ازدواج -9 - [درس هایی از قرآن] : ازدواج (09) نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

[درس هایی از قرآن] : ازدواج (09) - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ازدواج -9

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

در محضر مبارك مادراني هستيم كه... و معلمات و دبيراني هستيم كه در مجتمع فرهنگي حضرت عبدالعظيم در شهر ري از امكانات اين امامزاده عزيز حضرت عبدالعظيم، حديث داريم اگر كسي زيارت كند حضرت عبدالعظيم را در شهر ري انگار امام حسين(عليه السلام) را در كربلا زيارت كرده اند. بخشي از دين ما از طريق روايات حضرت عبدالعظيم به ما رسيده است و اين عزيز موقوفاتي دارد و توليتي و امكاناتي كه مجتمعي دارد كه بچه‌ها قبل از دبستان، دبستان و راهنمايي و دبيرستان و بحمدالله خوب كار مي‌كنند ما مهمان شما هستيم و از زحماتتان تشكر مي‌كنيم تربيت يك انسان خيلي از مهندسي مهم‌تر است چون مهندس ساختمان و ماشين مي‌سازد اما معلم آدم مي‌سازد سالن سالن نمي‌سازد اما آدم آدم مي‌سازد بخصوص تربيت يك دختر مساوي است با تربيت چند تا پسر من شغل معلمي را تبريك مي‌گويم و سلام و درود مي‌فرستم بر اولياء خدا و بر حضرت عبدالعظيم و بر كساني كه اموالي را وقف حضرت كرده‌اند كه الان نتيجه آن وقف‌ها اين است كه صدها و هزارها نسل در بركت، در اثر موقوفات آنها دارد اداره مي‌شود اين خودش درسي است براي افرادي كه پول دارند مزرعه دارند پاساژ دارند بيايند وقف كنند كه پنجاه سال ديگر كه ما نيستيم سي سال بيست سال ديگر ما نيستيم شايد فردا نباشيم يك زماني از امكانات ما استفاده بشود.

من يك خانه‌اي دارم قم قديمي است خشتي است ولي خوب جاي خوبي است اينرا مدرسه‌اش كرده‌ايم براي تخصصي مهدويت صد و بيست تا طلبه فاضل دارند توي آن درس مي‌خوانند توي اتاقهايش دو طبقه است و حوزه علميه هم آمد اينها را از نظر علمي بالا برد ليسانس و فوق ليسانس و دكترا از نظر علمي مايه دار هستند صد و بيست طلبه فاضل توي آن درس مي‌خوانند بعضي وقتها هم دانشجوهايي كه مي‌آيند جمكران جا نيست مي‌آيند آنجا مي‌خوابند من مي‌روم مي‌بينم جمعيتي آنجا هستند گريه‌ام مي‌گيرد كه خدايا به يك خانه سيصد متري خشتي بركت دادي كه صد و بيست تا طلبه توي آن درس بخوانند و شبها هم كه درس نيست دانشجوها توي آن بخوابند كه مي‌خواهند بروند جمكران جا ندارند لذت مي‌برم نمي‌دانيد چقدر كيف دارد وقف هم نكرده‌ام ملك خودم است فكر نكنيد آدم سخاوتمندي هستم آخوند كه چيزي به كسي نمي‌دهد ولي همين مقداري كه من آمدم تهران اين خانه را در اختيار كسي گذاشتيم اين لذت مي‌برم آدم نگاه كند عجب آدم چهار تا دختر را عروس كرد چهار تا خوش استعدادي را كه پول نداشتند به دانشگاه فرستاد من مرجعي را سراغ دارم كه جوان طلبه خوش استعدادي بود يك تاجري به او گفت تو استعدادت خوب است برو حوزه‌هاي بزرگ درس بخوان من هم خرجي تو را مي‌دهم چند سالي خرج او را داد الان يكي از مراجع تقليد است گاهي وقتها تاجر هم مي‌فهمد كه چه كند من نيازي به كتاب ندارم الان كتابخانه‌ام پنج شش هزار كتاب دارد نيازي به كتاب ندارم يعني اگر كتاب هم بدهيد وقت مطالعه ندارم از من گذشت چون بيست و شش سال است كه توي تلويزيون هستم چند هزار تا كتاب دارم حالا كتاب مفت هم به من بدهيد نمي‌رسم مطالعه كنم فقط تفسير مطالعه مي‌كنم گاهي هم روايت اما‌اي كاش يك تاجري بود در اين بيست و شش سال مي‌گفت آقاي قرائتي تو كه توي تلويزيون داري حديث مي‌خواني چندين ميليون حديث‌ات را گوش مي‌دهند چه كتابي مطالعه مي‌كني من مي‌خواهم آن كتاب را برايت بخرم اين را مي‌گويند تاجر زرنگ و البته از اين تاجرها پيدا مي‌شوند كه بيايند بگويند اين شيخ... اين جاده مثلاً چالوس در تابستانها دقيقه‌اي سي تا ماشين رد مي‌شود من بيايم يك مسجد بسازم بالاخره بعضي از اينها مي‌خواهند نماز بخوانند اينهايي كه مسجد توي جاده‌ها ساختند اينهايي كه خوابگاه و مدرسه ساختند بيائيد تا پول داريد يك كاري بكنيد چند قرن پيش زميني را وقف حضرت عبدالعظيم كردند امروز چقدر شاگرد دارد؟ هشتصد تا بچه دارند درس مي‌خوانند چرا؟ براي اينكه چند سال پيش يك كسي مزرعه‌اي را وقف كرده است اگر پول داريد وقف كنيد خوب برويم سراغ بحث خودمان.

