دعا در شب قدر، آداب
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»الهي انطقني بالهدي و الهمني التقويبحث را بينندهها چه تاريخي مي بينند؟ ماه رمضان، شب بيست و سوم. يعني آخرين شب از شبهاي قدر. من هر سال اصرار دارم اين را بگويم که شب بيست و سوم، اهميت شب قدرياش از شب نوزدهم و از شب بيست و يکم بيشتر است. شب نوزدهم حديثي داريم کار يک مرحله تمام مي شود، بيست و يکم يک مرحله ديگر، بيست و سوم قطعي مي شود. مثل پارچه اي که يکبار مي برند، يکبار کوک مي زنند، يکبار دوخت آخر. يعني شب بيست و سوم آن شبي است که کارها ديگر مهر و موم مي شود. يک کارهائي هم هست شب قدر، عمومي است ولي شب بيست و سوم پررنگتر است. مثلا شب قدر مستحب است آدم غسل کند. اما شب بيست و سوم دو تا غسل دارد. يک غسل سر شب، يک غسل آخر شب. البته اينها غسل مستحب است، نمي شود با آن نماز خواند، بايد وضو هم گرفت براي نماز. يا مثلا شب بيست و سوم قرآن دو تا سوره اضافه دارد بخوانيم. سوره روم و عنکبوت. اين که دو تا غسل دارد، دو تا سوره روم و عنکبوت مي گويند بخوانيد، و اينکه شب بيست و سوم حضرت زهرا نمي گذاشت کسي بخوابد. اگر کسي هم از بچهها خوابش مي برد، يک آب در صورتش مي پاشيد، و غذايشان را تغيير مي داد و غذاي سبکتر، علي ايّ حال يک اصراري داشتند بر اينکه نخوابند، اين پيداست که شب بيست و سوم عنايت مي شود.يک کسي آمد مدينه گفت آقا راستش را بخواهي من در روستا اصلا نمي توانم سه شب احيا بگيرم، نمي توانم بيايم مسجد، خيلي که چانه زد امام فرمود پس شب بيست و سوم بيا. علي ايّ حال يک قرينه هائي در کار است که شب قدر واقعي شب بيست و سوم احتمالش خيلي زيادتر است. خب شب قدر... اينها ممکن است براي شما تکراري باشد، ولي بچه هاي ما بايد بشنوند، دو سه بار بايد بشنوند تا اين فرهنگشان شود.1- شب قدر، شب اندازه گيري
شب بيست و سوم شب قدر است. قدر يعني اندازه گيري. هر چيزي حساب و کتابي دارد. قرآن مي فرمايد تمام نعمتهائي که به شما مي رسد خزينهاش پهلوي ما است. به مقداري که حکمت است صادر مي کنيم. «إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ» الحجر/21 يعني چيزي نيست مگر اينکه خزينهاش پهلوي ما است، «و ما ننزله الا بقدر معلوم» يعني خزينه پهلوي ما است به مقدار خاص نازل مي کنيم. مثل اينکه سماور پر از چاي است، منتهي شما ليواني بريزيد، چاي کمرنگ بريزيد، پررنگ بريزيد آنها مربوط به اين است که چقدر عقل شما قضاوت کند که براي که چه چاي بريزيد، يعني خزينهاش در سماور است اما يک استکان يک استکان.. منتهي از سماور ما کم مي شود ولي از خزينه خدا کم نمي شود. يک مثل هم برايتان بزنم، يک آيه داريم در قرآن مي فرمايد «مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ» الذاريات/23 مثل اينکه داريد حرف مي زنيد. خزينه حرف حلق شماست، منتهي چند کلمه به يکي بگوئي، اين اختيارش دست شماست. يعني قدرت سخنراني در بدن هست اما استفاده از اين قدرت به مقداري است که شما صلاح بدانيد. چطور شما توان سخن داريد، منتهي هر چه مي توانيد که حرف نمي زنيد، به مقداري که لازم است، حرف مي زنيد. «مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ» يعني همانطور که شما قدرت نطق داريد، منتهي از اين قدرت کم کم استفاده مي کنيد به مقداري که صلاح مي دانيد، خدا هم قدرت دارد، از قدرتش تدريجا، آن مقداري که حکيمانه هست عرضه مي کند.پس شب قدر، به احتمال قوي شب بيست و سوم است. در شب بيست و سوم چه بايد کرد؟ يک دو رکعت نماز است که لابد مي دانيد، من هم اشاره کنم که اگر کسي نمي داند... فقط «قُلْ هُوَ اللَّهُ» الإخلاص/1اش هفت تا است. بعد از نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز مثل نماز صبح، منتهي بجاي يک «قُلْ هُوَ اللَّهُ» هفت تا مي خوانيد. رکوع و سجودش، هيچ فرق نمي کند، فقط «قُلْ هُوَ اللَّهُ»اش هفت تا است. بعدش هم هفتاد مرتبه(استغفرالله و اتوب اليه)، (ربي) هم نمي خواهد. هفتاد مرتبه، که کل نماز چهار دقيقه طول مي کشد با(استغفر الله) هايش تقريبا. اين دو رکعت هم داريم که اگر کسي بخواند، همينطور که نشسته، خدا خودش و پدر و مادرش را مي بخشد. خب حالا چه کنيم؟مهمترين کار شب قدر، که قرآن فرمود «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» القدر/3. «أَلْفِ» يعني هزار. هزار ماه را تقسيم بر دوازده کن با ماشين حساب، مي شود هشتاد و خرده اي سال. يعني شب قدر ارزشش به اندازه هزار ماه است. هر کاري شب قدر بکني. يعني افرادي را من سراغ دارم که خمسشان را شب بيست و سوم مي دهند، چون هزار تومان که شب بيست و سوم بدهي، انگار يک ميليون داده اي. يک نفر را شب بيست و سوم افطاري بدهد، انگار به هزار نفر افطاري داده اي. تجاري که وضع ماليشان خوب است، هر چه مي خواهند در طول سال بدهند، فکر کنند چقدر پول مي خواهند بدهند، همه را شب بيست و سوم چکش را بنويسند، بگذارند کنار. ضربدر هزار مي شود. چطور اگر يک جنسي ارزان است، مي خرند مي گذارند انبار، براي اينکه بعدا ديگر گير نمي آيد؟ البته اگر چيز مورد نياز جامعه باشد، احتکار است، غلط است اين کار. بنابراين هر کس هر کاري مي خواهد بکند، شب بيست و سوم ضرب در هزار مي شود. حالا بهترين کار چيست؟ راجع به دعا من مي خواهم چنددقيقه صحبت کنم. راجع به مناجات شب بيست و سوم. اول يک دعا بکنم.خدايا تو را به آبروي همه کساني که لياقت دارند و شب بيست و سوم بهترين مقدرات را برايشان مي کني، به ما هم لياقت دريافت آنهمه الطافي که به اوليايت داري به ما هم آن الطاف را مرحمت بفرما. هرچه به خوبان مي دهي به ما هم بده.
2- دعا، ارتباط ميان انسان با خدا
و اما بحث ما. موضوع بحث ما که ماه رمضان امسال بحثش را داريم، انسان است. در انسان يک رابطه هم هست با خدا. چون انسان چهار تا رابطه دارد. انسان با خدا، انسان با مردم، انسان با خودش، انسان با طبيعت. عمري باشد راجع به اينها هم صحبت مي کنيم. رابطه انسان با خدا همين عبادت است که قله اين عبادت نماز و دعا است. قرآن مي فرمايد که «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» غافر/60 يعني دعا کنيد من مستجاب مي کنم. اول يک اشکال در اين زمينه هست. اگر قران گفته دعا کنيد من مستجاب مي کنم، پس چرا برخي وقتها دعا مي کنيم مستجاب نمي شود؟ يک گيري در اين هست. يا اين گير در «ادْعُو» است. يا اين گير دارد... چون «ادعوا» يعني دعا کنيد. دعا چيست؟ دعا يعني طلب خير. يعني از خدا خير بخواهيد. خيلي وقتها که ما دعا مي کنيم، فکر مي کنيم دعاست، واقعا طلب خير نيست. خيال مي کنيم خير است. آيات قرآن زياد داريم مي گويد «يَحْسَبُونَ» الأعراف/30 خيال مي کنند، «أَفَحَسِبْتُمْ» المؤمنون/115 اينطور خيال مي کنيد؟ «لَا تَحْسَبَنَّ» آل عمران/188 اينطور فکر نکن. «عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ» البقرة/216 خيلي چيزها را دوست داريد، شر است. اينقدر آدم دلش مي خواهد با فلاني ازدواج کند، حال آنکه فاجعه است ازدواج با فلاني.خيال مي کند. خيال مي کند اين غذا را بخورد خوب است. مي خورد بعد دکتر مي گويد نخور به صلاحت نيست. پس يا دعا لق است، چون دعا يعني خير، خيلي چيزهائي که ما مي خواهيم واقعا خير نيست. يا اين که خير است «نِي»اش گير دارد. چون «نِي» يعني چه؟ يعني اخلاص. «ادْعُونِي» يعني بخواهيد خير را از من. گاهي وقتها از خدا نمي خواهيم. بخدا مي گوئيم به هر کس و ناکس ديگر هم مي گوييم. يعني در دعا مخلصين نيستيم. همينطور مي گوئيم ولي خب خيلي هم دلمان با خدا نيست. يا اخلاصش لق است، اخلاص نيست شرک است، يعني غير خدا هم هست، يا «لَکُم». يعني به نفع شما. آخر مي گويند فلاني به له فلاني است يا فلاني عليه فلاني است. له يعني به نفعش است، عليهش است يعني ضدش است. «لَکُم» يعني به نفع.
خيلي چيزهائي که ما مي خواهيم به نفع نيست، به ضرر است. پس اگر خير بود و خلوص بود و به نفع بود حتما... هر جا که مستجاب نشد، يا در «ادْعُو» گيريم، يا در «نِي»اش گيريم، يا در «لَکُم» گيريم. اگر خير باشد يک، خلوص باشد دو، از او هم بخواهيم سه، مستجاب مي شود. دعا مثل شماره تلفن است. يعني شماره تلفن را اگر زدي گوشي را برنداشت، مي گويند چه شماره اي را گرفتي؟ مي گوئي اين شماره را. مي گويد اين شماره خانه ما نيست. دعا يک شماره اي دارد، مي گويد اگر شماره را گرفتي من گوشي را بر مي دارم. شماره دعا ده دوازده تا شماره است. اين شمارهها را من مي گويم کسي پاي تلويزيون هم مي خواهد بنويسد، بنويسد. شماره تلفن دعا. چگونه دعا کنيم. عوض شماره تلفن بگوئيم آداب دعا.
3- آداب دعا در روايات
1.«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ». گفتن «بِاِسْمِ اللَّهِ».روايت داريم(لا يرد دعاء اوله بسم الله) اگر دعا اولش بسم الله باشد رد نمي شود. پس اين شماره اول، گفتن بسم الله.2. شماره دوم تمجيد. (کل دعاء لايکون قبله تمجيد فهو ابتر) دعائي که اولش تمجيد نباشد ابتر است. ابتر يعني ناقص. يعني از خدا ستايش کن. مثل دعاي ماه رمضان که ميگوئيم(يا علي يا عظيم يا غفور يا رحيم انت الرب العظيم) بعضي وقتها مي گوئيم خدايا حکيمي، عليمي، قدرت داري، شنوائي، بينائي، عزت دست تو است، قدرت دست تو است. تمجيد کنيم.3. نماز هم موثر است. دو رکعت نماز بخوانم. يک کسي آمد دو رکعت نماز خواند، پيغمبر فرمود(سل توسل) بعد از آنکه نماز خواندي دعا کن، دعاي بعد از نماز اثر دارد.4.دعايتان را کم نشماريد. چند تا چيز را کم نشماريد. گناهانتان را کم نشماريد. گاهي وقتها آدم يک گناهي مي کند، مي گويد اين که چيزي نيست، بعد در همان گير مي کند، يعني پوست خيار بيشتر از خيار مردم را تا حالا انداخته. اگر از کساني که زمين خوردهاند بپرسيم که بابا از خيار درسته زمين خوردي يا از پوست خيار؟ بيشترشان مي گويند پوست خيار. کار يک ريز بيشتر اثر دارد. گاهي وقتها انسان... پول مردم هم همينطور است. اگر به مردم يک پول سنگيني بدهکار باشي يادت نمي رود اما اگر مثلا دو ريال، ده ريال، يک تومان، ده تومان باشد، ممکن است از ذهنت بپرد و مال مردم را بخوري و عذر خواهي هم نکني. اگر چادر و پيراهن و کت و شلوار مردم را با تيغ پاره کني، يادت مي رود که يک گناهي کرده اي. اما اگر مي روي روضه پايت را گذاشتي روي کفش مردم، کفش مردم را گلي کردي، مي گوئي اين که چيزي نيست، عذر خواهي نمي کني. چيزي است. مال مردم چيزي است. درخت را قطع کني مي گوئي بد کردم، اما شاخه مردم را براين چاي خوردن مي شکني، نمي گوئي بد کردم. چون شاخه پهلويت چيزي.... گناهاني که چيزي نيست، آنها چيزي نيست، آنها چيزي هست. آخر به يک دختر فوکولي مي گويند خانم اين فوکولت بيرون است. برو بابا من پهلوي خيليها حزب اللهي ام. من که از خيليها بهترم. بله تو از خيلي هابهتري. اما مي گوئي چيزي نيست. اين که مي گوئي چيزي نيست...
