پرسش و پاسخ-19 - [درس هایی از قرآن] : پرسش و پاسخ (19) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : پرسش و پاسخ (19) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرسش و پاسخ-19

بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

جلسات امسال ماه مبارك رمضان پاسخ به سؤالات بود آماده‌ايم(صلوات حضار)

سؤال اول

با عرض سلام خدمت شما و آرزوي قبولي طاعات و عبادات در اين ماه مبارك.

اگر انسان در موارد براي امر به معروف و نهي از منكر كردن احساس خطر كند باز هم واجب است؟

جواب: تا خطر چه چيز باشد كه رمز دارد.

1- چه شخصي چه منكري و معروفي چه خطري، بايد روشن بشود اگر شخص مهمي بنا شود كه فداي يك خطر كوچك شود، مثلاً براي جلوگيري از سيگار و استاد و دانشگاه، ولي اگر منكر وجود طاغوتي مثل يزيد است وشخص امام حسين(عليه السلام) كه خود هم فرمود: «مي روم تا نهي از منكر كنم »، يعني رژيم بني اميه منكر است و بايدبرداشته شود.

اگر بناست منكري مثل بني اميه از بين برود و بعد از 50 سال چهره ناب اسلام و قرآن روشن شود مي‌ارزد در اين راه شهيد شود مثل امام حسين(عليه السلام).

پس يك وقت يك سيلي به صورت استاد دانشگاه نبأيد بخورد و يكوقت مثل امام حسين(عليه السلام) بدنش زير سم اسبها قطعه، قطعه شود عيبي ندارد. چون منكر مهم است.

يكوقت مي‌گوئيم كسي عرق نخورد و يكوقت مي‌گوئيم شاه بايد برود براي عرق نبأيد كسي كشته شود، بخورد تا خفه شود ولي براي مرگ بر شاه، ممكن است چند هزار نفر هم كشته شود، باز هم امام خميني(ره) مي‌فرمايد: برويد جلو، چون منكر بودن رژيم شاه مهم است.

در رساله هست كه اگر براي عموم مردم خطر است واجب نيست ولي بعضي‌ها بايد بروند گرچه كتك هم بخورند و لذاخداوند درباره ابنياء مي‌فرمايد:
«وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْط» آل عمران/21 مي‌كشتند آنهايي را كه امر به عدالت و خوبيها مي‌كردند.

پس با اين مقدمه بايد گروههاي امر به معروف و نهي از منكر بايد زير نظر يك اسلام شناس كار كنند، كه انحرافي ايجادنشود. ممكن است براي يك كار كوچك از طرف يك جوان خوب حزب اللّهي و بسيجي چون نمي‌داند فتنه‌اي برپامي شود.

(صلوات حضار)

سؤال دوم

با عرض سلام حدمت حاج آقا قرائتي: آيا محبت اهل بيت(عليهم السلام) به تنهايي كافي است؟

جواب: اين در حقيقت همان است كه بگويد: به ولاي علي ولي رشوه گرفته، خلاف مي‌كند، نماز هم نمي‌خواندمي گويد: ما همه غرق گناهيم و يك حسين داريم، خوب سينه مي‌زند ولي فحش ميدهد، حق ناحق مي‌كند. براي امام زمان(عليه السلام) سر به ديوار مي‌زند ولي سهم امام نمي‌دهد از اين جهت طرح سؤال مي‌شود.

البته عشق به علي(عليه السلام) زمينه‌اي مي‌شود كه بقيه كار هم درست مي‌شود، البته جوهر مهمي است ولايت.

حديث: «هركس اميرالمؤمنين(عليه السلام) را دوست دارد به پدر و مادرش دعا كند».

خداوند رحمت كند پدران و مادراني كه ما را با ولايت آشنا كردند، كه ولايت اكسير بسيار مهمي است.

مثال: بحث بر اين است كه ولايت تنها مثل سوزن بي نخ است چيزي با آن دوخته نمي‌شود.

بچه‌اي داشتم به من گفت بابا بيسگوئيت گفتم مي‌روم بيرون مي‌خرم، رفتم و برگشتم موفق نشدم بيسگوئيت بخرم. وقتي بچه فهميد گفت بابا بد است، گفتم چند بار مي‌گويد فراموش و خسته مي‌شود، ديدم در خانه راه مي‌رود و مرتب مي‌گويد: بابا بد است... (خنده حضار) من او را بغل كرده گفتم تو را دوست دارم گفت: بيسگوئيت كو؟

(خنده حضار)(صلوات حضار)

سؤال سوم

با سلام خدمت حاج آقا قرائتي، مي گويند فلان كار را در فلان زمان انجام بده يا نده، آيا زمان خوب و بد دارد؟

جواب: بله اين سؤال در موارد مختلفي مي‌شود مثل ازدواج، قمر در عقرب و روز نحس و روز 13 بله چنين چيزي هست مي‌فرمايد «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» قدر/3 يك شب قدر از هزار ماه بهتر است.

