خدمت به مردم -7 - [درس هایی از قرآن] : خدمت به مردم (7) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : خدمت به مردم (7) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدمت به مردم -7

«بسم الله الرحمن الرحيم»

الهي انطقني بالهدي‏ و الهمني التقوي‏

سلام عليکم و رحمة الله بحث ما جلساتيست راجع به خدمت به مردم است در اين جلسه اين کارگشايي را که مي‏خواهيم بگوئيم موضوع: خدمت به مردم و کارگشايي حالا خصوصياتي است که مي‏خواهم خدمتتان عرض کنم يکي کيفيت آن چگونه، چقدر کار، چه زمان، با چه هدف، در چه حال جلسات قبل اصل کمک به مردم را گفتيم در اين جلسه اين بندهايش مي‏خواهيم، مي‏خواهيم بندکشي کنيم گچ بري هايش را مي‏خواهيم بگوئيم سفت کاري هايش قبلا گفته شده اما چگونه.

چگونه به ديگران خدمت کنيم؟

قبل از درخواست نگذاريم بيايند به ما بگويند حتي توي خانه مثلا نگوئيم نگذاريم خانم بگويد پول بده اگر داريم بهش بدهيم البته اگر هم نداريم طوري نيست. پسرمان وقتي بزرگ شد نگذاريم بگويد که بابا مي‏خواهم بروم حمام پول بده شايد خجالت بکشد همينطور يک خورده پول بهش بدهيد مادر را نگذاريم به ما بگويد چون مادر خجالت مي‏کشد به پسرش بگويد پول بده پسر خجالت نمي‏کشد اما پدر و مادر خجالت مي‏کشد ما 350 تا اعوذ داريم يعني پناه مي‏برم به خدا از اين عيب توي کامپيوتر است يکي از اين اعوذ اين است که امام مي‏گويد خدايا پناه مي‏برم که پير بشوم نيازم به بچه‏ام باشد پول خواسته باشم و خجالت بکشم به بچه‏ام بگويم پول بده پيداست يک مشکلي است که در دعا مي‏گويد «اعوذ بک» پناه مي‏برم از اينکه روزگارم به همچين روزي برسد. بنابراين حديثي بخوانم قال النبي: پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله) فرمود: «لايکلف المومن اخاه الطلب اليه» يک کاري نکنيد که مردم بيايند به شما بگويند بده «اذا علم حاجة» يک وقت نمي‏داني بايد مردم بگويند که شما بداني اما وقتي که مي‏داني نگذار او به زبان بگويد کاري نکن که مردم بگويند اين يک اصلي است که بايد مراعات کنيم کمک به مردم قبل از درخواست اگر مردم طومار نوشتند و شما يک جاده‏اي را آسفالت کردي آبي، برقي، تلفن، با طومار، با راهپيمايي، با تحصن با اعتصاب اگر گذاشتيم کار به اينجا برسد اين خيلي ارزش ندارد.

طلبه‏ها هم همينطورند طلبه‏ها هم نبايد صبر کنند محرم بشود، ماه رمضان بشود بروند تبليغ هر وقت که چهار نفر را ديد برايشان برايشان يک حديث بخواند حالا چه محرم باشد چه نباشد چه جلسه رسمي باشد چه نباشد چه دعوت بکنند چه دعوت نکنند يک خورده قيد و بندها را برداريم که يک خورده راحتتر بتوانيم ارتباطات برقرار کنيم گاهي وقتها مي‏گوئيم مثلا مي‏گوئيم آقا پاشو يک حديث بخوان مي‏گويد کسي از ما دعوت نکرده خوب دعوت نکند نشستند چهار نفرند منتهي بگو آقا من مي‏خواهم يک خاطره برايتان بگويم، يک حديث مي‏خواهم برايتان بگويم بيکار نشستيد من اين آيه را برايتان معنا کنم منتهي خيلي فشرده در حد يک دقيقه دو دقيقه نگذاريم مردم استمداد کنند خوب اين يکي ديگر چگونه؟ پس چگونه يک قبل از سوال قبل از درخواست يک، ديگر چگونه بدون منت، بدون منت نه منت بعد از منت نگذارد ببخشيد بدون خفت من اينجا خفت نوشتم من خواندم بدون خفت يعني با کرامت پول بدهيد با کرامت کار بکنيد تحقير نکنيد.

