اعتدال در باورها و رفتارها -1 - [درس هایی از قرآن] : اعتدال در باورها و رفتارها (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : اعتدال در باورها و رفتارها (1) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتدال در باورها و رفتارها -1

«بسم الله الرحمن الرحيم»

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث ما اين ماه رمضان درباره اين بود نه افراط نه تفريط راه ميانه دعايي است که هر روز هر مسلمان توي نمازش مي‏گويد «اهدنا الصراط المستقيم» خدايا ما را به راه مستقيم هدايت کن راه مستقيم راهي است که گير و گور کج و کور نباشد چپ و راست تندروي کندروي افراط تفريط هيچ رقم افراط توي آن نباشد در جستجوي راه مستقيم بحث امروزمان اينست نه زود باور نه ديرباور معتدل موضوع بحث در جستجوي راه مستقيم راه اعتدال نه افراط نه تفريط يکي از اينها اينست که نه زودباور نه ديرباور بعضي‏ها زودباور هستند خواستگار مي‏آيد براي دخترش مي‏آيد خيلي خانواده مهمي هستند خيلي خانواده شريفي هستند مي‏گوئيم آقا از کجا فهميدي؟ مي‏گويد نديدي چه لباسهايي داشت نديدي با چه ماشيني آمد نديدي چه جوري صحبت کرد يعني همينکه دسته گل اش خوب است لباس‌هايش خوب است ماشين اش خوب است ادب و آدابشان خوب است بفرمايش خوب است مي‏گويد اين خانواده خيلي خانواده خوبي هستند با يک دسته گل يا مثلا مي‏گويد که ايشان آدم بسيار خوبي است مي‏گوئيم چطور؟ اين جوان جوان خوبي است مي‏گوئيم چطور؟ مي‏گويد خوب خيلي، من وقتي مي‏خواستم بروم جلوي من بلند شد گفت سلام به آقاتان برسانيد سلام به مادر برسانيد خيلي همچين تبريک گفت تسليت گفت نمي‏دانم عيادت کرد همينطور با يک نامه با يک تلفن گول مي‏خورند يک کسي گريه مي‏کند خيلي فقير است خيلي گريه کرد تا گريه مي‏کند فکر مي‏کند اين فقير است...

نه زودباوري، نه ديرباوري‏

من راجع به زودباوري چند تا آيه نوشته‏ام. يک خاطره برايتان بگويم زيادي گوش بدهيد يهوديها گفتند چه کنيم اسلام را بشکنيم گفتند يک کاري مي‏کنيم جمعي از دانه درشت‏هاي ما مهمين يهودي صبح مي‏روند ايمان مي‏آورند به مسلمانها غروب بر مي‏گردند مي‏گويند نه خير ما صبح ايمان آورديم ولي اسلام چيز حسابي نداشت ما همان يهودي باشيم به دين خودمان بر مي‏گرديم آنوقت اين دوتا فايده دارد يکي يهوديها ديگر هوس مسلمان شدن نمي‏کنند مي‏گويند علمايي هم که صبح رفتند غروب برگشتند پس پيداست اسلام چيز به دردبخوري ندارد يکي يهودي‌ها فکر مسلمان شدن نمي‏کنند يکي مسلمان‌ها هم توي دلشان خالي مي‏شود مي‏گويند معلوم مي‏شود دين ما غني نيست باري ندارد نتوانست ميهمان‌ها را جذب کند اينهايي هم که آمدند در رفتند مسلمانها در مسلمان بودنشان شک مي‏کنند يهودي‌ها در يهودي بودنشان سفت مي‏شوند گفتند طرح خوبي است اين تهاجم فرهنگي است اين ضربه زدن به عقائد است تا اين طراحي را کردند خداوند به پيغمبر (صلي الله عليه و آله) گفت يا رسول الله به مسلمانها بگو امروز صبح يک عده از يهوديها خواهند آمد و مسلمان مي‏شوند شما به اسلام اينها گول نخوريد غروب هم خواهند رفت از رفتن شان هم ناراحت نشويد اصل اسلامشان توطئه است آمدنشان و رفتن شان توطئه است بنابراين حواستان جمع باشد زودباور نباشيد آيه‏اش اينست «آمنوا به» يهوديها گفتند «آمنوا»ايمان بياوريد «وجه النهار» «وجه» يعني صورت روز «نهار» هم يعني روز طرف صبح ايمان بياوريد «واکفروا» کفر بورزيد «آخره» آخر روز صبح ايمان بياوريد غروب کافر بشويد يا يهودي‌ها ديگر هوس نکنند مسلمان بشوند بگويند علمايي هم که صبح رفتند غروب برگشتند مسلمانها هم بگويند عجب معلوم مي‏شود دين ما بار نداشت نتوانست ميهمانها را نگه دارد اين توطئه هست بنابراين زودباور نباشيد از ايمان آوردنشان دلتان خوش نشود که ايمانشان توطئه است مثل اينکه من مي‏روم سخنراني کنم يک کسي نامه مي‏نويسد جناب آقاي قرائتي يک گروهي مي‏آيند پاي سخنراني تو ولي اينها جاسوس هستند آمده‏اند نوار بگيرند حرفها را مثلا ببرند جايي ديگر از... فکر نکن اينها جزو علاقمندان شما هستند اينها جزو مخالفين هستند منتهي عامل نفوذي هستند اين زودباور نباشيد اين يک آيه براي زود...

