اعتدال در دعوت
«بسم الله الرحمن الرحيم»«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»امسال بحث مان بحث در جستجوي راه مستقيم است «اهدنا الصراط المستقيم» خدايا همه ما را به راه مستقيم هدايت کن جالب اينست که نميگوئيم «اهدني» «اهدني» ميگوئيم «اهدنا» در نماز من نيستم ما هستيم «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» نميگوئيم «اسلام علي» «اياک نعبد و اياک نستعين» نميگويم «اياک اعبد واياک استعين» يعني حتي يک نفر هم نماز ميخواند بايد نماينده همه باشد به زبان همه حرف بزند اصل در جماعت نماز جماعت است «اهدنا» همه ما را به راه مستقيم هدايت کن. در راه مستقيم يعني راه اعتدال نه تند نه کند روي اين زمينه داريم صحبت ميکنيم يکي از راههاي... اينست که ميفرمايد که «ادعوا الناس بشروا و لاتنفروا»اگر ميخواهيد مردم را به حق دعوت کنيد امر به معروف کنيد معتدل امر به معروف کنيد چه جوري؟ «ادعوا الناس» دعوت کنيد مردم را از راه تشويق با فحش نميشود با چوب و کتک نميشود. پس موضوع بحث در جستجوي، در جستجوي راه مستقيم موضوع راه مستقيم راه اعتدال نه افراط نه تفريط نه تند روي نه کندروي راه ميانه حالا راه ميانه بحث هايي داشتيم قبلا در خنده در گريه خيلي بحث داريم در اين زمينه شايد هم تا آخر ماه رمضان تمام نشود.تدريج در دعوت ديگران به اسلام
دعوت راه مستقيم چگونه؟ گام به گام. اين قرآن 23 سال نازل شد يکي از اشکالاتي که کفار ميکردند ميگفتند چرا قرآن يک جا نازل نشد «لولا نزل القرآن جمله واحدة» يعني چرا يکمرتبه همه آيات نازل نشد اگر يکمرتبه نازل ميشد افراط بود قرآن ميفرمايد «کذلک» اصلا آيه آيه ذره ذره اين هفته يک آيه هفته بعد دو آيه هفته بعد 10 تا آيه قطعه قطعه نازل شد «لنثبت به فوادک» براي اينکه قلب ات آماده بشود تثبيت بشود اگر هر چه باران هست يک ساعته بيايد خوب اين فساد دارد باراني ارزش دارد که گاه و بي گاه بيايد به تدريج بيايد. يعني يکمرتبه 364 روز باران نيايد يکمرتبه هم يک روز همه باران بيايد تدريج. قرآن بخوانم قرآن ميگويد «في سته ايام» خداوند آسمانها و زمين را در 6 مرحله آفريد و حال آنکه خداوند ميتواند بگويد «کن فيکون» در يک لحظه خلق کند آفرينش در چند مرحله خلق شد «في سته ايام» انسان نطفه، علقه، مضغه، انسان در رحم مادر به تدريج رشد ميکند حکمت خداوند اقتضا ميکند که ما بعد از تولد گام به گام.حرکت زمين جوري تنظيم شده که يک ذره ذره هوا تاريک شود يکمرتبه اگر هوا تاريک شد همه ميافتند توي خيابان اگر يک مرتبه هوا روشن شود همه چشمها کور ميشود ديديد گاهي ميروند دعا بخوانند چراغها را خاموش ميکنند تا چراغها را روشن ميکنند همه چشم هايشان اذيت ميشود يعني يکمرتبه توي تاريکي برق ميآيد چشم را اذيت ميکند يکمرتبه توي تاريکي روشن بشود يکمرتبه توي روشنايي تاريک بشود حرکت زمين جوري طراحي شده «قدرناه تقديرا» يعني جوري برنامه ريزي کردهايم که تدريج در رشد گياهان تدريج در آموزش و پرورش تدريج در آفرينش زمين و آسمان تدريج در تعليم و تربيت تدريج در نزول باران... کار بايد گام به گام و تدريج باشد به ما گفتهاند بچه هايتان را به تدريج... دين آشنا کنيد. يک خانم يک دختري با او بود دختره خيلي بدحجاب بود دختر کوچولو بود هشت سال اش بود مثلا يک نفري گفت آقاجان دخترت را اينطوري ميآوري توي خيابان غلط است گفت هنوز 9 سالش نشده من 9 سالش بشود ميگويم حجاب داشته باشد گفت بابا ميشود دخترت را همينطور ترياکي اش کني؟ بگو سر 9 سال ميگويم نکش وقتي دختر معتاد شد به ترياک يک مرتبه سر 9 سال نميشود گفت ترياک نکش تو اگر ميخواهي دخترت ترياکي نشود بايد از اول نگذاري دودي بشود نميشود گفت حالا بگذار فعلا ترياکي بشود سر 9 سال ميگويم به راست راست به چپ چپ ترياک نکش! او هم فوري نميکشد يک کسي که عادت کرد به دروغ يکمرتبه... يک ماشيني که تند ميرود يکمرتبه نميتواند ترمز کند که.تدريج در تربيت فرزند
اشتباه ميکنند زنهايي که ميگويند چون دخترم به سن تکليف نرسيده حالا بگذار آزاد باشد اين اگر آزاد شد سر 9 سال يکمرتبه نميشود... بايد يک جوري گام به گام البته نبايد هم فشار آورد در حفظ قرآن هم همينطور است بعضي بچههاي تيزهوش طوري نيست قرآن حفظ کنند چون استعداد و هوشش بالاست حالا ما روي آن حرف نميزنيم اما عموم بچهها يعني بچههاي عادي خواسته باشيم قبل از... اينها را وادار به حفظ قرآن کنيم اين توي آيه و حديث نيامده نه توي قرآن آمده و نه توي حديث آمده که بچه ات را در اين سن وادار کن همه قرآن را بله حالا يک کسي يک خانوادهاي تيز هوش است خوب حالا او استثناست و ما اين افراد استثنايي را نبايد الگو قرار بدهيم به اسم ديدنيها اين افراط و تفريط عرض کردم در دعوت. يک کسي که... ببينيد قرآن وقتي که شراب... قرآن وقتي ميخواست شراب را حرام کند همينطور در يک سراشيبي آرامي قرآن شراب را حرام کرد اول فرمود که از انگور دو تاچيز درست ميکنند «تتخدون» ميگيريد اتخاذ يعني ميگيريد «تتخذون منه» از انگور «تتخدون منه سکرا» وسيله مستي «و رزقا حسنا» يک رزق حسن از... از انگور هم شراب ميسازيد هم يک رزق خوب اينکه ميگويد «ورزقا حسنا» معلوم ميشود آن شراب خوب نيست ببينيد من ميآيم خانه شما ميگويم چند تا برادر داريد ميگويي اين آقازاده... اين برادرم است يک برادر خوب هم دارم اينکه ميگويد يک برادر خوب هم دارم يعني اينکه اينجا نشسته... ميگويد از انگور شراب ميسازيد... چيز ميسازيم شراب ميسازيم يک رزق خوب هم ميسازيم يعني فقط گوشه زد که آن شراب خوب نيست بعد فرمود: «فيهما منافع للناس» در شراب و قمار «فيهما منافع للناس» يک منافعي دارد بالاخره شراب خيلي منافع دارد آن کسي که انگور ميکارد آن کسي که شراب را ميسازد کارخانههاي شراب سازي کارگرها کارخانههاي بطري سازي کارخانههاي کارتن سازي کاميون هايي که شراب را حمل و نقل ميکند مغازه هايي که شراب ميفروشند آنهايي که شراب را صرف ميکنند بالاخره خريدار فروشار، فروشنده دلال آنهايي که ماليات شراب ميگيرند بطري ساز کارتن ساز کاميون بر اينها، همه اينها... ميگويد منافعي دارد خيليها نان ميخورند توي شراب اما «و اثمهما اکبر» اثم با (ث) سه نقطه ضررش بيشتر است پس اول اشاره کرد بعد گفت... بعد فرمود که «لاتقربوا الصلاة و انتم سکاري» وقتي شما مست هستيد نماز نخوانيد «حتي تعلموا، حتي تعلموا ما تقولون» تا بدانيد ما تقوا «تعلموا ما تقولون» وقتي مست هستيد نماز نخوانيد «لاتقربوا الصلوة» نزديک نماز نشويد در حالي که شما مست هستيد «و انتم سکاري» وقتي مست هستيد «حتي تعلموا ما تقولون» تا بدانيد چي چي ميگوييد.عبادت همراه معرفت
