اقسام ظلم و عاقبت ظالمان -1 - [درس هایی از قرآن] : اقسام ظلم و عاقبت ظالمان (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : اقسام ظلم و عاقبت ظالمان (1) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقسام ظلم و عاقبت ظالمان -1

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنه الله علي اعدائهم اجمعين

بحث اين جلسه مقداري راجع به ظلم مي‏خواهيم صحبت کنيم موضوعاتي که در نظر گرفته‏ام 1-اهميت و خطر ظلم و اقسام ظلم و نتيجه ظلم و کمک به ظالم راجع به اينها مطالبي را مي‏خواهيم بگوييم چون ظلم بوده است و هنوز هم بعضي به بعضي ظلم مي‏کنند در آينده هم ظلم خواهد بود وقتي مي‏گوييم ظالم فقط مصاديقش را فرد اعلي نگيريد ما وقتي مي‏گوييم ظلم مي‏گوييم مثلا فلاني را مي‏گويد نه تجاوز به حريم هوايي ظلم است ممکن است پروازهاي کشوري بيايد در يک کشوري تجاوز به حريم هوايي بکند خوب شما هم که سيگار مي‏کشي و بغل دستي ات اذيت مي‏شود شماهم تجاوز به حريم هوايي مي‏کني منتهي درجه‏اش فرق مي‏کند. دزد يک وقت تخم مرغ مي‏دزدد يکوقت مرغ مي‏دزدد يکوقت مرغداري مي‏دزدد يکوقت کشتي آهن را توي دريا مي‏دزدد يکوقت نفت کشوري را مي‏دزدد وقتي بحث دزدي مي‏شود نخ نخ اش کنيم هر کسي تطبيق کند با زندگي خودش که آيا به چه کساني ظلم کرده و چه جوري بايد جبران کند يک بحث هم داريم براي جبران ظلم.

نابودي و هلاکت، عاقبت ظالم در دنيا

پس موضوع بحث ظلم است در قرآن خيلي آيه براي ظلم داريم «الظلم في الدنيا بوارٌ و في الاخرة دمار» («بوار» يعني نابودي اين بوار همينطور که مي‏گوييم بور مي‏گويند فلاني بور شد شما نمي‏گوييد؟ فلاني بور شد يعني نابود شد) «و في الاخرة دمار» دمار هم يعني هلاکت دمار هم ما مي‏گوييم - دماراز روزگارش در آمد «الظلم يزل القدم يسلب النعم يهلک الامم» ظلم قدم‌ها را مي‏لرزاند يعني آدم ظالم قدمش مي‏لرزد يعني پايگاهي ندارد خودش هم مي‏داند ظلم کرده هي از توي دل مي‏ترسد «الخائن الخائف» آدمي که يک غلطي کرده... مثل راننده‏اي که مثلا قاچاق بار کرده اين خودش هم پشت فرمان از سايه خودش هم مي‏ترسد قدمش مي‏لرزد «يسلب النعم» ظلم نعمت‏ها را از بين مي‏برد اگر کسي ظلم کند خدا نعمت هايش را از او مي‏گيرد امت هايي و حکومت هايي بخاطر ظلم نابود مي‏شوند يعني از نظر دروني اضطراب دارد از نظر بيروني فردي نعمت هايش گرفته مي‏شود از نظر حکومتي حکومت اش واژگون مي‏شود. ظلم هم اثر روحي و رواني دارد هم اثر فردي دارد و هم اثر اجتماعي دارد.