1- ملاك‌هاي متفاوتِ انتخاب همسر

بسم الله الرحمن الرحيم موضوع بحث‌مان بحث ازدواج بود و انتخاب همسر، از پيغمبر يك حديثي بخوانيم، فرمود زن را روي چهار جهت مي‌گيرند(تنكح المرء علي اربع خصال)(مالها، دينها، جمالها، حسبها و نسبها) اينهايي كه سراغ دختر مردم مي‌روند به چهار دليل يا خيلي باباش پولدار است يا خيلي مكتبي است ارزشي است يا خيلي خوشگل است يا فاميلش پسرعمويش پسرخاله‌اش باباش فاميلش حسب و نسب او هستند خانواده اصل و نسب داري هستند پيغمبر فرمود(فعليك بذات دين) محور تو دين باشد يعني حرف اول را فكر و اعتقادات بزند نه اينكه بقيه بد باشد بالاخره مال و زيبايي هم بي اثر نيست اما حرف اول را دين بزند.

شخصي با امام حسن(عليه السلام) مشورت كرد كه من مي‌خواهم زن بگيرم، فرمود كه... مشورت كرد مثلاً دخترم را به فلاني بدهم يا نه فرمود كه(زوجه من رجل تقي) به داماد با تقوا بدهيد(ان احبها اكرمها) اگر اين داماد با تقوا دخترت را دوستش داشت كه خوب زندگي خيلي شيرين است(و ان ابغضها لم يظلمها) اگر داماد با تقوا از دختر تو بدش هم آمد چون تقوا دارد لااقل به دخترت ظلم نمي‌كند يا احترام مي‌كند يا لااقل ظلم نمي‌كند پس زنده باد دين.

امام صادق(عليه السلام) فرمود(شوم المرء) بدي زن(كثرت مهرها بعقوق زوجها) مهرش سنگين باشد و شوهرش هم او را عاق كند عاق والدين داريم عاوق زوج هم داريم. امام رضا(عليه السلام) فرمود(اياك ان تزوج شارب الخمر فان زوجته فكانما قدت الي الزني) دخترت را به شارب خمر نده كسي كه اهل مشروبات الكلي است دخترت را به او نده اگر دخترت را دادي او را راهنمايي كرده‌اي به زنا يعني شارب الخمر مسيري است كه خدايي ناكره به زنا هم كشيده بشود البته نمي‌خواهيم بگوئيم هر كس شراب مي‌خورد زنا مي‌كند اين تهمت را نمي‌توانيم بزنيم.

