاجر با اين خوش قيافه‌اي اين به خاطر اينكه مسلمان شده بابايش همه چيز را از او گرفته و ايشان از ياران اسلام و اسمش مصعب است اين نوجواني هم بود شايد هفده سالش هم بود بداً شد نماينده پيغمبر اسلام و ووارد مدينه شد و اولي مسلماني كه از مكه آمد مدينه و پرچم اسلام را در مدينه بلند كرد ايشان بود و در طول تاريخ تمام مسلمان‌هاي مدينه به بركت مصعب است و در جنگ احد شهيد شد. تبليغ با بركت، گاهي وقت‌ها خداوند يك چيزي را بركت قرار مي‌دهد، و كاري هم نمي‌شود كرد اشرف مخلوقات پيغمبر ما است، همه تروريست‌ها از فاميل‌ها جمع مي‌شوند متحد مي‌شوند مي‌ريزند خانه پيغمبر را بكشند و حضرت علي به جاي پيغمبر مي‌خوابد، و پيغمبر مي‌رود در غار تار عنكبوت مي‌گيرد، يعن هستي ما مكتب ما به پيغمبر است، و پيغمبر در غار است و خداوند به اين تار عنكبوت نظر دارد، مي‌شود او هن البيوت محافظ اشرف مخلوقات، خدا اگر نظر كند اين است الله اكبر اگر خدا بخواهد چه مي‌كند؟

يك روايت امروز ديدم كه تا به حالا نديده بودم كه وقتي ديدم اين روايت را مدتي مي‌خنديدم خداوند مي‌گويد شما مثل زنبور باشيد، زنبور عسل كوچك است ولي در دلش عسل دارد تمام پرنده‌ها كه زنبور عسل را توي هوا مي‌بينند مي‌گويند اين آشغال كيست، فسقلي، اگر به تمام پرنده‌ها بگويند نظر شما در مورد زنبوور چي است اصلاً زنبوررا جزو پرنده‌ها حساب نمي‌كنند اما اين در لش عسل است اما آنها نيست، خدا مي‌خواهد به يك حيوان كوچك نظر كند، كارخانه عسل سازي، آن هم چه جور، هدهد، قرآن مي‌گويد هدهد دو تا سفر رفت يك شور مسلمان شدند و بنده قرائتي تقريباً سي تا كشور رفتم بارها همه شهرهاي ايران را رفتم بعضي شهرها را يكبار بعضي شهرها را خيلي، تقريباً به همه شهرهاي ايران رفتم، حالا كسي پاي تلويزيون نگويد چرا ده ما يا شهر ما نيامدي، نمي‌توانم همه را بروم، شصت هزار روستا كه نمي‌توانم بروم به شهرها، بخش‌ها خيلي از آنها را رفتم منتها بعضي جاها مثل سرخس را نرفته‌ام، من اين همه مسافرت رفتم در همه جا كه مي‌روم نمازم را چهارركعتي مي‌خوانم يعني به قدري سفر كردم كه مثل راننده‌ها شدم، اما هنوز يك مزرعه مسلمان نشدند به خاطر سخنراني‌هاي من اما هدهد دو تا سفررفت يك كشور مسلمان شدند خدا وقتي بخواهد به هدهد مي‌دهد و به قرائتي نمي‌دهد، بايد كدخدا را ديد ده را چاپيد، بايد خدا را ديد دل را چاپيد، اين دخترها كه در ازدواجشان خيال مي‌كنند بگويند شوهر من مهندس است آنقدر مهندس بدبخت است، آنچه بچه تاجر بدبخت داريم، البته مهندس خوشبخت هم داريم وخيلي هم داريم، ولي اين طور نيست كه شما حتماً داماد فلان كس بودي خوشبخت هستي، بايد بگوئيم خدايا براي من خير مقدر كن. گاهي با يك بچه فقير آدم ازدواج مي‌كند انواع خوشبختي‌ها يك بچه‌هاي تيزهوش، خوش استعداد، نابغه، يكي چمران مي‌شود، يكي رجايي مي‌شود، بچه‌هاي مبارك، خدا بايد نظر كند.

