اعتدال در دعوت - [درس هایی از قرآن] : اعتدال در دعوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : اعتدال در دعوت - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتدال در دعوت

«بسم الله الرحمن الرحيم»

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

امسال بحث مان بحث در جستجوي راه مستقيم است «اهدنا الصراط المستقيم» خدايا همه ما را به راه مستقيم هدايت کن جالب اينست که نمي‏گوئيم «اهدني» «اهدني» مي‏گوئيم «اهدنا» در نماز من نيستم ما هستيم «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» نمي‏گوئيم «اسلام علي» «اياک نعبد و اياک نستعين» نمي‏گويم «اياک اعبد واياک استعين» يعني حتي يک نفر هم نماز مي‏خواند بايد نماينده همه باشد به زبان همه حرف بزند اصل در جماعت نماز جماعت است «اهدنا» همه ما را به راه مستقيم هدايت کن. در راه مستقيم يعني راه اعتدال نه تند نه کند روي اين زمينه داريم صحبت مي‏کنيم يکي از راه‌هاي... اينست که مي‏فرمايد که «ادعوا الناس بشروا و لاتنفروا»اگر مي‏خواهيد مردم را به حق دعوت کنيد امر به معروف کنيد معتدل امر به معروف کنيد چه جوري؟ «ادعوا الناس» دعوت کنيد مردم را از راه تشويق با فحش نمي‏شود با چوب و کتک نمي‏شود. پس موضوع بحث در جستجوي، در جستجوي راه مستقيم موضوع راه مستقيم راه اعتدال نه افراط نه تفريط نه تند روي نه کندروي راه ميانه حالا راه ميانه بحث هايي داشتيم قبلا در خنده در گريه خيلي بحث داريم در اين زمينه شايد هم تا آخر ماه رمضان تمام نشود.

تدريج در دعوت ديگران به اسلام‏

دعوت راه مستقيم چگونه؟ گام به گام. اين قرآن 23 سال نازل شد يکي از اشکالاتي که کفار مي‏کردند مي‏گفتند چرا قرآن يک جا نازل نشد «لولا نزل القرآن جمله واحدة» يعني چرا يکمرتبه همه آيات نازل نشد اگر يکمرتبه نازل مي‏شد افراط بود قرآن مي‏فرمايد «کذلک» اصلا آيه آيه ذره ذره اين هفته يک آيه هفته بعد دو آيه هفته بعد 10 تا آيه قطعه قطعه نازل شد «لنثبت به فوادک» براي اينکه قلب ات آماده بشود تثبيت بشود اگر هر چه باران هست يک ساعته بيايد خوب اين فساد دارد باراني ارزش دارد که گاه و بي گاه بيايد به تدريج بيايد. يعني يکمرتبه 364 روز باران نيايد يکمرتبه هم يک روز همه باران بيايد تدريج. قرآن بخوانم قرآن مي‏گويد «في سته ايام» خداوند آسمانها و زمين را در 6 مرحله آفريد و حال آنکه خداوند مي‏تواند بگويد «کن فيکون» در يک لحظه خلق کند آفرينش در چند مرحله خلق شد «في سته ايام» انسان نطفه، علقه، مضغه، انسان در رحم مادر به تدريج رشد مي‏کند حکمت خداوند اقتضا مي‏کند که ما بعد از تولد گام به گام.

