تفسير سوره حجرات-4 - [درس هایی از قرآن] : تفسير سوره حجرات (04) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : تفسير سوره حجرات (04) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير سوره حجرات-4

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

سوره حجرات را تفسير مي‌كرديم آيه دومش را مي‌خواهيم تفسير كنيم كه سوره حجرات دو صفحه و نيم است و 17 و 18 صفحه است و جزء 26 و اسمش سور «حجرات» و بعضي مي‌گويند «آداب» چون همه‌اش آداب است، آداب برخورد با پيامبر و برخورد با مسلمانها و روش برخورد با آدم بد و خوب، در حضور و غيابشان، همه‌اش چگونه زندگي كنيم و چگونه برخورد كنيم من آيه را مي‌نويسم و يک خورده با هم صحبت مي‌كنيم.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ« الحجرات(2).

ترجمه، سوره‌اي كه دو صفحه داشته و 17 و18 آيه داشته باشد و 5 مرتبه خدا بگويد يا ايها الذين آمنوا فقط سوره حجرات است، «يا ايها الذين آمنو»‌اي كسانيكه ايمان آورده‌ايد اين «يا ايها الذين امنو» يعني شما كه ايمان داريد مرد و زن با ايمان بايد اين چنين باشد، آثار و شرائطي دارد بيخودي كسي مؤمن نمي‌شود تو كه مؤمني بايد اينگونه باشد شما كه تحصيل كرده‌اي
پس چرا اينگونه حرف زدي تو كه دانشمندي، شما كه حزب الله هستي شما كه آدم رشد يافته‌اي هستي.

«يا ايها الذين آمنوا» يعني كساني كه رشد پيدا كرده‌ايد ايمان داريد و خدا را مي‌شناسيد حالا كه خدا رامي شناسيد بايد اين رقمي باشيد، حيف است اين طور نباشي، اين خود بي ادبي است كه انسان از هر كس مي‌خواهد كار بكشد.

قشنگ صدا يش بزند، اگر مثلاً شما با استاد كار داشتي اگر گفتيم استاد گوش دهد، حتي اگر انسان مي‌خواهد بچه‌اش را صدا بزند اگر قشنگ صدايش بزند گوش مي‌كند، بگويد‌اي عزيزم يك ليوان آب بده يا بگويد هوي يک ليوان آب بده، حديث داريم اگر مي‌خواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند نام مردم را سنگين ببريد با كمال تأسف ديده‌ام بعضي‌ها ازدواج مي‌كنند به شوهرشان مي‌گويند احمد. هستند با كمال تأسف در روزنامه‌ها هم نگاه مي‌كنيم نام شخصيتها را مي‌برند مثلاً فلاني گفت: بابا عنوان دارد ر ئيس جمهور و رهبر و وكيل و وزير و امام جمعه و استاد دانشگاه است، دكتر و مهندس است، ادبت كجا رفته اسم افراد را بايد قشنگ برد.

خداوند مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»

بعد مي‌فرمايد: «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ«(2) صدايتان را بلند نكنيد.

حالا يك سؤال: اگر بگويي حالا پيغمبري نيست كه ما داد بزنيم، پيامبر نيست، يعني چه؟

الآن در حرم مي‌روي يك صداي جيغي است و يك سر و صدايي است، پيامبر و امام زنده و مرده ندارد.

(اشهد انك تسمع كلامي) حرفهاي مرا مي‌شنود، داد نزنيد نمي‌گويد: (لاترفعوا اصواتكم فوق صوت محمد) نمي‌گويد صدايت را بلندتر از صوت، مي‌گويد بالاتر از پيامبر حرف نزن يعني كار به شخص او نداريم، بالاتر از استادت و پدر ومادرت نبايد حرف بزني.

حفظ مقدسات وحرمتها

حرمتها را نشكنيد خداوند حرمت دارد، خداوند متعال، نام خداوند، كتاب خدا، رسول خدا، اهلبيت پيامبر، خانه خدا، والدين، استاد، مومنين، ساير مقدسات. نام خداوند خوب شما يادتان نمي‌آيد اول انقلاب منافقين مي‌گفتند: به نام خدا و خلق، اين توهين به خداست، مثل اينكه بگويي خورشيد و برگ درخت، آخر يا چراغ قوه و خورشيد، بنام خورشيد وچراغ قوه، يك حريمي واحترامي، خداوند با اراده‌اش يك هستي را به وجود مي‌آورد، و خلق خدا از ترس پشه مي‌روند در پشه بند، خلق خدا به يك نفس بند است، او عاجز است، او خالق است او مخلوق، او عالم است و اين جاهل، او مولا است واين عبد است و قرآن مي گويد: روز قيامت افرادي را مي بينند وضعشان خراب شده مي گويند خاک بر سرمان شد، »إِذْ نُسَوِّيكُمْ«(98) چون به بتها مي گريند ما شما را مساوي «بِرَبِّ الْعالَمينَ» ما بدبخت شديم براي اينکه شماها را با رب العالمين مساوات قرار داديم، يعني تو يکي خدا هم يکي، اينکه بگويد پيغمبر يکي من هم يکي آن آدم است من هم آدم بله تو آدمي و آن آدم ولي خيلي فرق مي کند، حريمها را بايد نگه داشت روز قيامت بت پرستها مي گريند ما شرمنده هستيم. خطاب به بتها مي کنند مي گريند، ما شما بتها را با پروردگار جهانمان برابر قرار داديم يعني قدر شما را حفظ نکرديم « إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ«