و لذا در قرآن داريم: «وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ» مريم/31، مي‌گويد خدايا هر كجا هستم من را با بركت قرار بده، مبارك قرار بده، از خانه‌هاي با بركت خانه حارث بن نعمان اين حارث آدمي بود كه خانه‌هاي متعددي داشت، آمد خدمت پيغمبر گفت من مسلمان هستم وضع ماليم هم خوب است چند تا خانه دارم همه خانه‌ها مال تو، يك خانه‌اش را داد به پيغمبر و پيغمبر به اصحاب مي‌داد شب عروسي فاطمه زهرا اين‌ها خانه مي‌خواستند آمد گفت آقا من خانه دارم چرا نمي‌آييد خانه من، گفت آقا شما چند تا خانه داديد من گرفتم دادم به اصحاب حالا ديگر براي دخترم رويم نمي‌شود، پيغمبر فرمود كه من خجالت مي‌كشم، گفت: اصلاً من افتخار مي‌كنم كه خانه‌ام رابدهم به كسي مثل علي بنشيند و اين افتخار من است.

اين خانه دارد و خانه هايش مبارك است چقدر آدم داريم، مثلاً خانه‌اش خالي است و اگر اينجا را خوابگاه دانشجويي كند و بيست تا پزشك توي آن تربيت شوند و هر پزشكي دو هزار نفر را در طول عمرش از مرگ نجات دهد بيست تا دو هزار نفر و همه اينها كه جات پيدا مي‌كنند از مرگ ثوابش مال آن آقايي است كه خانه‌اش را در اختيار اين‌ها خوابگاه دانشجويي كرده، ما از اين بركات غافل هستيم، حالا خانه كه قمتي است، گاهي يك چيز كم قيمت، آب كه قيمت ندارد، آب را وقف مي‌كردند قديم‌ها كه لوله كشي نبود، آب‌ها مي‌رفت توي آب انبار نگ داشته ميِد من بچه كشاان هستم هفتاد ردصد بدن انسان را مي‌گويند آب دارد، بنده و هر انساين هفتاد درصد بدنمان آب دارد، آب از كجاست، از آب انبار آب انبار كجاست، از كسي كه دو ساعت آب وقف كرده است، يعني يك آبي را خريد و وقف كرد، من گاهي خيلي غصه مي‌خورم، اين كارهايي كه راديو تلويزيون و كميته امداد مي‌كند كارهاي خوبي است.

ولي ما كارهاي خيلي بهتر داريم، ديني كه زكات دارد اگر مدرم زكات بدهند نيازي به جشن عاطفه‌ها نيست اين كار، كار خوبي است نمي‌خواهم بگويم بد است. دو سه روز ديگر عيد مي‌شود بيائيد شادي‌هاي خود را تقسيم كنيم باز بلوز و كاموا، اگر مردم كسي كه درآمد دارد بيست درصد بدهد، امام زمان قديم فرمود: خمس بازار بغداد البته در زمان امام الان بازار بغداد سيب زميني هم در آن گير نمي‌آيد، يك بدبختي صدام براي عراقي‌ها به وجود آورده، يك قحطي، يك بدبختي، يك گرسنگي حاكم بر آنجاست ما هشت سال جنگ كرديم پنج تومان مي‌داديم نان داغ مي‌خورديم و لن كه در عراق جنگ نيست قحطي است قحطي سوزنده، آن زماني كه بغداد بغداد بود امام فرمود: خمس بازار بغداد براي همه فقرا بس است هر كس كه پول دارد بيست درصد بدهد.