پس معلوم مي‌شود كه تمام شبها يكسان نيست و مي‌فرمايد «في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَة» دخان/3(شب قدر) شب مباركي است.

از سوي ديگر داريم كه«في‏ يَوْمِ نَحْسٍ» قمر/19 در روز نحس(غير مقدس)

از سوي ديگر داريم كه: «في‏ أَيَّامٍ نَحِسات» فصلت/16 در روزهاي نحسي

در دعاي سمات: «يَوْمِ سَوْءٍ وَ سَاعَةِ سَوْءٍ»(بحارالأنوار، ج‏87، ص‏100) از ساعت بد و روز بد
پس در آيات و روايات داريم كه بعضي از ساعات و روزها خير و بعضي شر است، به اندازه‌اي كه ما مي‌فهميم روز بدروزي كه كار بد و روز خوب روزي كه كار خوب در آن انجام شود.

و لذا داريم: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ»(روضةالواعظين، ج‏2، ص‏354)

هر روزي كه در آن گناه نشود روز عيد است. پس خوبي و بدي روزمربوط به عمل ماست.

و از طرف ديگر شايد خود ساعت و روز هم شر و خوبي داشته باشد كه من نمي‌دانم.

پس مي‌شود در كنار گفته علامه طباطبائي در تفسير الميزان كه:

خوبي و بدي ايام مربوط به اعمال ماست بگوئيم كه ممكن است خود ايام هم خوبي و بدي داشته باشند.

اما عقائد ما خرافي است كه نحس است. حضرت علي(عليه السلام) 13 رجب به دنيا آمد كه نفر دوم عالم هستي است.

علامه شهيد مطهري(ره) نقل مي‌كند كه:

در منطقه ما(فريمان) عقيده داشتند كه هركس صبح از خانه بيرون‌ايد و سيّد ببيند سالم به خانه برنمي گردد. (خنده حضار) بعد مرحوم مطهري(ره) مي‌فرمايد: كه استاد ما ريشه اين عقيده خرافي را كشف كرد كه: بعد از بني اميه، بني عباس هر سيدي را حتي در خانه پيدا مي‌كرد او را مي‌كشت از آن ايام به بعد مردم به اين عقيده معتقد شدند كه در هر خانه‌اي سيد باشد آن خانه نابود مي‌شود. و اين خاطره بد در ذهنها ماند، و يك خاطره بدسياسي تبديل به خاطره بد اعتقادي شد.

(تكرار مطلب)

پس آن اعتقادات در بدي و خوبي ايام كه وصل به قرآن و حديث است درست ولي بقيه خرافي است و آداب و رسوم محلي و غلط است. (صلوات حضار)

سؤال چهارم

آيا كساني كه به جهنم مي‌روند براي هميشه مي‌مانند و چرا بعضي دائمي مي‌مانند؟

جواب: قرآن آياتي دارد كه بعضي كيفرها: «خالِدينَ فيها» آل عمران/198 هميشه در آنجا مي‌مانند.

قرآن آياتي دارد كه بعضي كيفرها«خالِدينَ فيها أَبَدا» نساء/57 ابدي براي هميشه مي‌مانند.

قرآن آياتي دارد كه بعضي كيفرها: «ثُمَّ نُنَجِّي الَّذين» مريم/72 سپس نجات مي‌دهيم متقين را.

پس كيفرها بعضي ابدي و بعضي موقت است البته موقت آن هم زياد طول مي‌كشد كه مي‌فرمايد: «لابِثينَ فيها أَحْقاباً» نبأ/23 ودر دعاي كميل مي‌فرمايد: «هذا ما لا تقوم له السماوات و الأرض يا سيدي فكيف لي»(إقبال‏الأعمال، ص‏708) خدايا قهر تو را آسمان و زمين نمي‌تواندتحمل كند، پس من چگونه...

- سؤال: چگونه ما براي چند سال در اين دنيا براي هميشه بايد عذاب بشويم؟

جواب: جزا سه رقم است

1- قراردادي.

