اقسام ظلم و عاقبت ظالمان -2
بسم الله الرحمن الرحيمالهي انطقني بالهدي و الهمني التقويبحث مان را در مورد ظلم بود که گفتم ظلم باعث بوار در دنيا و هلاک در قيامت قرآن راجع به ظلم ميگويد: «فانظر کيف کان عاقبه الظالمين» نگاه کن پايان ستمگران چي شد عاقبت فرعون چي شد عاقبت يزيد چي شد عاقبت بني اميه چي شد عاقبت بني عباس چي شد عاقبت شاه چي شد عاقبت صدام چي شد خدا نابود ميکند منتهي سه رقم نابودي داريم انواع هلاکتها، بحث مان راجع به ظلم است خداوند در باره ستمگران ظالمان را نابود ميکند حالا نابودي چند جور است حالا يا 1-ثروتشان را يا خودشان را يا هم خود و هم ثروتشان را توي همهاش نمونه داريم يک جا خداوند ثروت را ميگيرد مثل ماجراي که در سوره «ن و القلم» شنيدهايد و گفتيم که مرد نيکوکاري از ميوههاي باغش به فقرا ميداد همين که مرد بچه هايش گفتند ما نميدهيم گفتند آخر فقرا خبردار ميشوند گفتند سحر ميوهها را ميچينيم تا فقرا صبح از خواب بيدار شوند ميوهها را بردهايم در خانه نيت کردند که به فقرا ندهند بلند شدند ديدند که اصلا باغ شان سوخت خودشان زنده ماندند اما ثروتشان سوخت اين قصه ثروت سوختن در سوره «ن و القلم» است باغي که سوخت. بعضي وقتها خدا خودش را ميگيرد ولي ثروتش را ميگذارد مثل فرعون، فرعون و لشکرش توي دريا غرق شدند اما سرمايه هايشان ماند. بعضي وقتها هم خودش و هم ثروتش با هم ميروند فرو.مثل قارون «فخسفنا به و بداره» هم خودش و هم خانهاش. بعضي هم قارون نما هستند ولي پيدا نيست قارون مدرن گير قارون و بعضي ديگر اين است که قارون خودش و پولهايش با هم رفتند فرو. اما افرادي هستند اول خانه ميسازند يعني زمين پولهاي آقا را ميگيرد هش ميکشد خانهاش که خوب شد حالا خودش ميميرد يعني داغ خانهاش هم روي دلش ميماند اين چيز دوبله است يعني اگر خودش و سرمايهاش با هم توي خاک فرو برود دردش کمتر است اما يک ذره يک ذره با حرص خانه درست ميکند البته خانه درست کردن کار خوبي است مرد بايد خانه درست کند منتهي اين خانههايي که روي چشم و همچشمي طبقه چندمش استخر، طبقه چندمش چنين است خانهام مشابهاش د رمنطقه نيست مثلا توي يک روستا توي يک شهر توي يک خيابان جوري ميسازد که هر که ميآيد هو... هو!!! اصلا دلش ميخواهد مردم سوت بکشند اين آقا بعد هم توي آن خانه خواب راحتي ندارد و کامي هم از آن خانه نميبرد اين از قارون بدتر است چون قارون ديگر زجر... يعني يک ذره يک ذره پولش را زمين خورده بعد هم خودش را خورد.