2- ماجراي خواستگاري معاويه از نوه جعفر طيّار

راجع به داماد يك قصه هست كه بگويم، عبدالله بن جعفر پسر جعفر طيار برادر حضرت علي(عليه السلام) جعفر طيار اولين سخنگوي اسلام در آفريقا بود كه آيات سوره مريم را براي نجاشي خواند دو تا دستش قطع شد مثل حضرت ابوالفضل كه در كربلا دو تا دستش قطع شد خيلي آبرو دارد نماز جعفر طيار خيلي دعا را مستجاب مي‌كند گاهي مي‌پرسند كه چه كنيم دعايمان مستجاب بشود نماز جعفر طيار خيلي كليدي است اين جعفر طيار يك پسر و دختر زيبائي داشت معاويه خواستگاري كرد براي يزيد گفت اگر دخترت را به من بدهي من چند تا كار مي‌كنم، يعني معاويه نوه جعفر طيار را مي‌خواست براي يزيد خواستگاري كند، دختر هم خوشگل بود گفت اگر دخترت را بدهي سه تا كار مي‌كنم اول اينكه اختيار مهريه با شماست هر چي مي‌خواهي مهر كن دوم ما اگر اين دختر را بدهي بين بني اميه و بني هاشم رفاقت برقرار مي‌شود روابط سياسي‌مان هم حل است سوم فكر نكن دختر تو زيباست خيلي مي‌خواهند با پسر من ازدواج كنند خيلي‌ها مي‌خواهند زن او بشوند پسر من هم مرغوب است عبدالله گفت كه اختيار ما با امام است حالا اينجا امام حسن(عليه السلام) را داريم امام حسين(عليه السلام) را هم داريم من نمي‌دانم كدامها است اختيار با امام است مروان آمد براي دلالي رفت نزد امام و گفت من از طرف معاويه آمده‌ام دختر شما را براي يزيد خواستگاري كنم حضرت فرمود كه اما اينكه مي‌گويي اختيار مهر با شما باشد ما بني هاشم دخترهايمان را نمي‌فروشيم مهر زياد يعني دختر فروشي مهر زياد يعني گروگان گيري اگر داماد خوب است چرا اينقدر مهر مي‌گيري اگر داماد بد است فكر نكن با مهريه مي‌تواني داماد را قلاب كني اشتباه مي‌كنند آنهايي كه مي‌گويند مهر سنگين بگير تا دامادت مجبور بشود با دخترت بسازد اين فكر غلطي است من نمي‌دانم كي اين فكر را القاء كرده است گاهي فكرهاي غلط همچين جمع مي‌شود كه ما هر كاري مي‌كنيم... مي‌گفت يك آدم ديوانه سنگي انداخته بود توي چاه چهل تا عاقل نمي‌توانند آنرا در بياورند يك كسي عطسه مي‌كند مي‌گويند صبر كن من تا حالا چند بار گفته‌ام بسم الله الرحمن الرحيم عطسه كردي صبر نكنيد حتي حديث داريم عطسه كردي عجله كن حالا گاهي هم تصادفاً چيزهايي پيش مي‌آيد اين... حالا... مروان آمده دلالي دختر عبدالله براي يزيد سه شرط داشت دوم گفت آقا با هم رفيق مي‌شويم اين هم رفاقت ما خيالي بيش نيست چون هدف شما سعادت است هدف ما حكومت است يك روز رفت بالاي منبر گفت مي‌خواهيد نماز بخوانيد بخوانيد مي‌خواهيد هم نماز نخوانيد نخوانيد من مي‌خواهم حكومت كنم كاري به نماز شما ندارم يكبار معاويه... اين كلمه از دهان معاويه بيرون آمد گفت(دفناً دفنا) يعني اينقدر تلاش خواهم كرد كه اين اشهد ان محمداً رسول الله را دفن كنم يعني ديگر كسي نامي از محمد نبرد(دفناً دفنا) گفت ناراحت هستم كه چرا اسلام هست معاويه دين نداشت بخشنامه كرد كه در خطبه‌ها لعنت كنيد به اميرالمومنين دهها سال خطيب‌هاي جمعه لعنت مي‌كردند به اميرالمومنين ما رفاقت‌مان با يك دختر و با يك ازدواج اين... توي ايران هم الان هستند مي‌گويند ما مي‌توانيم تسليم آمريكا بشويم اين كار را بكنيم اينجا تسليم بشويم كشورهايي كه با آمريكا رفيق هستند آمريكا سواره است يا پياده؟ هر كجا يك خورده دولا شويم سوار مي‌شود هر چي بيشتر دولا شويم بيشتر سوار مي‌شود امام حسين(عليه السلام) فرمود زير سم اسب برويد اما زير بار زور نرويد سر به ني بده اما اين سر را پهلوي ناكس خم نكن عاشورا بخاطر اين زنده است. و اما اينكه گفتي كساني هستند زن پسر من بشوند دختر من را براي چي مي‌خواهند دختر شما را براي چي مي‌خواهند؟ آنهايي كه سراغ دختر من مي‌آيند براي كمالاتش مي‌آيند آنهايي كه براي پسر تو مي‌آيند براي حكومت مي‌آيند بله هر دو خواستگار دارند اما خواستگار او براي چي است و خواستگار اين براي چي است.