يکبار به من گفتند آقاي قرائتي شما چرا با تواشيح مخالف هستيد گفتم با تواشيح عربي مخالف هستم براي اينکه قرآن ميگويد «تعلموا ما تقولون» بدانيد چي داريد ميگوئيد اين عربي هايي که ميخوانند من نميفهمم چي چي ميگويند حالا من نميدانم خودشان لابد ميفهمند ولي من نميفهمم «تعلموا ما تقولون» ما وقتي قرآن را خوانديم ترتيل و تجويد بايد ببينيم قرآن چي ميخواهد بگويد بعضيها يک عمري قاري هستند همهاش قرآن ميخوانند اما يک آيهاش معنايش را بلد نيستند ما وقتي ميگويند قرآن بخوان «تعلموا ما تقولون» بدانيم چي چي ميخوانيم چه تواشيح اش چه قرآن اش البته معنايم اين نيست که بپ... قرآن را فارسي بنويسمها! قرآن فارسي هم غلط است... اخيرا يک قرآن هايي هم چاپ شده فارسي سليقههاي شخصي توي آن جاسازي شده به طوري که خيلي مرموزند يعني يک آدمهايي هستند از فارسي سوءاستفاده ميکنند چون وقتي فارسي شد مثل دوغ است، دوغ ديگر آدم نميفهمد هرچه آب قاطي اش شد. بايد معلوم بوشد حتي «تعلموا ما تقولون» ترجمه و قرآن بايد با هم باشد مثل ماشين اسکورت ماشين جلويي برود اين هم پشت سرش برود اگر قرآن را برداريم ديگر اين اسکورته معلوم نيست کجا ميرود روي چه سرعتي ميرود ديگر کنترل نميشود.يک جايي بوديم يک آقايي گفت اين آيه معنايش اينست گفتم از کدام کلمه درآوردي خوب تفسير به راي است برداشت من باسمه تعالي غلط کردي ما برداشت کرديم ما برداشتمان بايد از الفاظ قرآن باشد بگوئيم اين لفظ معنايش اينست اين هم همه کتابهاي لغت هست معلوم است.يک کسي بود اول انقلاب بحمدلله اعدام شد آمده بود بين مارکسيسم و اسلام داشت جمع ميکرد مثلا ميگفت «ان اکرمکم عندالله اتقيکم» گراميترين مردم نزد خداوند آنست که با تقوا باشد ميگفت تقوا يعني انقلابي گفتم کلمه تقوا از کجاي درمي آيد انقلاب. تقوا يعني خودت را از خلاف از گناه حفظ کن انقلاب از کجاي آن در ميآيد حالا تو ميخواهي انقلابي باش، باش ما آياتي داريم که انقلابي باشيد از آيات ديگر انقلابي بودن در ميآيد اما از کلمه تقوا... اين همينطور خودش داشت ميبافت ترجمه قرآن غلط است تنهايي چون ترجمه قرآن اگر قرآن بالاي سرش نباشد اين مثل اش مثل اسکورتي است که ماشين اولي جلوي او نباشد اصلا ديگر ما نميتوانيم حساب کنيم اين اسکورت درست ميرود يا درست نميرود بگويد آقا من اسکورتم ولي ماشين جلويي نيستش خوب اسکورت چي چي هستي ما بايد ماشين جلويي باشد ببينيم تو هماهنگ با او هستي يا نيستي اگر ماشين جلويي را بردارند اين اسکورت نيست.