حرکت زمين جوري تنظيم شده که يک ذره ذره هوا تاريک شود يکمرتبه اگر هوا تاريک شد همه مي‏افتند توي خيابان اگر يک مرتبه هوا روشن شود همه چشم‏ها کور مي‏شود ديديد گاهي مي‏روند دعا بخوانند چراغها را خاموش مي‏کنند تا چراغها را روشن مي‏کنند همه چشم هايشان اذيت مي‏شود يعني يکمرتبه توي تاريکي برق مي‏آيد چشم را اذيت مي‏کند يکمرتبه توي تاريکي روشن بشود يکمرتبه توي روشنايي تاريک بشود حرکت زمين جوري طراحي شده «قدرناه تقديرا» يعني جوري برنامه ريزي کرده‏ايم که تدريج در رشد گياهان تدريج در آموزش و پرورش تدريج در آفرينش زمين و آسمان تدريج در تعليم و تربيت تدريج در نزول باران... کار بايد گام به گام و تدريج باشد به ما گفته‏اند بچه هايتان را به تدريج... دين آشنا کنيد. يک خانم يک دختري با او بود دختره خيلي بدحجاب بود دختر کوچولو بود هشت سال اش بود مثلا يک نفري گفت آقاجان دخترت را اينطوري مي‏آوري توي خيابان غلط است گفت هنوز 9 سالش نشده من 9 سالش بشود مي‏گويم حجاب داشته باشد گفت بابا مي‏شود دخترت را همينطور ترياکي اش کني؟ بگو سر 9 سال مي‏گويم نکش وقتي دختر معتاد شد به ترياک يک مرتبه سر 9 سال نمي‏شود گفت ترياک نکش تو اگر مي‏خواهي دخترت ترياکي نشود بايد از اول نگذاري دودي بشود نمي‏شود گفت حالا بگذار فعلا ترياکي بشود سر 9 سال مي‏گويم به راست راست به چپ چپ ترياک نکش! او هم فوري نمي‏کشد يک کسي که عادت کرد به دروغ يکمرتبه... يک ماشيني که تند مي‏رود يکمرتبه نمي‏تواند ترمز کند که.

تدريج در تربيت فرزند

اشتباه مي‏کنند زنهايي که مي‏گويند چون دخترم به سن تکليف نرسيده حالا بگذار آزاد باشد اين اگر آزاد شد سر 9 سال يکمرتبه نمي‏شود... بايد يک جوري گام به گام البته نبايد هم فشار آورد در حفظ قرآن هم همينطور است بعضي بچه‏هاي تيزهوش طوري نيست قرآن حفظ کنند چون استعداد و هوشش بالاست حالا ما روي آن حرف نمي‏زنيم اما عموم بچه‏ها يعني بچه‏هاي عادي خواسته باشيم قبل از... اينها را وادار به حفظ قرآن کنيم اين توي آيه و حديث نيامده نه توي قرآن آمده و نه توي حديث آمده که بچه ات را در اين سن وادار کن همه قرآن را بله حالا يک کسي يک خانواده‏اي تيز هوش است خوب حالا او استثناست و ما اين افراد استثنايي را نبايد الگو قرار بدهيم به اسم ديدنيها اين افراط و تفريط عرض کردم در دعوت. يک کسي که... ببينيد قرآن وقتي که شراب... قرآن وقتي مي‏خواست شراب را حرام کند همينطور در يک سراشيبي آرامي قرآن شراب را حرام کرد اول فرمود که از انگور دو تاچيز درست مي‏کنند «تتخدون» مي‏گيريد اتخاذ يعني مي‏گيريد «تتخذون منه» از انگور «تتخدون منه سکرا» وسيله مستي «و رزقا حسنا» يک رزق حسن از... از انگور هم شراب مي‏سازيد هم يک رزق خوب اينکه مي‏گويد «ورزقا حسنا» معلوم مي‏شود آن شراب خوب نيست ببينيد من مي‏آيم خانه شما مي‏گويم چند تا برادر داريد مي‏گويي اين آقازاده... اين برادرم است يک برادر خوب هم دارم اينکه مي‏گويد يک برادر خوب هم دارم يعني اينکه اينجا نشسته... مي‏گويد از انگور شراب مي‏سازيد... چيز مي‏سازيم شراب مي‏سازيم يک رزق خوب هم مي‏سازيم يعني فقط گوشه زد که آن شراب خوب نيست بعد فرمود: «فيهما منافع للناس» در شراب و قمار «فيهما منافع للناس» يک منافعي دارد بالاخره شراب خيلي منافع دارد آن کسي که انگور مي‏کارد آن کسي که شراب را مي‏سازد کارخانه‏هاي شراب سازي کارگرها کارخانه‏هاي بطري سازي کارخانه‏هاي کارتن سازي کاميون هايي که شراب را حمل و نقل مي‏کند مغازه هايي که شراب مي‏فروشند آنهايي که شراب را صرف مي‏کنند بالاخره خريدار فروشار، فروشنده دلال آنهايي که ماليات شراب مي‏گيرند بطري ساز کارتن ساز کاميون بر اينها، همه اينها... مي‏گويد منافعي دارد خيلي‏ها نان مي‏خورند توي شراب اما «و اثمهما اکبر» اثم با (ث) سه نقطه ضررش بيشتر است پس اول اشاره کرد بعد گفت... بعد فرمود که «لاتقربوا الصلاة و انتم سکاري» وقتي شما مست هستيد نماز نخوانيد «حتي تعلموا، حتي تعلموا ما تقولون» تا بدانيد ما تقوا «تعلموا ما تقولون» وقتي مست هستيد نماز نخوانيد «لاتقربوا الصلوة» نزديک نماز نشويد در حالي که شما مست هستيد «و انتم سکاري» وقتي مست هستيد «حتي تعلموا ما تقولون» تا بدانيد چي چي مي‏گوييد.

