اعتدال در تفريح و شادي -2 - [درس هایی از قرآن] : اعتدال در تفریح و شادی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : اعتدال در تفریح و شادی (2) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتدال در تفريح و شادي -2

«بسم الله الرحمن الرحيم»

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

ماه رمضان 82 بحث اعتدال را داريم اعتدال يعني ميانه روي «اهدنا الصراط المستقيم» خداوند تعريف اسلام را که مي‏کند مي‏گويد «و کذلک جعلناکم امة وسطا» شما امت وسط هستيد امت وسط يعني نه تند نه کند امت وسط. حالا ميانه روي در چي؟ در عبادت در غذا در رفيق شدن در قهر کردن در صلح در خرج کردن در گريه در خنده در شادي در عروسي عرض کنم که مطالعه عرض کنم که ورزش اعتدال در همه چيزي چون آنچه توي جامعه ما مي‏بينيم بسياري از افراد يا افراطي هستند يا تفريطي پس موضوع بحث ما در سايه آيه «اهدنا الصراط المستقيم» موضوع در جستجوي راه مستقيم، راه مستقيم راه اعتدال راه وسط راه ميانه نه افراط نه تفريط اين موضوعي است که داريم روي آن صحبت مي‏کنيم. يکي از شاخه هايش بحث اين بود که خنده‏ها و گريه‏ها گاهي...

اعتدال ميان خنده و گريه در مجالس ديني

عرض کنم به حضور شما که ناميزان است. ما گاهي وقتها جلساتمان همه‏اش جلسه روضه است آنوقت يک جايي درست مي‏کنند بنام فرهنگسرا مي‏گويند همه‏اش بياييد بخنديد فکر مي‏کنيم يک جا بايد همه‏اش گريه کرد يک جا بايد همه‏اش خنديد فکر مي‏کنيم اگر توي فرهنگسرا حرف حکيمانه و حرف خوب بزنيم و جلسات علمي مفيد رشدي باشد اين ضد تفريح است و فکر مي‏کنيم اگر توي مسجد گاهي يک کسي يک چيزي گفت شاد بود مردم را خنداند اين کار، کار درستي نيست نه خير «وانه هو اضحک و ابکي». خداوند هم مي‏خنداند و هم مي‏گرياند منتهي کنترل بايد باشد يعني بايد سهم همه داده بشود هر چيزي سهمي دارد معلم چقدر سهم دارد؟

مادر سهم اش چيه؟ همسايه سهم اش چيه؟ سهم آزادي چيه؟ سهم اخلاق چيه؟ سهم منطق چيه؟ ما گاهي وقتها مثلا مي‏گوييم که آزاديه! فکر مي‏کنيم حالا که آزاديه مي‏توانيم توي روزنامه به هم فحش بدهيم آنوقت سهم اخلاق از بين مي‏رود به اسم آزادي هتاکي مي‏کنند نه آزادي سهم دارد اخلاق هم سهم دارد منطق هم سهم دارد گاهي وقتها کار شما آزاديه شما آزاديد اين کار را بکن اما اين کار ولو به آزادي جور در مي‏آيد اما با منطق و و عقل جور در نمي‏آيد خوب اين رقمي... علمي نيست عقلي نيست به همان دليلي که آزادي حق است و سهمي دارد منطق و استدلال هم حق است و سهمي دارد اخلاق هم حق است و سهمي دارد بايد همه سهم هايش را داد سهم خنده چيه سهم گريه چيه سهم هايشان را نمي‏دهيم. گاهي مردها به قدري غيرت دارند که اسم خانم شان را هم توي خانه نمي‏برند و خانمش يک چيز ديگري مي‏گويد خوب بگو زهرا خانم نه آدم نبايد اسم زن اش را روبروي مردم ببرد خوب ما اسم زنهاي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را بلد هستيم طوريه؟