3- وصيّت، وقف و زكات براي كمك به ازدواج

مسئله ازدواج را بايد كمك كرد من اينجا اشاره كنم به مسئله ثلث، انسان وقتي مي‌خواهد بميرد يك سوم مالش در اختيار خودش است كه مي‌تواند وصيت كند مثلاً اگر نود ميليون دارد مي‌تواند سي ميليون آنرا در فلان راه و فلان راه خرج كند اين خوب است آدم تا وقتي زنده است از ثلث مالش براي ازدواج فقرا كمك كند بگويد آقا من ثلث مالم را ده تا دختر بيست تا دختر جهازيه مي‌دهم. پنج تا اشتغال بوجود بياورم از ثلث مي‌شود استفاده كرد. از زكات مي‌شود استفاده كرد زكات كشور ايران خيلي زياد است. دهها ميليارد تومان فقط زكات گندم است از زكات مي‌شود... البته يكي از مصارف آن... سهم امام اختيارش با مرجع است ممكن است آدم برود توي مرجع بگويد آقا اينقدر سهم من است توي فاميل هم فقير هست شما اجازه مي‌دهي دخترهاي فاميل را جهاز بدهم؟ اگر مراجع اجازه بدهند ممكن است.

تيم‌هاي ورزشي گاهي از اين مردانگي‌ها را مي‌كنند ورزشكارها مرد هم هستند يكي مردانگي كمالات چيز دارند... گاهي مثلاً مي‌گويند درآمد اين مسابقه مال زلزله مال سيل از اين لوتي گريها را دارند اينها سالي يك ورزش درآمدش مال ازدواج است همان ورزشكارها خودشان خيلي از آنها ازدواج نكرده‌اند خيلي‌ها متاهل نيستند يا خواهري يا برادري به هر حال مي‌شود اين كار را كرد ما بايد كاري كنيم كه ازدواج آسان بشود وقف كنيم براي ازدواج الان قانوني برده‌اند مجلس كه هر كس كه مي‌خواهد برود عمره يا حج حالا اولش نه، كساني كه دفعه چندم دارند مي‌روند مكه يك پولي هم براي ده بيست تومان هم براي ازدواج يك جوان بدهند حالا من نمي‌دانم چرا مكه، همه سفرها اينطور باشد هر سفري باشد اصلاً به جايي... بگويند يك درهزار خوب اين آقايي كه مي‌خواهد برود مشهد سي تومان مي‌دهد يك در هزار آن مي‌شود چقدر؟ مي‌شود سي تومان يعني فقط بايد تصميم بگيريم تصميم بگيريم كه اين طناب را پاره كنيم يك خورده هم تصميم بگيريم كه كم خرج كنيم مي‌شود افراد خيري پنجاه تا پيراهن عروس بگيرند هر كس عروس مي‌شود يك پيراهن عروس بگيرد برگرداند منتهي گروگان شما پنجاه هزار تومان بده پيراهن عروس را ببر مراسم كه تمام شد بياور پس بده پنجاه تومان را بگير يعني براي دو ساعت داماد را گير پول نيندازيم يك افرادي مثلاً فرض كنيد چهار تا خير پول آرايشگاه راه بيندازند ده تا بيست تا خانمي كه آرايشگر هستند توي يك سالن باشند دخترهايي كه مي‌خواهند عروس بشوند بيايند اينجا و آرايش كنند شهرداري گل‌اش را مجاني بدهد تالار آن مجاني بشود يك كارهاي اين رقمي مي‌شود كرد آنهايي كه دفتر عقد و ازدواج دارند آن رئيس