خط کش بايد باشد تا ببينيم خط شما راست است يا کج شاقول ميخواهد تا ببينيم پايه چه جور است به هر حال افراط و تفريط در دعوت داريم که «ادعوا الناس» مردم را به خير دعوت کنيد و لذا گفتهاند موذن بايد خوش صدا باشد چون موذن دارد مردم را به خدا دعوت ميکند «حي علي الصلوة» يعني بشتابيد بيائيد نماز بخوانيد خوب اين آدم بايد صدايش هم خوشش بيايد يک صداي نکرهاي ميگويد بعضيها داريم درموذن هر کس صدايش بهتر است او اذان بگويد «ادعوا الناس» دعوت کنيد مردم را «و بشروا» بشارت بدهيد «و لاتنفروا» مردم را فراري ندهيد «و يسروا» به مردم آسان بگيريد «و لاتوثروا» به مردم سخت نگيريد. يک کسي آمده توي مسجد دارد نگاه نگاهش ميکند چرا به او نگاه ميکني چه قيافهاي است؟! خوب سخت نگير قيافهاش حرام که نيست که دل اش ميخواسته که بلوزش اين رنگي باشد حالا اگر کسي با اين بلوز اين رنگي وارد مسجد شد...مقام معظم رهبري ميگفت مشهد پيش نماز يک مسجدي بودم يک کسي با بلوز رنگارنگ آمد صف اول نشست بعضي از اين پيرمردهاي مشهد آمدند و گفتند پسر! تو خجالت نميکشي با اين بلوز آمدي صف اول برو عقب ميگفت اين را بلندش کردند رفت عقب من آمدم و گفتم آقا پسر شما بيا صف جلو اصلا مگر ميشود يک کسي را بلندش کرد جايش نماز خواند هر که جاي اين پسره نماز بخواند نمازش باطل است اگر يک بچه 2 ساله را 3 ساله را بلندش کرديد رئيس دانشگاه هم جاي اين بچه نماز بخواند نماز رئيس دانشگاه باطل است نميشود کسي را از سر جايش بلند کرد حالا شما حاج خانم هستي حاج خانم باش نميشود کسي را از سرجايش بلند کرد. آقا ايشان مهمه خوب مهمه اين را نبايد بلندش کرد با زبان خوش با زبان خوش بايد چيز کرد... قرآن ميفرمايد اگر ميخواهيد مردم را دعوت کنيد کدش اينست «هو الذي» ببينيد خدا چه جوري دعوت کرده «هو الذي يصلي عليکم يصلي عليکم» خدا بر شما درود ميفرستد «هو الذي يصلي عليکم و الملائکة» ملائکه خدا هم بر شما درود ميفرستند براي چي درود ميفرستند «ليخرجکم» براي اينکه شما را بيرون بياورم از چي «من الظلمات الي النور» شما را از ظلمات بيرون بياورم «من الظلمات الي النور» اين آيه قرآن است
دعوت همراه محبت و رحمت
يعني اگر خواستيد مردم را از ظلمات به نور دعوت کنيد راهش صلوات است از راه درود با درود خدا و فرشتهها درود ميفرستند تا شما را از ظلمات به نور دعوت کنند. دعوت هم... نميشد با فحش و نفرين و... يک بچهاي که بد است مادرش نفرينش ميکند با نفرين بچه ات خوب ميشود؟ باباش ممکن است کتکش بزند با کتک خوب ميشود؟ اصلا اگر با شلاق کسي خوب شده بود رئيس خوبها الاغها بودند چون الاغها بيشتر از همه شلاق ميخورند اگر بنا باشد با شلاق کسي خوب بشود بايد الاغها از همه بهتر باشند چون بيش از هر موجودي الاغ شلاق ميخورد با شلاق بنا نيست خوب بشود کسي با نيش هم بنا نيست خوب بشود حديث داريم اگر در انتقاد زياد انتقاد کنيد طرف لجباز ميشود حديث داريم «ان الافراط في ملامة» ملامتش ميکني.ديشب که گوشت را سوزاندي خوب پا شو تو ديشب گوشت را سوزاندي تجديد شدي پا شو يک چاي بياور تو که تجديد شدهاي پيراهن من را اتو کن تو که تجديد شدهاي اتاق را جارو کن تو که تجديد شدهاي همهاش ميگويد تجديد شدي حديث داريم کسي که سر به سر کسي بگذارد بيش از يک بار انتقاد کند از کسي طرف لجباز ميشود. نه کتک نه نفرين نه فحش توي جبهه يکي فحش داد به معاويه ب...از... لشکر معاويه حضرت امير (عليه السلام) فرمود چرا فحش دادي گفت آقا معاويه گفت معاويه باشد گفت لشکر معاويه گفت فحش ندهيد من ناراحت شدم شما فحش داديد «اني» امير المومنين (عليه السلام) فرمود «اني» بدرستي که من «اکره» کراهت دارم «ان تکون سبابين» من ناراحتم شما سباب باشيد «سباب» باسين يعني کسي که فحش ميدهد چرا فحش ميدهي؟