خداوند، حامي مظلوم و مقابل ظالم

«من ظلم عبادالله کان الله خصمه دون عباده» اگر کسي به بنده خدا ظلم کند با خدا طرف است با بنده خدا طرف نيست ظلم کردي اين هم نتوانست از خودش دفاع کند ولي طرف تو خداست حضرت امير(عليه السلام) فرمود والله، والله‏اي که حضرت علي (عليه السلام) مي‏گويد غير از والله‏اي است که ما مي‏گوييم ما سر يک چيزي جزيي مي‏گوييم والله. گاهي 4 نفر واليبال بازي مي‏کنند يکي مي‏گويد توپ داخل خط بود يکي مي‏گويد خارج خط والله داخل بود والله خارج بود به خدا، به ابوالفضل (عليه السلام) هر چه خدا و ابوالفضل (عليه السلام) است سر يک توپ خرج مي‏کند اين والله ما است ولي والله امير المومنين (عليه السلام)... در يک ماجرايي به امام سجاد (عليه السلام) گفتند قسم بخور گفت قسم نمي‏خورم گفتند 400 درهم يا دينار بايد بدهي گفت مي‏دهم گفتند آقا چرا پول مفت مي‏دهني قسم بخور گفت عزت اسم خدا بيش از چهارصد درهم است ولو قسم من راست است من قسم راست هم نمي‏خورم من ترجيح مي‏دهم پول بدهم نام مبارک خدا را يدک نکشم.

اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود والله قسم اگر دستهايم را غل کنند غل و زنجير به دستم ببندند من را به زمين‏ها بکشانند راضي ترم تا به يک بنده خدا ظلم کنم به زمين‏ها بکشند نه براي يک متر و دو متر با غل و زنجير اميرالمومنين (عليه السلام) را ببندند و به زمين‏هاي توي کوچه‏ها بکشند فرمود اين براي من گواراتر از اين است که به يک نفر ظلم کنم حتي به حيوان نبايد ظلم کرد. (من بارها اين حديث را خوانده‏ام که اگر حاجي ايي که زودتر از حاجي‏هاي ديگر آمد مکه امضايش را قبول نکنيد براي اينکه حاجي ايي که زود آمد مکه معلوم مي‏شود اسب و شترش را تو راه دوانده و خسته کرده و کسي که حتي به حيوانش رحم نکند امضايش از اعتبار ساقط مي‏شود به حيوان هم نمي‏شود ظلم کرد)

ظلم به حيوان، کيفر در آخرت

حضرت حيواني را ديد بار روي آن است صاحبش هم رفته جايي حضرت فرمود صاحب اين حيوان خودش را براي قيامت آماده کند جواب بايد بدهد حيوان بارش کردي بايد براني اش زير بار نگه داشته‏اي و رفته‏اي اختلاط مي‏کني داريم که حيوان را جلوي حيوان ذبح نکنيد چون حيوان شعور دارد و مي‏فهمد که او سرش را دارند مي‏برند حيوان را جلوي حيوان ذبح نکنيد داريم حيوان اگر خواب است سراغش نرويد داريم وقتي مي‏خواهيد زکات بگيريد شتر را بين شتر و بچه شتر فاصله نينداز بچه شتر بي مادر نشود داريم وقتي مي‏رويد شير بدوشيد ناخن هايتان را بگيريد يکوقت ناخن تان پستان گاو را اذيت نکند داريم وقتي مي‏رويد شير بدوشيد يک مقدار شير بگذار براي گوساله همه‏اش را ندوش (داريم که اگر حيوان آرام است زنگوله سرش نکن زنگوله صداش گوش حيوان را اذيت مي‏کند منگوله سرش کن منگوله مي‏دانيد که از اين چيزهايي است که با پشم و اينها... اگرچموش است زنگوله اگر رام است منگوله. داريم که اگر قاضي کفشش تنگ است قضاوت نکند چون ممکن است فشاري که به پايش مي‏آيد در قضاوتش اثر بگذارد ظلم بشود داريم اگر قاضي ادرار دارد قضاوت نکند ممکن است ادرارش در قضاوتش ظلم بشود چه ديني داريم ما چي چي هستيم ما دين چي چيه؟) خيلي سخت است چقدر ظلم کرده‏ايم خدا مي‏داند.