اگر مساله خمس احيا بشود، مساله زكات احيا بشود ما نياز نداريم به اينكه با بوق و كرنا پول بگيريم، آقا شيرخودمان چرب بوده چربي‌اش را گذاشتيم خشك شده و با شيرخشك پنير درست كرديم پنيرش خشك است فرو نمي‌رود، بعد مي‌گوئيم بدويد يك خورده‌اي كره به اين مخلوط كنيد بابا اين شير قبلاً چرب بود منتها چربي خودش را گرفتيم حالا مي‌بينيم پنير خشك فرو نمي‌رود مي‌گوئيم يك خورده‌اي كره مخلوطش كن، ما دينمان خمس و زكات دارد، ما دينمان وقف دارد، وقف خيلي مساله مهمي است، از چيزهاييكه متروك شده وقف است، از چيزهاي بركت: (من سن سنتاً حسنه،) اگر يك كسي طرح خوبي، بنيان خوبي را ارائه داد هر كس در تاريخ به آن طرح عمل كند آن آقا كه طراحش است شريك است.

يك راه تازه‌اي را به وجود بياوريم، و ابتكار كنيم، مخترعين، مبتكرين، نويسنده ه، اين‌ها كه خط مي‌دهندامام شاه را برداشت و نظام جمهوري اسلامي رابنيان نهاد، تمام بركاتي كه در جمهوري اسلامي ايران هست شريك آن امام است. يعني هر بي حجابي كه با حجاب شده امام در ثواب آن شريك است، هر لاابالي كه متعهد شده، هر ترسو كه شجاع شده، هر كس در نظام اسلام به هر خيري رسيد اجرش با امام است اين‌ها ابعاد بركت بود، حالا كه ابعاد بركت را گفتيم كه بركت اول در ذات مقدس خداوند، در كتاب خدا، در شب قدر، در مكان، در زمان، در زمان مثل آن عالمي كه زدم كه نيم ساعت مباحثه كرد ه ايران همه‌اش شيعه شدند، زمان بابركت، پول بابركت، خانه بابركت، فكر بابركت، كلمه با بركت، اين‌ها ابعادش و اما عوامل بركت، عوال بركت چي است، چه كنيم كه خدا به ما بركت دهد، اول قرآن مي‌گويد ايمان و تققوا، عوامل يك، ايمان و تقوا: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» اعراف/96 ايمان و تقوي مثل بركت است چرا؟ به خاطر اينكه كسي كه ايمان دارد كارهايش را براي خدا انجام مي‌دهد و كاري كه براي خدابود ذخيره قيامت است استمرار مي‌ماند، چون يكي از مسايل بركت اين بود كه استمرار داشته باشد يعني مي‌خواهد شما را راضي كند مي‌گويد جاويد شاه، وقتي شاه مرد هيچ، اما اگر كسي بخواهد خدا را راضي كند تا خدا هست او هم هست، پس فرق نمي‌كند.