عبادت همراه معرفت‏

يکبار به من گفتند آقاي قرائتي شما چرا با تواشيح مخالف هستيد گفتم با تواشيح عربي مخالف هستم براي اينکه قرآن مي‏گويد «تعلموا ما تقولون» بدانيد چي داريد مي‏گوئيد اين عربي هايي که مي‏خوانند من نمي‏فهمم چي چي مي‏گويند حالا من نمي‏دانم خودشان لابد مي‏فهمند ولي من نمي‏فهمم «تعلموا ما تقولون» ما وقتي قرآن را خوانديم ترتيل و تجويد بايد ببينيم قرآن چي مي‏خواهد بگويد بعضي‏ها يک عمري قاري هستند همه‏اش قرآن مي‏خوانند اما يک آيه‏اش معنايش را بلد نيستند ما وقتي مي‏گويند قرآن بخوان «تعلموا ما تقولون» بدانيم چي چي مي‏خوانيم چه تواشيح اش چه قرآن اش البته معنايم اين نيست که بپ... قرآن را فارسي بنويسم‏ها! قرآن فارسي هم غلط است... اخيرا يک قرآن هايي هم چاپ شده فارسي سليقه‏هاي شخصي توي آن جاسازي شده به طوري که خيلي مرموزند يعني يک آدمهايي هستند از فارسي سوءاستفاده مي‏کنند چون وقتي فارسي شد مثل دوغ است، دوغ ديگر آدم نمي‏فهمد هرچه آب قاطي اش شد. بايد معلوم بوشد حتي «تعلموا ما تقولون» ترجمه و قرآن بايد با هم باشد مثل ماشين اسکورت ماشين جلويي برود اين هم پشت سرش برود اگر قرآن را برداريم ديگر اين اسکورته معلوم نيست کجا مي‏رود روي چه سرعتي مي‏رود ديگر کنترل نمي‏شود.

يک جايي بوديم يک آقايي گفت اين آيه معنايش اينست گفتم از کدام کلمه درآوردي خوب تفسير به راي است برداشت من باسمه تعالي غلط کردي ما برداشت کرديم ما برداشتمان بايد از الفاظ قرآن باشد بگوئيم اين لفظ معنايش اينست اين هم همه کتابهاي لغت هست معلوم است.