اسم دختر پيغمبر(صلي الله عليه و آله) را بلديم طوريه؟ بعضي بقدري غيرتشان بي جاست که حتي حاضر نيستند اسم... بعضي‏ها هم به قدري مثلا غيرت وارفته که ديگر مي‏گويد دختر دير کرد مي‏گويد هر جا هست خواهد آمد اه!! همين اصلا غصه نمي‏خورد که حالا ناموسش آسيب‏پذير باشد ممکن است کسي اغفالش کند گول اش بزند توطئه‏اي برايش بشود بي خيال بي خيال. بعضي خيلي بي غيرتند بعضي خيلي با غيرت، غيرت کنترل بايد باشد خنده، همه چيز بايد کنترل باشد اصلا معناي قانون هم همين است قانون يعني بياييم حساب کنيم اين آقا ماشين اش با چه سرعتي بايد برود اين جاده بدليل اينکه مقدار ماشين اين است عرض جاده هم اينست بخاطر زيادي تردد و بخاطر باريک بودن جاده سرعت توي اين جاده بايد اينقدر باشد عقلاي دلسوز مي‏نشينند مي‏گويند سرعت در اين جاده اينقدر جوب بگو چشم نه خير آزاديه خوب آزاديه گازش بده... دره يا خودت را بکش يا عده‏اي را بکش هر چيزي سهم دارد در جلسه قبل سهم خنده و گريه را داشتيم گفتيم حرفهايمان ماند حالا از اينجا ادامه مي‏دهيم.

شادي در پي گناه، مايه تعجب خدا

يکي از خنده هايي که بد است اينست که يک حديث داريم «عجبت» خداوند مي‏فرمايد تعجب مي‏کنم «من عبد لايدري» تعجب مي‏کنم نه يعني که خداوند تحت تأثير قرار مي‏گيرد يعني جاي تعجب است که انسان مي‏خندد و حال آنکه «لايدري ان راض عنه‏ام ساخط عليه وهو اضحک» اصلا نمي‏داند که من از او راضي هستم يا راضي نيستم مي‏خندد مثل بچه‏اي که قهقهه مي‏خندد نمي‏داند نمره هايش چند است صبر کن اگر کارنامه ات خوب شادي کن يک بچه‏اي که توي خيابان دارد شادي مي‏کند و نمي‏داند نمره‏اش صفر قد در قوري است يا يک نمره خوبي است براي... الکي خوش است. به اميرالمومنين (عليه السلام) گفتند خيلي عبادت مي‏کني چرا اينقدر خودت را خسته مي‏کني فرمود نمي‏دانم حتي يک کارم قبول شده يا نه من عبادت خيلي کردم اما قبول هم شد يا نه شما خيلي توي آشپزخانه ممکن است زحمت بکشي عمده اينست که ميهمان از غذاي شما خوشحال شد يا نه آقا من ده ساعت زحمت کشيده‏ام بله ولي آنچه پخته‏اي باب ميل او نيست مريض بود اصلا سوپ مي‏خواست بيخود اينهمه غذا پختي تمام اينها چربي دارد ترشي دارد و زعفران دارد هم شوهر پول خرج کرد هم زن زحمت کشيد اما هيچکدام باب ميل... ميهمان نيست مهم اينست که او بپسندد اگر او پسنديد مهم است.