به همين خاطر به ما گفته‌اند که ما مي گوييم «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» منزه است خدا، حساب خدا جداست، يکوقت مشکلات را به گردن خدا نيندازيد، تجديد مي شود سبحان الله سبحان الله سبحان الله نبايد پاي فيلم بنشيني، پاي فيلم نشستي در نخواندي. خدا منزه است بچه‌ات افتاد توي حوض سبحان الله سبحان بايد نرده بگذاري. تصادف کردم بايد با چرت پشت فرمان نشيني، بايد مراعات قوانين رانندگي را بکني، دخترم خراب شد بايد مراقب باشي، کجا مي‌رود، معتاد شدم، بايد با فلاني رفيق نشوي، فاسد شدم بايد اين فيلم را نبيني «سبحان الله» خدا منزه است گير در خودت است اين مسئله «سبحان الله» يعني خدا منزه است، سبحان الله، سبحان الله يعني هميشه خدا منزه است حساب خا حسابي جدا است.

اگر عيبي هست، مريض شدي، مراعات بهداشت نکردي، آن منزه است اگر مشکلي مي بينيد خدا منزه است ببينيددر خودتان کجا گير کرده‌ايد.

نام خدا هم همين طور است لذا مي فرمايد: (سبح) يعني سبحان الله بگو «باسم ربک الاعلي» يعني نه تنها خود خدا «سبح» اسم خدا هم «سبح» اسمش هم منزه است شما دست بي وضو به اسم الله نمي تواني بگذاري، اينها که اسم الله با زنجير طلا به گردن مي کنند دو تا گناه مي کنند، يکي طلا بر مرد حرام است و يکي کلمه الله به بدن بي وضو مي خورد. حتي بسيجي هاي ما که مي نويسند «يامهدي» و به پيشاني‌شان مي گذارند اگر اين بسيجي وضو نداشته باشد و کلمه مهدي با بدنش برخورد کند حرام است و اسمشان هم مقدس است.

کتاب خدا، در قرآن داريم: (وانه لقرآن کريم)، قرآن عظيم، قرآن مجيد، هم کلمه کريم در قرآن آمده هم عظيم و هم مجيد، قرآن سه لقب دارد، کريم، عظيم، مجيد اين سه کلمه کنار قرآن آمده، قرآن، قرآن، قرآن، جاي ديگر حدود چهل لقب دارد. قرآن نور هست، فرقان هست، يعني وسيله اي که آدم مي فهمد حق چيست و باطل چيست، وسيله شناخت حق و باطل را مي گويند «فرقان»، «احسن الحديث» هست، «ذکر» هست، «تذکر» هست «موعظه» هست قرآن حدود چهل لقب دارد، اما اينها کنار کلمه قرآن است قرآن کريم، قرآن عظيم، کلماتي که کنار قرآن است قرآن کريم، قرآن عظيم، قرآن مجيد. اينها پيام هم دارد وقتي مي‌گويد: کريم است يعني تو هم تکريم کن، يعني بايد تکريم شود.

«عظم» يعني بايد تعظيم شود و خواهش مي‌کنم بقيه‌اش را شما بگوئيد «مجيد» تمجيد، عظيم، تعظيم، کريم، تکريم خدا مي گويد کريم است يعني تو هم تکريمش کن، حالا توي مسجدهاي اهل سنت کار خوبي مي کنند مسجد شيعه هم بايد ياد بگيرند. در مسجد شيعه با کمال تأسف اين کار نمي‌شود، قرآن روي زمين، در مسجدالحرام، مکه اگر قرآن را روي زمين بگذاريم عصباني مي شوند يک خورده بالاتر باشد، قرآن را بايد بوسيد، قرآن را بايد جاي خوب گذاشت، در کتابخانه نبايد قرآن مثل بقيه کتابها باشد، جايگاه قرآن «تکريم» به همين خاطر مي گويند مي خواهي قرآن بخواني مسواک بزن چون بناست آيات قرآن از کنار لبِ شما حرکت کند، پس مقدسات کتاب خدا يکي.

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ« الحجرات(2) مسلمانها صدايتان بلندتر از صداي پيامبر نباشد و يک چنين چيزي را درباره پدر و مادر هم داريم اگر پدر و مادر شما گفت حسين نگو بله، اگر گفت حسين بگو بله اگر او نمره چهارده شما نمره 13 جوابش بده نه اينکه فاطمه، بله چرا نعش مي کشي، مادرت است، اين دستوري که قرآن براي پيامبر داده، حديث براي پدر و مادر هم داريم که اولاد نبايد صدايش را بالاتر از پدر و مادر قرار بدهد.