آنها در تهران مي‌تواند يك كتاب آئين همسرداري با يك نوار حالا يا نوار ويدئويي يا نوار كاست، ما چيزي كه از آن غافل هستيم دنياي نوار است من در اين دو سال اخير به اين فكر افتادم كه ما از نوار خيلي كارها مي‌توانيم بكنيم به شهرداري شيراز گفتند شما كه عيد صدها هزار مسافر داريد لب دروازه شيراز يك نوار كاست بدهيد توي ماشين‌اش هست آنجا فرصت مطالعه كه ندارند ولي نوار را مي‌توانند گوش بدهند اول تا شعر از حافظ يا سعدي و شاهچراغ يك مسئله بهداشتي يك مسئله اخلاقي نماز مسافر چه جور باشد راهنمايهايي كه داريد همه تذكراتتان را توي اين نوار بگوئيد يك شيراز شناسي را توي اين نوار بگذاريد و همه شهرها مي‌توانند اين كار را بكنند قم هم مي‌تواند اين كار را بكند من غصه مي‌خورم گاهي از آنطرف دنيا يك آدامس مي‌فرستند كه ما بخوريم يا بچه‌مان بخورد تا آدامس را باز مي‌كني توي اين كاغذ دو سانت در سه سانت عكس يك لختي فرستاده‌اند يعني لاي شكلات بچه‌ها عكس براي ما مي‌فرستند آنوقت ما ديوارهاي بزرگي داريم كه يك كلمه پشت آن نمي‌نويسيم يك كلمه پشت آن بنويسيم آنها از پوست پرتغال مربا درست مي‌كنند ما صندوق پرتغال مي‌گيريم مي‌اندازيم توي رودخانه دنياي... در دين هم ضعيف هستيم كتاب انجيل به دو هزار زبان ترجمه شده است قرآن ما شايد به چهل و دو سه تا ترجمه شده باشد ما در ترجمه قرآن...

4- تأكيد قرآن بر پاكي و نيكي همسر

با كي ازدواج كنيم قرآن در بحث ازدواج تعريف زنها را مي‌كند مي‌گويد «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ» النساء/34 زناني خوب هستند كه صالحه باشند. من امشب نگاهي كردم كه صالحه يعني چه بيش از شصت بار قرآن كلمه صالحه آورده است يعني كسي كه كارهايش شايسته باشند قرآن معمولاً در كنار(صالحات)، (آمنوا) آورده است يك نگاهي كردم ديدم ازدواج روي صلاحيت خيلي حرف مي‌زند مثلاً مي‌گويد «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ» النور/32 به بي همسرها همسر بدهيد منتهي به بي همسرهايي كه صلاحيت داشته باشند حالا يا صلاحيت جسمي و جنسي و شايد هم معناي بهترش اين باشد كه صلاحيت مكتبي. آسان گرفتن ازدواج كار صالح است اينرا اشاره كردم يكبار ديگر تكرار مي‌كنم حضرت شعيب مي‌خواست دخترش را به موسي بدهد گفت من دخترم را به تو مي‌دهم و خيلي هم آسان مي‌گيرم «وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» القصص/27 نمي‌خواهم به تو سخت بگيريم «سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّالِحِينَ القصص/27 ان شاء الله خواهي ديد كه من پدر زن صالحي هستم يعني به دامادم سخت نمي‌گيرم.