از چيزهايي كه عوامل بركت است قصد قربت است، يعني آدم براي خدا كار كند، في سبيل الله نيت خالص به كارها بركت مي‌دهد، من اگر يك حديث بخوانم براي اينكه شما حديث را يادبگيريد و عمل كنيد، مثلاً يك حديث مي‌خوانم كسي كه شب مي‌خواد بخوابد وضو بگيرد و بخوابد، اگر با وضو بخوابد تا صبح هم كه خواب است انگار عبادت كرده اين حديث را شا از من مي‌شنويد و تا آخر عمر هر وقت وضو گرفتيد خوابيديد من واستاد من و آن كتابي كه من خواندم و خود شما هم در اين عبادت شريك هستيم، ولي اگر بگويم سخنراني كنم تا من مشور شوم، تا به من راي بدهيد، خوب حالا اگر راي داديد چي مي‌شود، چهار تا مي‌روند مجلس، و چهار تا كه تمام شد هيچي، مثل ظرف بستني است كه يكباار مصرف است، حالا او چهارسال مصرف است، اگر مي‌خواهيد كارهايتان را بركت بدهيد بايد سعي كنيد كار براي خدا باشد چون قرآن مي‌گويد، ماعندكم ينفد هر چي رنگ شما را داشته باشد مي‌پرد، ماعندكم ينفد و ما عندالله باق، هر چي رنگ شما را داشته باشد مي‌پرد، يك قهرمان فوتباليست، يك وزنه بردار، خوب كه مشهور شد به خاطر قرمان شدنش همه ايران مي‌شناسند او را و بعد مي‌پرد يعني يكي قرهمان ديگه پيدا مي‌شود قهرمان اولي از گردونه مي‌رود بيرون، اسقاطي مي‌شود، اما يوسف قهرمان تاريخ است، ما اگر بتوانيم كارهايمان را رنگ خدا به آن بدهيم قهرمان تاريخ مي‌شويم، دوم از عوامل بركت قد قربت است كه در سايه ايمان و تقوا است و يك هم عدالت، «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ»(غررالحكم، ص‏446)، اميرالمومنين مي‌فرمايد اگر مي‌خواهيد خدا به شما بركت بدهد عادل باشيد لازم نيست قاضي باشيد كه عادل باشيد يك خانمي دو تا بچه بود اين طرف و آن طرفش، سه تاخرما داشت، بچه‌ها گفتند مامان خرما، اين ديد سه تا خرما است و دو تا بچه يك خرما را داد به اين و يك خرما را داد به آن و خرماي سوم را از وسط نصف كرد و به عدالت تقسيم كرد، علي بن ابيطالب فرمود آفرين خانم تو با اين عدالتي كه داري رستگار مي‌شود، همين كه انسان، بين خواهر و خواهرشوهرهايش فرق نگذارد، چه فرقي مي‌كند اين خواهرشوهر است و اين خواهر خودم است چه فرقي مي‌كند، خواهر شوهر با خواهر خود آدم فرق نمي‌كند، البته خوب بعد عاطفي سواست، اما يك مهمان را آدم احترام بگذارد اين طور نباشد همه مهمان هستند، مي‌رويم حاضر غايب مي‌كنيم مي‌گوئيم آقاي قرائتي بله حاضر و به يكي بگويد قرائتي حاضر، پس چرا يكي آقا شد و يكي آقانشد، يك وقت ديدم بعضي از اين پليس‌ها به بنزها كه مي‌رسند مي‌گويند آقا بفرما كنار، بنز بفرمائيد كنار، به پيكان كه مي‌رسند مي‌گويند برو كنار به ژيان مي‌رسد بكش كنار، يعني بفرمائيد، برو، بكش.

مهمان داريم يك مهمان را بشقاب چيني و يك مهمان را بشقاب ملامين، چرا تبعيض، عدالت، يكي را مي‌گوئيم سلام و يكي را مي‌گوئيم سلام عليكم و يكي را مي‌گوئيم سلام عليكم و رحمه الله، چرا تبعيض، «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ»، تولد دختر مبارك است، حديث داريم ازسعادت انسان اين است كه بچه اولش دختر باشد، سلام كردن، در غذاها در شير و نان بركت است، از ابزار بركت نيت خدا, گفت «يَا مُوسَى مَا أُرِيدَ بِهِ وَجْهِي فَكَثِيرٌ قَلِيلُهُ وَ مَا أُرِيدَ بِهِ غَيْرِي فَقَلِيلٌ كَثِيرُهُ»(كافي، ج‏8، ص‏45) خداوند به موسي گفت اگر كارهاي تو قصد من باشد چراي آن هم زياد است يك كار كوچك براي خدا بكن زياد مي‌كند , «ماكان لله ينمو» هر چي مال خداست رشد و نمو پيدا مي‌كند دعاي والدين , دعاي پدر مجلسي , علامه مجلسي سحر در حال مناجات و دعا بود در يك لحظه فكر كرد با اين حال دعايش مستجاب مي‌شود همينطور كه فكر مي‌كرد چه دعايي بكند يك مرتبه بچه‌اش توي گهوار جيغ زد , تا جيغ زد گفت خدايا اين بچه من را از مروجين دين قرارش بده وشد مجلسي وصاحب كتاب بحار , گاهي دعاي پدر و مادر اينطوري است. دعاي پدر و مادر در حق بچه مستجاب مي‌شود , خود انسان دعا كند براي بركت خودش از عوامل بركت است , صله رحم سبب بركت است , وجود پير مرد و پير زن و محافل موجب بركت است. دادن زكات سبب بركت است , كلمه بركت در قرآن سي و دو بار است , كلمه زكات هم سي و دو بار , يعني بركت مساوي است با زكات , زكات باعث بركت است,عيادت مريض سبب بركت است , سلام كردن همينطور , اما عوامل بي بركتي , يك سري چيزها هم بركت و را از بين مي‌برد.