قرآن داريم ميفرمايد يک کسي هم که بت پرست است فحش ندهيد احساساتش جريحه دار ميشود او هم به خداي شما فحش ميدهد «لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا» فحش ندهيد فحش دادن افراط است نفرين افراط است شلاق افراط است نه افراط نه تفريط از آنطرف هم ول کن هر کاري ميکند بکند اين هم افراط است که حالا مثلا يک کسي را همينطور آزادش بگذاريم هيچ به او تذکر ندهيم موعظه نکنيم ما هم موعظه ميخواهيم که پيشگيري است هم شفاء قرآن ميفرمايد که من هم درمان فرستادهام هم پيشگيري هم درمان هم پيشگيري «جاءکم» يعني آمد سراغ شما چي؟ «موعظة من ربکم و شفاء» آيه قرآن است يعني هم موعظه آمد هم شفاء فرق بين موعظه و شفا چيه؟ موعظه يعني پيشگيري ميکند موعظه ميکني نصيحت ميکني پيشگيري ميکنيم که طرف گناه نکند حالا اگر گناه کرد باز شفاء مريض را ميشود شفا داد گناه هم کرديد توبه اول تقوا که گناه نکند بعد اگر گناه کرد توبه داريم «اذاحدثتم من الناس» اگر ميخواهيد حرف بزنيد براي مردم «فلا تحدثهم بما يفضعهم» يک چيزي نگوييد که اينها جيغ شان بلند شود يک جوري حرف بزنيد که مردم تحمل کنند.يک مداحي ميگفت که روز قيامت يک نفر را که بردند جهنم همه بدنش ميسوخت جز دست و سينهاش گفتند چرا؟ گفت چون اين براي امام حسين (عليه السلام) سينه زده خوب اگر تو همه بدن من را ميسوزاني اين يک دست را ميخواهي چکار کني؟ ببينيد اين مثلا اصلا بنده خدا ميخواهد مردم را به امام حسين (عليه السلام) دعوت کندخوب يعني خوب اگر امام حسين (عليه السلام) لطفي دارد من را ازجهنم نجات بدهد اين چه لطفي است که همه من را بسوزانند فقط دستي که سينه زده... ببينيد حرفهاي چرند و پرند است آي چقدر توي حرفها چرند و پرند هست اين ملاقاتهاي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) 90% آن دروغ است حالا با کم و زيادش کلمه 90 را ميگويم با کم و زيادش) دين ما يک دين شفافي است واجبش معلوم است.بعضيها ميگويند ميخواهيم خودسازي کنيم به يکي گفتم مکه بودم به يک کسي گفتم شما مقلد چه کسي هستيد؟ گفت من تقليد نميکنم اهل سير و سلوک هستم باسمه تعالي غلط کردي سير و سلوک چي چيه؟ تو بنده... خا... خدا هستي بايد ببيني خدا ميگويد چه حرف خدا را هم بايد کسي بفهمد که 60 سال درس خوانده است بايد تقليد کني سير و سلوک چي چيه دکانت را جمع کن. هرچه واجب است انجام بدهيد هرچه حرام است انجام ندهيد باقي اش هم دکان است باقي اش هم دکان است «قد تبين الرشد من الغي» راه رشد و راه غي معلوم است يعني راه حق و باطل قرآن نور است ما توي نور سير و سلوک نداريم سير و سلوک يعني عبد خدا اين را قبول داريم يعني سير و سلوک به دستور مرجع تقليد همين روزهاي که ماه رمضان ميگيريم سير و سلوک است سير و سلوک ما «سير الي الله» همين دستوراتي است که در اسلام گفته عرفان بازي يکي از بازي هاست مثل... مثل باقي بازيها ...