خنده‏هاي بي جا، مايه بطالت عمر

امام سجاد (عليه السلام) ديد يک آدم چرت و پرت گو (بطال، بطال يعني حرف چرت و پرت مي‏زند) آدمي که از صبح تا شام هر چه مي‏گويد هرز مي‏گويد اصلا... آدمهايي هستند مي‏گويند برويم خانه فلاني يک جوک بشنويم اصلا به هم مي‏رسند سلام هم... جوک تازه چي؟ اصلا... مثلا نمي‏گويد مشکل مملکت چيه؟ الان نه مشکل سياسي نه مشکل اقتصادي نه مشکل محله نه مشکل روستا اين هيچ غصه ندارد مي‏گويد جوک تازه چي؟ امام سجاد (عليه السلام) به يکي از اينها رسيد ک مي‏گويد جوک تازه چي؟ فرمود که «ان الله يوما يسخروا فيه المبطلون» روز قيامت هستند که اين ياوه گوها و هرزه گوها هي خسارت خواهند کرد عجب چه جوري عمرمان را تلف کرديم گوشت کيلويي چندهزارتومان خورديم چرت و پرت گفتيم. يک دعايي است ماه رمضان سحرهاي ماه رمضان خوانده مي‏شود بنام دعاي ابوحمزه ثمالي اصفهان 30-40 سال است اين دعا را هر شب مي‏خوانند عده‏اي هستند احياء مي‏گيرند و هر شب نماز مي‏خوانند بعد از اصفهان هم شهرهاي ديگر الحمدالله راه افتاده خيلي کار خوبي است توي جمهوري اسلامي چند تا کار خيلي خوب شد يکي اعتکاف شد خيلي کار خوبي شد حفظ قرآن ما الان الحمدالله خيلي حافظ قرآن داريم خيلي حافظ قرآن داريم من يکوقت رفتم يکي از کشورها با ما مصاحبه کردند که ما در کشورمان 500 هزار حافظ قرآن داريم در ايران چند تا حافظ قرآن است ما ديديم خيلي آبروريزي است بگوييم دروغ بگوييم خدا راضي نيست راست بگوييم آدم به هر حال غرور ملي اش اجازه نمي‏دهد که به هر حال ايران در کشورهاي ديگر بايد سرفراز باشد گفتم شما چند تا داريد گفت 500 هزار تا شما چند تا داريد گفتم حالا عددش را من نمي‏دانم اما در ايران روي حافظ قرآن نمي‏دانم چقدر داريم ولي محافظ قرآن خيلي داريم گفت حافظ چيه محافظ چيه؟ گفتم حافظ الفاظ قرآن را حفظ مي‏کند البته کار خوبي است خيلي خوب اما محافظ ممکن است الفاظ قرآن را غلط هم بخواند اما اگر صدامي‏ها خواستند يک وجب کشورش را بگيرند دفاع مي‏کند و لو حسين فهميده... برود زير تانک حسين فهميده حافظ قرآن نبود اما براي حفظ محافظت از دين خودش براي محافظت از قرآن اش براي محافظت از انقلابش خودش را پرپرکرد شما چند تا حسين فهميده داريد ممکن است همه تان چشم هايتان را ببنديد همه قرآن را بخوانيد اما حاضر نباشيد يک سيلي براي اسلام بخوريد ولي خوب...

محافظ قرآن داشتيم حافظ قرآن کم داشتيم الحمد لله حفظ قرآن راه افتاده و قرآن هم بخصوص فصل اش ماه رمضان است فصل اش ماه رمضان است يک آيه قرآن خواندن ثواب يک ختم قرآن دارد حالا لازم هم نيست وسطهاي قران را بخوانيد همان سوره کوچکها را تند تند بخوانيد قل هوالله را که حفظ هستيد يک کسي آمد گفت من همه قرآن را حفظ هستم من ديدم خيلي آبروريزي است من چي چي به اين بگويم گفتم خوب من هم 11 هزار قل هوالله حفظ هستم شما بالاخره اگر هم قرآن حفظ نيستيد آن سوره هايي را که بلدي يک خورده تلاوت قرآن را ماه رمضان زياد کنيد. در دعاي ابوحمزه ثمالي که سحرهاي ماه رمضان مي‏خوانند مي‏گويد خدايا من هر وقت مي‏آيم سرنماز خوابم مي‏گيرد بعضي‏ها هستند تا مطالعه مي‏کنند خوابشان مي‏گيرد بعضي‏ها هستند پاي منبر خوابشان مي‏گيرد. يک واعظ به مردم مي‏گفت من هم حق پدري بر گردن شما دارم هم حق مادري اما حق پدري دارم به گردن شما چون موعظه تان مي‏کنم اما حق مادري‏ دارم اين موعظه لالايي مي‏شود پاي منبر من مي‏خوابيد. يک کسي هم از لبنياتي آمد لبنيات بخرد به اين آقايي که شير مي‏فروخت گفت آقا دو نفر به گردن من حق دارند يکي مادرم به من شير داد يکي امروز تو به من شير دادي تو هم از امروز حق مادري داري.