عدم رعايت حقوق اجتماعي، ظلم به جامعه

اصلا لذت مي‏برد سوار موتور شده لوله موتورش خيابان را پر دود مي‏کند هه هه مي‏خندد اصلا کيف مي‏کند که اين موتور منحصر به فرد است که وقتي مي‏رود دودش همه خيابان را مي‏گيرد. هر دودي که حلق کسي برود آقاي موتورسوار ماشين هايي که اگزوزش خراب است ماشين هايي که خرابند و هوا را کثيف مي‏کند راننده ماشين و مالک ماشين روز قيامت بايد جواب بدهند آبگرمکن شما درست نمي‏کني دوده‏اش مي‏رود خانه همسايه، بايد جواب بدهي تمام کساني که براي عمه و مادر و پدر و مادرشان فاتحه مي‏گيرند و بلندگوي مسجد... تمام منبرهايي که بلندگوي مسجدش و بلندگوي سخنراني اش مردم را اذيت مي‏کند اين واعظ بايد روز قيامت جواب بدهد آقا تو توي مسجد مي‏خواستي موعظه بگويي بنده هم توي خانه‏ام مي‏خواستم بخوابم تو چه حقي داشتي با موعظه من را از خواب بيدار کردي هيچ منبري حق ندارد بلندگويش همسايه را اذيت کند فقط يک جا حق دادزدن داريم و آن هم اذان است اين هم تازه اگر خوش صدا نباشد حق ندارد اذان بگويد خوش صدا 2 دقيقه اذان بگوييم مردم از خواب بيدار شدند طوري نيست اصلا شهر اسلامي علامتش اين است مردم با الله اکبر از خواب بيدار شوند اين افتخار شهرمان است منتهي اذان چقدر طول بکشد 3 دقيقه 4 دقيقه اذان قابل تحمل است ولي يک ساعت و نيم ساعت و دو ساعت و نيم سخنراني قابل تحمل نيست. بلندگو، بوق، اگزوز، دودکش حمام، دوبله پارک کردن، آشغال ريختن توي جوي. چقدر ما ظلم مي‏کنيم. «من ظلم قصم، عمره» اگر کسي ظلم کند عمرش شکسته مي‏شود آدم ظالم عمر طولاني ندارد «الظلم في الدنيا هو الظلمات في الاخرة» کسي که در دنيا ظلم کند در آخرت در ظلمات است.

ظلم به مردم، چه کافر چه مسلمان، کيفر دارد

«اتقوا دعوة المظلوم و ان کان کافرا» (2) اگر به کافر هم ظلم کردي نفرينت کرد نفرين او مستجاب مي‏شود الله اکبر اگر به کافر ظلم کردي ظلم به کافر هم بترسيد براي اينکه آه کافر هم مسلمان را مي‏گيرد (انفذ السهام دعوة المظلوم) از سرنيزه تيزتر چيست؟ نفرين مظلوم الله اکبر از سرنيزه تيزتر چيست؟ نفرين مظلوم. نتيجه ظلم چيه؟ بسم الله هلاکت قرآن زياد داريم «اخذناهم اهلکنا القرون من قبلکم لماظلموا» اهلکنا هلاک کرديم «لماظلموا» چون ظلم کردند هلاک کرديم. اگر کسي ظلم کند شفاعت هم شامل حالش نمي‏شود حضرت نوح (عليه السلام) رفت شفاعت پسرش را بکند گفت خدايا پسرم... فرمود هيچي نگو پسرت ظالم است ظالم که شد شفاعت هم شامل حالش نمي‏شود «لاتخاطبني» يعني مرا مخاطب قرار نده اصلا حرفش را نزن اينکه ما بيائيم ظلم کنيم خيلي راحت ترياک مي‏آورد مي‏برد جوانها را نابود مي‏شود ظهر عاشورا همچين سينه مي‏زند که خود امام حسين (عليه السلام) هم باشد اينطور سينه نمي‏زند ولي قاچاقچي است. قشنگ ترياک مي‏فروشد جوانهاي مردم را نابود مي‏کند مال مردم را دود مي‏کند ولي خوب.