يک کسي بود اول انقلاب بحمدلله اعدام شد آمده بود بين مارکسيسم و اسلام داشت جمع مي‏کرد مثلا مي‏گفت «ان اکرمکم عندالله اتقيکم» گرامي‏ترين مردم نزد خداوند آنست که با تقوا باشد مي‏گفت تقوا يعني انقلابي گفتم کلمه تقوا از کجاي درمي آيد انقلاب. تقوا يعني خودت را از خلاف از گناه حفظ کن انقلاب از کجاي آن در مي‏آيد حالا تو مي‏خواهي انقلابي باش، باش ما آياتي داريم که انقلابي باشيد از آيات ديگر انقلابي بودن در مي‏آيد اما از کلمه تقوا... اين همينطور خودش داشت مي‏بافت ترجمه قرآن غلط است تنهايي چون ترجمه قرآن اگر قرآن بالاي سرش نباشد اين مثل اش مثل اسکورتي است که ماشين اولي جلوي او نباشد اصلا ديگر ما نمي‏توانيم حساب کنيم اين اسکورت درست مي‏رود يا درست نمي‏رود بگويد آقا من اسکورتم ولي ماشين جلويي نيستش خوب اسکورت چي چي هستي ما بايد ماشين جلويي باشد ببينيم تو هماهنگ با او هستي يا نيستي اگر ماشين جلويي را بردارند اين اسکورت نيست.

خط کش بايد باشد تا ببينيم خط شما راست است يا کج شاقول مي‏خواهد تا ببينيم پايه چه جور است به هر حال افراط و تفريط در دعوت داريم که «ادعوا الناس» مردم را به خير دعوت کنيد و لذا گفته‏اند موذن بايد خوش صدا باشد چون موذن دارد مردم را به خدا دعوت مي‏کند «حي علي الصلوة» يعني بشتابيد بيائيد نماز بخوانيد خوب اين آدم بايد صدايش هم خوشش بيايد يک صداي نکره‏اي مي‏گويد بعضي‏ها داريم درموذن هر کس صدايش بهتر است او اذان بگويد «ادعوا الناس» دعوت کنيد مردم را «و بشروا» بشارت بدهيد «و لاتنفروا» مردم را فراري ندهيد «و يسروا» به مردم آسان بگيريد «و لاتوثروا» به مردم سخت نگيريد. يک کسي آمده توي مسجد دارد نگاه نگاهش مي‏کند چرا به او نگاه مي‏کني چه قيافه‏اي است؟! خوب سخت نگير قيافه‏اش حرام که نيست که دل اش مي‏خواسته که بلوزش اين رنگي باشد حالا اگر کسي با اين بلوز اين رنگي وارد مسجد شد...

مقام معظم رهبري مي‏گفت مشهد پيش نماز يک مسجدي بودم يک کسي با بلوز رنگارنگ آمد صف اول نشست بعضي از اين پيرمردهاي مشهد آمدند و گفتند پسر! تو خجالت نمي‏کشي با اين بلوز آمدي صف اول برو عقب مي‏گفت اين را بلندش کردند رفت عقب من آمدم و گفتم آقا پسر شما بيا صف جلو اصلا مگر مي‏شود يک کسي را بلندش کرد جايش نماز خواند هر که جاي اين پسره نماز بخواند نمازش باطل است اگر يک بچه 2 ساله را 3 ساله را بلندش کرديد رئيس دانشگاه هم جاي اين بچه نماز بخواند نماز رئيس دانشگاه باطل است نمي‏شود کسي را از سر جايش بلند کرد حالا شما حاج خانم هستي حاج خانم باش نمي‏شود کسي را از سرجايش بلند کرد. آقا ايشان مهمه خوب مهمه اين را نبايد بلندش کرد با زبان خوش با زبان خوش بايد چيز کرد... قرآن مي‏فرمايد اگر مي‏خواهيد مردم را دعوت کنيد کدش اينست «هو الذي» ببينيد خدا چه جوري دعوت کرده «هو الذي يصلي عليکم يصلي عليکم» خدا بر شما درود مي‏فرستد «هو الذي يصلي عليکم و الملائکة» ملائکه خدا هم بر شما درود مي‏فرستند براي چي درود مي‏فرستند «ليخرجکم» براي اينکه شما را بيرون بياورم از چي «من الظلمات الي النور» شما را از ظلمات بيرون بياورم «من الظلمات الي النور» اين آيه قرآن است

