آينده جهان در ديدگاه اسلام - [درس هایی از قرآن] : آینده جهان در دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[درس هایی از قرآن] : آینده جهان در دیدگاه اسلام - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آينده جهان در ديدگاه اسلام

«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»

الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي

بينندگان عزيز بحث را در آستانه نيمه شعبان مي بينيد. بعد از شب قدر بهترين شب، نيمه شعبان است.

يک. دعاي کميلي که ماه شب جمعه مي خوانيم اصلش براي نيمه شعبان است، فتوکپي‌اش براي شب جمعه است، اصل دعاي کميل براي نيمه شعبان است دو. سه، بخشي از کارها و مقدرات شب نيمه شعبان انجام مي شود يعني مثل يک چيزي که طراحي مي شود و بعد برش رويش مي شود و بعد تصويب نهايي مي شود، پيش نويس، که مي شود از لابلاي بعضي از روايات استفاده کرد که شبِ نيمه شعبان پيش نويس مقدرات هم هست. کسي اگر بتواند شبِ نيمه شعبان احيا بگيرد، بحمدالله اين هم يک کار خوبي شده که الان ديگر حتي در دانشگاه‌ها، دانشگاه تهران که اينطور است، دانشگاه مرکزي تهران نيمه شعبان هم احيا مي گيرند، به خصوص که شب هاي تابستاني يک چند ساعتي بعد از دوازده صبح است، يعني خيلي احياء‌اش هم منّتي بر خدا نيست، دو سه ساعت آدم بعد از سحر نخوابد، دوازده خيلي‌ها بيدار هستند، دو سه ساعت ديگر نخوابند آنوقت مي شود احيا، آنوقت حديث داريم اگر کسي نيمه شعبان را احيا بگيرد فايده‌اش اين است: آن وقتي که همه دلها مي ميرند و همه مردم کج فکر مي کنند، ايشان درست فکر مي کند. يعني خدا يک نورانيتي و يک بصيرتي به او مي دهد که گول جو را نخورد، آنوقتي که دلها همه مردند اين دلش بيدار است. از برکات نيمه شعبان اين است که خدا هديه اي داد به ما، حضرت مهدي عليه السلام.

يک وقت يک حديث ديدم که حضرت مهدي فرمود: من روزي صد بار به شما دعا مي کنم. و داريم که اگر دعاي ما نبود دشمنان شما را قورت مي دادند.

1- رهبر جهاني، ذخيره خداوند در روي زمين

آمريکا و بعضي ديگر هي مي گويند خاورميانه اي که ما مي خواهيم، خاورميانه اي که. . . بايد گفت آقا خودت را معطل نکن، کتاب آسماني ما گفته نه خاورميانه، کره زمين براي مسلمان هاست، يک بار ديگر مي گويم، کره زمين مال مسلمان هاست. خدا هم چيزهايش را ذخيره کرده، يک رهبر ذخيره کرده، امام زمان عليه السلام، يک قانون دست نخورده داريم، قرآني که يک واوش کم و زياد نشده، کتاب تحريف نشده داريم، قرآن. هم قانونش هست، هم رهبرش. آمادگي‌اش هم کم کم پيدا مي شود. شما نگاه کنيد يک سيد حسن نصرالله پيدا مي شود، مسيحي مي گويد سيد حسن نصرالله في قلبنا، سني مي گويد في قلبنا، شيعه مي گويد في قلبنا، يعني گاهي يک امام خميني در ايران پيدا مي شود، همه بلوچ و ترک و فارس و عرب و عجم و تمام مردم زن و مرد، با همه تحصيلات و با همه اختلافات فکري و سني و اخلاقي و خصلتي که دارند، همه دربست مي گويند امام خميني، پس اگر يک سيد حسن نصرالله پيدا شد در لبنان، همه گروه‌ها دوستش دارند يا يک امام همه ايران، پس مي شود يک رهبري پيدا شود همه مردم با او بيعت کنند. محال نيست، نمونه‌اش را ديديد. اگر يک شاه حذف شد، پس باقي شاه‌ها هم مي شود حذف شود. اگر يک گوشه دنيا اموال ناحق مصادره شد، پس مي شود همه اموال ناحق مصادره شود. از قديم گفتند مشت نمونه خروار است. اگر کسي يک سطر نوشت، پيداست سطر دومش را هم مي تواند بنويسد. اگر يک خياطي يک لباس دوخت، پيداست دومي‌اش را هم مي تواند بدوزد. حالا؛