ظالم، مشمول شفاعت نمي‏شود

خدا به پيغمبر مي‏گويد شفاعت... اين نوح! نوح (عليه السلام) خيلي عزيز است خدا سلامي که به نوح (عليه السلام) مي‏کند به هيچ پيغمبري نمي‏کند خداوند توي قرآن، خدا به همه پيغمبرها يعني به خيلي پيغمبرها سلام مي‏کند يعني مي‏گويد «سلام علي ابراهيم» «سلام علي موسي و هارون» اما به نوح (عليه السلام) که سلام مي‏کند مي‏گويد «سلام علي نوح» بعد مي‏گويد «في العالمين» يعني سلام به حضرت نوح (عليه السلام) پررنگتر است از سلام به باقي... در عين مي‏گويد با اينکه خدا به تو سلام مي‏کند اما راجع به آقازاده چيزي نفرمائيد اينجا آقازادگي نيست مثل باقي‏ها غرق بشود. (صلوات بفرستيد) پسر نوح (عليه السلام) هرچه نوح (عليه السلام) گفت بابا ايمان بياور گفت ايمان نمي‏آورم گفت خدا بنا دارد غرقت کند گفت من! چي چي مي‏گويي غرق مي‏شوم؟ پس اين کوهها چيه؟ اين کوه است من تا ببينم غرق مي‏شوم «ساوي الي جبل» مي‏روم سر قله کوه که غرق نشوم گفت بابا اگر قهر خدا بيايد کوه هم نجات نمي‏دهد اين آيه‏اش اينست عربي بخوانم با عربي هم آشنا هستيد «آوي، ماوي» يعني خانه (سين) يعني در آينده «ماوي» مي‏گيرم «الي» به سوي «جبل» من مي‏روم سرکوه «يعصمني» اين آيه قرآن است معصوم مي‏کند من را مي‏گويند فلاني معصوم است يعني محفوظ است يعني گناه نمي‏کند مي‏روم سر کوه، کوه من را حفظ مي‏کند.

يک خاطره يادم آمد برايتان بگويم قديم که لوله کشي نبود توي محله‏ها چاه آب بود هر چاه آبي مقداري از محله را آب مي‏داد منطقه شهر چيز... خيابان ري و کوچه شترداران اينجا آب به آن نمي‏رسيد چون آخرين کوچه بود آبها يا گل و آشغال مي‏رفت توي کوچه شترداران يک روحاني بود روضه خوان بود گفتند تو محرم مي‏روي خانه ناصرالدين شاه روضه بخواني از ناصرالدين شاه بخواه که يک چاه آب توي محله خودمان بزند که ما هم آب تميز داشته باشيم هميشه آب، آخر آب محله‏هاي ديگر مي‏آيد ماخودمان چاه آب داشته باشيم گفت انشاءالله امروز يک کاري مي‏کنم اين روضه خوان رفت روي منبر و ناصرالدين شاه هم نشسته ظهر عاشورا روضه خواند شروع کرد سوره نوح (عليه السلام) را گفت نوح (عليه السلام) به پسرش گفت ايمان بياور غرق مي‏شوي گفت من غرق نمي‏شوم مي‏روم آسيا نوح (عليه السلام) هم گفت آسيا را هم آب مي‏گيرد گفت مي‏روم ايران نوح (عليه السلام) گفت ايران را هم آب مي‏گيرد گفت مي‏روم تهران نوح (عليه السلام) گفت تهران را هم آب مي‏گيرد گفت مي‏روم کوچه شترداران!! نوح (عليه السلام) هيچي نگفت يعني خاطرش جمع شد که اگر همه دنيا آب به آن برسد به کوچه شترداران نمي‏رسد بعد گفت ما خلاصه وضع کوچه مان آب به آن نمي‏رسد حتي آنجايي هم که همه جا آب باشد آب به ما نمي‏رسد هيچي، يک چاه آب گرفت خلاصه، امان از آخوند اگر بخواهد يک کاري را بکند؛ از نوح آوردش تا کوچه شترداران البته هنر است همه آخوندها اينطور نيستند. حالا... آشپز اگر آشپز خوبي باشد از پوست پرتقال هم مربا درست مي‏کند به ادني مناسبت مي‏تواند.