قسم خوردن است , بازاري‌ها كه قسم مي‌خورند نه والله , خانمها , مردها , هر كسي , به خدا قسم , گاهي دارد واليبال بازي مي‌كند حالا توپ داخل خط بود يا بيرون خط , به خدا. به ابوالفضل , بابا رها كن حالا يا اينطرف خط خورده يا آن طرف خط , پنجاه بار قسم مي‌خورد كه حالا توپ كجا افتاد. مثلاً به شما مي‌خواهد بگويد گوشت توي خانه نيست مي‌گويد به خدا به ابوالضل گوشت نيست , بگو گوشت نيست ديگه حالا نيم كيلو گوشت كه خدا , ابوالفضل نمي‌خواهد در يك صحنه‌اي به امام صادق گفتند قسم بخور , گفت نمي‌خورم وچون قسم نخورد چهار هزار درهم داد , گفتند آقا بخور قسم را. گفت من حتي براي قسم راست حاضرم چهارهزار درهم بدهم قسم راست نخورم چه برسدبه قسم دروغ. قسم بركت را حذف مي‌كند , دزدي بركت را بر مي‌دارد افرادي هستند خيلي دزدي مي‌كنند و هميشه هيجده آنها گرو نوزده و بيست و دوي آنها گرو بيست و چهاراست , دزدي بر خلاف اينكه آدم فكر مي‌كند دزد پولش زياد مي‌شود , چون دُزد درست است كه توي يك چيزهائي گير مي‌كند اما گاهي هم يك صحنه هائي پيش مي‌آيد آتش مي‌گيرد , مي‌كنند يك شير با يك گربه بحثش شد شير به گربه گفت خاك توي سرت كنند گفت چرا ,(ببين گربه و شير شكل هايش مثل هم هستند شير و گربه قيافه ظاهريشان يكي است) گفت من توي جنگل‌ها برگ مي‌خورم شير هستم و تو توي خانه گوشت مي‌خوري ولي لاغر هستي. گفت آخه گاهي به من مي‌گويند پيشت , آن پيشتي كه به من مي‌گويند هر چي گوشت توي بدن من هست آب مي‌شود. درست است كه من توي خانه‌ها گوشت مي‌خورم تو برگ مي‌خُوري.

گاهي دزد‌ها يك چيزهائي را جمع مي‌كنند اما يك حوادثي همه را نابود مي‌كند اسلام فرموده هر مالي با دزدي جمع بشود من اين را آتش مي‌زنم, حالا يا دادگاه بفهمد و يا كلانتري و يا نيروي انتظامي , و اگر هم نفهمند خداوند يك جوري مقّرات مي‌كند كه اين چيز حرام از دست دُزد بيايد بيرون خدا قُول داده.

دزدي سبب اين است كه بركت نداشته باشد مال حرام:

«إِنَّ الْحَرَامَ لَا يَنْمِي وَ إِنْ نَمَى لَمْ يُبَارَكْ لَهُ فِيهِ»(وسائل‏الشيعة، ج‏17، ص‏82)

امام كاظم فرمود مال حرام رشد نمي‌كُند و اگر رشد كُند بركت ندارد , آدم هست يك بچه دارد و از يك بچه‌اش خير مي‌بيند و آدم هست يازده تا بچه دارد از هيچ كدام خير نمي‌بيند: «إذا ظهرت الجنايات ارتفعت البركات»(غررالحكم، ص‏458) اگر در مردم خيانت شد، او رشوه گرفت , او سر هم بندي كرد , كارگر كلك زده، اگر همه به هم كلك زدند مرد مي‌گويد پول گيرم نيامد امروز كاسبي نبود خوب راستش را بگو , اين به خانمش و خانمش به اين دروغ مي‌گويد. حديث داريم اگر خيانت زياد شد خداوند بركت را از همه بر مي‌دارد , يكي از آنهائي كه خدا بركت را بر مي‌دارد اين است كه خدا حافظه را مي‌گيرد , مثلاً يك مدتي زحمت مي‌كشد يا چيزي را حفظ مي‌كند بعد خدا حافظه‌اش را مي‌گيرد. هر چي ياد گرفته از بين مي‌رود مثل اينكه زن لباس شستم بعد مي‌آيد هر چي لباس دارد از بند مي‌اندازد توي خاك , يعني زحماتش تاراج مي‌رود.

