رهبري و امامت در قرآن - [درس هایی از قرآن] : رهبري و امامت در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : رهبري و امامت در قرآن - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رهبري و امامت در قرآن

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بيننده‌ها بحث را در شب نيمــه ماه رمضان 74 مي‌بينند چون شب تولد امام حسن(عليه السلام) بحث را مي‌بينند به نظرم رسيد راجع به امامت بحثي داشته باشم بعد هم فكر كردم چون عنوان ما درسهائي از قرآن است اصلاً رهبري در قرآن را مطرح كنم كه در رأس آن پيغمبر اسلام بعدش امام‌ها و در زمان غيبت امام هم ولايت فقيه.

رهبر اول چيزي كه بايد داشته باشد ايمان است خدا رحمت كند شهيد مطهري را مي‌فرمود كه امام خميني(رحمه الله عليه) به چند چيز ايمان داشت(آمن بربه، آمن بهدفه، آمن بالناس) خود طرف يقين داشته باشد. . . درباره ايمان پيغمبر يك آيه‌اي داريم «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» البقرة/285 پيغمبر ايمان داشت.

كسي كه مي‌خواهد مردم را به ايمان وادار كند خودش بايد ايمان داشته باشد. بايد يقين داشته باشد بايد به قدري ايمان داشته باشد كه اگر كسي هم ايمان و يقين ندارد با برخورد او به ايمان و يقين برسد. خداوند خيلي چيزها را به افراد مي‌دهد اما چيزي كه خيلي گياه آن ناياب است يقين است.

امام وقتي وارد شد همــة حكومتي‌ها فرار كردند چون با يقين گفت من توي دهان اين دولت مي‌زنم نگفت من احتمال دارد كه توي دهان اين دولت بزنم همچين امام گفت توي دهان مي‌زنم آنها گفتند اگر بمانند حتماً توي دهانشان مي‌زند و در رفتند، قاطعيت يك ارزش است.

استقامت، «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» هود/112 آدم وقتي يقين داشت هر چه هم متلك شنيد صبر مي‌كند. امام حسن(عليه السلام) با معاويه صلح كرد و يقين داشت كه اين صلح به نفع اينها است هر چه آمدند امام را تحقير كردند امام. . حتي جملات زشتي به امام گفتند يعني ياران امام به امام متلك گفتند مي‌گفتند(يا مذل المومنين) يعني تو با اين قطعنامه ما را ذليل كردي! امام فرمود كار من شبيه كار خضر بود خضر كشتي را سوراخ كرد اما يك هدفي داشت يعني آدم وقتي يقين دارد به هدفش. . .

يقين خيلي ارزش دارد حتي براي امام، مي‌گويند شب عيد فطر اگر يك نفر عوام هم ماه را ديد فردا عيد فطر است حالا همه مراجع بگويند ماه ثابت نشده است خوب اين با چشم خودش ديده است ما اگر به يقين برسيم كه دختر چه درسي خوب است كه بخواند پسر چه درسي بخواند براي او خوب است.

استقامت با يك دندگي فرق مي‌كند مي‌گويند فلاني لجباز است اگر مي‌گفت(فاستقم) يعني مقاومت كن اين شامل يك دندگي هم مي‌شد اما گفته(كما امرت) آنطوري كه من به تو گفته‌ام يعني صبرت طبق وظيفه باشد وگرنه ممكن است يك كمونيست هر بلايي سر او بياورند بگويد من يك كمونيست هستم اين استقامت كرده منتهي اين استقامت‌اش براساس لج بازي است(كما امرت) يعني طبق ماموريت، آنطوري كه خدا به تو گفته، استقامتي ارزش دارد كه طبق فرمان خدا باشد.

3- همراه با مستضعفان «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» الكهف/28 به انبياء مي‌گفتند اين فقرا را از دور و بر خودتان دور كنيد تا ما اغنياء دور تو جمع شويم ما نمي‌توانيم پيش اين فقرا بنشينيم، اما آيه نازل شد با آنهايي باش كه با خدا هستند اگر دو جا براي افطاري دعوت شدي نگاه كن كه كجا فقرا هستند توي مجلس وارد شدي برو طرف طبقــة محرم بنشين.