اهلبيت پيامبر احترام دارند، پيامبر فرمود که من مزد 23 سال، چيزي بگويم مقداري فني است يک خورده گوش بدهيد، متوجه مي شويد فقط بايد تيز بشويد، عرض کنم که تمام انبياء گفتند «ما مزد نمي خواهيم» جاي جاي قرآن آمده به خصوص در سوره شعرا از پنج تا پيامبر نقل مي کنند که گفتند: «ان اجري الا علي رب العالمين» يعني ما مزد نمي خواهم مگر از پروردگار جهانيان پس همه انبياء قبل از پيامبر گفتند ما مزد نمي‌خواهيم، پيامبر ما فرمود ما مزد مي خواهيم جوابش در دو آيه ديگر دارد. مي‌فرمايد من که مزد گفتم، نگفتم من پول مي خواهم « ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ« سبأ(47) آن اجري که خواسته‌ام «وما» آنچه «سئلتکم من اجر» سؤال کردم از اجر، آن سؤالي که من گفتم مزد مي خواهم «فَهُوَ لَكُمْ» «فما سئلتکم من اجر» يعني آن مزدي که گفتم، مزد من نيست در حقيقت مزد خودتان است.

مثل اينکه استادتان مي گويد من مزد مي خواهم، مزد من اين است که خوب درس بخوانيد، اين مزد درس من است اما به جيب استاد مي رود يا شاگرد؟ شاگرد، حالا دقت کنيد.

پيغمبر مزد مي خواهد، مي‌گويد علي را دوست داشته باشيد امام صادق و مهدي را دوست داشته باشيد ولي مزدي که خواستم «فهو لکم» يعني به نفع خودت هست، زهرا و امام صادق را دوست داشته باشي دنبال خطهاي انحرافي نمي روي.

آيه ديگر باز همين را معنا مي کند مي گويد که: من مزد که مي خواهم « إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلاً« المزمل(19) ببينيد پيامبر سه تا مزد خواسته: 1- اهلبيت را دوست داشته باشيد، آيه ديگر مي گويد، علاقه «فهو لکم» به نفع خودتان است، آيه ديگر مي گويد آن مزدي که خواستم «اتخذ الي ربه سبيلا» مي خواهم به سمت خدا برويد، به سمت خدا برويد الگو مي خواهد، الگويتان اهلبيت است. پس اهلبيت هم يک حسابي دارد.

خانه خدا، راجع به خانه خدا هم دو تا جمله بگويم:

اول که خانه خدا متوليانش هر کسي نبايد باشد و خانه خدا را از هر پولي نسازيد.

قرآن مي گويد که: بت پرستها آمدند پول بدهند که خرج مسجد کنيد، فرمود که: « ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ« التوبه(17) مشرک حق ندارد پول بدهد مشرکين حق ندارند پول بدهند پول بايد حلال باشد، هيئت امنايش بايد آدمهاي باتقوا باشند قرآن مي گويد: «إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ« الرعد(34) اولياء، ولي مسجد بايد افراد متقي باشند. پول حلال، زمين پاک، مسجد مي رويد قرآن مي گويد: «خذوا زينتکم عند کل مسجد» بهترين لباس را بپوشيد.

در مسجد مي گويد مسجد ساختن بر اساس تقوا باشد نه رقابت. « لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ« التوبه(108) به پيامبر مي گويد توي مسجد منافقين نرو آن مسجد را ساخته‌اند براي خانه تيمي، برو توي مسجدي که بر اساس تقوا ساخته شده.

«وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ» النساء 143 اگر جنب باشد نبايد در مسجد توقف کند. نجس شد اول بايد تطهير کند بعد برود سرِ نماز، پاکيِ مسجد، نور مسجد، خدمت مسجد، ولايت مسجد، مسجد مقدس است.

والدين هم همينطور، نگاه با محبت به صورت پدر و مادر انسان نگاه به پدر و مادر با محبت کند، نگاه به پدر و مادر، اذيت کردن پدر و مادر حرام است.

احسان به پدر و مادر ابدي است نه اينکه بچه مدرسه اي هستيم از کودکي که مي فهمد تا آخرين لحظات عمر و «بالوالدين احسانا» تشکر از پدر و مادر کنار تشکر از خداست قرآن مي فرمايد: «أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ« لقمان(14) تشکر کني از خدا و از پدر و مادر? يعني تشکر از پدر و مادر مثل تشکر از خداست و کنار اوست، چهار بار «و بالوالدين احسانا» در قرآن آمده اين چهار بار در کنار توحيد آمده، گقته: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ« »وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» يعني کمک به پدر و مادر بعد از مسئله توحيد است. به پسرها مي گويد اگر پدرتان زني گرفته با زنِ پدر ازدواج نکنيد « وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ« النساء(22) حريم نگه داريد، احترام به والدين.

احترام استاد، احترام مؤمن? احترام استاد? «ولّدک» «علّمک» «زوجک» مي گويد پدر داريم «ولّدک» پدري و مادر که تولدمان از آنهاست، عِلّمک استادي که درس به تو مي دهد، «زوجک» احترام استاد هم داريم.

والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته

/ 1