اين همه خدمت مي‌كند به فلاني بعد مي‌آيد دشمنش مي‌شود، بشكند اين دست كه اين همه به اين خدمت كردي اينها معناي بركت است وقتي خدا بخواهد بركت را بردارد دوستت مي‌شود دشمنت , آن كسي كه به او دل بستي رهايت مي‌كند: «إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ كُلَّهَا»(كافي، ج‏2، ص‏374) حديث داريم اگر مردم زكارت ندهند خدا بركت را بر مي‌دارد , والله امسال آفات شد , نه خير آفات نشد , والله امسال زكات ندادي , تو اينهمه خرما صادر كردي اينهمه دلار گرفتي زكات خرما را ندادي , داريم كساني كه در مورد نماز سهل انگاري مي‌كنند , گناه بركت را بر مي‌دارد اين هم ايام سوگواري حضرت زهرا , پيغمبر فرمود يا فاطمه جان: «مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً»(فلاح‏السائل، ص‏22) در مورد نماز چهار تا جمله دارد , يك «مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ»(كافي، ج‏6، ص‏400) يعني كسي كه نمازش را سبك بشمارد يعني وقتي مي‌رود نماز با لباس ساده مي‌رود و وقتي مي‌رود عروسي لباس شيك مي‌پوشد , تمام زنها بايد وقت تماز لباس شيكّشان را بپوشند لباس سبك پوشيدن استخفاف است , عقب انداختن , اگر صداي اذان را شنيدي وضو گرفتي تو هم به نماز احترام نگُذاشتي , كسي احترام نماز را دارد كه قبل از شنيدن اذدان وضو بگيرد يعني اگر صبر كردي و من آمدم در خانه را زدم گفتي كيّه معلوم است كه دوستم نداريم اگر دوستم داشتي بايد بيايي سر كوچه , مهمان عزيز است در قبل از اينكه بيايد برنجش را دَم كنيم اگر نگاهت به مهمان خورد قابلمه روي چراغ گذاشتي پيداست مهمان برايت ارزش ندارد , اذان شنيدي وضو گرفتي فايده ندارد , «مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ» , مي‌خواهيم نماز بخوانيم ضمناً يك غيلم خوشمزّه هم هست مي‌گوييم الله اكبر.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» و تند و تند نماز مي‌خوانيم , اين نماز است يا سر نماز يك جائي مي‌ايستد كه فيلم را هم ببيند اين سبك شمردن نماز است. دير خواندن , غلط خواندن ,همه سبك شمردن نماز است. نماز را درست بخوانيم نماز كه هفده كلمه بيشتر نيست خيلي‌ها نمازشان غلط است , نماز هفده تا كلمه است اين هفده تا كلمه را چه كسي است كه نمي‌تواند درست بخواند , فرمود فاطمه جان: «مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ» ويكي «مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ» , «مَنْ ضَيَّعَ صَلَاتَهُ»(عيون‏أخبارالرضا، ج‏2، ص‏31) ضايع كند , سه تعبير داريم در مورد نماز كسي كه نمازش را سبك بشمارد اينها داريم كه پانزده بلاء و مرض به آن مبتلا مي‌شود يكي: «يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ»(فلاح‏السائل، ص‏22) خدا بركت را عمرو رزقش بَر مي‌دارد صبح تا شما مي‌دَود ولي به جائي نمي‌رسد , دوست دشتمنش مي‌شود , محفوظّياتش يادش مي‌رود , كتابش را مُوش مي‌خورد , مالش را دزد مي‌برد , مُدش عوض مي‌شود , بچه‌اش مريض مي‌شود , هيچي كيب كه اها نمار نلاسد خبذ ار عمس نمي‌بيند اين را پيغمبر به فاطمه زهرا گفت , خود زهرا وجود با بركتي است , گر چه من بلد نيستم روضه بخوانم ولي مي‌خواهم دو دقيقه در مورد زهرا صحبت كنم به دليل اينكه , آيت الله العظمي خوانساري مرجع تقليد بود در بازار تهران در وصيت نامه‌اش يك چيز عجيبي دارد نوشته نود سال در فقه و اصول زحمت كشيدم.