ايمان به ادعا نيست، به عمل است‏

يک آيه ديگر قرآن مي‏فرمايد، از اين آيه آسان هاست آيه‏هاي آسان را بچه دبيرستانيها و بچه راهنمايي‏ها هم مي‏فهمند «من» يعني چه؟ از «ناس» يعني چه؟ مردم «و من الناس» يعني بعضي از مردم «يقول» يعني مي‏گويد: «آمنا» بعضي از مردم مي‏گويند: «آمنا بالله و باليوم الاخر» ما به خدا و قيامت ايمان داريم «و ماهم بمومنين» بعضي مي‏گويند دين دارند اما دين ندارند يعني شما هر کس مي‏گويد مسلمانم زودباور نباشيد اين هم يک آيه براي زودباوري آيه 3 باز «و من الناس» يعني بعضي از مردم «من يعجبک» قول يعني کلامش يعجب يعني تو را به عجب در مي‏آورد يعني همچين قشنگ حرف مي‏زند تو هم که پيغمبر هستي مي‏گويي خيلي قشنگ حرف مي‏زند قرآن مي‏گويد که ولي خيلي وضعش ناجور است «و هوألد الخصام» از او خصومت‏هاي، دشمن درجه يک است حرف که مي‏زند نرم حرف مي‏زند ولي سنگدل است اين هم يعني اينکه اگر يک کسي قشنگ حرف مي‏زند گول حرفش رانخوربعضي‏ها نماز مي‏خوانند قرآن مي‏گويد گول نماز را نخوريد «فويل للمصلين» همينطور که مي‏گويد«ويل لکل همزة لمزة، ويل للمطففين» يک آيه داريم «فويل للمصلين» واي به بعضي از نماز خوان‏ها يعني بعضي نمازخوان‏ها هم گول نمازخواندنشان را نخوريد يعني زودباور نباشيد «و منه من عاهدالله» بعضي‏ها ديديد پشت بعضي از ماشينها نوشته شراکت با ابوالفضل (عليه السلام) بيمه اميرالمومنين (عليه السلام) حسين جان، حسين جان حسين جان هي جان جان مي‏کند ولي نماز نمي‏خواند حالا اگر حسين جان تو است نماز هم جان حسين است تو که مي‏گويي حسين جان خوب تو که اين را مي‏گويي عمل هم بکن.