حضور در مجالس باطل، مايه کسالت در نماز

در دعاي ابوحمزه مي‏گويد خدايا سرنماز کسل هستم چرتم بي نشاطم چرا؟ مي‏گويد به 11 دليل يکي از دليلها اينست که «لعلک رأيتني» شايد من را مي‏بيني «آلف مجالس البطالين» دليلي که نه... مزه عبادت را نمي‏چشيم اينست که «لعلک» خدايا شايد تو «رأيتني» مي‏بيني من را «رأيتني آلف» يعني الفت «آلف»، «مجالس» هم که مي‏دانيد يعني چه «مجالس البطالين» بطالين يعني آنهايي که هي باطل مي‏گويند همه‏اش چرت و پرت مي‏گويند خدايا از بس که ديدي که من الفت گرفتم يعني انس گرفتم با مجلس چرت و پرت گوها چون از بس که گوشم چرت و پرت شنيده ديگر مزه عبادت از من چي؟ گرفته شده مثل ظرفي که چيز آلوده توي آن بکنند بعد آب هم که توي آن مي‏ريزي بخوري آن آب هم بو بر مي‏دارد حالا غير آلوده هم لازم نيست باشد مثلا يک ظرفي ترشي توي آن باشد حنا توي آن باشد آلوده هم نيست چيز خوبي است اما بالاخره وقتي توي ظرف حنا آب کردي بخوري بوي حنا مي‏دهد من ظرف روحم را پر کرده‏ام از چرت و پرت گويي آنوقت اينست که ديگر جا بر نمي‏دارد.

مس را که مي‏خواهند سفيد کنند اول اين مس را با يک رقم شني با يک چيزي اين را مي‏سائيدند که بعد آن موادي را که به آن مي‏زنند آن سفيدي را جذب کند من نور جذبم نمي‏شود چون ديوار روحم گرد گرفته آئينه وقتي نشان مي‏دهد که پاک باشد آئينه‏اي که پر از غبار است شما را خوب نشان نمي‏دهد من روحم غبارآلوده شده با ياوه گويي‏ها حديث هم داريم اولين سيلي که خدا به انسان مي‏زند اينست که گناه که کرد مزه عبادت را از او مي‏چکد سه ساعت نشسته حرف مي‏زند ولي تا مي‏خواهد نماز بخواند حال ندارد. الله اکبر بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين الرحمن الرحيم مالک يوم الدين اياک نع... يک نمازي مي‏خواند که امام صادق (عليه السلام) فرمود بعضي‏ها بقدري زشت نماز مي‏خوانند که اگر اينطوري که با خدا حرف مي‏زنند با همسايه شان حرف بزنند همسايه جوابش نمي‏دهد مي‏گويد برو، برو گم شو برو اول بخواب صورتت را بشور بعد با من حرف بزن اين چه رقم با من حرف زدن است؟ (دست توي دماغش مي‏کند دست تو چيزش! مي‏کند دماغش را مي‏خاراند) بقدري زشت نماز مي‏خواند. يک کسي نماز مي‏خواند باريش هايش هم بازي مي‏کرد همچين مي‏گفت «اياک نعبد و اياک نستعين اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم» امام فرمود ببين اينکه با ريش هايش دارد بازي مي‏کند پيداست حضور قلب ندارد.

امام سجاد (عليه السلام) وقتي نماز مي‏خواند فقط اگر بادي مي‏وزيد عبايش تکان مي‏خورد انگار گنجشک روي دوشش نشسته تکان نمي‏خورد. حديث داريم زن که مي‏رود سرنماز آنچه طلا دارد به خودش آويزان کند مرد که طلا براي او حرام است حتي زنجير طلا حتي حلقه طلا به بعضي جوانها ميگوييم حلقه طلا حرام است مي‏گويد نامزدي است! مي‏گويم خوب اگر نامزدي شد حلال مي‏شود؟ با اسم نامزد که حرام حلال نمي‏شود يک کسي جگر بو مي‏داد روي منقل گربه‏ها جمع شدند فوري گفت بلاله بلاله!!! اين فکر کرد که مثلا اگر بگويد بلاله گربه‏ها مي‏روند؟ اگر به جگر گفتيم بلال که گربه‏ها نمي‏روند که اگر ما به طلاي حرام گفتيم نامزدي، نامزدي حرام را حلال نمي‏کند آنوقت آن عروس خانم هم اجازه ندهد شوهرش گناه بکند يک گناه الکي... آخر گاهي يک کسي گناه مي‏کند چيزي گيرش مي‏آيد اين دائما حلقه طلا دستش است يک گناه الکي عروس خانم به شوهرت بگو که ما امشب پاي بحث تلويزيون آقاي قرائتي نشسته بوديم حالا آقاش هم نمي‏خواهد بگويي قرائتي بگو ما امشب پاي بحث تلويزيون قرائتي نشسته بوديم ايشان گفت که اسلام و همه مراجع مي‏گويند طلا بر مرد حرام است و حال آنکه اينطور شده شما بيا ماه رمضان براي رضاي خدا ديگر اين گناه را انجام نده چقدر ما گناه الکي مي‏کنيم الکي‏ها.