2- خطر خرافات و بدعت‌ها در اعتقاد مهدويت

درسهايي از قرآن، من دو تا آيه را برايتان مي گويم که مربوط به آقا امام زمان عليه السلام است. ما نسبت به امام زمان اول بايد شناخت پيدا کنيم، درست بشناسيم، نمي دانيد چقدر حقه باز پيدا شده. هر چيزي که درست هست، مصنوعي‌اش هم درست مي شود. يعني اگر پول صحيح بود دير يا زود پول قلابي هم درست مي شود. هميشه در کنار هر حقي يک مشت باطل هم، کنار هر گلي، خاري است، و کنار هر گياهي علف هرزه‌ها هم هست. حالا ما مردها کم داشتيم، اخيرا خانم‌ها چقدر حقه باز شدند. يک خانمي در يک شهري چادر سبز سر مي کند مي گويد من خانمِ امام زمان هستم. البته تقصير نيروهاي انتظامي و وزارت اطلاعاتمان است. اين خانمي که خانمِ امام زمان است بگيرندش زندانش کنند، بعد شوهرش بيايد آزادش کند. مگر نمي گويي که من خانم امام زمان هستم، من نمي دانم ديگر زن هاي ما که ماشاءالله همه تحصيلکرده هستند، اين زن‌ها ديگر چرا گول مي خورند؟ اگر بناست هر کسي يک چادر سبز سر کند بگويد من خانم امام زمان هستم خوب يک کسي بيايد همه لباس هايش را سبز کند. يک کسي اين کار را کرده بود، ريش هايش را هم سبز کرده بود، گفتند خوب ديگر چرا ريشت را؟ گفت من مي خواهم يک ضرب چهارده معصوم شوم.

در کنار هر حقي باطل هم هست. تشخيص حق و باطل کارِ دقيقي است، بايد مواظب خرافات باشيم، آسيب‌ها.

3- وعده هاي خداوند براي آينده جهان

موضوع بحث: کره زمين در آينده براي اهل ايمان و عمل صالح است. آيه‌اش اين است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» النور/55 فکر مي کنم خيلي از اين کلمات را مي دانيد، «وَعَدَ اللَّهُ» يعني چه؟ خدا وعده داده، به کي؟ «الَّذِينَ آمَنُوا» به کساني که ايمان آوردند، خوب ايمان کافي است؟ نخير، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». بعضي‌ها مي گويند دلش پاک باشد، دل پاک کافي نيست، بايد عمل هم صالح باشد. نمي شود گفت آدم خوبي است ولي نماز نمي خواند. آدم خوبي است ولي خمس نمي دهد ولي آدم خوبي است. اه، ما کنار ايمان عمل صالح داريم. سوزنِ بي نخ چيزي نمي دوزد، ايمان خالي هم فايده ندارد. «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» خدا وعده داده، «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» چه کند؟

وعده هاي خدا، 1- «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم» يعني اينها را خليفه کند، جانشين کند، «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ» در زمين اينها را جانشين کند. «كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» همين طور که قبل از اينها هم افرادي را خليفه کرده. خوب، ديگر چه؟

وعده 2، «وَلَيُمَكِّنَنَّ» امکانات بدهد به اينها، «وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمْ» کدام دين؟ «الَّذِي ارْتَضَى» آن ديني که «ارْتَضَى» خدا وعده داده آن ديني را که از آن راضي است توسعه دهد. ديگر چه؟

وعده 3، «وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ» تبديل کند، جايگزين کند، «مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» بعد از خوف، بعد از دغدغه و دلهره، «أَمْنًا» اينها را به امنيت برساند، يعني جهان بعد از دلهره تبديل مي شود به جهان امن، خوب جهان که امن شد چي؟ جهان که امن شد «يَعْبُدُونَنِي» در سايه امنيت «يَعْبُدُونَنِي» آخر گاهي مي گوييم امن شود بنشينيم فلان گناه را بکنيم، نه، مي گويد امنيت براي بندگي خدا، «يَعْبُدُونَنِي»، «لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا» يعني ديگر شرک، به هيچ نحو شرک در کار نباشد.

خوب؛ سوره نور آيه 55، يک بار ديگر معنا مي کنم، ببينيد برادرها و خواهرهايي که پاي تلويزيون هستيد، کلماتي که دست رويشان مي گذارم بلد هستيد، وعده را مي دانيد، الله را مي دانيد، «الَّذِينَ آمَنُوا» النور/55 را مي دانيد، عمل صالح را هم مي دانيد، «أَرْضِ» هم يعني زمين، مي دانيد، دين را هم مي دانيد، خوف را هم مي دانيد، امن را هم مي دانيد، شرک را هم مي دانيد، يعني در هر آيه اي آدم چند تا کلمه‌اش را با ذهنش آشناست، ترجمه‌اش اين است: وعده داده خدا به کساني که اهل ايمان و عمل صالح هستند، سه تا وعده داده، 1- که اينها را جانشين کند در زمين، يعني حکومت را به اينها بدهد. سابقه هم دارد اين کار، يعني قبلا هم خدا کره زمين را در اختيار خوب‌ها گذاشته است. خدا وعده داده ديني را که از آن راضي است گسترش دهد در کره زمين، و خدا وعده داده ترس و دلهره‌ها تبديل به امنيت شود، سه تا وعده داده، جانشيني، توسعه دين، تبديل خوف به امنيت، اين سه تا وعده.