بر سر پيمان‏هاي خود با خدا باشيم

«بسم الله الرحمن الرحيم سوره توبه آيه 75 «و منهم» بعضي از مردم «من عاهدالله» عهد مي‏بندند با خدا مي‏گويد اي خدا «لئن آتانا من فضله» اگر از فضل ات وضع ما را خوب کني «لنصدقن» صدقه مي‏دهيم پول به فقراء مي‏دهيم «ولنکوئن من الصالحين» از افراد صالح مي‏شويم اي خدا پول به من بده ببين چقدر به فقرا کمک مي‏کنم «عاهد» عهد مي‏کنم با قول مي‏دهد شد «فلما» همينکه «آتاهم من فضله» همينکه خدا از فضلش به او داد وضعش خوب شد «بخلوا» يعني بخل مي‏کند «و تولوا و هم معرضون» يک قصه دارد اين قصله مال ثعلبه هست ثعلبه با ث سه نقطه و عين ثعلبه يک دامداري مختصري داشت توي مدينه آمد گفت يا رسول الله از خدا بخواه وضع من خوب بشود گفت همينطور که هستي خوب است گفت نه مي‏خواهم بهتر بشود گفت تو همين مقدار که هستي خوب است گفت نه مي‏خواهم... آقا وضعش خوب شد رسيد به گاو و گوسفند هايش و کشاورزيش به جايي که ديگر مدينه جايش نبود رفت بيرون مدينه مزرعه و تشکيلاتي از آن پولدارها شد يک روز حضرت فرستاد که خوب تو وضع ات خوب شد، زکات بده گفت زکات؟ اين حرفها چيه برو! قرآن مي‏گويد اين همان بود که مي‏گفت من قول مي دهم بنابراين اين آيه‏اي هم که مي‏گويد بعضي قول مي‏دهند کمک کنند وقتي پولدار شدند کمک نمي‏کنند يعني به هر تعهدي هم زودباور نباشيد نسبت به ساختن مسجد هم زودباور نباشيد.

فريب مسجدهاي ضرار را نخوريم‏

توي قرآن يک مسجدي هست بنام مسجد ضرار کسي هست که مسجد ضرار را شنيده باشد؟ نشنيده‏ايد هيچکدام؟ در مدينه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) يک مسجد داشت که خوب همه مسلمانها جمع مي‏شدند منافقين مي‏گفتند ما يک جايي مي‏خواهيم که جمع شويم يک خانه تيمي يک جايي مثلا گفتند بياييد مسجد بسازيم به اسم مسجد مي‏رويم توي آن و حرفهايمان را مي‏زنيم و رابطه هم با خارجي‏ها داشتند به قول امروزي‏ها اينترنت آن زمان خانه تيمي آن زمان آمدند رفتند يکي از اين محله‏ها و يک مسجد ساختند گفتند خوب چه کنيم گفتند پيغمبر(صلي الله عليه و آله) را دعوت کنيم يک نماز جماعت بخواند که اين مسجد ما رسمي بشود يعني بگويند پيغمبر(صلي الله عليه و آله) مسجد را افتتاح کرد آمدند گفتند يا رسول الله ما آن محله يک مسجد ساخته‏ايم يک نماز بياييد بخوانيد حضرت فرمود اينجا که مسجد بود چرا آنجا مسجد ساختيد گفتند ببينيد گاهي پيرزن‌ها راهشان دور است گاهي باران است برف است هوا داغ است بعضي‏ها هم مريض هستند پير هستند آيه نازل شد که پيغمبر(صلي الله عليه و آله) اين مسجد نيست اين توطئه خانه است لانه جاسوسي است مخالفين اين مسجد مي‏خواهند آنجا جمع شوند با قرارداد با خارجي‏ها عليه اين مسجد کودتا کنند اسمش مسجد ضرار است ضرار يعني ضرر رساني قرآن مي‏فرمايد: «والذين اتخذوا مسجد ضرارا» مسجد ضرار توي قرآن آمده کساني که يک مسجدي را ساختند يعني به اسم دين، دين را بکوبند مذهب عليه مذهب مسجد عليه مسجد توي مسجد بنشينيم کودتا کنيم عليه آن مسجد «والذين اتخذوا مسجدا ضرارا» اينهايي که يک مسجد درست مي‏کنند براي... «و کفرا» (کفر) هم يعني پوشش مي‏خواهند يک غلط هايي بکنند زير پوشش مسجد «و تفريقا بين المومنين» مي‏خواهند بين مومنين يعني يک عده بروند آن مسجد يک عده بيايند اين مسجد چه کنيم «لا تقم فيه ابدا» پايت را توي مسجد نگذار پس کجا بروم؟ همان مسجد اولي «لمسجد» عربي هايي که مي‏خوانم قرآن است «لمسجد اسس علي التقوي» آن مسجدي که اساسش بر تقوا است او «لحق ان تقوم فيه» برو آنجا نماز بخوان همان مسجد اولي اين مسجد لانه جاسوسي است به اسم مي‏خواهند مسجد قبلي را بکوبند.