ظالم، در دنيا و آخرت ياور ندارد
ظلم، حالا، روز قيامت ظالم هيچ ياوري ندارد در دنيا ممکن است 4 نفر... در دنيا هم ياور ندارد مثلا آنهايي که ميگفتند جاويد شاه کجا هستند؟ و چه حمايتي کردند از شاه اصلا امريکا چه حمايتي از شاه کرد؟ شوروي چه حمايتي از صدام کرد؟ توي دنيا وعده حمايت ميدهند ولي واقعا روز مبادا خطر پيش ميآيد کسي به کسي نيست قرآن ميگويد قيامت که پيش ميآيد. ميفرمايد خطر که پيش ميآيد «تذهل کل مرضعة عما ارضعت» قيامت که پيش ميآيد زني که بچه بغلش است شير ميدهد بچه را دور مياندازد خطر را ببين! در زلزله بم پيدا کردند مادري که جان خودش را فدا کرده بود اما بچهاش سالم بود خطر قيامت جوري است که «تذهل کل مرضعة عما ارضعت»، «و تضع کل ذات حمل حملها» (2) خطر قيامت جوري است که هر حاملهاي سقط ميکند و هر بچه شيرخواري بچهاش را پرت ميکند خطر که پيش ميآيد مادر نيست که کمک بچه بکند ديگر حالا امريکا کمک شاه کند شوروي کمک صدام کند همه اينهايي که دور شما هستند تا مادامي که شماهستيد مرد توي خانهاش از دنيا ميرود ديگر زن و بچهاش تلفن ميکنند که آقا اين را برداريد ببريد امشب توي خانه خواب راحت... بابا 30 سال پهلوي شما بوده بله امشب نبايد باشد بابا صبر کنيد صبح آمبولانس بيايد نه خير همين امشب يک شب تحمل نميکنند بيخود ما با غيرخدا رفيقيم آن کسي که هميشه با ما بوده و هست خدا خواهد بود ديگران مثل ظرف بستني يکبار مصرف دو روز مصرف 10 سال مصرف بخاطر پدرو مادر با کسي ديگه رفيق نشويم پدر و مادر... داشتهاند او هميشگي است رفيقهاي ديگر فصلي هستند خوب.ظلم اعتقادي، بالاترين ظلمها
اقسام ظلم را بگويم ظلم يکي ظلم اعتقادي است ظلم سياسي است ظلم مديريتي است ظلم اقسامي دارد اول ظلم اعتقادي قرآن ميفرمايد« ان الشرک لظلم عظيم» غيرخدا ظلم است چطور؟ براي اينکه بله قربان گوي کي بودهاي؟ خوب جناب آقاي مدير، رئيس، شاه، نميدانم به هر حال اگر آن آقايي که مطيع اش هستي در راه خدا خوب بنده خداست قانون خدا را گفته هيچي اما اگر بنده خدا نيست قانون خدا هم نيست نظر شخصي اش است شما هم ميگوئيد بله قربان اطاعت از غير خدا شرک است و شرک هم ظلم بزرگي است چرا؟ براي اينکه هستي براي بشر است آن وقت دست بشر توي دست غير خدا، دست غير معصوم ظلم است بگذاريد يک چيزي بگويم وزارت آموزش و پرورش ميآيد فضاي آموزشي، کتابخانه، آزمايشگاه، مدير، مدرسه، استخدام، کامپيوتر تمام امکانات را جور ميکند بعد ما همه بچهها را که جمع کرديم سرکلاس به جاي يک معلم با سواد و عاقل يک ديوانه بفرستيم يا يک معلم بي سواد بفرستيم اين ظلم به آموزش و پرورش است نه ظلم به بچه است ظلم به همه پولهايي است که توي آموزش و پرورش خرج شد اين همه پول خرج کرديم که بچه درس بخواند آنوقت معلم دست بچه را گذاشته توي دست کسي که سواد ندارد دست