دعوت همراه محبت و رحمت‏

يعني اگر خواستيد مردم را از ظلمات به نور دعوت کنيد راهش صلوات است از راه درود با درود خدا و فرشته‏ها درود مي‏فرستند تا شما را از ظلمات به نور دعوت کنند. دعوت هم... نمي‏شد با فحش و نفرين و... يک بچه‏اي که بد است مادرش نفرينش مي‏کند با نفرين بچه ات خوب مي‏شود؟ باباش ممکن است کتکش بزند با کتک خوب مي‏شود؟ اصلا اگر با شلاق کسي خوب شده بود رئيس خوبها الاغ‌ها بودند چون الاغ‌ها بيشتر از همه شلاق مي‏خورند اگر بنا باشد با شلاق کسي خوب بشود بايد الاغ‌ها از همه بهتر باشند چون بيش از هر موجودي الاغ شلاق مي‏خورد با شلاق بنا نيست خوب بشود کسي با نيش هم بنا نيست خوب بشود حديث داريم اگر در انتقاد زياد انتقاد کنيد طرف لجباز مي‏شود حديث داريم «ان الافراط في ملامة» ملامتش مي‏کني.

ديشب که گوشت را سوزاندي خوب پا شو تو ديشب گوشت را سوزاندي تجديد شدي پا شو يک چاي بياور تو که تجديد شده‏اي پيراهن من را اتو کن تو که تجديد شده‏اي اتاق را جارو کن تو که تجديد شده‏اي همه‏اش مي‏گويد تجديد شدي حديث داريم کسي که سر به سر کسي بگذارد بيش از يک بار انتقاد کند از کسي طرف لجباز مي‏شود. نه کتک نه نفرين نه فحش توي جبهه يکي فحش داد به معاويه ب...از... لشکر معاويه حضرت امير (عليه السلام) فرمود چرا فحش دادي گفت آقا معاويه گفت معاويه باشد گفت لشکر معاويه گفت فحش ندهيد من ناراحت شدم شما فحش داديد «اني» امير المومنين (عليه السلام) فرمود «اني» بدرستي که من «اکره» کراهت دارم «ان تکون سبابين» من ناراحتم شما سباب باشيد «سباب» باسين يعني کسي که فحش مي‏دهد چرا فحش مي‏دهي؟

قرآن داريم مي‏فرمايد يک کسي هم که بت پرست است فحش ندهيد احساساتش جريحه دار مي‏شود او هم به خداي شما فحش مي‏دهد «لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا» فحش ندهيد فحش دادن افراط است نفرين افراط است شلاق افراط است نه افراط نه تفريط از آنطرف هم ول کن هر کاري مي‏کند بکند اين هم افراط است که حالا مثلا يک کسي را همينطور آزادش بگذاريم هيچ به او تذکر ندهيم موعظه نکنيم ما هم موعظه مي‏خواهيم که پيشگيري است هم شفاء قرآن مي‏فرمايد که من هم درمان فرستاده‏ام هم پيشگيري هم درمان هم پيشگيري «جاءکم» يعني آمد سراغ شما چي؟ «موعظة من ربکم و شفاء» آيه قرآن است يعني هم موعظه آمد هم شفاء فرق بين موعظه و شفا چيه؟ موعظه يعني پيشگيري مي‏کند موعظه مي‏کني نصيحت مي‏کني پيشگيري مي‏کنيم که طرف گناه نکند حالا اگر گناه کرد باز شفاء مريض را مي‏شود شفا داد گناه هم کرديد توبه اول تقوا که گناه نکند بعد اگر گناه کرد توبه داريم «اذاحدثتم من الناس» اگر مي‏خواهيد حرف بزنيد براي مردم «فلا تحدثهم بما يفضعهم» يک چيزي نگوييد که اينها جيغ شان بلند شود يک جوري حرف بزنيد که مردم تحمل کنند.