دارم ظلم را مي‏گويم اگر کسي ظالم باشد شفاعت پيغمبر اولوالعزم، نوح (عليه السلام) پيغمبر اولوالعزم است توي 124 هزار پيغمبر 5 تا اولوالعزم است نوح (عليه السلام) اولين پيغمبر اولوالعزم است اين هم شفاعت در مقابل پسرش خيلي مهم است اولين پيغمبر اولوالعزم که شفاعت براي پسرش مي‏کند مستجاب نمي‏شود براي اينکه پسرش (با هم بگوئيد) مي‏گويد: «لاتخاطبني في الذين ظلموا». يک آيه داريم مي‏فرمايد «و سيعلم الذين ظلموا» اين «سيعلم» يعني به تو خواهم گفت اين به تو خواهم گفت خيلي حرف توي آن هست آخر يکوقت مي‏گويد فردا برو يک سيلي به تو مي‏زنند فردا زندانت مي‏کنند فردا اعدامت مي‏کنند معلوم است سيلي يا اعدام يا چيه اما يکوقت مي‏گويد برو فردا به تو مي‏گويم اين به تو مي‏گويم خيلي حرف توي آن هست چون آدم نمي‏داند چي چيه. غيبت هم همينطور است گاهي آدم مي‏گويد فلاني فلان عيب را دارد خوب معلوم مي‏شود غيبتش چيه يک عيب کسي را بگويي آدم معلوم است غيبتش را گفتي معلوم شد چيه اما يکوقت مي‏گويي فلاني هو!!! بگذار دهانم روي هم باشد غيبت نکنيم اه! اين بدتر از صدتا غيبت است چون اگر مي‏گفتي کچل است کور است بي سواد است خل است حريص است ترسو است خوب ما مي‏فهميديم يک عيب دارد اما اين فوتي که کردي توي اين فوت همه چيز بود سکوت‌هايي هست که اين سکوت‌ها ويتامين صد تا فرياد و نعره دارد «سيعلم» به تو خواهم گفت چيه.

نيکوکاران، معاف از بازخواست

«انما السبيل علي الذين يظلمون» آدم اگر ظالم باشد توبيخ دارد آدم اگر نيکوکار باشد کاريش ندارند «و ماعلي المحسنين من سبيل» قرآن مي‏گويد محسن به او راهي نيست يعني چه؟ بنده مي‏خواهم بروم مي‏بينم يک بچه نشسته وسط کوچه مي‏ترسم موتوري به او بخورد ماشين به او بخورد دست بچه را مي‏گيرم مي‏گويم بياآقاجان! کنار ديوار او را مي‏نشانم خوب نيتام خير بوده حالا تصادفا از ديوار يک عقرب مي‏آيد بچه را مي‏گزد اينجا من بايد جريمه بدهم؟ نه خير من نيکوکار بوده‏ام چون قصدم نيکويي بوده شما نمي‏تواني از من تاوان بگيري قرآن مي‏گويد« ما علي المحسنين من سبيل» يعني آدمي که محسن است هدفش خيربوده گرچه دسته گلي هم آب بده نبايد تاوان بدهند چون هدفش خير بوده پيرزني، پيرمردي باري را مي‏گيرد مي‏دانم نمي‏تواند بکشد مي‏گويم آقا به من بده تا مي‏روم از او بگيرم تصادفا پاي خودم را مي‏گذارم روي پوست خيار تق مي‏افتي همه بارش مثلا يا مي‏ريزد يا مي‏شکند اين نمي‏تواند بگويد آقا تو بار من را گرفتي از بين بردي باباجان من مي‏خواستم خدمت کنم اگر کسي هدفش خدمت باشد ولو دسته گلي هم آب بدهد طوري نيست غرضش خدمت باشد ما خيال کرديم اين آدم خوبي است به او رأي داديم پوچ درآمد تو گناهي نکرده‏اي چون وقتي رفتي پاي صندوق غرضت خدمت بوده حالا بد در آمده که هيچي.