خدايا من مي‏روم نماز بخوانم نشاط عبادت ندارم چرا؟ براي اينکه «رأيتني» ببينم هوش تان چطوره؟ «لعلک» يعني چي؟ شايد «رأيتني» ديدي تو من را «آلف» الفت گرفتم انس گرفتم «مجالس البطالين» مجلس آدمهاي باطل گو، ديدي من هرزه مي‏گويم رفته‏ام جلسه هرزه را گرم کرده‏ام اصلا راضي بودن به گناه هم گناه است. حضرت صالح (عليه السلام) شتري داشت اين شتر معجزه الهي بود چون گفتند اگر تو پيغمبري الان از اين کوه يک شتر بيايد بيرون شتر چنين و چناني تو مگر نمي‏گويي من پيغمبرم وصل به قدرت خدا هستم به همان خدا بگو از دل... از دل کوه شتر بيايد بيرون. شتري آمد بيرون اين... گفت خوب اين شتر آب منطقه را مي‏خورد... يک روز شتر آب بخورد يک روز آب مال شما عوض اش شير فراوان براي شما مي‏دهد «هذه ناقة الله هذه» اين «ناقةالله» اين ناقه، شتر مربوط به قدرت خداست «لا تمسوها بسوء» لا تمسوها تماس نگيريد با اين ناقه «بسوء»، «لا تمسوها بسوء» سوء يعني بدي يعني ضربه‏اي ضرري به اين شتر... چرا؟ «فيأخذکم» اخذ مي‏گيرد شمارا عذاب عليم عذاب دردناک شما را مي‏گيرد.

اينجا مي‏دانيد چرا اين آيه را نوشتم؟ مي‏خواستم يک نکته بگويم اگر چيزي رنگ الهي داشت مي‏شود مقدس به مقدسات جسارت کنيد عذاب داريد (اين در مقابل يک کسي است که مي‏گفت ما چيزي بنام مقدس نداريم! حالا افرادي پاي تلويزيون هستند مي‏دانند غرض من کيه، يک کسي اينطرف و آنطرف سخنراني مي‏کرد مي‏گفت ما چيزي بنام مقدس نداريم اين آقا مقدسه نه خير هيچکس مقدس نيست) قرآن ببينيد مي‏گويد:«هذه ناقةالله» اين ناقه مربوط به قدرت غيبي الهي است «لا تمسوها بسوء» به اين ناقه سوء و ضربه و ضرري وارد نکنيد چرا؟ اين شتر با همه شترها فرق دارد اين قداست دارد «ناقة الله».

احترام به مقدسات ديني، لازمه ايمان‏

چيزي که مربوط به خداست «بيت الله، عبدالله، عبادالله، کتاب الله، حکم الله» يک چيزي که مربوط به خدا... اين قانون الهي است مقدس است کتاب خداست مقدسه. بابا ابولهب خيلي آدم جنايتکاري است عموي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بسيار آدم پستي است اما تا مادامي که اين ابولهب... بنده الان دستم روي ابولهب بزنم اشکال ندارد ببينيد پاک کردم اما اگر اين ابولهب توي آيه بود« تبت يدا ابي لهب» اين ابي لهب را نمي‏توانم دست روي آن بگذارم اين خدا لعنت اش کند ولي چون اسمش توي قرآن است آيه قرآن است نمي‏شود دست بي وضو به آن زد گرفتي چي شد؟ گاو را مي‏کشند پوست اش را چرم مي‏کنند اين چرم اگر کفش شد دور بينداز روي خاکش بمال اما همين چرم اگر جلد قرآن شد همين چرم را ما مي‏بوسيم آهن اگر در خانه شما شد لازم نيست ببوسي اما اگر همين آهن ضريح پيغمبر (صلي الله عليه و آله) شد مي‏بوسيم چون وصل به رسول الله شد سوال: آيا ما چيزي بنام مقدس هم داريم؟

بله خدا مقدس است و هر چيزي هم که وصل به او شد مقدس است کتاب خدا بنده خدا قانون خدا خانه خدا مقدس است خوب. خنده کنترل بايد بشود (بطال)... البته اين را هم بگويم نمي‏خواهم بگويم جلسه ما همه‏اش علمي و حکمتي باشد چون گاهي وقتها بحث‏هاي علمي هم که مي‏کنند طرف خسته مي‏شود من خودم فوق اش 2 ساعت بتوانم مطالعه کنم بعد از دو ساعت خسته مي‏شوم بايد يک صحنه عوض بشود.