بشر توي دست غير معصوم ظلم است چون ابر و باد و مه و خورشيد براي بشر است بشر هم براي اينست که اين راه تکامل معنوي پيدا کند آنوقت اين تکامل معنوي دستش را بگذاريم توي دست طاغوت بله قربان گوي طاغوت شدهاي ظلم است «ان الشرک لظلم عظيم» اين ظلم اعتقادي است «والکافرون هم الظالمون» کسي که حق را ميفهمد (کفر) سرپوش ميگذارد لج بازي ميکند ميداند حق است اما زير بار نميرود اين هم ظلم است به خودش ظلم ميکند ما روز قيامت خيلي خواهيم فهميد که ظلم کردهايم اصلا عجب! من توي خانه نماز خواندم يک رکعت، يک رکعت ميرفتم مسجد چند متري است ميشد ميلياردها رکعت.نماز جماعت اگر تعدادش از 10 نفر رد بشود ثوابش را هيچ فرشتهاي نميتواند حساب کند يعني حتي فرشته هايي که حساب قطرات باران و دانههاي شن را دارند حساب اين جماعت را نميتوانند داشته باشند عجب! من با 50 متر ميتوانستم يک همچين ثوابي ببرم باختم باختم. من اگر سلام کنم ثوابش بيشتر است تا اينکه او به من سلام کند نه خير، من پدربزرگم اين بچهها بايد بيايند به من سلام کنند بابا جان هر که سلام کند چند برابر ثوابش بيشتر است آن کسي که جواب ميدهد. تو اين ثواب را بگير، نه خير من فوق ليسانسم او ديپلم او بايد به من سلام کند چه ثوابهايي تا حالا از دستمان رفت ظلم کرديم به خودمان شما گاهي وقتها خانه ات را ميدهي به دست کسي که نقشهاش خوب نيست بعد ميبيني دوستانت چه نقشهاي کشيدهاند، حرص ميخوري غصه ميخوريم چرا لباس به اين خوبي را داديم به اين خياط چرا زمين به اين خوبي را داديم به اين آقا خراب کرد خانه را خراب کرد لباس را اصلا من چرا رفتم به اين آرايشگاهي زلفهاي من را خراب کرد بابا اين زلف يک هفته ديگر جايش پر ميشود ما براي يک هفته حرص ميخوريم ولو اينکه پشم هم هست يعني به خاطر پشم يک هفتهاي حرص ميخوريم اما حساب نکنيم عجب! بنده چند ساعت نشستم يک چيزي را تماشا کردم که هيچ به دردم نميخورد.تحقيق و پژوهش، يا بازي با الفاظ؟
حتي بعضي تحقيقات من يک چيزي بگويم براي اساتيد دانشگاه و روحانيون عزيز تلخ تلخ است ولي شيرين شيرين هم هست اخيرا هم ياد گرفتم من تا دو سه شب پيش اين نکته را بلد نبودم توي قرآن لهو و لعب داريم يعني بازي اما توي قرآن آيهاي را پيدا کرديم که محقق بازيگر يعني تحقيق و پژوهش ميکند اما تحقيقات و پژوهش اش هم بازي است ببينيد گاهي کنار دريا بچه کوچکها ميروند گوش ماهي جمع ميکنند يا سنگهاي کنار دريا را جمع ميکنند يا توي آب با دست يا پاهايشان چلپ و چلوپ ميکنند اين يک بازي ميکند آب بازي ميکند گوش ماهي جمع ميکند کنار دريا اين يک بازي است گاهي نه، غواص است دورههاي فني ميبيند ميرود قعر اقيانوس ولي آنجا هم باز سنگهاي رنگاورنگ جمع ميکند آن هم سنگ جمع ميکند آن هم گوش ماهي، هر دو بازي ميکنند منتهي يکي اشت پژوهشگر است يکي اش بچه بازيهايي