مثل: جزاي پليس، هركس از چراغ قرمز رد شود فلان مقدار بايد بدهد، مي‌شود كم و زياد هم بشود

2- مربوط به اصل و باطن عمل است و عيني است.

مثل: خميري كه در بحث عدل گفتم كه اگر شور به نانوا دادي نان شور تحويل مي‌دهد، هر كاري كنيم شوري آن رفع نمي‌شود.

كم و زياد كردن و چونه زدن در جزاي قراردادي هست ولي در جزاي عيني نيست.

مثال: يك دقيقه با چاقو چشم را بيرون آوردي سال كور هستيم، هرچه بگويي يك دقيقه همين است نمي‌شود كم وزياد كرد. اين چاقو زدي عين كوري است، قرارداد نيست و از طرف ديگر:

چاقوكش را به زندان بياندازند، بگويند يك دقيقه چاقو زده، يك دقيقه هم زندانبأشد.

در جواب گفته مي‌شود كه: اگر ما او را آزاد كنيم تا ماداميكه اين روحيه در او هست باز هم چاقو خواهد كشيد، پس بايدبماند.

سؤال شد: چرا عده‌اي هميشه در جهنم هستند؟

جواب داده شد: براي اينكه تا ماداميكه بيرونبأشند گناه مي‌كنند، تا بيايد بيرون پاي منقل مي‌نشيند.

پس تا ماداميكه از منقل و ترياك توبه نكرده بايد در حبس باشد. (تكرار مطلب)(صلوات حضار)

سؤال پنجم

بنام يگانه هستي بخش
با سلام، آيا تنها اعتقاد به اصول دين كافي و موجب نجات انسان مي‌شود؟

جواب: بله هستند افرادي كه فقط مسلمان شناسنامه‌اي و اعتقادي هستند نه در عمل، كسي ناراحت نشود كه: شيطان هم اصول دين را اعتقاد داشت.

1- توحيد و خداشناسي

گفت: «خَلَقْتَني‏» اعراف/12 خدايا تو مرا خلق كردي؟

2- معادشناسي

«فَأَنْظِرْني‏ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» ص/79 مرا مهلت بده تا روزي كه مبعوث مي‌شوند روز رستاخيز.

3- نبوت و امامت

همه را گمراه مي‌كنم «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» حجر/40 مگر بندگان مخلص انبياء مخلصي هستند:

«إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ» ص/47-46.

پس ابليس توحيد و معاد و نبوت را قبول داشت و باز هم مي‌گوئيم خدا شيطان را لعنت كند شيطان را پس اصول دين تنها و بدون عمل كافي نيست.

بلكه نماز هم تنها كافي نيست، چون ابليس شش هزار سال نماز خوان كه:

اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي‌فرمايد: «نمي دانيم روزهايي كه شيطان عبادت كرده روزهاي دنيايي بوده يا قيامتي كه روزهاي قيامتي: «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» حج/47 يكروز قيامت به اندازه هزار سال دنيايي است. پس آنچه مؤثر است تسليم است كه: خداوند فرمود به آدم سجده كن. شيطان گفت نمي‌خواهم. پس در حقيقت گفت: نمازهرچه مي‌خواهي مي‌خوانم ولي سجده به آدم نمي‌كنم.

آنچه خدا مي‌خواهد نه آنچه خودمان مي‌خواهيم، و عبادت يعني آنچه او مي‌خواهد.

مثال: دست من بريده مي‌شود. منبأند مي‌خواهم او مي‌رود لحاف مي‌آورد، گاهي لحاف را نمي‌خواهد ولي يك تكه پارچه براي زخم مي‌خواهد.

مثال: مي‌گويد 34 هزار تومان خمس مي‌شود مي‌گويد من اين را نمي‌دهم ولي روز عاشورا 200 هزار تومان خرج مي‌كنم فايده‌اي ندارد و يا صد هزار تومان افطاري، اگر چند ميليون پول داده ولي خمس ندهيم فايده‌اي ندارد.

مثال: در ارتش براي ادب كردن روش خاصي است كه يك دست بالاي ابرو، اگر شما دو دستع روي سر هم بگذاري قبول نيست، آنكه آنها گفته‌اند قبول است. (خنده حضار)

پس در عبادت آنچه خودم مي‌خواهم، نه، بلكه آنچه خدا مي‌خواهد.

خدايا، به آبروي محمد و آل محمد(عليهم السلام) روح ما را تسليم خودت قرار بده.

خدايا، از همه بركات ايام مباركه ما را برخوردار بفرما.

(والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته)

/ 1