تخريب مسجد ضرار به دست پيامبر

و خلاصه پيغمبر(صلي الله عليه و آله) هم بيل و کلنگ را برداشت رفتند مسجد را افتتاح کنند! ده بزن مسلمانها ريختند و مسجد را خراب کردند اين هم افتتاح بعد حضرت فرمود اينجا بايد بشود محل زباله‏ها هرکسي آشغال دارد بياورد اينجا بنشيند چون اين مسجد بر اساس تقوا ساخته نشده اين يعني چه؟ مي‏خواهد بگويد مسلمانها زودباور نباشيد. شاه قرآن چاپ مي‏کرد قرآني که شاه چاپ کرده از قرآني که همه علماء چاپ کرده‏اند کاغذش و خطش بهتر است ولي از آنطرف ايران را به شوروي فروخت ايران را به آمريکا فروخت پاي آمريکايها را باز کرد 40،50 هزار مغز آمريکايي تحت عنوان مستشار اقتصادي نظامي سياسي توي دل اندرونهاي ما همه آمريکايي بودند مهره‏هاي درشت شان يا وابسته به آمريکا بودند يا خود فروش بودند خيلي از آنها. ايران را به آمريکا فروخت اما قرآن چاپ مي‏کرد کلاه سر مسلمانها... زودباور نباشيد ديگر چي...

فريب اشک قلابي را نخوريم‏

اشک قلابي برادران يوسف (عليه السلام) يوسف (عليه السلام) را انداختند توي چاه بعد آمدند پهلوي درشان زار زار گريه کردند «و جاءوا» (جاء) يعني چي «جاءوا اباهم» آمدند پهلوي پدر «عشاء» يعني وقت عشاء شب «يبکون» يعني بکاء گريه مي‏کردند اينکه مي‏گويد آمدند پهلوي بابا گريه مي‏کردند يعني چه؟ يعني به گريه هم زودباور نباشيد پس چي شد امروز بحث، پس کي را قبول داشته باشيم زودباور نباشيد نه به ايمان نه به تعهد نه به اشک نه به گفتار ديگر چي بود؟ نه به مسجد ديگر چي بود؟ نه به نماز به هيچکدم از اينها گول نخوريد به نماز گول نخوريد «ويل للمصلين» واي به بعضي از نمازگزارها همه شان نه بعضي از نمازگزارها به مسجد گول نخوريد مسجد ضرار به گفتار گول نخوريد که «يعجبک قوله» يعني حرف که مي‏زند تو هم به تعجب در مي‏آيي ولي خيلي قلبش به اشک هم گول نخوريد برادران يوسف (عليه السلام) به تعهد گول نخوريد ثعلبة دامداري که وضعش خوب شد رفت بيرون مدينه ديگر گفت من زکات نمي‏دهم به ايمان گول نخوريد دانشمندان يهود به به چه قشنگ شد! «اهدنا الصراط المستقيم» راه مستقيم زودباور نباشيم از طرفي هم ديرباور نباشيم بعضي‏ها ديرباور هستند يعني هرچه به آنها مي‏گويي مي‏گويند نه.