نکته اي که تا پريشب من بلد نبودم اين است، من اين آيه را نوشتم، تفسيرش را هم نوشتم، اما يک نکته نو گيرم آمده است، اين «کَمَا»، يعني همين طور که قبلا هم بوده، «مِنْ قَبْلِهِمْ» يعني قبل از اين هم اين کارها شده که خدا ظالمين را برده، خوب‌ها را روي کار آورده، مي گويد اين «کَمَا» جايش اينجا چرا نيست؟ بگو اين «کمَا» اينجا باشد، همچين خدا اينطور باشد، ببين اين «کَمَا» را از اينجا برداري، همچين باشد دستم را مي گذارم رويش، خدا وعده داده روي زمين جانشين شويد، دين گسترش پيدا کند، ترس‌ها امنيت شود، همين طور که قبلا شده، اين خوب بود کلمه «کَمَا» يعني همين طور که قبلا هم شده خوب بود آخر باشد، چرا اينجا گفته؟ گرفتي چه مي خواهم بگويم؟ مي خواهد بگويد جانشيني شبيه دارد، قبلا هم بوده، ولي اين دو تا شبيه ندارد، يعني کاري که زمان امام زمان مي شود مشابه‌اش در تاريخ نشده، اگر مشابه‌اش مي شد اين «کَمَا» را همچين مي گفت، مي گفت جانشين مي شويد، دين توسعه پيدا مي کند، ترس‌ها امنيت مي شود، همين طور که قبلا شده. اين همين طور که قبلا شده اينجاست، يعني جانشيني قبلا شده اما گسترش مکتب و حذف نگراني اين قبلا نشده. توانستم بگويم چه مي خواهم بگويم؟

حالا نکاتي که در اين آيه هست برايتان بگويم. پوست آيه را فهميديم، اما نکاتش.

1- در روايات بسياري از امام سجاد و امام باقر و امام صادق عليه السلام مي خوانيم مصداق کامل اين آيه روز حکومت حضرت مهدي است.

4- غلبه اسلام بر ساير اديان

خوب، در قرآن بارها به حکومت صالحين تصريح شده، سه مرتبه اين کلمه آمده، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» هم در سوره توبه آيه 33، هم در سوره فتح آيه 28، هم در سوره صف آيه 9، يعني سه مرتبه خدا گفته «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» يعني اسلام کره زمين را خواهد گرفت، آمريکا بيخود. . . شتر در خواب بيند پنبه دانه، خاورميانه اي که ما مي خواهيم، از نيل تا فرات، اين طراحي‌ها را نکند، اين طراحي‌ها را نکند. آينده کره زمين براي حضرت مهدي است، چه چشم انداز خوبي، يک جوان اگر بداند که يک، کره زمين براي اوست، دو، رهبرش معصوم است، سه، خدا رهبرش را حفظ مي کند، قانونش تثبيت شده، رهبرش معصوم است، کره زمين هم با اوست، اصلا اين ايمان چقدر به انسان غرور مي دهد.

آخر يک وقت مي گويند پسر کيستي؟ مي گويد من پسر فلاني هستم، خوب يک آدم عادي است، ديگر پزي ندارد، اما مي گويد من، پسر علي ابن ابيطالب هستم، اه؟ من پسر رسول الله، اه؟ بله، دعاي ندبه مي گويد، مي گويد همه‌تان پدرتان علي و پيغمبر است، (انا و عليٌّ ابوا هذه الامه) من و علي پدر شما هستيم. دخترها اگر بدانند دخترهاي فاطمه زهرا هستند خيلي غرور مي گيردشان، اه، من دختر فاطمه زهرا هستم؟ عجب، اصلا ما پسر ابراهيم هستيم، اه، من پسر حضرت ابراهيم هستم؟ بله، «مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ» الحج/78 قرآن مي گويد، مي گويد «أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ»، «مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ» يعني مردم شما همه نسل ابراهيم هستيد، پدرتان آدم بود، حضرت آدم، پدرتان نوح بود، پدرتان ابراهيم بود، پدرتان پيغمبر است، انسان اگر بفهمد چه جايگاهي دارد، يک وقت مي گويند پدرت ميمون، دمش رفت و کمرش صاف شد، آخر آدم بفهمد پيغمبر زاده است يا ميمون زاده! اصلا خود اينها، کاري به تئوري‌اش نداريم که حق است يا باطل، اگر حق هم باشد آدم هيچ وقت دلش نمي خواهد بفهمد اينجانب محسن قرائتي ميمون زاده هستم، نياکان بزرگوار من ميمون بود، دمش رفت و کمرش صاف شد. مکتب انبيا به انسان غرور مي دهد. مردم، آينده با شماست، آينده باشماست.