4- مصالحه در مسائل جزئي و قاطعيت در مسائل كلي «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» الكافرون/6 آمدند به پيغمبر گفتند يكسال شما در برابر بت‌هاي ما كوتاه بيا يك سال هم ما در برابر خداي تو كوتاه مي‌آئيم فرمود يك ذره كوتاه نمي‌آيم «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» شما راه خودتان را برويد من هم راه خودم را مي‌روم اما در مسائل جزئي مسامحه مي‌كنيم چون فرق است بين مدارا و مداهنه، مدارا داريم مداهنه نداريم هر دو يعني سازش كاري، مدارا يعني از موضع قدرت، از موضع قدرت كوتاه بيا، چَشم، مثل پدري كه مي‌تواند تند برود اما بخاطر اينكه دست بچه‌اش را گرفته يواش راه مي‌رود اينجا پدر مدارا مي‌كند يعني قدرت دارد منتهي بخاطر بچه كوتاه مي‌آيد. مداهنه يعني از موضع ضعف، يعني حالا كه نمي‌تواني كوتاه بيا.

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» آل عمران/159 مي‌فرمايد بخاطر رحتمي كه از طرف خدا شامل حال تو شده است با مردم نرم باش بعد مي‌فرمايد اگر آدم خشني بودي مردم در مي‌رفتند اينكه تو را دوست دارند چون خوش اخلاق هستي.

ما دو تا بله قربان توي قرآن داريم يك بله قربان نمي‌ترسد و مي‌گويد بله قربان يك بله قربان مي‌گويد چون مي‌ترسد يكوقت آدم يك كسي را دوست دارد مي‌گويد قربانت بروم چشم يكبار از روي ترس است رضاشاه مي‌خواست برود پادگاني براي بازديد يك سرباز خوش قيافه‌اي را آموزش دادند كه برو پهلوي رضاشاه سه تا سوال از تو مي‌پرسد خيلي قشنگ جواب بده مي‌گويد سن بگو بيست و دو مي‌پرسد چند وقت است كه سربازي بگو هجده ماه بعد مي‌پرسد شاه را دوست داري يا وطن را بگو هر دو اين كلمات را ياد اين دادند تا رضاشاه رفت توي پادگان رفت پيش آن سرباز اين هم ترسيد همه چيزي را قاطي كرد گفت سن؟ گفت قربان هجده ماه! گفت چند وقت است سربازي؟ گفت قربان بيست و دو سال است! گفت احمق، خودت را خر كرده‌اي يا من؟ گفت قربان هر دو!

5- تواضع، «لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» الحجر/88 بالهايت را براي مومنين باز كن، يعني تواضع كن، مديريت اسلامي همين‌ها است اينطور نيست كه هر كس اتاق او دراز‌تر است مديرتر است مديركل كيه؟ آن كسي كه اتاقش دراز‌تر است مديريت با ميز و مبل نيست.

6- سوز، «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» التوبة/128 مي‌گويند فلاني آدم عزيزي است يعني نمي‌شود در او نفوذ كرد خدا عزيز است يعني خدا نشكن است فلاني عزيز است يعني نمي‌شود با او كاري كرد، سختي شما بر پيغمبر سخت است اينطور نيست كه پيغمبر بي خيال باشد. درد ديگران بايد شما را به درد بياورد خدا به موسي(عليه السلام) مي‌گويد تو را پيغمبر كردم براي اينكه در تو يك سوزي بود كه در ديگران نبود.

7- سعه صدر «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» الشرح/1 در نهج البلاغه داريم كسي كه مي‌خواهد مدير كل باشد بايد روح او بزرگ باشد. يكي از مراجع مي‌گفت رفتم در كنار شط كوفه ديدم مرجع تقليد سيد ابوالحسن اصفهاني يك گوني پاكت آورده مي‌ريزد توي رودخانه گفتم آقا چيه؟ گفت نامه‌هاي فحش است گفتم گوني گوني فحش؟ گفت بله گفتم مي‌شود من يكي از آنها را بخوانم گفت بله، يكي را خواندم ديدم يك نفر به قدري به اين مرجع تقليد جسارت كرده كه. . . بايد تحمل كرد.

مي‌گفتند‌اي پيغمبر تو پولها را بر مي‌داري «وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ» التوبة/58 در زكات به تو نيش مي‌زنند مي‌گويند يا رسول الله پولها را چكار كردي؟ قرآن مي‌فرمايد انتقاد اينها انتقاد عقده‌اي است «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ» التوبة/58 اگر مقداري هم به آنها بدهي چيزي نمي‌گويند وقتي به آنها نمي‌دهي مي‌گويند پولها كجا رفت تمام اينهايي كه مي‌گويند از كجا آورده است براي اينكه خودش محروم است يك پولي مشت او بگذار ساكت مي‌شود.