ديرباوري، زمينه انکار حقايق‏

درباره ديرباور هم آيه داريم مي‏گفتند، قرآن مي‏فرمايد که: «لا» مي‏دانيد يعني چه «لن» مي‏دانيد يعني چه؟ «لن» هم يعني نه هرگز مثلا «لن نومن» يعني هرگز ايمان نمي‏آوريم اگر مي‏گفت «لانومن» يعني ايمان نمي‏آوريم ولي ممکن است يکوقتي ايمان بياوريم اما وقتي مي‏گويد «لن نومن» يعني هرگز ايمان نمي‏آوريم «لن نومن لرقيک» به پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مي‏گفتند ما به نوشته تو به قرآن تو ايمان نخواهيم آورد هرگز «لن نومن حتي نري الله جهرة» باز يهوديها به موسي (عليه السلام) مي‏گفتند بني اسرائيل «لن نومن» هرگز به تو ايمان نمي‏آوريم يک آيه ديگر باز مي‏گفتند «لن نومن حتي نوتي مثل ما اوتي رسول الله» مي‏گفتند ما هرگز ايمان نمي‏آوريم مگر اينکه به خودمان هم وحي شود آن جبرئيلي که آمده پهلوي تو بيايد پهلوي ما آخر جبرئيل... ببينيد امواج، اگر آنتن رو به امواج بود مي‏گيرد اگر خانه را رو به خورشيد بسازي نور مي‏آيد تو اگر پشت به خورشيد بسازي نور که نمي‏آيد توي آن قلب سالم... شما ظرفي که تميز است شيرش مي‏کنيد اگر يک ظرفي پر از سوسک و خاک و پشه و اينها بود که شما شير توي آن نمي‏ريزيد دل آلوده که وحي به آن نازل نمي‏شود «لن نومن لک حتي تفجر لنا من الارض ينبوعا» لن نومن خيلي توي قرآن داريم به پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مي‏گفتند اگر مي‏خواهيد ايمان بياوريم بايد يک باغ انگور داشته باشي خانه ات هم از طلا و نقره باشد توي باغهاي ما هم همه نهر جاري باشد «لن نومن، لن ندخلها، لن نومن لن نومن لن نومن» چند تا «لن نومن» داريم يعني اينها ديرباور هستند خداوند از اينها انتقاد کرده که معجزه را مي‏ديدند آنها هم زود باور هستند «اهدنا الصراط المستقيم» نه يعني زودباور باشيد نه ديرباور يک کسي مي‏آيد مي‏گويد به من اگر راي بدهيد من چنين مي‏کنم چنين مي‏کنم چنين مي‏کنم ما نمي‏توانيم باور کنيم بايد سابقه‏اش را ببينيم به قول قرآن يک آيه دارد که مي‏گويد بايد «سننظر» آيه قرآن است «سننظر» يعني بايد نظر بدهيم «اصدقت» آيا صداقت داري «ام کنت من الکاذبين» (کاذب را مي‏دانيد يعني چه؟ «سننظر» يعني در آينده بايد ننظر... بايد ببينيم تا ببينيم تا ببينيم پسره به دختره مي‏گويد دوستت دارم مي‏گويد خوب اگر دوستم داري چقدر مهر مي‏دهي؟ به مهر مي‏گويند صداق مهريه دوتا اسم دارد هم مي‏گويند مهريه هم مي‏گويند صداق، صداق علامت صداقت مرد است يعني اگر واقعا مردي به خانمي گفت دوستت دارم مي‏خواهم با تو ازدواج کنم علامت اينکه اين دوستي راست است يا دروغ اينست که مقداري مهريه بدهد.

محبت اهل بيت (عليه السلام)، بدون اطاعت صادقانه نيست‏

به مهريه مي‏گويند صداق چون مهريه علامت صداقت مرد است چون اگر مرد راست مي‏گويد... مثلا ما مي‏گوئيم علي جان اي علي قربانت بروم خوب اگر راست مي‏گويي خوب اگر علي (عليه السلام) را دوست داري يکي از کارهايت شبيه به علي (عليه السلام) باشد. يا مهدي (عجل الله تعالي فرج الشريف) مهدي جان يا حجة بن الحسن خوب اگر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را دوست داري خوب بايد سهم امام اش را هم بدهي بايد اسم بچه ات را مهدي بگذاري اسم بچه‏اش را مهدي نمي‏گذارد اسم دخترش را فاطمه نمي‏گذارد سهم حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را نمي‏دهد نمازش هم که کامل است خمس اش هم که مرده نمازش هم که بيمار است آنوقت، فقط مي‏گويد دوستت دارم خوب اين دوستي را کي قبول مي‏کند شما به يک بچه دو ساله بگو دوستت دارم مي‏گويد يک بيسکويت اگر نخري مي‏گويد دروغ مي‏گويي يعني دوستي بدون بيسکويت را بچه دو ساله هم قبول نمي‏کند نمي‏شود به خدا گفت خدايا دوستت دارم يا مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دوستت دارم يک آثاري هم بايد داشته باشند پس «اهدنا الصراط المستقيم» معنايش اينست نه زودباور نه ديرباور.

برويم سراغ بحث ديگر: اعتدال در اخلاق امام سجاد (عليه السلام) يک دعا دارد مي‏گويد خدايا هرچي توي جامعه عزيزترم مي‏کني پهلوي خودم خودم را کوچتر شوم يعني هرچه توي جامعه بزرگتر مي‏شوم تواضعام پهلوي خودم بيشتر باشد مثلا آمپول زن هستي سلام شدي دکتر هستي سلام عليکم شدي وزير بهداري سلام عليکم و رحمة الله شدي رئيس جمهور سلام عليکم و رحمة الله شدي امام خميني (رحمة الله عليه) بگو نه من رهبر نيستم رهبر من همان بچه سيزده ساله‏اي است که به خودش نارنجک بست حسين فهميده به من رهبر نگوئيد من خدمتگزارم اين اعتدال است يعني هرچه توي جامعه عزيزتر مي‏شود خودش خودش را کوچکتر بداند اما اگر هي جامعه بزرگت کرد تو هم هي باد کردي عين توپ هي جامعه از تو تشکر کرد تو هم هي فکر کردي کسي هستي مي‏ترکد اگر مي‏خواهيد تعادل باشد هرچه عزيزتر مي‏شويد تواضع... بگذاريد من عربي اش را بنويسم چون ببينيد اين دعاها چقدر قشنگ است در دعاي مکارم الاخلاق امام سجاد (عليه السلام) مي‏گويد «الهي اعزني» عزتم بده اما «ولاتبتليني بالکبر»