خدمت، بدون خفت و تحقير

«من قضي‏ حاجة المومن من غير اسْتخاف» اگر به مردم کمک کردي بدون اينکه مردم را سبک کني سبکشان «فقد اسکن الفردوس» فردوس که از بهترين مرا... آخر بهشت هم درجه بندي دارد همينطور که عَ... «ان اکرمکم عندالله اتقکم»، «اتقي» داريم «متقي» هم داريم «اتقي‏» هم داريم سلسله مراتب در مسائل معنوي هم هست. اصلا کاري که ما مي‏کنيم سه رقم قبول مي‏شود يک قبول عادي داريم که مي‏گوئيم: «يتقبل الله من المتقين» به هم مي‏گوئيم «تقبل الله» يعني رو... به هم فارسي مي‏گوئيم قبول باشد خوب اين يک قبول عادي است. يک قبول نيکو داريم که در قرآن مي‏گويد که: «بقبولٍ حسنٍ» يک قبول داريم قبول احسن است که در دعا داريم «احسن قبولک». اين هم همينطوره يکوقت مومنه از مومن قبول مي‏شود از افراد اولياء قبول عالي مي‏شود از آن قبول درجه يک‏ها قبول درجه يک مي‏شود مثل استقبال هايي که در فرودگاه مي‏شود وزير اگر آمد وزير مي‏رود استقبالش نخست وزير اگر آمد معاون اول مي‏رود استقبالش رئيس جمهور آمد رئيس جمهور مي‏رود استقبالش.

(جان کندن هم همينطور است آدمهاي عادي که مي‏ميرند فرشته‏هاي معمولي مي‏روند جانشان را مي‏گيرند درجه يک‏ها که مي‏ميرند عزرائيل مي‏رود جانشان را مي‏گيرد اولياء خدا را خدا جانشان را مي‏گيرد و لذا توي قرآن داريم سه نفر جان مي‏گيرند يک آيه داريم که «توفته رسلنا» فرشته‏ها جانشان را مي‏گيرند يک آيه داريم «يتوفون ملک الموت» عزرائيل، ملک الموت جانشان را مي‏گيرد يک آيه داريم تَوَ... «يتوفي‏ الانفس» «الله يتوفي‏ الانفس» در تفاسير اينرا دو جور معنا کردند يک جور معنا کردند فرشته جان را مي‏گيرد مي‏دهد به رئيسشان، رئيسشان مي‏دهد به خدا يعني اين رقميه يک جور هم اينطور معنا کردند آدمهاي عادي فرشته‏هاي معمولي آدم‏هاي برجسته فرشته برجسته درجه يک‏ها را خود خدا دو جور معنا کردند يا به هم تحويل مي‏دهند يا... علي اي حال هرچه کمک که مي‏کني با کرامت باشد.

يک رسمي از قديم بوده هنوز هم هست که به واعظ که پول مي‏دادند پول امام حسين (عليه السلام) را چون مي‏گفتند اين پول امام حسين (عليه السلام) پول اسفناج و نان و لپه نيست مال امام حسين (عليه السلام) است چون مال امام حسين (عليه السلام) است توي پاکت مي‏گذاشت يعني پول آقا را توي پاکت مي‏دهند مي‏گويند اين يا حسين (عليه السلام) گفته اسفناج که نگفته يا حسين (عليه السلام) گفته رسم خوبيه البته بديش اينست که آدم نمي‏داند چقدر توي آن است اين دغدغه آدم دارد تا بعد برود بفهمد اين يک خورده اضطرا... استرس دارد براي آن کسي که مي‏گيرد ولي غير از اين استرسش البته زماني که به ما مي‏دادند حالا که به ما هيچي نمي‏دهند بله... عرض کنم به حضور جنابعالي که حالا ندهند طوري نيست گاهي هم مي‏گويند شير نفت توي جيب آخوندهاست حالا اين هم... بله. الان هم که حکومت دست آخوندهاست از يک چند تا آخوند که بگذريم که وضعشان خوب است به خاطر اينکه يک شغل اداري دارند طلبه‏هاي، بدنه طلبه‏ها گرسنگي مي‏خورند يعني الان بالاترين حقوق حوزه علميه قم 55 هزار تومان است باسوادترين طلبه‏هاي حوزه علميه قم 55 هزار تومان حقوقش است حالا اگر کسي دستش به... حالا قاضي شد دادستان شد، واعظ شد، نويسنده شد حالا اينها ديگر حالا توي 10 هزار تا طلبه 10 تا، 50 تا اينطور مي‏شوند) به هر حال پولي که مي‏دهيد با کرامت بدهيد هديه‏اي که مي‏دهيد... الان اين خانم‏ها يا برادرهايي که کادو مي‏برند اينرا مثلا کادوپيچي مي‏کنند اين يک ارزشيه. اگر خدمت مي‏کنيد با کرامت باشد.