قرآن و عترت، معيار سنجش دين
سير و سلوک ما در قالب «تارک فيکم الثقلين کتاب الله و اهل بيتي». يک جايي نشسته بودم يک کسي وارد شد من ديدم صاحبخانه دويد جلوي او مخلصم قربان شما ما هي گفتيم کيه؟ بعد ديدم که ناخنها کثيف دستها کثيف لباسهايش ژنده بعد آش رشته خورده بود ريخته بود خشک شده بود نشسته بود اصلا دلام به هم زد از اين قيافه گفتم ايشان کيه خيلي... يک گوشه لباسش سوخته بود گفت ايشان دارد سير و سلوک طي ميکند «من الله الي الله من الناس الي الناس من الناس الي الله من الله الي الناس» گفتم من اصلا اين دين تورا قبول ندارم دين ما ميگويد «النظافة من الايمان» دين ما اينست اينقدر پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مواظب عمامهاش بود که گاهي آئينه گيرش نميآمد توي آب خودش را درست ميکرد. يک روز ميخواست عطر بزند عطر نداشت به خانمش حالا حضرت خديجه بود (سلام الله عليها) يا کسي ديگر گفت آقا اين روسري شما بوي عطر نميدهد؟ گفت چرا روسري من هم معطر است روسري خانمش را گرفتتر کرد آنوقت يک خورده روسري خانمش را به سر و صورت ماليد که بوي عطر از روسري به...گفتند امام سجاد (عليه السلام) کجا نماز ميخواند؟ گفت برويد مسجد را بو کنيد آنجايي از مسجد که بوي عطر ميدهد آنجايي است که امام سجاد (عليه السلام)... چون ايشان با عباي عطر زده نماز ميخواند. حديث داريم پيغبر (صلي الله عليه و آله) آن مقداري که پول عطر ميداد بيش از آن مقداري بود که پول غذا ميداد حضرت فرمود اگر نبود که مردم کار مشکل ميشد مسواک را واجب ميکردم حضرت چوب مسواکش پشت گوشش بود مثل نجاري که قلم مداد را ميگذارند اينجا وقتي از دنيا رفت بدنش را برداشتند ديدند زير متکايش چوب مسواک است يک رکعت نماز با مسواک ثوابش 70 برابر ميشود به ما گفتهاند رنگ لباستان يک رنگي باشد که اگر چرک شد معلوم باشد چرک شد رنگ لباس نپوشيد که بگوئيد بابا اين خوب است هر چه هم چرک شد پيدا نيست رنگ لباس چنان روشن باشد که چرکش معلوم باشد برويد بشوريد نه اينکه آنقدر رنگش تار باشد که... آخر ديني که اينقدر روي نظافت و... صدها حديث داريم شما فکر نکنيد شهرداري که الان درست شده يک چيزي است مال دنياي غرب و دنياي شرق هيچي، تمام روايات شهرداري توي روايت هست کشتارگاه گوسفند را کجا بکشيد جاده، مزاحمت بياباني آسفالت جاده نرخ اجناس درختکاري کاري حديث داريم اگر يک درختي را قطع کرديد بايد يک جاي ديگر يک درخت بکاريد که فضاي سبز هميشه باقي بماند يک شاخهاي را ما حق نداريم بشکنيم ديني که اين همه روي... يک کسي داشت توي آب غسل ميکرد حضرت فرمود چه ميکني؟ گفت دارم غسل ميکنم گفت تو حق نداري توي اين آب غسل کني اين آب آشاميدني است «لاتفسد علي الناس مائهم» آب آشاميدني مردم را چرا فاسد ميکني ميخواهي غسل کني آب را بردار برو بيرون غسل کن توي اين آب آشاميدني تو چه حقي داري که غسل ميکني. يک زني را ديدم آمد لب جوي سطل آشغال را ريخت توي نهر آب گفتم خانم چرا همچين کردي؟ گفت توي اين سطل يک خورده نان است من ترسيدم خورده نان از بين برود ريختم توي آب گفتم تو نميداني يک نهر آب را خراب ميکني بخاطر ي خورده نان اصلا توي مسجد من حق دارم سيگار بکشم؟ اين تجاوز به حريم هوايي است تجاوز به حريم هوايي گاهي با اف16 است گاهي با هواپيما است گاهي هم با همين سيگار است هواي تو اتوبوس و هواي تاکسي مال ماست جايي که هوايش مال همه است چه حقي دارند 16 نفر ميآيند سيگار ميکشند تجاوز به حريم هوايي همه ميکنند. خيلي اينها را بايد مراعات کنيم تندرويها در دعوت حرف که ميزنيد يک چيزي بگوئيد که مردم تحمل کنند «اذا حدثتم الناس فلا تحدثهم بما يفضعهم» حديث ميخوانيد يک جوري حديث نخوانيد که مردم برق بگيردشان.دوري از افراط و تفريط به نام دين