5- صالح بودن و صالح ماندن تا پايان عمر

اولاد صالح خوب است در دعا داريم(هب لي من الصالحين) خدايا اولاد صالح به من بده صالح بودن صفتي است كه قرآن به انبياء مي‌دهد مثلاً مي‌گويد «كُلٌّ مِنْ الصَّالِحِينَ» الأنعام/85 همه انبياء صالح بودند صالح بودن كافي نيست صالح ماندن هم كافي است بعد هم مي‌گويد «وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» يوسف/101 چون بعضي‌ها انقلابي‌ها بوده‌اند اما انقلابي نمي‌مانند انقلابي بودن مهم نيست انقلابي ماندن مهم است بعضي‌ها تا يك مرحله مي‌آيند بعد مي‌ايستند مي‌گويند ديگر اينجا نيستيم.

زن خوب اسلام دارد ايمان دارد تواضع دارد لغزشي كرد توبه مي‌كند اهل عبادت است. زن صالح اين است كه عملش صالح باشد آياتي در قرآن داريم كه «إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا» البقرة/160 صرف اينكه برود قم مشهد جمكران عمره سوريه دو ليتر هم گريه مي‌كند كه گناه كردم اما دست از كارش برنمي دارد مي‌گويد توبه كنارش هم اصلاح. اصلاح كار خدايي است خدا مي‌فرمايد «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ» الأحزاب/71 به مردم گفته است كه اصلاح كار انبياست موسي به هارون گفت «اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ» الأعراف/142 يصلح كار خداست اصلح كار پيغمبر است. با كي ازدواج كنيم؟ زن صالحه، ديگر كي؟ صلاحيت اگر باشد... قرآن راجع به كسانيكه عمل صالح انجام مي‌دهند تعبيراتي دارد كه خيلي زياد است من دو سه تا را در نيم دقيقه برايتان مي‌گويم قرآن مي‌فرمايد اگر كسي اهل انجام عمل صالح بود «أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» البينة/7 اين مال كسي است كه عمل‌اش صالح باشد كه مراد از اين آيه اميرالمومين(عليه السلام) است كه فرد اكمل است.

6- تاثير صالح بودن والدين در زندگي فرزند

آدم صالح خوش عاقبت است «أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» فصلت/8 اجر او قطع نمي‌شود يعني اجر هميشگي دارد اينها اجرهايي است كه براي آدم صالح آمده است.

گاهي اگر پدر و مادر صالح باشند بچه هايشان هم خير مي‌بينند موسي و خضر(عليهما السلام) دو تا پيغمبر بودند گرسنه بودند وارد قبيله‌اي شدند به مردم گفتند به ما نان بدهيد هيچ كس به آنها نان نداد حالا نمي‌دانم شناختند ندادند يا نشناختند و ندادند دو تا پيغمبر گرسنه توي اين روستا داشتند مي‌رفتند ديوار خرابه‌اي بود گفت ياالله اين ديوار را مي‌خواهيم بسازيم موسي گفت آقا اين روستايي‌ها يك تكه نان به ما ندادند كه بخوريم حالا عملگي مفت؟ به ما ابلاغ نشده است شرح وظائف ما نيست تامين اعتبار نشده است آيه تامين اعتبار داريم آدمهايي كه نمي‌خواهند كار كنند مي‌گويند تامين اعتبار موسي نمي‌خواست كار كند گفت تامين اعتبار نشده است «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا» الكهف/77 اگر مي‌خواهي كار كني يك اجري هم مي‌گرفتي پول مي‌گرفتيم عملگي مفت؟ اين هم براي كسي كه به ما نان نداد ديدن من نيامده من دخترم عروس شد برايش پاتختي نياورد من هم برايش نمي‌برم او به من سلام نكرد من هم سلام نمي‌كنم اين انتقام مي‌كشد معامله مي‌كند بعضي‌ها خيلي معامله مي‌كنند اما حاضر نيستند يك قدم با خدا معامله كنند چقدر اينها(خاب الوافدون علي غيرك) باختند آنهايي كه با مردم معامله كردند چون برايم آورده برايش مي‌برم چون سلام كرد چون دسته گل آورد چون دعوتم كرد همه‌اش با مردم معامله مي‌كند يك كار هم براي خدا انجام بده اين كي بود سلام كردي؟