8- عدالت «وَإِذْ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» البقرة/124 خداوند به حضرت ابراهيم پنج درجه داد يعني براي هر امتحاني يك درجه بالا مي‌رفت درست مثل نيروهاي مسلح اول سرگرد بعد سرهنگ بعد همينطور درجه درجه بالا مي‌رود حديث داريم اول ابراهيم عبدالله شد بعد شد نبي الله يك امتحان داد شد نبي الله بعد شد رسول الله بعد از رسول الله شد خليل الله بعد شد امام آخرين درجه‌اي كه گرفت گفت خدايا به بچه هايم هم اين پست را بده خد ا فرمود به افراد ظالم مقام امامت را نمي‌دهيم امامت به ظالم نمي‌رسد.

امام را بايد خدا تعيين كند يا مردم؟ خدا، «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» يعني من كه خدا هستم بايد براي مردم امام تعيين كنم امامت را نمي‌گويد عهد مردم مي‌گويد(عهدي) يعني پيمان الهي، امامت پيمان الهي است اينكه مي‌گويند «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» الشورى/38 اگر كار كار مردم بود مشورت كنيد مثلاً دولت يك پولي دارد آيا اينرا درمانگاه بسازيم يا مدرسه چون اينها مربوط به مردم است بايد مشورت كرد با مردم اما نماز صبح دو ركعت است يا سه ركعت ببينيم مردم چه مي‌گويند، مردم مي‌گويند نخوانيم، نماز عهد خداست(الصلاه عهد الله) اگر چيزي توي آن عهد الهي شد توي آن مشورت نيست آنكه مي‌گويند مشورت كنيد يعني در كارهايي كه مربوط به مردم است مشورت كنيد اما اينكه آقا راي بگيريم كه حجاب باشد يا نباشد حجاب دستور خداست حكم خدا كه مشورتي نيست.

9- تعليم و تربيت «يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» آل عمران/164

10- پيش گام بودن، امام علي(عليه السلام) در نهج البلاغه مي‌فرمايد دستوري ندادم جز اينكه قبل از شما خودم عمل كردم و شما را از كاري بازنداشتم جز اينكه اول خودم آن كار را نكردم.

11- ساده گي، ما فكر مي‌كنيم مدير كل حتماً بايد كيف سامسونت داشته باشد پيغمبر ما خيلي ساده بود حضرت گرد مي‌نشست وقتي كسي وارد مي‌شود مي‌گفت(ايكم رسول الله) كدامها پيغمبر هستيد؟
وظيفــــة مردم چيست؟ وظيفـــة مردم اينست كه از جان مردم حفاظت كنند «وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ» التوبة/120 يعني اگر يك گلوله آمد سمت رهبر جانت را فدا كن در جنگ احد مي‌فرمايد «لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» التوبة/120 يعني هر حمايتي كه از جان پيغمبر شده و خودش را به خطر انداخته تمام اينها براي شما عمل صالح است. ادب نسبت به پيغمبر، مي‌آمد پشت خانه پيغمبر مي‌گفتند محمد! بيا بيرون! آيه نازل شد بابا پسر عمه‌ات كه نيست با ادب حرف بزن به كساني كه پشت ديوار محمد مي‌گويند به اينها انتقاد مي‌كند.

بعضي‌ها براي اينكه تعاوني حساب كنند براي ائمه مي‌نويسند(ع) براي پيغمبر مي‌نويسند(ص) حديث داريم هر كس اسم پيغمبر و امام را بنويسد و قشنگ بنويسد(عليه السلام) يا(صلي الله عليه و آله) تا اين روي كاغذ هست فرشته‌ها در حق او صلوات مي‌فرستند ولي شما مي‌نويسي(ص) چرا؟ آخر مي‌خواهم صرفه جويي كنم! تو يعني تمام عمرت دقيق مصرف شد فقط اينجا مي‌خواهي صرفه جويي كني سه ساعت سه ساعت عمرت تلف مي‌شود ولي حالا به عين كه مي‌رسد صرفه جويي مي‌كند من فكر مي‌كنم كه خدا يك توفيقاتي را از ما گرفته است.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

/ 1