بچه بودم يعني شايد پانزده سالام بود رفتم يک يه جايي ديدم که يک کسي ميگويد اگر کسي در نماز بجاي سوره حمد بجاي سوره قل هو الله سورههاي ديگر بخواند به دين ابولهب مرده! اه! اين چه حديثي است بابا واجب که نيست قل هو الله بخوانم من ميتوانم بعد از «ولا الضالين» انا اعطيناک الکوثر بخوانم انا انزلنا بخوانم والعصر بخوانم اسلام به من اجازه داده بعد از قل هو الله هر سورهاي خواستم بخوانم غير از آن چهار تا سورهاي که سجده دارد حالا اگر اسلام به من اجازه داده آنوقت بگويي آقاي قرائتي حالا که در نمازهاي شبانه روزي ات قل هو الله نخواني تو به دين ابولهب مردي اين چه حديثي است؟ امام فرمود اگر يک حديثي شنيديد اينرا با قرآن متر کنيد اگر با قرآن متر نخورد «فلضربو علي الجدار» بزنيد به ديوار اصلا آن کسي که، کسي که حرفي ميزند حرفش طبق قرآن نيست آن کله و کتا... را بزن به ديوار وقتي ميگويد حديث را بزن به ديوار کله آن حديث خوان هم بايد زد به ديوار چون اين حديث تو... خورشيد، ماه دو نيم شد خيلي خوب قرآن قبول دارد ميگويد «... و انشق القمر» آمدند پهلوي پيغمبر (صلي الله عليه و آله)و گفتند اگر تو الان اين ماه را دو تا کردي ما ميفهميم تو پيغمبري.پيغمبر دعا کرد و از خدا خواست ماه دو نيم شد دو نيم شد و به هم چسبيد دو نيم شدن ماه محال نيست اما بعد ميگويد نه نصفش رفت توي يقه از اين آستين آمد بيرون نصفش هم... بابا اين ماه به اين بزرگي توي آستين کوچک کجا جايش است ديگر اين تيکهاش دروغ است اين دومي اش دروغ است خدا رحمت کند شهيد مظلوم بهشتي را ميگفت اگر ميخواهيد اسلام پيش برود خرافات را از اسلام جدا کنيد اسلام پيش ميرود هر کجا که اسلام ايستاده يک خرافات توي آن افتاده هر جا ديديد آب نخورده يک پشه توي آن افتاده پشه آب سالم باشد همه ميخوردند اگر ديديد کسي ليوان آب را پس داد پيداست توي اين آب يک پشه است يا پيداست اين آب دست يک آدم نااهلي است ميگويد آقا اگر ليوان دست تو است من از خير اين آب گذشتم اگر آب آور آدم تميزي باشد و آب هم سالم باشد هيچ تشنهاي آب را رد نميکند هرکجا اسلام پس رفت افراط و تفريط بوده يک خرافاتي... يا بدعت گذاشتهاند بدعت يعني يک چيزي که توي دين نيست آوردن جزو دين يا از اسلام يک تکهاش را نگفتهاند گفته اسلام چيه؟ گفته اسلام اينست گفته اگر اسلام اينست من نميخواهم نماز جماعت ميخواند ربا هم ميخورد ميگويد بارک الله به به به! يک ميليوني 30 تومان يک ميليوني 40 تومان لقمه حرام ولي صف اول هم ميايستد و نماز ميخواند اگر دين اينست من اين مسجد را قبول ندارم هر کجا مردم از اسلام فرار کردهاند يا افراطي ديدهاند يا تفريط.خدايا! ما را در فهم دين و عمل به دين و ابلاغ و تبليغ دين از همه کجيها و از همه افراط و تحريفها، افراط و تفريطها و انحرافها حفظ بفرما.«و السلام عليکم و رحمه الله»