آقا نمي‌دانم يك سلام هم براي خدا بكن سلام عليكم اين كي بود استادم بود سلام عليكم اين كي بود؟ تاجر است سلام عليكم اين كي است مدير كل است دو هزار تا سلام مي‌كند يكي‌اش بوي خدا نمي‌دهد يك سلام هم در عمرمان بكنيم به آدمي كه... افطاري مي‌دهيم اينكه... آنرا رفته‌ام خورده‌ام برادر خانمم است شوهر خواهرم است هر جا رفته‌ايم خورده‌ايم خورده‌ها را پس مي‌دهيم يك مرتبه به يكي از اين كارمندهاي شهرداري كه پشت كوچه را تميز مي‌كند بگوئيم آقا جان شما هم بيا افطاري كن يا دعوت نمي‌كنيم يا اگر آمد مي‌گوئيم برو پشت سماور چاي را دم كن يعني اگر هم او را بياوريم براي كار مي‌آوريم آنجا هم براي كار از مهمان كار كشيدن نامردي است.

امام رضا(عليه السلام) مهمان داشت فتيله چراغ يك خورده بالا و پائين رفت مهمان دستش را دراز كرد كه فتيله را درست كند امام دستش را كشيد و فرمود من خودم چراغ را درست مي‌كنم گفت آقا زحمتي نيست فرمود اگر آدم از مهمانش كار بكشد نامرد است ما گاهي وقتها دو فقير هم دعوت مي‌كنيم براي اينكه ظرفها را بشورند براي حمالي، موسي و خضر وارد روستا شدند گرسنه بودند نان خواستند كسي به اينها نان نداد ديوار خرابه‌اي را ديدند خضر گفت بيا عملگي مفت موسي عصباني شد گفت تامين اعتبار نشده است. قرآن در قصه موسي و خضر مي‌گويد جفت جفت بودند «رَكِبَا» الكهف/71 به اينجا كه رسيدند نمي‌گويد(فاقاما) دو تايي بنايي كردند مي‌گويد «فَأَقَامَهُ» الكهف/77 يعني موسي كنار ايستاد و گفت تامين اعتبار نشده است و به من ابلاغ نشده است. حضرت خضر تنهايي شروع كرد آخرش گفت آقاجان چرا اين كار را كردي؟ گفت آقا جان زير اين ديوار يك گنج بود مال يك آدم صالحي بود از دنيا رفته و پولي زير اين ديوار براي بچه هايش گذاشته است آن پدر خوب است نگرانيم اين ديوار خراب شود پول لو برود مردم بردارند ما روي ديوار را مي‌سازيم بچه‌ها بزرگ مي‌شوند نامه پدر را مي‌خوانند مي‌فهمند كدام ديوار زيرش پول است پول را بر مي‌دارند «وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا» الكهف/82 اگر پدر و مادري خوب بودند خداوند دو تا پيغمبر را به عملگي وادار مي‌كند براي اينكه يك چيزي به بچه‌ها برسد تو نيكي كن و در دجله انداز خودم شيرجه مي‌روم و درش مي‌آورم نگو آقا مگر من نوكرم يك ليوان آب خنك بده دست كسي با خدا معامله كن بگو مال خداست كاري نداشته باش كسي تشكر بكند يا نكند تو يك عمل صالحي انجام بده بعد مي‌بيني كه نسل تو خير مي‌بينند توسط پيغمبرها عملگي مفت مي‌شود براي اينكه بچه‌ات خير ببيند براي اينكه تو آدم خوبي هستي.

زن صالحه اين است كه فكرش سالم باشد زبانش صالح باشد من اينجا اسم نمي‌برم غيبت مي‌شود من به اين نگاه نمي‌كنم بد است او به من فحش داد من انتقام نمي‌گيرم بركت صالح بودن به نسل هم مي‌رسد اصلاً خود نعمت‌ها بخاطر اين است كه ما عمل صالح انجام مي‌دهيم قرآن مي‌گويد «يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا» المؤمنون/51 بخوريد و عمل صالح انجام دهيد يعني مومن وقتي غذا مي‌خورد نمي‌گويد بخوريم چون خوشمزه است مي‌گويد بخوريم كه جان داشته باشيم آنوقت آن خوردن هم مي‌شود عبادت...