يک مداحي مي‏گفت که روز قيامت يک نفر را که بردند جهنم همه بدنش مي‏سوخت جز دست و سينه‏اش گفتند چرا؟ گفت چون اين براي امام حسين (عليه السلام) سينه زده خوب اگر تو همه بدن من را مي‏سوزاني اين يک دست را مي‏خواهي چکار کني؟ ببينيد اين مثلا اصلا بنده خدا مي‏خواهد مردم را به امام حسين (عليه السلام) دعوت کندخوب يعني خوب اگر امام حسين (عليه السلام) لطفي دارد من را ازجهنم نجات بدهد اين چه لطفي است که همه من را بسوزانند فقط دستي که سينه زده... ببينيد حرف‌هاي چرند و پرند است آي چقدر توي حرفها چرند و پرند هست اين ملاقاتهاي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) 90% آن دروغ است حالا با کم و زيادش کلمه 90 را مي‏گويم با کم و زيادش) دين ما يک دين شفافي است واجبش معلوم است.

بعضي‏ها مي‏گويند مي‏خواهيم خودسازي کنيم به يکي گفتم مکه بودم به يک کسي گفتم شما مقلد چه کسي هستيد؟ گفت من تقليد نمي‏کنم اهل سير و سلوک هستم باسمه تعالي غلط کردي سير و سلوک چي چيه؟ تو بنده... خا... خدا هستي بايد ببيني خدا مي‏گويد چه حرف خدا را هم بايد کسي بفهمد که 60 سال درس خوانده است بايد تقليد کني سير و سلوک چي چيه دکانت را جمع کن. هرچه واجب است انجام بدهيد هرچه حرام است انجام ندهيد باقي اش هم دکان است باقي اش هم دکان است «قد تبين الرشد من الغي» راه رشد و راه غي معلوم است يعني راه حق و باطل قرآن نور است ما توي نور سير و سلوک نداريم سير و سلوک يعني عبد خدا اين را قبول داريم يعني سير و سلوک به دستور مرجع تقليد همين روزه‏اي که ماه رمضان مي‏گيريم سير و سلوک است سير و سلوک ما «سير الي الله» همين دستوراتي است که در اسلام گفته عرفان بازي يکي از بازي هاست مثل... مثل باقي باز‌ي‌ها ...

قرآن و عترت، معيار سنجش دين‏

سير و سلوک ما در قالب «تارک فيکم الثقلين کتاب الله و اهل بيتي». يک جايي نشسته بودم يک کسي وارد شد من ديدم صاحبخانه دويد جلوي او مخلصم قربان شما ما هي گفتيم کيه؟ بعد ديدم که ناخنها کثيف دستها کثيف لباسهايش ژنده بعد آش رشته خورده بود ريخته بود خشک شده بود نشسته بود اصلا دلام به هم زد از اين قيافه گفتم ايشان کيه خيلي... يک گوشه لباسش سوخته بود گفت ايشان دارد سير و سلوک طي مي‏کند «من الله الي الله من الناس الي الناس من الناس الي الله من الله الي الناس» گفتم من اصلا اين دين تورا قبول ندارم دين ما مي‏گويد «النظافة من الايمان» دين ما اينست اينقدر پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مواظب عمامه‏اش بود که گاهي آئينه گيرش نمي‏آمد توي آب خودش را درست مي‏کرد. يک روز مي‏خواست عطر بزند عطر نداشت به خانمش حالا حضرت خديجه بود (سلام الله عليها) يا کسي ديگر گفت آقا اين روسري شما بوي عطر نمي‏دهد؟ گفت چرا روسري من هم معطر است روسري خانمش را گرفت‏تر کرد آنوقت يک خورده روسري خانمش را به سر و صورت ماليد که بوي عطر از روسري به...