ملّا مرجع تقليد بود ولي الآن كه دارم مي‌روم چشمي كه آرزوم دارم من را نجات بدهد آن گريه‌اي كه براي حضرت زهرا كردم چون زهرا خيلي عزيز بوُد , دختر نبوت , مادر امت , همسر ولايت , ما نمي‌فهميم زهرا چه كسي است كلمه زهرا يعتي درخشنده. به زهرا مي‌گويند زهراچون ايشان وقتي سر نماز مي‌رفت نوري از محرابش به آسمانها مي‌رفت به همين خاطر مي‌گويند زهرا يعني درخشنده , فاطمه درلغت يعني زن استثنائي كه او را نمي‌شود باديگران مقايسه كرد. اگر زهرا يك ميليون ركعت نماز خوانده باشد آن هم با توجه و مادر عمرمان يك ركعت نماز با توجه نداريم. مادر نماز يك ميليونيم زهرا نيستيم , ما بزرگ بزرگهايمان يك صدم كنيز زهرا نيستند , زهرا كنيزي داشت به نام فضّه بيست سال هر چي مي‌خواست بگويد از قرآن مي‌گفت هر سوالي مي‌كردند جوابش را از آيه قرآن مي‌گفت و ما الان نداريم روي كره زمين كسي را , هيچ دانشمندي را نداريم روي كره زمين الان كه بتواند هر چي سوال كرديم پاسخش را از قرآن بگويد.

اين صور نيست كه يك زن خوبي بود دختر پيامبر بود آن وقت پيغمبر , پيغمبر دستش را مي‌بوسيد , خيلي مهم پيغمبر دست زهرا راببوسد. بعد پيغمبر مي‌گفت «فِدَاهَا أَبُوهَا»(المناقب، ج‏3، ص‏343) بابات جانش قربان تو به زهرا مي‌گفت خيلي بالا است اين , به قدري عزيز است كه امام حسين روز عاشورا گفت شما به من مي‌گويييد بله قُربان به يزيد بگويم «هيهات منا الذلة»(اللهوف، ص‏97) من زير بار يزيد نمي‌روم , من مادرم زهرا است يعني اين عزتم از مادرم است , امام زين العابدين در مسجد شام در آن سخنراني كه كوّودتاه بود كه سخنراني , در آن بياني كه خاصيّت كّوتاه داشت , «أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ»(المناقب، ج‏4، ص‏60) من مادرم زهرا است در خطبه‌هاي هم امامان ما داريم مادرم زهرا است زهرا مادري است كه همه به او افتخار مي‌كردند و در دعا زهار محور است و باقي‌ها پروانه مي‌گوييم خدايا به فاطمه و شوهرش و بچه هايش , يكي از بچه هايش مهدي است , يك ميلونر يكي از بچه هايش بنيانگذار جمهوري اسلامي است بركتي كه خدا به زهرا داد آن وقت اين زهرا را آدم سيلي بزند اگر فاطمه زهرا پير بود شهيد مي‌شد اينقدر آدم عصه‌اش نمي‌خرود زهرا جوان بود هفده سالش بود , حتي اگر اين زهرا حامله بنود مي‌كّشتنش دل آدم نمي‌سوخت زهرا حامله بود , حتي اگر با شمشير مي‌گُشتن اينقدر آدم دلش نمي‌سوخت زن حامله با لگد , حتي اگر زهرا جلوي چشم علي نبود اينقدر آدم دلش نمي‌سوخت آخه روبروي علي روبروي شوهر كسي به زن بزند خيلي مهم است آن هم شوهري كه اميرالمؤمنين است.