اعتدال ميان عزت بيروني و تکبر دروني‏

خدايا! عزتم بده «اعزني» عزتم بده اما اين عزت اعتدال باشد يعني اينقدر عزيز نشوم که به درجه تکبر برسد «الهي عبدني لک»، «عبدني» يعني خدايا توفيق عبادتم بده عبادت خوب است اما اينقدر عبادت نکنم يعني عبادتم به جايي نرسد که عجب مرا بگيرد «و لاتفسد عبادتي بالعجب»، «الهي لا ترفعني في الناس درجة» يعني در ميان مردم درجه‏ام بالا نرود «الا عن حط...عند نفسي مثلها» خدايا هرچه عظمتم توي جامعه بيشتر مي‏شود تواضعام بيشتر مي‏شود يعني اگر راهنمايي هستم روز 20 تا سلام مي‏کنم دبيرستان روزي 30 تا سلام کند الان دانشگاه ما دانشگاه چه جوري است؟ شما برو کنار خيابان دانشگاه، برو توي دانشگاه بايست ببين دانشجوها که از بغل هم رد مي‏شوند سلام مي‏کنند يا نه سوادشان بيشتر شده کيف شان هم قيمتي شده کفش شان هم قيمتي شده سن شان و سوادشان و کمالاتشان بالا رفته اما نسبت به هم سوادشان کمرنگ شده اگر ديدي اينها سلامشان و سوادشان و تواضع شان با هم... شما دبستاني‏ها ادبشان بيشتر است نسبت به معلم يا دبيرستاني‏ها دبستاني‏ها بيشتر است يا راهنمايي‏ها راهنمايي‏ها بيشتر است يا دبيرستاني‏ها دبيرستاني‏ها بيشتر است يا دانشجوها اگر هرچه باسوادتر شدند ادبشان نسبت به استاد بيشتر شد علم شان مفيد است چون امير المومنين (عليه السلام) مي‏فرمايد «ثمرة العلم العبودية» ثمره علم مفيد اينست که آدم عبوديتش و تواضعش... اما اگر هرچه باسوادتر شد پرخاشتر شد برو! حرف نزن! مي‏زنمت! اه!! اگر هرچه باسوادتر شدي ادب بيشتر شد اين علامت اينست که علم ات مفيد است اما اگر هرچه باسوادتر شدي ادب کم رنگ شد فتيله علم آمد بالا فتيله‏اخلاق آمد پائين اين معلوم مي‏شود، علم علم مفيدي نيست «اهدنا الصراط المستقيم» يعني علم و ادب با هم برود بالا علم رفته بالا ادب آمده پائين.