انسان نياز به تفريح دارد خدا انسان را اينگونه آفريد که نياز به تفريح دارد يک جنب و جوشي... اصلا عبادت ما جنب و جوش توي آن هست نماز ما حرکت توي آنست حج ما حرکت توي آنست جهاد ما حرکت توي آنست. خيلي از عبادتهاي ما با حرکت خط کشي مي‏شود مثلا مي‏گويند هر گامي که براي تحصيل برداشتي چقدر ثواب داري يعني... نمي‏گويد هر کلمه‏اي که ياد گرفتي مي‏گويد هر قدمي که براي تحصيل برداشته‏اي يعني برده روي حرکت هر قدمي که براي صله رحم برداشتي نگفته هر عمه‏اي که ديدي! هر نگاهي که به خاله کردي مي‏گويد هر قدمي که براي صله رحم يعني ثواب برده روي قدمها ما مساله حرکت و تنوع و اينها را قبول داريم خود نماز تنوع دارد يک خورده‏اش را ايستاده مي‏گوئيم يک خورده‏اش را رکوع مي‏گوئيم يک خورده‏اش را سجده مي‏گوئيم يک خورده‏اش را همچين مي‏گوئيم يک خورده‏اش را همچين مي‏گوئيم بعد از نماز، خود نماز تنوع دارد تنوع لازمست تفريح لازمست حرکت لازمست همه اينها لازم اما حساب شده. روز قيامت خنده هايي که حزب الله تحقير مي‏شود مثلا يک بچه‏اي به تکليف رسيده تا ديروز با دخترخاله هايش با دخترعمه هايش مي‏گفتند بازي مي‏کردند امروز که به تکليف رسيده اين بچه مثلا مي‏خواهد تقوا داشته باشد فاميل‏ها هو هو!! ديگه حالا مرد شده!! بيا برو!!! اصلا سر به سرش مي‏گذارند که... بابا اين بچه الان سيزده چهارده سالش است مي‏خواهد تقوا داشته باشد ديگر مي‏خواهد نگاه به نامحرم نکند فاميل‏ها سر به سرش مي‏گذارند يا دارد نماز مي‏خواند دارند به او مي‏خندند.

خنده‏هاي تحقيرآميز در دنيا، مايه تحقير در قيامت‏

قرآن براي اينهايي که به خوبها مي‏خندند يک آيه تندي دارد خيلي تند است روز قيامت جهنمي‏ها هي التماس مي‏کنند خدايا! ما را از جهنم نجات بده «قال اخسئوا فيها و لاتکلمون» (اخسا) در فارسي مي‏گوئيم چخ به سگ مي‏گويند چخ «اخسا» يعني به سگ مي‏گويند خفه شو «اخسا» يعني يه جوري که با سگ برخورد مي‏کنند با اين برخورد مي‏کنند بعد مي‏گويد چرا؟ مي‏گويد «انه کان فريق من عبادي» بعضي بندگان خوب من داشتند دعا مي‏کردند «فاتخذتموهم سخريا» شما حزب الله را مسخره کرديد «و کنت منهم تضحکون» تضحکون، ضحک، ضحک يعني خنديدن به خوب‌ها خنديد مواظب باشيد به آدمهايي که بخاطر عبادت بخاطر تقوا نمي‏کنند خنده نکنيد اين خنده‏ها تحقير مقدسات است.

خدايا! هر جا از مرز تو پرت شده‏ايم تا حالا به آبروي خوبان تاريخ ما را بيا...بيامرز. از اين به بعد ما را در راه مستقيمي که افراط و تفريط توي آن نباشد همانطوري که تو دوست داري ما را در آن راه قرار بده.

«و السلام عليکم و رحمة الله»

/ 1