4- گناه را کوچک نشماريم
حلقه طلا براي مرد حرام است. مي گويند برو بابا. اين حلقه نامزدي است. چيزي نيست. گناهي که آدم بگويد اين چيزي نيست اين خيلي مهم است. ممکن است اين سنگ... اين وزني ندارد هان! اين دو سه مثقال است، شايد هم کمتر، من مي زنم توي کله ات. مي گويم چيزي نيست. اگر من اين را بزنم به کله ات، بگويم چيزي نيست، تا آخر عمر شما از من نمي گذري. مي گوئي چقدر پررو. زد توي کله ما بعدش هم گفت چيزي نيست. اما ممکن است يک سنگ پرت کنم، بعدش بيايم بگويم آقا معذرت مي خواهم ببخشيد. ممکن است سنگ سنگين را چون عذر خواهي مي کنم ببخشي، ولي يک مثقالي را چون عذر خواهي نمي کنم نبخشي.5. براي ديگران دعا کنيم. براي ديگران اگر براي چهل نفر دعا کني، دعاي خودت هم مستجاب مي شود.6. در دعا خوش گمان باش. نگو ما دعا مي کنيم ولي اي بابا کي مستجاب مي شود؟ خوش گمان باش. روايت داريم خدا مي گويد من کنار گمان بنده ام. اگر گمانش بالا باشدمن دعايش را مستجاب مي کنم. مثلا نگو من کجا او کجا. باورت بيايد. شايد شد. چه اشکالي دارد مثلا کره زمين از مغز شما استفاده کند؟ من؟ ما همين کنکور قبول شويم، بسمان است. ما همين قرض هايمان را بدهيم بس است. بگو اشکالي ندارد خدايا قرض ما را بده، توفيق هم بده به خيليها هم وام بدهيم. از دستتان خير جاري شود. اشکال دارد اين درختي که شما مي کاريد، چوبي شود که در حرم اميرالمومنين ازش ساخته شود؟ بگو خدايا ما اين درخت را مي کاريم، تو خودت نظر کن که از اين انجيرها امام زمان بخورد، از اين چوب در مسجد ساخته شود. يعني هي نگو من کجا امير المومنين کجا. من کجا او کجا. در دعاها دعاهاي بزرگ کنيم. خوش بين باشي. يک وقتي خدا يک عنکبوت را مي گذارد دم غار، تار عنکبوت پيغمبر را در غار حفظ مي کند. يک وقت چهار تا شنهاي طبس، امريکا را فلج مي کند. يک وقت ابابيل ابرهه را «تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ» الفيل/4 يک بار يک کلاغ مي آيد يک چيزي را خاک مي کند،... آخر حضرت آدم دو تا بچه داشت. هابيل و قابيل. يکي آن يکي را کشت. بعد ماند که آن که کشته شده چه کند؟ هي کول کرد اين طرف و آنطرف برد خسته شد. بعد يک کلاغ آمد يک چيزي را زير خاک کرد، يادش داد تو هم اين جنازه را خاک کن. يک وقت مي بيني يک کلاغ کاري مي کند، معلم چند ميليارد بشر مي شود.يعني چند ميليارد آدمي که جنازهشان را خاک کرده اند، معلمشان کلاغ بوده. ديگر من از کلاغ بد ترم؟ من از تار عنکبوت بدترم؟ من از شن صحراي طبس بد ترم؟ يعني وقتي دعا مي کنيد، بخصوص جوانها. نگو کنکور قبول شوم و در فوتبال و واليبال و در رياضيات و کامپيوتر و.. نمي دانم سربازيم حل شود و... اينها را بگوئيد اما در اينها نايستيد. برو بالا. در دعا همتتان بلند باشد. ببينيد امام که دعا مي کند مي گويد(اللهم اغن کل فقير) نمي گويد خدايا فلاني فقير است. کل فقير. (اشيع کل جائع)(اللهم اکس کل عريان) همه مريضها. اصلا فکرت، روحت بلند باشد. صدقه مي دهي براي سلامتي خودت نده، براي سلامتي همه بده. مي روي آب بخوري، بگو آقا کسي آب نمي خواهد؟ همش دست و پا به خير باشد. مي روي نان بگيري مي بيني يک پير مرد، پيرزن در محلهتان هست که بايد با عصا و زحمت بيايد نانوائي.... خب مگر نوکرش ام؟ طوري نيست يک نان بهش بده. دست و پا به خير باشد. اينها در دعا مستجاب است.7.تضرع در دعا مستجاب است. مي گويد وقتي دستتان را بالا مي کنيد، انگار غذا طلب مي کنيد. يعني واقعا دستمان.... حديث داريم دستي که مي آيد بالا خدا مي گويد اين دست آمده بالا از من چيزي مي خواهد، من خداي کريمم. حالا که دستش را دراز کرد، محروم بر نمي گردانم.
5- لطف و رحمت خداوند نسبت به بندگان
پنج تا کار خدا مي کند: گاهي همين که مي خواهيم به ما مي دهد، يا اگر اين صلاح نباشد، مشابهش را مي دهد، يا اگر اصلا صلاح نيست، مي گويد حالا که دستش آمده بالا محروم نبايد برگردد، يک بلائي از جانش دور مي کنم، يا در مقابل يک چيزي به نسلش مي دهم، ياحالا که دعا کرد يک چيزي براي قيامتش ذخيره مي کنم. يا خودش، يا مشابهش، يا رفع بلا، يا نسلش، يا قيامتش. حديث داريم دست که مي آيد بالا خدا مي گويد خجالت مي کشم... عجب خدائي است. مي گويد گناه کردي يکي مي نويسم، ثواب کردي ده تا مي نويسم. هر چي گناه کردي راست بگو معذرت مي خواهم مي بخشمت. حديث داريم يک وجب بيائي رو به من، يک قدم مي آيم رو به تو. عادي بيائي رو به من، من با دو مي آيم رو به تو، و خوبي هايت را نشان مي دهم در جامعه. بدي هايت را مي پوشانم. حتي بدي هائي که اگر پدر و مادرت بفهمند از خانه بيرونت مي کنند، من ميدانم ولي هيچ به رويم نمي آورم. (يا من اظهر الجميل و ستر القبيح) خوبيها را نشان مي دهم عيبها را مي پوشانم. مردم خوبيها را دفع مي کنند، بديها را نشان مي دهند. يعني حتي زن و شوهر! چهل تا لقمه مي خورد، در يک لقمه شن است، اين شن را مي آورد به خانم مي گويد ببين! نخود را پاک نکرده اي! يعني در چهل تا نخود که مي خورد آن شن را نشان مي دهد. ولي خدا اينطور نيست.8. در دعا اصرار کنيد. حديث داريم به مردم اصرار نکنيد. اما خدا دوست دارد نسبت به خودش اصرار کني. الحاح يعني اصرار. نگو آقا ما به خدا گفتيم. هي بگو هي بگو... بعد از نماز فريضه، بعد از نماز واجب دعا مستجاب مي شود. مردم مي گويند(السلام عليکم و رحمه الله و برکاته) مي دوند. حديث داريم کجا مي روي؟ اين که مي دود فکر مي کند به کارش مي رسد. تعقيب مهم است. دعا مهم است. بهترين تعقيب هم سي و چهار بار(الله اکبر)، سي و سه بار(الحمدلله) و سي و سه با ر(سبحان الله) که ثواب هزار رکعت نماز دارد. تمام نيازها را هم از خدا بخواه. حتي بند کفشت را. بخدا بگو. با خدا حرف مي زني همچين ريز و درشت کارهايت را بگو.9. دعا که مي کنيد(و ادعوه خوفا و طمعا) يعني با ترس و طمع دعا کنيد. حضور قلب داشته باشيد. يعني بدانيد چه مي گوئيد.10. يقيق داشته باشيد مستجاب مي شود.6- گناه، عامل عدم استجابت دعا
11. گاهي وقتها دعا مي کند مستجاب مي شود بعد از دعا مي رود گناه مي کند. خدا به فرشتهها مي گويد اين دعايش مستجاب شد ولي چون گناه کرد شما هم دست نگه داريد. يعني(اللهم اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعاء) دو تا معنا شده. يا يک گناهاني آدم مي کند که ديگر حال دعا ندارد، يا يک گناهي مي کند که حال دعا دارد ولي دعايش مستجاب نمي شود. حبس دعا، يا آدم اصلا خودش قفل مي شود حال دعا ندارد، يا نه دعا مي کند يک مانعي مي آيد جلوي استجابت را مي گيرد. اينها همهاش حديث است حديثش هم اينجا هست. مي گويد که عده اي آمدند به امام صادق گفتند که ما دعا مي کنيم(فلا يستجاب لنا) مستجاب نمي شود. گفت(لانکم تدعون من لا تعرفون) چيزي از کسي مي خواهيد که نمي شناسيدش. يعني خودتان ايمانتان لق است، باورتان مشکل دارد، جدي نيستيد. مثل اينکه شما مي گوئيد بفرما. خب نمي فرمايم. اين لقلقه زبان است. با تمام وجود نمي گوئي بفرما.اگر با تمام وجود بگوئي بفرما... آخر ببينيد جدي بودن يک مساله اي است. امام کاظم رفت در خانه، امام رضا(ع) بچه کوچولو بود. با پدرش بود. گفت آقا جان اين که با ما بود از شيعيان است. شما رفتي در خانه مي گفتي بفرما. شما بفرما نگفتي رفتي در خانه. امام کاظم فرمود الان آمادگي پذيرائي ندارم. کسي که قلبا آمادگي ندارد بگويد بفرما، قلبش با زبانش تفاوت دارد يک نفاق است. يعني اين که انسان وقتي مي خواهد بگويد جدي بگويد. گاهي دو نفر قهرند، مي گويند بياييد همديگر را ببوسيد. اينها که قهرند و به همديگر فحش دادهاند همينطور جدي نمي بوسند. اما گاهي وقتها آدم نوهاش را، بچهاش را وقتي مي بوسد سفت مي بوسد. اين جدي بودن مهم است.