5- تحمّل تهمت‌ها و توهين‌ها بخاطر خداوند

وقتي آينده با ما است ديگر دردها را هم تحمل مي کنيم، يک مادر وقتي مي فهمد آينده اولاد صالحي دارد ديگر دردِ زائيدن برايش مشکل نيست، مي گويد خوب دردم تمام مي شود عوضش من صاحب فرزند مي شوم، يعني اميد به فرزند دردِ زايمان را براي مادر کم مي کند.

خوب، آيه ديگر، «وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى» طه/132 عاقبت براي متقين است. خيلي خواستند بهشتي را بشکنند، چه حرفهايي مي زدند، اصلا به ديوارها مي نوشتند بهشتي، بهشتي، طالقاني را تو کشتي، چه تهمت هايي زدند! به علي ابن ابيطالب چقدر تهمت زدند، مي گفتند مگر علي نماز مي خوانده؟ ؟ ؟ عزيزترين آدم‌ها را گفتند مگر نماز مي خوانده؟ پاکترين آدم‌ها را بدترين نسبت‌ها را دادند. به يوسفي که پاک ترين جوان بود نسبت دادند که «أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا» يوسف/25 يعني زن عزيز مصر گفت اين نيت بد داشت براي من «أَرَادَ» يعني اراده کرده «بِأَهْلِكَ سُوءًا» نسبت به اهلت اراده سوء داشت، يعني قصد بد داشت، يعني به پاکترين جوان، بدترين تهمت، يوسف، الله اکبر. به پيغمبرها مي گفتند ديوانه، يعني عاقل ترين مردم ديوانه بودند! حالا شما، آقا به من تهمت زدند، بنشين بابا تهمت بزند. بزند تا خسته شود. تهمت بزند که خسته شود. ما قرآن را قبول داريم، اين قرآن است، اين آيه اي که مي خوانم آيه قرآن است، ترجمه‌اش را هم بلد هستيد، «إِنَّ اللَّهَ» الحج/38 يعني بدرستيکه «يُدَافِعُ» يعني دفاع مي کند «عَنْ الَّذِينَ آمَنُوا» خدا از مؤمنين دفاع مي کند هرچه مي خواهند تهمت بزنند، حسين را گفتند خروج کرده، خارجي است، علي نماز نمي خواند، حسين خروج کرده، يوسف قصد زنا دارد نعوذ بالله، بهشتي قاتل است، هرچه مي خواهند بگويند بگويند. مي شود روي زمين صاف يک مرتبه گفت کاهو کاهو، بابا دو سه روز ديگر درمي آيد مي فهميم کاهو نيست، درخت گلابي است. برگش که درآمد همه شعارها. . . . خيلي. . . . گاهي عصباني مي شوند، يک چيزهايي مي گويند. . . حالا.

يک وقت فيلم مارمولک که پخش مي شد، دور من را مي گرفتند، آقاي قرائتي، گفتم چيه؟ گفتند آبروي روحانيت را برد، گفتم چرا؟ گفت فيلم مارمولک، گفتم بابا آخوند که خوب مارمولک که چيزي نيست، يک نهنگ هم يک آخوند را خورد پس داد. حضرت يونس سوار کشتي شد، کشتي سنگين شد گفتند بايد يکي را بيندازيم توي آب کشتي سبک شود وگرنه غرق مي شويم. قرعه انداختند به نام يونس، يونسِ پيغمبر را انداختند توي دريا، نهنگ قورتش داد، بالاخره «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنْ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا» الأنبياء/87-88 يک مناجاتي آمد بيرون، يعني نهنگ آخوند را نمي تواند بخورد، حالا مارمولک خورد؟ برو دنبال کارِت. امام حسين را زير سم اسب تکه تکه‌اش کردند، مگر شد؟ نشد، احمق هستند آنهايي که حرم عسگري را منفجر مي کنند، فکر مي کنند خوب حالا يک چند کيلو طلا منفجر شد، دوباره مي روند از آن بهترش را مي سازند. يک سيستاني، آيت الله العظمي سيستاني پيدا مي شود، يک استخوان مي شود در گلوي آمريکا، نه مي تواند قورتش دهد، نه مي تواند بالا بياورد.