خدمت، با تسريع نه تأخير

عجله کنيد، عجله کنيد ميهمان مي‏آيد سريع چيزيش بدهيد من يک جا رفتم خانه يک بزرگواري حالا اسمش را نگوئيم مي‏شناسندش مردم تا ساعت 11 شب نشستيم هيچي نياوردند بخوريم گفتيم بابا آخر ما ميهمان شما نيستيم؟ اين آقا که رفت بيرون من يک ماژيک پيدا کردم که چهارپايه گذاشتم به ديوار خانه آقا نوشتم برنامه پذيرايي خانه آقا:

1-صبحش مثل صبح قيامت است
.

2-ظهرش مثل ظهر عاشوراست
.

3-شام اش مثل شام غريبان حديث داريم اگر رفتي يک جايي درست پذيرايي نکردند شما حق داريد غيبتش را هم بکنيد البته اگر دعوتش کردي‏ها اگر خودش آمده که هيچي، اگر ميهمان را دعوتش کرديد پذيرايي کنيد سريع پذيرايي کنيد قرآن راجع به پذيرايي سريع مي‏گويد: «فما لبث ان جاء بعجل حنيذ» «فما لبث» يعني حضرت ابراهيم (عليه السلام) فوري پذيرايي کرد، سريع پذيرايي کنيد. مساله ديگر کتمان کنيد نگوئيد اينرا مي‏بيني چادرش را من بهش دادم يک چيزي که مي‏دهيد نشان ندهيد اين يخچالش را من برايش خريده‏ام مي‏خواست عروس بشود جهاز نداشت پتو و سماورش را من خريدم، نگوئيد. بدون منت، بدون خفت، بدون خفت با سرعت با کتمان چگونه؟ خدمت مي‏کنيم منتهي اين خدمتهاي ما مثل آبکش هاست توي آب، آب داري مي‏کشي بالا چيزي توي آن نيست يعني چيزي براي قيامت مان نمي‏ماند چون يا منت سرش مي‏گذاريم يا خوارش مي‏کنيم بهش مي‏دهيم يا صبر مي‏کنيم آبرويش بريزد يک فلس بهش مي‏دهيم. چون خدمت کردن اگر اينها نباشد از بين مي‏رود مي‏بيني خيلي هم خدمت کرده اما اين خدمت روز قيامت مي‏گويي آقا من به فلاني کمک کردم مي‏گويد بله کمک کردي اما يک فحشي هم دادي فوشش دادي کمک کردي اما يک نيشي هم بهش زدي کمک کردي اما آبرويش را هم ريختي کمک کردي اما جانش را به لبش رساندي جانش را به لبش رساندي اين مسائل را بايد دقت بشود که خدمت به مردم اينها همه ش آيه و حديث هم داريم عجب ديني داريم الله اکبر دست به هرچه مي‏گذاريم آيه و حديث داريم يک کسي گفت شما مي‏گوئيد همه چيزي توي قرآن هست؟ چراغ قرمز چهار راه کجاي قرآنه؟ گفتم چراغ قرمز توي قرآن نيست اما (ونظم امرکم) توي نهج البلاغه هست (نظم امرکم) يعني کارهايتان منظم باشد کلي اش که هست خوب.