که ما مي کنيم قرآن ميگويد «انما الدنيا لهو و لعب» لهو و لعب است يعني بازي ميکنند اما آنهايي که به اسم تحقيق بازي ميکنند آيه اينست قرآن ميگويد که «يخوضوا» يعني فرو ميروند پژوهش، عميق ميشوند ولي «ويلعبوا» فرو ميروند ولي بازي ميکنند يا آيه ديگر ميگويد «في خوضهم» يعني در وسط عمق کارهايش «في خوضهم يلعبون» در لابلاي قعر تحقيق اش دارد بازي ميکند اين چه ميخواهد بگويد؟ ميخواهد بگويد تحقيقاتي که واقع اش جز بازي چيز ديگري نيست مثلا بيائيم تحقيق کنيم اولين پرده کعبه را در شام بافتند يا يمن بيائيم بگوئيم که مثلا اين سفالها مال زمان احمد شاه است يا مظفرالدين شاه بيائيم بگوييم آجرهاي سي و سه پل اصفهان از شهرضا و قمشه و از نجف آباد آمد يا از خود اصفهان بود بياييم بگوئيم که اين آقا چند کيلو است.تو ميگويي چند کيلو است 80 کيلو اي بابا! از 100 کيلو هم بيشتر است بابا ولش کنيد چند کيلو است. بعضي حاجيها ميروند مکه من ديدهام که پايههاي مسجد النبي را ميشمارند اه!! بابا اين پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را ول کرده دارد پايه ميشمارد! بعضيها ميآيند زيارت امام رضا (عليه السلام) امام معصوم آنجاست هي به لوسترها نگاه ميکند يک کسي ميخواست روضه علمي بخواند ميخواست بگويد شمر روي سينه امام حسين (عليه السلام) نشست گفت «و جلس» يعني جلوس کرد نشست «و جلس علي صدر الحسين» مردم هم گريه ميکردند گفت در بعضي از کتب خطي قديمي نوشته «فجلس» حالا آقاجان يا «وجلس يا...» اين چه پژوهشي است که تو کردهاي.
يک مشت محقق مينشينند دور هم مينويسند خندقي کندند ميگويد در يکي از نسخهها نوشته خندقي بکندند بعضي از نسخههاي خطي نوشته خندقي بکندندي آقا گوشت کيلويي چند هزار تومان عمر مردم، بابا ول کن «يخوض» تحقيق ميکند ولي بازي ميکند خيلي از رسالههاي فوق ليسانس و دکترا اگر ثمره عملي نداشته باشد تحقيق اش هم بازي است ما تحقيق کنيم که زينب بزرگتر بود ياام کلثوم (عليها السلام) حالا مثلا ميخواهي چه کني؟ علي اکبر 18 سالش بود يا 22 سال ميخواهي چه کني؟ بوعلي سينا چند کيلو بود؟ حسينيه جماران چند تا موزائيک دارد؟ مثلا ميخواهي چه کني؟ خيلي از تحقيقات تحقيق ميکنند عمر را تلف ميکنند سر يک چيزهايي که هيچ باري ندارند مادر شمر اسمش چي بود؟! سوالهايي ميکنند حضرت عباسي در گزينشها البته گزينشها عوض شده اولهاي انقلاب يک سوالهايي ميکردند که چه عرض کنم؟ آقا مرده را چطور ميشورند؟ مگر من مرده شورم! حالا اگر من مرده را بلد نيستم بشورم آنوقت بي دين هستم ايدئولوژي رد ميشود. قبر حر کجاست؟