حديث داريم اگر توي يک جلسه‏اي خيلي خنديديد وقتي مي‏خواهيد بلند شويد اين دعا را بگوئيد «اللهم لاتنطقني» حالا فارسي اش را بگوئيد خدايا ما را با قهقهه هايي که کرديم گرفتار قهر خودت نکن اين «اللهم لاتنطقني» يعني چه؟ يعني وقتي مي‏بيني قهقهه زياد شد از خدا غافل شديم فوري بگوئيم «استغفرالله ربي و اتوب عليه» خدايا اگر قهقهه‏اي بود ما را ببخش مهم است. يک زيارت هست به نام زيارت جامعه توي همه حرمهاي امام‏ها خوانده مي‏شود اين خيلي از امام تعريف مي‏کند اي امام تو هستي که اين مقام را داري اين مقام را داري اين مقام را داري اين مقام را داري خيلي... حدود چند صفحه همه‏اش مقامات اهل بيت است آنوقت حديث داريم وقتي مي‏خواهيد زيارت بخوانيد صد مرتبه بگو الله اکبر الله اکبر الله اکبر صد بار بگو الله اکبر چرا مي‏گويند صد بار بگو الله اکبر بعد زيارت جامعه بخوان يعني اين صفات امام‏ها از بس که چند صفحه زياد است تو را از خدا غافل نکند که نکند اينها خدا باشند گرفتي چيه؟ يعني اول‏ الله اکبر بزرگي خدا را توي ذهن ات مثل يک ستوني که مي‏خواهند ببرند بالا اول آن (چيزش را) پايه‏اش را مي‏گويند؟ پي، پي اين ساختمان را چنان گود برداري و چنان بتون آرمه يعني پي اش را جوري برداريد که اگر ساختمان رفت بالا آن پي به هم نخورد ايمان به خدا بايد به قدري قوي باشد... يک آيه داريم توي قرآن همه اش مي‏گويد «باذنه، باذنه، باذنه» چندتا باذنه هست يعني زير نظر خدا به اذن خدا به اذن خدا اين آيه خيلي به اذن خدا زياد دارد مي‏دانيد چرا چون حضرت موس...عيسي (عليه السلام) مي‏گويد که مرده را زنده مي‏کند «باذنه» کور را شفا مي‏دهد «باذنه» مرض را شفا مي‏دهد «باذنه» اطلاع مي‏دهم توي خانه تان چي چي داريد از پول جيب ات از چيزهايي که توي خانه داريد من به شما خبر مي‏دهم «باذنه» اين هي مي‏گويد «باذنه،باذنه»... آخر يک کسي بيايد بگويد من مرده را زنده مي‏کنم من مجسمه را پرنده درست کنيد از مجسمه فوتش مي‏کنم مي‏پريد من به مجسمه روح مي‏دهم من مرده را زنده مي‏کنم اگر اينجا هي «باذنه،باذنه» نشود اين تعادل به هم مي‏خورد يعني افراد ممکن است بگويند عيسي (عليه السلام) خداست براي اينکه نگويند عيسي (عليه السلام) خداست براي اينکه آن تعادل حفظ بشود همه‏اش مي‏گوئيم «باذنه» يعني عيسي (عليه السلام) هم هر کاري مي‏کند به اذن خدا مي‏کند توجه داريد چه مي‏گويم؟ در زيارت جامعه صد دفعه بگو الله اکبر که يکمرتبه تو راجع به اهل بيت غلو و مبالغه نکني راجع به معجزات عيسي (عليه السلام) هي بگو «باذنه، باذنه» که يکوقت فکر نکنيد که حضرت عيسي (عليه السلام) خداست اين تعادل خيلي مهم است که انسان مواظب خودش باشد.

اصلا همين ماه رمضان براي تعادل است نه اينکه 11 ماه خورده‏اي يک ماه مي‏گويد نخور ببينيم يک ماه نخور تا اگر يکوقت در محاصره اقتصادي قرار گرفتيد نان گيرت نيامد نابود نشوي تمرين گرسنگي کرده باشي اصلا يک ماه غذا نخور تا بفهمي گرسنه‏ها چي مي‏کشند اين بخاطر تعادل است آدمي که همه‏اش مي‏خورد اصلا تعادلش به هم مي‏خورد يک عده همه‏اش گرسنه يک عده همه‏اش سير اين براي تنظيم به ما گفته‏اند خمس بده که يک خورده مال تو کم شود چاله‏ها را پر کني خودت هم غذا نخور تا درد آنها را احساس کني 100 صد تا الله اکبر بگو تا راجع به اهل بيت غلو نکني «باذنه باذنه» بگو تا معجزات عيسي (عليه السلام) را حمل بر خدا بودنش نکني اين همه‏اش بخاطر اينکه توازن باشد که هرچيزي را در جاي خودش قرار بدهيم نه کسي را بالا ببريم نه کسي را پائين بياوريم.

خدايا! هر چه در عمرمان تندروي کندروي ديرباوري زودباوري تملق چاپلوسي هر ناهماهنگي در عقائد ما افکار ما اعمال ما بوده افراط و تفريط‌هايي بوده از راه مستقيم پرت شده‏ايم گذشته ما را ببخش و بيامرز
از اين به بعد تو خودت با قدرت غيبي دستمان را بگير که در همه کارها راهمان راه مستقيم باشد «اهدنا الصراط المستقيم» را فراموش نکنيم.

«والسلام عليکم و رحمة الله»

/ 1