7- غذاي حلال، شرط استجابت دعا
12.غذاي حلال. حضرت فرمود که مي خواهي دعايت مستجاب شود(طهر مطعمک و لا تدخل بطنک الحرام) لقمه حرام خورده اي دعايت مستجاب نمي شود. مثل اين که گازوئيل ريخته اي در هواپيما، هواپيما نمي پرد. هي مي گوئيم آخر چه شده است؟ مي گويد بابا در شکم اين هواپيما گازوئيل ريخته ايد. لقمه حلال خيلي مهم است. وقتي که بدنيا آمديم چيزي نداشتيم، دو سه روز ديگر هم چيزي نداريم و مي رويم، لخت آمده ايم و لخت هم مي رويم، حالا دو سه روز خدا بهت داده، چرا خمسش را نمي دهي؟ چرا زکات نمي دهي؟ يک ملخ يک آفت يک کمبود باران. اينقدر حديث داريم هرجا مالي تلف شد بخاطر اين است که مردم زکات نداده اند. اصلا نماز بي زکات قبول نيست. پيغمبر آمد در مسجد افرادي را بلند کرد گفت برو بيرون نمي خواهد نماز بخوانيد، گفت چرا؟ گفت نماز مي خوانيد به فقرا کمک نمي کنيد. خمس واجب است، زکات واجب است. نگو آقا ما که ماليات مي دهيم، جمهوري اسلامي از ما ماليات مي گيرد،.... بابا ماليات مال زندگي شخصي تو است. شما در خانه گلدان داريد، يک پولي هم ميدهي دولت بيرون پارک درست کند. در خانه قفل مي زني، يک پولي هم مي دهي به دولت بيرون خانه پليس مي گذارد. در خانه کپسول آتش نشاني داري، يک پولي هم مي دهي بيرون ماشين آتش نشاني باشد. در خانه موزائيک و اسفالت مي کني، يک پولي هم ميدهي بيرون را اسفالت کنند. در خانه يک آکسار و آسپرين و چهار تا قرص و کپسول داري بيرون خانه هم پول مي دهي يک درمانگاه مي زنند.يعني همينطور که نيازهائي را مختصرش را در خانه داري، بيرون خانه هم پولي که به دولت مي دهي براي ماليات، براي حل مشکلات خود شماست. من در خانه گلدان دارم، بيرون هم پارک مي خواهم، در خانه کپسول آتش نشاني دارم بيرون هم ماشين آتش نشاني مي خواهم. در خانه دارو دارم بيرون هم درمانگاه مي خواهم. در خانه قفل مي زنم بيرون هم پليس مي خواهم. پول ماليات پولي است که به دولت مي دهيد براي حل مشکلات شخص شما. ولي زکات براي مشکلات شخص شما نيست. براي اين است که فقرا سير شوند. من پول نمي دهم که دولت زندگي من راتامين کند، پول ميدهم که فقرا سير شوند. فرق است پولي که به دولت مي دهيد که خرج منافع شما کند يا پولي که مي دهيد فقير سير شود کاري به منافع خودت نداشته باشد. فرق مي کند. حساب ماليات فرق مي کند. زکات عبادت است. قصد قربت مي خواهد. خمس قصد قربت مي خواهد. گيرنده خمس بايد عادل باشد. بايد مرجع تقليد باشد يا وکيلش باشد. مصرفش، گيرنده اش، نيتش، همهاش فرق مي کند. همينطور مي گوئيم بله ما که حالا که زکات مي دهيم... اگر مي خواهيددعا مستجاب شود، براي اجابت دعا به عهد خدا وفا کنيد. قول هائي که بخدا داده ايد وفا کنيد. قرآن مي گويد «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» البقرة/40. شما چند تا نذر کردي عمل نکردي؟
مگر نذر نکردي که اگر بعدش خوب شد چه کني؟ مگر نذر نکردي... مگر نذر نکردي...؟ تعهد هائي که داده ايد عمل کنيد، دعا مستجاب مي شود. و به هنگام دعا از ديگران قطع اميد کن. يعني يکسره دل را از همه جا بکن. در استجابت دعا مستجاب مي شود. آقا حالا که خدا مي تواند اين کار را بکند، پس چرا نمي کند؟ خدا مي تواند بکند اما حکيمانه نيست. مگر من نمي توانم يقه خودم را پاره کنم؟ من مي توانم يقه خودم را پاره کنم، من مي توانم بزنم شيشه را بشکنم، اما نمي شکنم. اصلا خدا مي تواند همه مردم وقتي به دنيا مي آيند، بوعلي سينا به دنيا بيايند، اصلا زحمت درس خواندن نکشند. مي توانند همه درختها اتوماتيک گل بدون ميوه بدهند، اينقدر زحمت کشاورزي نباشد. منتهي حکمت خدا به اين است که افراد با تلاش به جائي برسند. خداوند قدرت دارد اما وقتي از قدرتش استفاده مي کند که حکيمانه باشد. مثل اين که شما قدرت داري شيشه را بشکني، يقهات را پاره کني، ولي اين کار حکيمانه نيست. همينطور که شما از قدرتت مقداري استفاده مي کنيد که حکيمانه باشد، خدا هم از قدرتش مقداري استفاده مي کند که حکيمانه باشد. نابرده رنج... نمي شود که آدم رنج نکشيده که گيرش گنج بيفتد.