نميدانم مگر من... حر عمدهاش اينست که توانست يک تصميم بجا بگيرد در يک وقت خطرناک آنکه مهم است اينست که آدم در مقابل حق و باطل بتواند دل از باطل بکند و حر اينست حالا قبرش کجاست مادرش کيه قبلا چي بوده. سفرنامه مينويسند دل آدم را به هم ميزند 3 بعداز ظهر وارد اتريش شديم من چه خاکي به سرم کنم، حالا يا سه يا دو يا پنج يک قهوه خورديم حالا يا قهوه يا چاي من چه خاکي به سرم کنم، سپس پرواز کرديم رفتيم کجا خوب من چه خاکي به سرم کنم، سفرنامهها 300 صفحه است ولي 30 صفحه بيشتر حرف به درد بخور توي آن نيست زندگي علما، ايشان در 18 کيلومتري کاشان متولد شد حالا 17 کيلومتري بود چي ميشد؟ 10 کيلومتري بود چي ميشد؟ از خانواده هايي بود که پدرش نجار بود حالا پدرش قصاب بود ما چه خاکي به سرمان ميکرديم درشمال شرقي کاشان حالا جنوب غربي بود چه خاکي به سرمان ميکرديم. آقا من اين کتابها را ميخوانم وحشتام ميگيرد از بس که اين حرفهاي غير ضروري توي آن هست.حالا فهميديم که چرا دعايي که هر روز پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ميخواند يعني سالي 365 بار پيغمبر (صلي الله عليه و آله) اين دعا را ميخواند ميگفت «اللهم اني اعوذ بک من علم لاينفع» خدايا پناه ميبرم به تو از علم بي خاصيت. يک کسي آمد پهلوي من گفت آقاي قرائتي ميتواني به من يک عمره جايزه بدهي؟ گفتم که چه کردهاي؟ اول که من رئيس عمره نيستم اما حالا فرض کنم عمره دارم، تو چه کردهاي؟ گفت من قرآن را از اين طرفي ميخوانم هر که از اين طرف حفظ است من از... گفتم راست ميگويي، گفت والله مثلا ميگفت «ضالين مستقيم، نستعين...» از اين طرف ميخواند من لاي قرآن را باز کردم ديدم اين خيلي زحمت کشيده خورد کرده خودش را اين رقمي بعد گفتم به نظر من جنابعالي خلي گفت چرا؟ گفتم قرآن براي پنج تا کار نازل شد 1-تلاوت اول همه بايد تلاوت کني چون ميگويد (فاقرا) قرائت کنيد بعد از تلاوت ميگويد تدبر فکر کن روي آن بعد از اينکه فهميدي ميگويد عمل بعد از عمل ميگويد به ديگران برسان تبليغ قرآن نازل شد براي چي؟ 1-تلاوت 2-تدبر 3-عمل 4-تبليغ.البته کسي هوش اش خوب است حفظ هم بکند عيبي ندارد من سفارش براي حفظ نميکنم ولي حفظ کار خوبي است حفظ قرآن کار خوبي است اما اينکه بگوئيم اين آيه سطر سوم کلمه نهم تشديد هيجدهم ولله به صد و بيست و پنج هزار پيغمبر انحراف است اسمش هم بگذاري پژوهش... بنده در يک جلسهاي دعوت شدم در يک سالن اجتماعاتي جايزه بدهم نفر هفتم که جايزه ميدادم گفتم ببخشيد ما را آوردهايد اينجا جايزه بدهيم چه کردهاند اينها؟ گفتند کارهاي پژوهشي، تحقيقي قرآن، ايدئولوژي گفتم بابا اسمش زياده به من بگو چه کردهاند من را گرفتار اين اسمها نکن گفت کارهاي فرهنگي، ايدئولوژي، پژوهشي گفتم بابا ولم کن چه کردهايد؟ آخرش فهميديم رئيس اين جلسه گفته توي قرآن آيهاي است 11 تا (قاف) دارد از اول تابستان تا آخر تابستان يک مشت جوان رفتهاند قاف شماري ببينيد چه به روز قرآن آمد؟ «في خوضهم يلعبون» اسمش را ميگذارند پژوهش... به اسم پژوهش دارد منحرف ميشود.