حالا اگر پيغمبر چند تا دختر داشت يكي از آنها را شهيد مي‌كردند باز آدم دلش نمي‌سوخت يك دختر كه بيشتر نداشت , اگر بچها توي خانه نبودند باز كمتر آدم دلش مي‌سوخت بچها توي خانه بودند ديدند , اگر پيغمبر سالهاي طولاني از دنيا رفته بود پيغمبر دو ماه پيش از دنيا رفته , تازه داغ ديده , يك زهرا آن هم جوان , آن هم حامله سه آن هم با لگد , چها رآن هم روبروط شوهر و بچه‌ها , پنج آن هم داغ ديده , به همين خاطر نقل مي‌كنند از زبان حال زهرا , «صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا»(مسكن‏الفؤاد، ص‏112), انقدر مصيبت سر من ريخت , ان دقر مصيبت بر من نازل شد كه اگر مصيبت‌ها بر روز نازل مي‌شد همه شب مي‌شد. خدايا به بركتي كه به زهرا و بچه هايش دادي اين كشور متعلق به امام زمان است و من به پدرهائي كه اسم دخترشان را فاطمه , زهرا نگُذاشته‌اند مي‌گويم استغفار كنيد مي‌دانيد فاطمه معنايش چي است , اسم دخترش را گُذاشته ليتا , توي هر كتاب رفتي گذشتم ببينم ليتا چي است , سيتا. اگر روشنفكر هم مي‌شويد روشنفكرعاقل بشويد.

مثل بچه‌ها هستند يك عينك مي‌زنند با با اين عينك چشمت را كُور مي‌كند اگر هم مي‌خواهي عينك بزني برو پهلوي پزشك يك بزني كه شيشه‌اي بخورد به چشمت , همينطور خوشش مي‌آيد عينك مي‌زند , عينكي مي‌شود حالا حساب نمي‌كند كه اين عينك چشمش را كُور مي‌كند خوشا به حال كسي كه يك مقدار عقل داشته باشد و روشنفكر بشود و رو سياه آدمي كه اَداي روشنفكر‌ها را در مي‌آورند و حاليشان هم نيست كه اين اسم چي است نگاه مي‌كند به ارمني و يك اسم ارمني روي خودش مي‌گذارد من نمي‌دانم اينها چقدر شرمنده هستند اسم روي دخترت مي‌گذاري اسم خوب بگُذار , اين هم اسم زيبا , يك مقداري فكر كنيم , عُذر خواهي كنيم از زهرا ياد بگيريم , ما زهرا را نشناختيم در يك كلمه , اخيراً ده جلد كتاب مفصّل نوشته شده من توي نمايشگاه كتاب ديدم در مورد اينكه زهرا دختري كه شناخته نشد.

از امام صادق وقتي مسئله مي‌پرسيدند مي‌گفت اجازه بدهيد من بروم در مصحف زهرا ببينم , حضرت زهرا كتابي داشت به نام مصحف , تمام علوم را در آنجا نوشته بود و گاهي امام صادق به كتاب ما در مراجعه مي‌كرد كه از آينده خبر بدهد , علم غيب بدهد , ما زهرا را نشناختيم , حواستان را جمع كنيد دخترانتان را زهرا گونه تربيت كنيد افتخار كنيد كه دخترتان زهرا و فاطمه است نگويي توي فاميل ما سه تا فاطمه است بس است. بايد در هر خانه‌اي يك زهرا باشد , هيچ وقت نمي‌گوييم توي فاميل ما سه تا ديپلم هست ديگر بس است توي هر خانه‌اي مي‌خواهيد ديپلم وليسانس باشد , در هر خانه‌اي يك زهرا , افتخار كنيم. خدايا به آبروي زهرا , كشور ما , مردم ما , رهبر ما , دين ما , عقل ما , فكر ما , ناموس ما , نسل ما را حفظ بفرما.

«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»

/ 1