گفتند امام سجاد (عليه السلام) کجا نماز مي‏خواند؟ گفت برويد مسجد را بو کنيد آنجايي از مسجد که بوي عطر مي‏دهد آنجايي است که امام سجاد (عليه السلام)... چون ايشان با عباي عطر زده نماز مي‏خواند. حديث داريم پيغبر (صلي الله عليه و آله) آن مقداري که پول عطر مي‏داد بيش از آن مقداري بود که پول غذا مي‏داد حضرت فرمود اگر نبود که مردم کار مشکل مي‏شد مسواک را واجب مي‏کردم حضرت چوب مسواکش پشت گوشش بود مثل نجاري که قلم مداد را مي‏گذارند اينجا وقتي از دنيا رفت بدنش را برداشتند ديدند زير متکايش چوب مسواک است يک رکعت نماز با مسواک ثوابش 70 برابر مي‏شود به ما گفته‏اند رنگ لباستان يک رنگي باشد که اگر چرک شد معلوم باشد چرک شد رنگ لباس نپوشيد که بگوئيد بابا اين خوب است هر چه هم چرک شد پيدا نيست رنگ لباس چنان روشن باشد که چرکش معلوم باشد برويد بشوريد نه اينکه آنقدر رنگش تار باشد که... آخر ديني که اينقدر روي نظافت و... صدها حديث داريم شما فکر نکنيد شهرداري که الان درست شده يک چيزي است مال دنياي غرب و دنياي شرق هيچي، تمام روايات شهرداري توي روايت هست کشتارگاه گوسفند را کجا بکشيد جاده، مزاحمت بياباني آسفالت جاده نرخ اجناس درختکاري کاري حديث داريم اگر يک درختي را قطع کرديد بايد يک جاي ديگر يک درخت بکاريد که فضاي سبز هميشه باقي بماند يک شاخه‏اي را ما حق نداريم بشکنيم ديني که اين همه روي... يک کسي داشت توي آب غسل مي‏کرد حضرت فرمود چه مي‏کني؟ گفت دارم غسل مي‏کنم گفت تو حق نداري توي اين آب غسل کني اين آب آشاميدني است «لاتفسد علي الناس مائهم» آب آشاميدني مردم را چرا فاسد مي‏کني مي‏خواهي غسل کني آب را بردار برو بيرون غسل کن توي اين آب آشاميدني تو چه حقي داري که غسل مي‏کني. يک زني را ديدم آمد لب جوي سطل آشغال را ريخت توي نهر آب گفتم خانم چرا همچين کردي؟ گفت توي اين سطل يک خورده نان است من ترسيدم خورده نان از بين برود ريختم توي آب گفتم تو نمي‏داني يک نهر آب را خراب مي‏کني بخاطر ي خورده نان اصلا توي مسجد من حق دارم سيگار بکشم؟ اين تجاوز به حريم هوايي است تجاوز به حريم هوايي گاهي با اف‏16 است گاهي با هواپيما است گاهي هم با همين سيگار است هواي تو اتوبوس و هواي تاکسي مال ماست جايي که هوايش مال همه است چه حقي دارند 16 نفر مي‏آيند سيگار مي‏کشند تجاوز به حريم هوايي همه مي‏کنند. خيلي اينها را بايد مراعات کنيم تندرويها در دعوت حرف که مي‏زنيد يک چيزي بگوئيد که مردم تحمل کنند «اذا حدثتم الناس فلا تحدثهم بما يفضعهم» حديث مي‏خوانيد يک جوري حديث نخوانيد که مردم برق بگيردشان.