هدر دادن عمر، ظلم به خود
مواظب باشيد ظلم به خودتان نکنيد به عمرتان ظلم نکنيد آقا موسيقي حلال است يا حرام؟ بابا اگر تمام مراجع هم بگويند حلال است من گوش نميدهم چون اين خواننده... من ميتوانم يک دانشجو بشوم مغز يک کسي که ميتواند دانشمند بشود در اختيار يک خواننده باشد ظلم است بابا شما يک نوار کاست بخريد هر صدايي روي آن ضبط نميکنيد من اجازه نميدهم شما هر صدايي را روي آن ضبط کنيد کار به حلال و حرامش هم... گيريم که حلال باشد مغر من حيف است ورزش ارزش است اما تماشاي ورزش... من نگاه کنم تو ورزش کني؟ من چه؟ هيچي مثل اينکه شما نگاه کن من پولهايم را ميشمارم! خود ورزش ارزش است اما تماشاي ورزش من براي شما هيچي، نشستهاي نگاه ميکني عمرتان را تلف نکنيد ظلم به خودتان نکنيد ظلم به عمرتان نکنيد ظلم به بچه هايمان نکنيم. ظلم گاهي ظلم اعتقادي است «ان الشرک لظلم عظيم» «والکافرون هم الظالمون» گاهي در قضاوت است «من لم يحکم بما انزل الله» کسي اگر قضاوتش قضاوت خدايي نباشد «فاولئک هم الظالمون».حزب گرايي، ظلم در مسائل سياسي
گاهي ظلم در مسائل سياسي است ببين ميگويد اگر با من هستي تو بروي مجلس من را استاندار ميکني يا نه؟ تو بروي مجلس سيبيل ما چرب ميشود اگر گاوبندي شير را توي پستان تقسيم ميکنند اين ظلم است. حديث داريم هر که نمره 16 را ميبيند و ميشناسد به نمره 5/15 راي ميدهد خيانت کرده تو که ميدانستي فلاني نمرهاش 16 است چرا به نمره 15... بابا اين خويش و قوم من بود رفيقم بود هم شاگرديام بود همسايه مان بود جزو حزب ما بود پس خدا نيست حزب است اصلا کسي که ميداند معيارهاي قرآن چيست به خط سياسي خاصي در مقابل قرآن راي ميدهد اين مشرک است چون خدا گفته کسي که با اين ملاکها باشد با تقواترين، لايقترين باسوادترين انقلابيترين، درخشان... سابقهاش درخشانترين يعني سابقهاش بهترين سوادش بهترين خان... کسي که بهترينها را سراغ دارد اما جزو حزب ما نيست ميرود ميگويد... ولو نمره 14 ولي از خودمان است او نمره 15 ولي از ما نيست کسي که... اين هم باز ظلم است گاهي يک مسائل پيش ميآمد ميگفتند برويم ببينيم پيغمبر (صلي الله عليه و آله) چه ميگويد ميگفت برويم ببينيم پيغمبر به نفع ما است يا ضرر ما اگر ميديدند قانون پيغمبر(صلي الله عليه و آله) به نفع آنهاست... آقا مگر تو دين نداري برويم هرچه آقا گفت چون خاطرش جمع است که مساله به نفع اش است اما اگر گفت که برويم خانه آقا ميبيند اگر آقا برويم آقا به نفع اين حکم نخواهد داد خواهد گفت خيلي خوب آقا روي چشم ما خوب خودمان هم قوانين بين الملل هست و نميدانم سازمان ملل هست و قوانين حکومتي هست و بالاخره وجدان اجتماعي هست وتمدن بشري هست و از همه تمدن بشري، وجدان انساني در مقابل قانون خدا، هر که هرچه ميخواهد بگويد بگويد قرآن راجع به زن چي گفته ما حکم خدا را پيدا ميکنيم هرکه هرچه ميخواهد بگويد راجع به استاد چي گفته راجع به شاگرد چي گفته راجع به جنگ چي گفته راجع به صلح چي گفته. دنيا محکوم کند توي اينترنتها بيايد نيايد عليه ما بشاند نباشند «قل الله ثم ذرهم» بگو خدا باقي را بريز دور آنهايي که يک عمري عقب آنها دويدند چي شد؟ چقدر جوان تکه تکه شد به خاطر صدام، صدام چه خدمتي کرد به شما چقدر آدم نابود شدند به خاطر شاه، شاه چه خدمتي کرد آمريکا چه خدمتي کرد والله ديگران خدمتي نخواهند کرد قرآن ميگويد «ان يکن لهم الحق» اگر به نفع شان باشد حق «ياتوا اليه مذعنين» با اذعان ميآيند اما اگر عليه او باشد يک خورده سنگين است «ا في قلوبهم مرض» قرآن ميگويد در قلب اينها مرض است «ام ارتابوا» يا شک دارند «ام يخافون» يا ميترسند «ان يحيف الله رسوله» ميترسند خدا و رسول مثلا به اينها ظلم کند.اينها چه فکر ميکنند که ميگويند حالا قانون اسلام را ول کنيم برويم سراغ قانونهاي ديگر. بدترين ظلمها چه ظلمي است؟ سه تا ظلم داريم که از همه بدتر است 1-ظلم به ضعيف بدترين ظلم است ظلم به ضعيف. ظلم به آدمهاي با شخصيت آدم هايي هستند محترمند توهين به آدمهاي محترم بدترين ظلم است ظلم به کسي که تسليم است ميگويد آقا اختيار با شماست حالا که اين گفته اختيار با شماست آقا هرچه خودت ميداني قيمت کن من نرخ را نميدانم برو قيمت کن هرچه هست بردار ميگوئيم خوب حالا که اين تسليم است برويم ارزان قيمت کنيم بابا از فقر ميخواهد خانهاش را بفروشد ميگوئيم خوب حالا که مجبور است بفروشد ما هم هي نرخ را بياوريم پائين اين فعلا چارهاي ندارد جز اينکه به ما بفروشد حالا که چارهاي ندارد جز به ما بفروشد ما هم تا ميتوانيم... يا يک خانهاي است مثلا ميدانيم که اين پارچه براي ايشان خوب است ميگوئيم حالا که اينطوره بکشيم بالا قيمت را ظلم کسي که مستسلم است يعني حالا راه به جايي ندارد تو هم از اين راه به جايي ندارد سوءاستفاده ميکني بدترين ظلم، کسي است که خيال کند ظلمش عدالت است اين خيلي مهم است بعضي سرشان را از ماشين در ميآورد آي فلان! يک چيز بدي ميگويد ميگوئيم داداش اين حرفي که به او زدي زشت بود گفت آقا اين فحش براي اينها از نان شب واجبتر است اي بابا! بعد هم ميگويد اين حقش است. اسم فحش را ميگذارد حق اسم فحش را ميگذارد نان شب بدترين ظلم اينست که آدم ظلم بکند بعد هم خيال بکند که کارش درست است.
ظلم به فکرو فرهنگ، در ژست علم گرايي
ظلم به فکر، ميتواند يک جوري حرف بزند که مردم بفهمند مخصوصا يک جوري حرف ميزند که مردم نفهمند يکي از مشکلاتي که ما با بعضي از نويسندگان داريم اينست ميگوئيم آقا جان روان بنويس ميگويد اگر روان بنويسم خواهند گفت کتاب چي؟ علمي نيست ما يک خورده عبارتها را پيچ ميدهيم که بگويند ه ه!! دنبال چي چي ميگرديم؟ يک لقمه نان خدا به سگهاي ولگرد روزي ميدهد خدا به سوسکهاي روزي ميدهد من براي يک لقمه نان اينقدر بازي با مردم، نکنيم. يک کسي به من ميگفت آقاي قرائتي تو توي تلويزيون خيلي ساده حرف ميزني ميگويي حالا بگو در اين مقطع حساس خوب در اين مقطع حساس هم يعني حالا ميگويد نه شما ميگوئيد همينطور که پيش ميرويم اين خيلي قهوه خانهاي است بگو در روند تکاملي تاريخ ميشود علمي آقا تو را به حضرت عباس ولم کن. ميگوئيم آقا روان بنويس اين کاشي کاريها روان بنويس که هر کسي ميآيد توي مسجد بفهمد خطر کوفي خط سيخي ميخي از مردم گدا پول ميگيريم احيا خط کوفي ميکنيم مردم هم آداب مسجد را بلد نيستند گيريم آقا گيريم «في خوضهم يلعبون» به اسم تحقيق داريم ور ميرويم بسياري از درس هايي که ميخوانيم بار ندارد بسياري از پولهايي که خرج ميکنيم بار ندارد بسياري از پولها و بسياري از وقتها هدر ميرود اينها ظلم به خودمان است.