عمل صالح از مرد باشد يا از زن، اگر آدم عملش صالح باشد رئيس‌اش خدا مي‌شود يعني مدبر كارش خدا مي‌شود توليت كار كساني كه عمل صالح انجام مي‌دهند را خدا بعهده گرفته است تو بنده خوبي باش من بلدم كه چكار كنم تو همه كارهايت را به من بسپار تو بنده من باش باقي كارهايت را به من محول كن.

بابا تو خمس بده، من يك مشت بچه دارم، بچه هايت را به خدا سپار فعلاً چون درآمد داري بايد خمس بدهي بچه هايت را خدا كمك خواهد كرد نه من مي‌خواهم... مي‌ترسم خدا يادش برود مي‌خواهم خودم... اين خمس نمي‌دهد براي اينكه مي‌ترسد خدا غافل بشود اين بگويد من حواسم جمع بچه هايم است اما خدا حواسش جمع نيست يك خورده گير داريم. متاسفانه اين گير توي تلويزيون هم هست يك كسي به من مي‌گفت آقاي قرائتي يك مدتي نيا توي تلويزيون گفتم چرا مي‌گفت اگر يك مدت بيايي و يك مدت نيايي مردم مي‌گويند كجاست آمد و رفت اگر هر شب بيايي مثل سي و سه پل اصفهان مي‌شود ديگر براي شوفر‌هاي اصفهان كيفي ندارد.

گاهي باش گاهي نباش كه اگر تو را ديدند با شادي گوش بدهند گفتم اگر من مردم مرحوم مجلسي يقه من را گرفت گفت من دود چراغ خوردم صد جلد بحار نوشتم كليني گفت... اگر علماي قديم گفتند كه ما با زحمت نوشتيم رجايي‌ها گفتند كتك‌اش را ما خورديم افرادي مثل محمد منتظري مثل بهشتي‌ها مطهري‌ها چه افرادي جان دادند مغزشان را دادند اينها همه نوشتند دادند به تو مي‌گويي من توي تلويزيون نمي‌آيم تا وقتي آمدي بگويي‌اي آمدش! اين شرك است كه من حديث امام صادق(عليه السلام) را نخوانم كه وقتي آمدم مردم بگويند‌اي آمدش! بعضي از دانشجوها مي‌روند توي دانشگاه يا بعضي از سربازها توي پادگان نامه نمي‌نويسند تلفن هم نمي‌كنند براي اينكه وقتي رفتند توي شهرشان مادرش بگويد قربانت بروم يعني براي اينكه مادرش قربانش برود مثل اسيرهايي كه آزاد شده‌اند مادرشان هيجان دارد براي اينكه يك موجي توي محله بيندازند لوس مي‌شوند مي‌گويند نرويم كه محبوب بشويم اينها دكان است. رفته بودم نجف درس بخوانم يك كسي گفت اگر آمده‌اي نجف درس بخواني مدتي ايران نيا گفتم چرا؟

تابستان كه تعطيل است مي‌روم كاشان پدر و مادرم را مي‌بينم برمي گردم گفت اگر اينطور باشد ديگر آقاي نجفي نمي‌شوي اگر مي‌خواهي بنويسند(النجفي الكاشاني قمي القريشي...) اگر مي‌خواهي چند تا لقب داشته باشي بايد يك ضرب چند سال بماني ولو پدر و مادرت دو ليتر گريه كنند اينها همه‌اش غير خداست براي اينكه مردم بگويند كجاست... مادرش قربانش برود... آدم گاهي وقتها درسهايش را هم تعطيل مي‌كند حضرت امام شنيد يك نامردي كتاب نوشته عليه اسلام بنام كسروي فوري درسش را تعطيل كرد كشف اسرار... آدم بايد درسش را تعطيل كند. اينكه زشت است درست نيست حيا حسابش جداست عمل صالح از مرد و زن.... تو آدم صالحي باش خدا امورت را اصلاح مي‌كند. رد شويم. زن خوب زني است كه كارهايش صالح باشد فكرش كارهايش چشم‌اش مرد هم همينطور است قرآن عمل صالح را خيلي تاكيد كرده است.

خدايا به همه بي همسرها همسر صالح مرحمت بفرما.

گير و گورهاي ازدواج را خودت با دست خودت حل بفرما.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته

/ 1