خدمت خود را کوچک بشماريم‏

مساله ديگر کوچک شمردن نعمت هايتان را خيلي پهلوتان مهم نباشد فکر نکن يک کار مهمي کردي اگر يک کسي ليسانسه، من با ليسانسم خيلي خوب حالا ليسانسي مگر چند تا کتاب خواندي 200 تا کتاب خواندي 200 تا کتاب ما الان کتابخانه هايي داريم که 200 ميليون جلد کتاب توي آن هست توي هريک ميليون يک جلدش را تو خواندي ديگر حالا... مثل بچه‏ها نباشيد که بگويد بچه! بابا! قُلَکم پر شد خيلي خوب اگر نگاهت به پولهاي بانک مرکزي بيفتد اصلا خجالت مي‏کشي بگويي من پول دارم اگر چيز... کتابهايي که نخوانديم نگاه کنيم اصلا خجالت مي‏کشيم بگوئيم ما حجةالسلاميم مگر حجة السلام چندتا کتاب خوانده؟ مگر يک فوق ليسانس چندتا کتاب خوانده؟ يعني کارهاي خودتان پهلوتان (بگوئيد) مهم نباشد. آقا... افرادي هستند يک پول که مي‏دهند ممکن اف... آمد پهلوي امام گفت آقا فلاني زکات بهش دادم گفت نه گفت چرا؟ گفت خانه دارد گفت خوب داشته باشد مگر يک کسي که خانه دارد نمي‏شود زکات بهش داد ممکن است خانه دارد پيکان هم دارد ماشين هم دارد اسب هم دارد اما به دليل عيال وارگي ش باز هم، باز هم با اين که با ماشين کار مي‏کند خانه هم دارد باز هم خرجش به دخلش باز هم توي جهازيه بايد کمکش کرد. کارهايتان را کوچک بشماريد با کتمان با کوچک شمردن خ... کار. با کوچک شمردن کار، کارتان را کوچک بشماريد.

نگاه به جلو، نه پشت سر

يک جمله هم براي مديرها و مسئولين مملکتي بگويم اگر پاي تلويزيون هستند اصلا هر که مدير است به ما مي‏گويند اگر خواسته باشيد موفق باشيد نگاه نکنيد به راهي که رفتيد پشت سرتان را نگاه نکنيد اگر پشت سرتان را نگاه کنيد غرور هو چقدر آمدم نگاه کن هو چقدر رفتي به نرفته‏ها نگاه کنيد که برويد به رفته‏ها نگاه نکنيد که مست بشويم غرور بگيردمان به کتابهاي نخوانده مطالعه کنيم که احساس کنيم چقدر حالا حالاها بايد بخوانيم به خوانده‏ها نگاه نکنيد که ماشاءالله ما شب عاشورا غذا مي‏دهيم پنج هزار نفر صدها هزار نفرند که غذايشان را نمي‏دهي به آنهايي که غذا نمي‏دهي نگاه کن که پنج هزار تا پهلويت مهم نباشد خوب اين مال چگونه؟چقدر؟ کمک به مردم چقدر؟ اما بعضي چيزها قدر و اندازه ندارد مثل ذکر خدا «و اذکرالله کثيرا» زياد بلکه بعضي ذکرها اندازه‏گيري شده مثلا به ما گفته‏اند بعد از نماز 34 بار بگو الله اکبر 33 بار بگو الحمدلله 33 بار بگو سبحان الله تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها) است که اين 34 بار الله اکبر 33 بار الحمدلله 33 بار سبحان الله ثواب هزار رکعت نماز دارد خوب اين اندازه گيريه اندازه‏اش هم يک رازي دارد که ما نمي‏دانيم مثل اينکه مي‏گويند 34 کيلومتري گنجه حالا شما اين ور بکني يا آن ور بکني به گنج نمي‏رسي.