«ظلمت نفسي» که در دعاي کميل ميخوانيم، ظلم کردم به خودم ميتوانستم از دقيقههاي عمرم، ليسانسهاي ما بيش از ليسانساند ميتوانستند علاوه بر ليسانس هفتهاي يک کتاب هم مطالعه کنند شما بايد شماره تلفن يک اسلام شناس در جيب تو باشد يکوقت يک شبههاي داري سوال کن اگر با يک عالم رباني، عالم رباني يا هر کسي که دوستش داري با يک عالم رباني اگر تماس نگيري ممکن است با يک اشکال شما را از اسلام جدا کنند از عقيده جدا کنند تو را ممکن است ضربه فني کنند از نظر فکري و اعتقادي يک شماره تلفن داشته باش از توي خانه ات بگو الو آقا ببخشيد يک شبههاي يک کسي توي ذهنم انداخته جوابش را توي تلفن براي من بگو اگر دستتان توي دست يک اسلام شناس متقي نباشد به خودت ظلم کردهاي يعني دين تو در معرض دزد و خطر است کسي که اگر طلا دارد درش را قفل نکند به طلاها ظلم کرده مغز شما طلاست نگذار مغزت را بدزدند نگذار فکرت را بدزدند نگذار عفت ات را بدزدند عفت براي دختر سرمايه است اگر عفت را دزديدند ظلم به شما کردهاند.خدايا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلي الله عليه و آله) وقتي که کلاه سرمان ميرود خودت يک نهيب غيبي به ما بزن خودت ما را بيدار کن «نبهني لذکرک في اوقات الغفلة» آن وقت هايي که ما غافل ميشويم البته اسم هايش قشنگ است توي مسجدها ولخرجي ميکنيم ميگوئيم چرا اين همه خرج کردهاي؟ ميگويد شعائر مذهبي فکر ميکنند که اگر بگويند شعائر مذهبي ديگر ولخرجيها حلال ميشود ميگوئيم توي اداره چقدر خرج کردهاي توي يک اداره ميروي ميبيني همه ميزها چرخ دارد بابا اين آقا روزي 8 ساعت ميخواهد بنشيند روزي 8 ساعت ميز چرخ دار طوري نيست اما يک سالن درست ميکنند هر دو ماه يک ربع ميخواهد يک کسي بنشيند گرانترين صندليها ميگوئيم چرا؟ ميگويد اينجا جزو چيز... عزت نظاممان است يک دزد را گرفتند لباسهايش را لباس چي... گفتند چرا؟ گفت ببين اين زير زمين توي اين توليدي لباس توليد ميکرد مارک خارجي ميزد من ديدم اين تضعيف جمهوري اسلامي است که توليد است ولي درعوض... من چون ديدم تضعيف نظام است در عوض لباسش را دزديدم به اسم تضعيف نظام به اسم ديپلمات به اسم شعائر مذهبي، زنها توي خانه چقدر ولخرجي ميکنند ميگويند آبرو داري داريم اين فکر ميکند مثلا آبرويش به اينست که شوهرش از همه بانکها قرض کند از همه بانکها قرض کند چه خبره؟ آبرو داري دارد حالا آبروي شوهرش هم رفت، رفت من پز بدهم به اسم ديپلمات، حفظ نظام، شعائر مذهبي اينها الفاظي است که زير سايه الفاظ داريم به بيت المال و به عمرمان ظلم ميکنيم خدايا وقتهاي خطرناک دست ما را از هر رقم انحراف بگير و همه ما را حفظ بفرما.ظلم هايي که کردهايم خدايا ما را ببخش.خدايا ايماني قوي به ما بده که وقت گناه آن ايمان قوي ما را حفظ کند.(و السلام عليکم و رحمة الله)