رفته چک بگيرد جيب اش را زده‏اند بابا غرضم خير بود البته (اين «ما علي المحسنين من سبيل» الحمدالله ورافتاد. توي کشور ما اين نبود) توي کشور ما آدم خيرخواه هم گير مي‏افتاد يک کسي افتاده توي خيابان آدم مي‏بردش توي بيمارستان، بيمارستان هم مچ همين را مي‏گرفت مي‏گفت بابا من نزدمش يک موتوري زد فرار کرد من دلم سوخت آوردمش مي‏گفتند نه تو هم‏گير هستي يعني اينجا هر کسي هم مي‏خواست خيري را برساند... مي‏رفت ثواب بکند کباب مي‏شد ولي مثل اينکه الحمد لله قانونش حذف شد الحمد لله. چند وقت پيش که اينطور بود چون يک کسي افتاده بود من گفتم ببريم بيمارستان گفت خودت گير مي‏افتي گفتيم چيه؟ گفت قانون است. خوب، يک قانون هايي است که آدم تعجب مي‏کند يکوقتي قانون گذاشته بودند مال صنف بود يا مال شهرداري بود يا نمي‏دانم مال کجا بود يک قانون خيلي عجيب و غريب بود که آرايشگاهي‏ها روزهاي جمعه تعطيل کنند اه... الان هم هست؟ يعني از اين قانون بدتر هم مي‏شود باشد بابا هر کسي بچه‏اش را روز جمعه مي‏برد حمام مي‏برد سلماني مي‏برد آرايشگاهي آخر اينهايي که بچه دارند روز جمعه مي‏رسد که بچه‏اش را ببرد آرايشگاهي ببرد... مي‏گويد نه مثل اينکه بگوييد روضه خوانها روز عاشورا تعطيل کنند آخر اين چه قانوني است وقت آرايشگاهي روز جمعه است آخر اين چه قانوني است ما هنوز از اين قانون‌ها را داريم متاسفانه خوب.

دوري از ظلم، شرط رهبري الهي

ظالم به درد رهبري نمي‏خورد حضرت ابراهيم (عليه السلام) وقتي امام شد گفت خدايا نسلام هم امام باشد فرمود اين خبرها نيست «لاينال عهدي الظالمين» اين امامت و رهبري عهد الهي است اين عهد الهي به آدم ظالم، «لاينال» نايل نمي‏شود ظالم نبايد رهبر بشود حالا ظلم چيه؟ ما فکر مي‏کنيم ظلم بزن بکش است نه تحقير هم ظلم است. آمدند گفتند يا رسول الله يک مشت گدا دور تو هستند ما آدم‌هاي درجه يک اين گداها را بيرون کن ما بياييم خدا گفت اگر گداها را بيرون کني ظالم هستي «فتطر دهم فتکون من الظالمين» به چه دليل يکي کت و شلوارش شيک... ما الان توي مجلس‏هاي روضه مان هم هست توي مجالس روضه امام حسين (عليه السلام) اينطور هست که اگر چهار تا سوپردولوکس يا پولدار وارد شد رئيس هيئت مي‏آيد مي‏گويد بعضي رئيس هيئت‏ها مي‏آيد مي‏گويد بلند شويد برويد بيرون برويد بيرون اين بچه‏ها و فقيرها را بيرون مي‏کند شخصيت‏ها را مي‏نشاند فکر مي‏کنند که اينجا بانک است که هر کس پولدار است بايد چاي پررنگ بخورد حسينيه است بانک نيست ما برخوردمان با حسينيه مثل برخورد با بانک است اينطور نبايد باشد اينهايي که مي‏گويم متن وحي است خواب نيست من تقاضا کردم از منبري‌ها در تهران جلسه‏اي بود گفتم تو را به 124 هزار پيغمبر (عليهما السلام) خواب نگوييد الا، گاهي خواب بگوييد طوري نيست چون خوابها يا دروغ است يا راست است تازه اگر خوابها راست باشد يک هفتادم وحي است اين وحي خالي است همه‏اش وحي است چرا ما چيزي که صددرصدش وحي است بگذاريم زمين، خواب نقل کنيم که اگر راست بگوييد يک هفتادم است کدام بازاري يک جنسي را که همه مشتري‌ها سود مي‏دهند رها مي‏کند مي‏رود جنسي مي‏خرد که هر 70 مشتري يکي اش سود دارد عقل مي‏گويد نمي‏گويم اصلش خواب نباشد ولي حساب کنيم... در اين قرآن سه تا خواب نقل شده توي 6، 7 هزار آيه به حد ضرورت بعضي منبرها از اول تا آخرش، بدنه‏اش خواب است بعضي مداح‏ها از اول... حالا چه خوابهاي چرند وپرندي من به مسئولين فرهنگي کشور گفتم شعرهاي مداح‏ها را چک کنيد روضه‏ها را چک کنيد والله به خدا بعضي هايش دروغ است (خواب ديد کسي را برده‏اند جهنم فقط دست و سينه‏اش سالم است همه بدنش را سوزانده‏اند جز دست و سينه‏اش گفتم چرا؟ گفت براي اينکه اين براي امام حسين (عليه السلام) سينه زده خوب وقتي همه مي‏سوزد دست هم بسوزد حالا... حالا اين چه خدمتي است که به من کرده‏اي که... آخر اگر امام حسين (عليه السلام) شفاعت مي‏کند فقط رحم اش براي خودش است آنجايي که من براي او سينه زده‏ام خوب پايم هم بسوزد که من مي‏سوزم ببينيد آخر چرند وپرند از سروته خواب پيداست.)