دکتر مي‏گويد اين قرص را نصف کن اين شربت را با قاشق مرباخوري بخور چشم. بعضي چيزها اندازه‏گيري شده يک خورده اضافه باشد زشته مثل کراوات دو تا کراوات روي هم بگذاري زشته يک کلمه اضافه کني غلطه. دست را مي‏گويند بگذار اينجا توي ارتش بگو آقا اجازه بدهيد من خيلي به شما علاقه دارم بگذارم بالاي سرم مي‏زند تو گوش ات. بعضي چيزها اندازه‏اش معينه خلافش غلطه چه عدد چه کراوات چه رکعات نماز بعضي چيزها چه بهتر هرچي بيشتر چه بهتر. رضا شاه رفت پادگان بازديد دم آشپزخانه گفت غذا چيه؟ سربازه گفت قربان آبگوشته رضاشاه رفت توي آشپزخانه در قابلمه را باز کرد ديد پلو است گفت پسر اينکه پلو است گفت قربان چه بهتر حالا... بعضي چيزها هر چه بيشتر بود چه بهتر، چه بهتر اما بعضي چيزها نه يک نبايد کم و زياد بشود امام فرمود: «يا يحيي و يميت» اين دعا را بخوان خوب طرف هم گفت «يحيي و يميت» اين هم از پيش خودش يک جمله اضافه کرد و گفت «و يميت و يحيي». امام فرمود: «و يميت يحيي» ش را من نگفتم‏ها! از روش گذاشتي روش گذاشتي خيلي چيزها سليقه‏هاي شخصي که وارد کار مي‏شود کار را به هم مي‏زند من يک خاطره‏اي يکوقت نقل کردم توي تلويزيون چون خيلي از آن گذشته تکرار مي‏کنم.

يک مجرمي را قاضي دستور داد شلاقش بزنند آدمهايي که مي‏خواستند خودشيريني کنند يعني بي مزه گي، سليقه شخصي اين مجرم را بردند در دکان پدرش، پدرش هم نجار پيرمردي بود نجاري مي‏کرد دکان پدرش اين جوان را زدند پدره هم از غصه سکته کرد کجاي دين گفته در دکان پدرش؟ بابا مي‏خواهي بزني بزن چرا من را دکان بابام مي‏زني که دو نفر را با هم بکشي اينها خودشريني هايي است که روز قيامت بايد جواب داد گاهي وقتها مثلا مي‏گويند کمک کنيد اما کي گفته اين رقمي کمک کنيد؟ براي مرده قرآن بخوانيد کي گفته پشت بلندگو بخواني که همسايه‏ها اذيت شوند؟ الان کار به جايي رسيده که اگر جايي خانه بغل مسجد است مشتريش کم مي‏شود نرخش هم پائين مي‏آيد مي‏گويند آقا مردم آزاريه يعني اينجا مجتمع مسلمانهاست عوض اينکه بگويند الحمدلله مي‏گويند نه.

صداي بلند جز براي اذان جايز نيست يکبار ديگر بگويم بسم الله الرحمن الرحيم صداي بلند جز براي اذان جايز نيست حق نداري قرآن بلند بخواني حتي توي اتوبوس که يک عده خوابند صلوات ختم کن بيخود، صلوات ختم کن من خواب بودم تو چه حقي داشتي من را از خواب بيدار کني صلوات مستحب است مردم آزاري حرام شما حق نداريد صلوات ختم کنيد وقتي توي اتوبوس دوتا خوابند. آقا بيشترشان بيدارند، بيشترشان بيدارند ولي دوتاشان هم خوابند مي‏تواني تنگ گوش بيشتره بگو يواشکي صلوات ختم کن اما اينرا حق نداري از خواب بيدارشان کني. بچه را حق نداري از سرجايش بلند کني بزرگ بنشاني ولو حالا آن بزرگ هر مقام رسمي، حق نداري. فاتحه، سخنراني، عزاداري، هيچ مراسمي پشت بلندگو که صدايش از سالن مي‏رود بيرون جايز نيست و اگر ايذاء مومن باشد مردم آزاري گناه است و شايد گناه کبيره باشد.