دوري از افراط و تفريط به نام دين

بچه بودم يعني شايد پانزده سالام بود رفتم يک يه جايي ديدم که يک کسي مي‏گويد اگر کسي در نماز بجاي سوره حمد بجاي سوره قل هو الله سوره‏هاي ديگر بخواند به دين ابولهب مرده! اه! اين چه حديثي است بابا واجب که نيست قل هو الله بخوانم من مي‏توانم بعد از «ولا الضالين» انا اعطيناک الکوثر بخوانم انا انزلنا بخوانم والعصر بخوانم اسلام به من اجازه داده بعد از قل هو الله هر سوره‏اي خواستم بخوانم غير از آن چهار تا سوره‏اي که سجده دارد حالا اگر اسلام به من اجازه داده آنوقت بگويي آقاي قرائتي حالا که در نمازهاي شبانه روزي ات قل هو الله نخواني تو به دين ابولهب مردي اين چه حديثي است؟ امام فرمود اگر يک حديثي شنيديد اينرا با قرآن متر کنيد اگر با قرآن متر نخورد «فلضربو علي الجدار» بزنيد به ديوار اصلا آن کسي که، کسي که حرفي مي‏زند حرفش طبق قرآن نيست آن کله و کتا... را بزن به ديوار وقتي مي‏گويد حديث را بزن به ديوار کله آن حديث خوان هم بايد زد به ديوار چون اين حديث تو... خورشيد، ماه دو نيم شد خيلي خوب قرآن قبول دارد مي‏گويد «... و انشق القمر» آمدند پهلوي پيغمبر (صلي الله عليه و آله)و گفتند اگر تو الان اين ماه را دو تا کردي ما مي‏فهميم تو پيغمبري.

پيغمبر دعا کرد و از خدا خواست ماه دو نيم شد دو نيم شد و به هم چسبيد دو نيم شدن ماه محال نيست اما بعد مي‏گويد نه نصفش رفت توي يقه از اين آستين آمد بيرون نصفش هم... بابا اين ماه به اين بزرگي توي آستين کوچک کجا جايش است ديگر اين تيکه‏اش دروغ است اين دومي اش دروغ است خدا رحمت کند شهيد مظلوم بهشتي را مي‏گفت اگر مي‏خواهيد اسلام پيش برود خرافات را از اسلام جدا کنيد اسلام پيش مي‏رود هر کجا که اسلام ايستاده يک خرافات توي آن افتاده هر جا ديديد آب نخورده يک پشه توي آن افتاده پشه آب سالم باشد همه مي‏خوردند اگر ديديد کسي ليوان آب را پس داد پيداست توي اين آب يک پشه است يا پيداست اين آب دست يک آدم نااهلي است مي‏گويد آقا اگر ليوان دست تو است من از خير اين آب گذشتم اگر آب آور آدم تميزي باشد و آب هم سالم باشد هيچ تشنه‏اي آب را رد نمي‏کند هرکجا اسلام پس رفت افراط و تفريط بوده يک خرافاتي... يا بدعت گذاشته‏اند بدعت يعني يک چيزي که توي دين نيست آوردن جزو دين يا از اسلام يک تکه‏اش را نگفته‏اند گفته اسلام چيه؟ گفته اسلام اينست گفته اگر اسلام اينست من نمي‏خواهم نماز جماعت مي‏خواند ربا هم مي‏خورد مي‏گويد بارک الله به به به! يک ميليوني 30 تومان يک ميليوني 40 تومان لقمه حرام ولي صف اول هم مي‏ايستد و نماز مي‏خواند اگر دين اينست من اين مسجد را قبول ندارم هر کجا مردم از اسلام فرار کرده‏اند يا افراطي ديده‏اند يا تفريط.

خدايا! ما را در فهم دين و عمل به دين و ابلاغ و تبليغ دين از همه کجي‏ها و از همه افراط و تحريف‌ها، افراط و تفريط‌ها و انحراف‌ها حفظ بفرما.

«و السلام عليکم و رحمه الله‏»

/ 1