ما بايد تبليغاتمان کنترل بشود بابا گوشت گاو اگر جنون گاوي داشته باشد هيچ کشوري نمي‏خورد و ما اگر حرفهاي چرندوپرندي نقل کنيم چه بنويسيم چه بگوييم در هر لباسي باشيم حرف غيرمغزدار بزنيم رئيس ظالم ما هستيم خدا به دزد به چاقوکش به قاتل مي‏گويد ظالم ولي کسي که با فکر مردم بازي کند نمي‏گويد ظالم مي‏گويد«اظلم» يعني ظلمش از همه بيشتر است مثل اينکه مي‏گوييم فلاني اعلم است يعني علمش از همه بيشتر است «اظلم» ب کسي است که با فکر مردم بازي کند اگر فيلمي با فکر مردم بازي مي‏کند شعري با فکر مردم بازي مي‏کند سخنراني که با فکر... «و من اظلم ممن افتري علي الله» «ومن اظلم ممن منع مساجد الله» اگر فقرا را بيرون کني ظالمي يکي از مصاديق ظلم همين است بزرگ به تو سلام مي‏کند جواب مي‏دهي بچه به تو سلام مي‏کند جواب نمي‏دهي توي هيئت غذا مي‏دهند به بزرگها غذا مي‏دهند به بچه‏ها غذا نمي دهند مي‏گويند غذا تمام شد برويد خانه تان اه... حاج آقا آدم محترمي است قابلمه آورد حاج آقا... اما اگر چهارتا فقير قابلمه آوردند برو! مي‏خواهي بيا اينجا بخور اينجا قابلمه‏اي نيست همينکه مي‏گويد قابلمه‏اي نيست براي افرادي قابلمه را پر کرده به فقير که رسيد مي‏گويد قابلمه‏اي نيست طرد افراد فقير ظلم است.

خدايا خيلي ظلم کرده‏ايم تو خودت مي داني چقدر ظلم کرده‏ايم خودت مي‏داني چقدر ظلم کرده‏ايم چقدر افرادي را تحقير کرده‏ايم چقدر افرادي را... اصلا گاهي وقت‏ها من مي‏آيم توي مجلس پا از روي دوش همه بر مي‏دارم که بروم آنجا بنشينم خوب ظلم است هر جا، جا هست بنشين به چه دليل پا از روي دوش مردم برمي داري ظلم به مردم مي‏کني چه خبره مي‏خواهي آنجا بنشيني گاهي وقتها مي‏دانيم جا تنگ است چهارزانو مي‏نشينيم بابا آخر جمع کن خودت را جا نيست ظلم است ظلم مي‏کنيم خدايا تو را به حق محمدوآل محمد(صلي الله عليه وآله) همه ما را از همه رشته‏هاي ظلم دور بدار.

هرچه تا حالا ظلم کرده‏ايم هر چه قابل توبه است توفيق توبه هر چه طرفها مرده‏اند که به آنها ظلم کرده‏ايم ولي از دنيا رفته‏اند خدايا آنهايي که مظلوم ما بوده‏اند از دنيا رفته‏اند آنها را ببخش و بيامرز.

يک ايماني به ما بده که از اين به بعد اين بن عمرمان را ديگر ظلم نکنيم عرض کردم ظلم يکوقت ظلم بزرگ است يکوقت ظلم جزيي همه نقش هايش خطرناک است.

«والسلام و عليکم و رحمه الله»

/ 1