خدمت، حد ندارد

ديگر چي؟ چقدر بدهيم؟ بعضي چيزها قدر ندارد مثلا آقا چقدر تقوا داشته باشيم؟ تقوا چقدر، قدر ندارد «مااستطعتم» چقدر؟ «مااستطعتم» آنچه استطاعت داريد «و تقواالله مااستطعتم» آقا نسبت به دشمنها چقدر آماده باش باشيم؟ اگر يکوقت از يک ابرجنايتي تهديد شديم چقدر تفنگ مي‏خواهيم؟ نمي‏دانم چقدر هواپيما مي‏خواهيم؟ چقدر نيروي انساني مي‏خواهيم؟ چقدر... قدر ندارد مثل اينکه آدم بگويد چندتا قرص بدهم به بچه‏ام؟ باب... تا بچه‏ات خوب شود بايد بروي دکتر «و اعدوالهم ما استطعتم» هر چه مي‏توانيد بعضي چيزها چقدر نداريم. کمک به مردم نهايت ندارد نگو بس اش است بس نيست. آقا چقدر مطالعه کنيم؟ مطالعه بس نداريم ما فارغ التحصيل در فرهنگ قرآن نداريم اين فارغ التحصيل مال ايرانيهاست ما در قرآن و حديث فارغ التحصيل نداريم چون خدا به پيغمبرش (صلي الله عليه و آله) مي‏گويد «و قل رب ازدني علما» فکر نکني فارغ التحصيل شدي تو هم بايد باسوادتر بشوي. تحصيل قدر ندارد، اندازه ندارد تقوا اندازه ندارد ذکر خدا اندازه ندارد (مراجعه به پزشک اندازه ندا... نه بگويي آقا من تصميم گرفته‏ام يازده تا دکتر بروم بسه ديگه من ديگر دکتر دوازدهمي نمي‏روم ولو بميرم.

اِه!! اينطور که نشد که؟ شما اگر ده هزار تا دکتر هم مي‏روي بايد بروي تا خوب شوي. مراجعه به پزشک... از چيزهايي که بايد حساب کنيم استمرار است تا چه زمان؟ اين هم مال چقدر اين هم مال چگونه اما تا چه زمان؟ دائمي بايد باشد آن کاري ارزش دارد که هميشگي باشد و الا حالا کمک به فقير (ان الجواد قد يکفي) گاهي ممکن است يک سخي بخيل بشود گاهي ممکن است يک بخيل سخي بشود جرقه مهم نيست جريان مهمه و الا ياد خدا... فرعون هم توي دريا وقتي ديد غرق مي‏شود ياد خدا مي‏افتد ديگر) هر کسي در يک لحظه ياد خدا هست ولي ياد خداهاي لحظه‏اي اضطراري ارزش ندارد بايد آگاهانه، آگاهانه، آگاهانه، آزادانه، عاشقانه، دائمانه همه‏اش هم قرآن است‏ها! کار بايد آگاهي باشد روي آگاهي باشد. به ما مي‏گويند «حتي تعلموا» «لاتقربوا الصلوة و انتم سکاري‏ حتي تعلموا ما تقولون» مست سر نماز نرويد خمار و چرتي سر نماز نرويد «حتي تعلموا ما تقولون» بدانيد چه داريد مي‏گوئيد يع... آگاهانه باشد. آزادانه قرآن مي‏گويد اگر ما مي‏خواستيم همه مردم را زور، زورکي مجبور به عبادت مي‏کرديم اما عبادت زور، زورکي فايده ندارد، آزادانه. عاشقانه. قرآن انتقاد مي‏کند در دو جاي قرآن مي‏گويد اينها نماز مي‏خوانند اما در حال کسالت روي عشق نيست.

دائمانه «فاذا رکبوا في الفلک دعوا الله» وقتي سوار کشتي مي‏شود کشتي مي‏خواهد چپه بشود توي دريا نعره مي‏کشد يا الله مي‏گويد «فلما نجاهم» جفتک مي‏زند يعني فقط وقت اضطرار. آگاهانه «حتي تعلموا ماتقولون» آزادانه «لوشاء الله لامن من في الارض» اگر خدا بخواهد همه مردم زورکي ايمان مي‏آورند من نمي‏خواهم زورکي ايمان بياورند اصلا اگر خدا بنا بود همه مردم خوب باشندها! گاوداري باز مي‏کرد که از دم شير بدهند به جاي انسان زنبورعسل درست مي‏کرد که از دم عسل درست کنند اصلا خداوند انسان آفريد که خواست انجام بدهد نخواست انجام ندهد «فمن شاء فليومن و من شاء فليکفر» خواست ايمان بياورد نخواست... بايد آزادانه باشد اگر کسي از بلندي پريد برايش کف مي‏زنيم اما اگر کسي هل ش دادند زورکي که برايش کف... هو پهلوانه؟ نه آقا هولم دادند اگر يک کسي را به ديوار به پايه بستنش اگر يک کسي را به ديوار بستنش و پولهايش را درآوردند که نمي‏گويند آقا ماشاءالله بسيار آدم سخاوتمنديه خو... اين مجبورش کردند بستنش اختيار مهم است
.

خدمت، با اختيار و انتخاب‏

خدمت به مردم بف... وقتي ارزش دارد که آدم تحت فشار قرار نگيرد و لذا توي مسجد بگوئيد حاج آقا بده ببينيم شما چقدر؟ ورقه به او بدهيد و بگو هرچه دلت مي‏خواهد بنويس بگذار خودش بنويسد پنهاني هم بنويسد مثل اينهايي که راي مخفي مي‏گيرند بنويسد آقا چقدر مي‏خواهي بدهي؟ آقا شما چقدر مي‏دهي؟ در فشارش قرار نده.

يکي از رؤساي هيئت به من مي‏گفت رئيس هيئت کاشان خدا بيامرزدش مرحوم شد مي‏گفت ما پولي که خرج روضه مي‏کنيم اگر بداني چه جور از مردم مي‏گيريم يک هيئت از سران هيئت مي‏رويم مي‏گوئيم حاج آقا چقدر مي‏دهي؟ مي‏گويد ولله من امسال درآمدي نداشتم نمي‏دانم گاوم مرده ماشينم تصادف شده نمي‏دانم بچه‏ام مريض شده فلان مي‏گوئيم اين حرف‏ها ندارد بايد بدهي امام حسين (عليه السلام) است اکبير مي‏گيردت سيلي ش را مي‏خوري‏ها! مي‏گفت يک جوري براي اين مي‏گوئيم که فکر مي‏کند اگر ندهد الان کافر مي‏شود اين رقم کمک کردن و کمک گرفتن درست نيست کمکي بايد باشد عاشقانه و آزادانه و آگاهانه و اينها باشد خوب وقت ما تمام شد توي اين چند دقيقه ما چي گفتيم، جلسات قبل بحث خدمت به مردم بود کساني که دير پيچ تلويزيون را واکردند يک کسي مي‏گفت مگر تلويزيون شما پيچيه؟ خيلي خوب کساني که دير تلويزيون را روشن کردند گفتيم خدمتي ارزش دارد که نگذاريم او بگويد بعد ما بدهيم همينکه مي‏داني نياز است قبل از اينکه او گفته اصلا از ميهمان نپرس که خوردي يا نخوردي ممکنه 22 بار خورده مي‏خواهد دفعه بيست و سوم هم اينجا بخورد اصلا نپرس خوردي يا نخوردي از ميهمان نپرس اين چيز را مي‏خواهي يا آن چيز را اگر توي خانه هر دو است هر دو را بياور حديث داريم‏ها! نپرس چي مي‏خواهي و نپرس خوردي يا نه قبل از آنکه درخواست کند کمک کن منت نباشد خفت نباشد، تاخير نباشد تظاهر و آبروريزي نباشد نع... خدمتت را خيلي بزرگ پيش چشمت نيايد اينها چگونه. چقدر؟ «ما استطعتم» تا چه زماني؟ دائمي باشد، آگاهانه بازه آزادانه باشد روي اينها يک خورده صحبت کرديم. خدمت اين رقمي ارزش دارد.

خدايا! تو را به حق محمد (صلي الله عليه و آله) و آل محمد (صلي الله و عليه و آله) به همه ما توفيق اينگونه خدماتي که نه تنها قبول بشود و نه تنها قبول حسن بشود خدماتي که قبول احسن بشود نصيب همه ما هميشه بفرما .

«والسلام عليکم و رحمة الله»

/ 1