يک مقام معظم رهبري يا امام پيدا مي شود جلوي آمريکا، يک سيد حسن نصرالله جلوي اسرائيل، سه تا سيد، سه منطقه دنيا، سه تا استخوان. نمي دانند چه کار کنند، اينها فکر مي کردند اسرائيل اينقدر که اسلحه دارد تا شصت سال کسي نمي تواند بگويد بالاي چشمت ابرو است، ديدند نه بالاي چشمت ابرو هست که هيچ، پيشاني هم هست، کله هم هست، ما کله مي گوئيم. خدا وعده داده کره زمين براي شماست خودتان را آماده کنيد، منتهي اگر مي خواهيد آماده کنيد بايد يک مقدار به سمت عدالت برويد. امام زمان بيايد اين گله گشاد بازي‌ها نيست، حديث داريم هرکه منتظر امام زمان است خودش را آماده کند براي زندگي ساده. اين تبعيض هايي که الان هست، امام زمان همه را برمي دارد، خودتان را آماده کنيد، زمينه فراهم شود.

خوب؛ قرطبي از مفسرين اهل سنت است مي فرمايد که در تفسير خودش رواياتي نقل مي کند چند حديث مي آورد. مي گويد در زمين خانه اي نيست مگر اينکه اسلام در آن خانه وارد مي شود.

6- حاکميت دين مورد رضايت خدا

خوب؛ ضمنا اين اسلامي که کره زمين مي گيرد کدام اسلام است؟ آخر الان مسلمان‌ها چند تا فرقه هستند، کدام فرقه هاي اسلام کره زمين را خواهد گرفت؟ اين را هم يک توضيح بدهم و رد شوم. اميرالمؤمنين وقتي در غدير خم نصب شد خدا فرمود امروز که علي معرفي شد، «وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا» المائدة/3 اين آيه براي غديرخم است، يعني امروز اسلام را به عنوان يک دين راضي هستم، يعني حالا شد اسلامي که من مي خواهم، اسلامي که من مي خواهم اسلامي است که رهبرش علي ابن ابيطالب باشد، پس اينجا يک «رَضِيتُ» داريم، يک دين هم داريم، ديني که «رَضِيتُ» راضي هستم، ديني است که علي ابن ابيطالب باشد. شد؟ اينجا هم مي گويد «دِينَهُمْ الَّذِي ارْتَضَى»، «ارْتَضَى» همان «رَضِيتُ»، «رَضِيتُ»، «ارْتَضَى»، «دِينَ» هم همان «دِينَ» است، يعني آن ديني که خدا «وَعَدَ»، ديني که خدا وعده داده کره زمين را بگيرد، آن ديني است که از آن راضي است، آن ديني که از آن راضي است دين غديرخم است چون در غديرخم گفت «دين»، «رَضِيتُ» اينجا هم مي گويد «دين»، «ارْتَضَى»، «دين»، «رَضِيتُ» اينها ريشه هايش يکي است.

خوب؛ حالا؛ اسلام دين آينده جهان است، به محرومين بايد اميد داد، ايمان خالي کافي نيست، عمل صالح لازم است.

يک جمله هم بگويم براي نيروهاي مسلح، نيروي انتظامي، بسيج، ارتش، مرزبان‌ها، سپاه، همه نيروهاي مسلح، يک خبر خوشحالي بدهم هم به خودشان هم به خانم هايشان و بچه هايشان، کسي که مسئول امنيت شود در همه عبادت‌ها شريک است، يعني الان من و شما نشسته ايم حديث مي خوانيم، اگر مملکت امن نباشد نمي شود حديث خواند، چند ميليون مي روند دانشگاه، دبيرستان، مملکت امن نباشد نمي شود درس خواند. کشاورزي، تا امنيت نباشد عبادت نمي شود، ولذا قرآن گفته «أَمْنًا» بعد مي گويد «يَعْبُدُونَنِي» يعني عبادت بعد از امنيت است. کساني که شغلشان در نيروهاي مسلح مسئول امنيت هستند، تو که امنيت برقرار کردي در همه عبادت هاي مردم شريک هستي. چون قرآن گفته «أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي» النور/55 يعني عبادت در سايه امنيت است. در امنيت، «أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي». بعد مي گويد «لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا» مي گويد مشرک است، شرک چي است؟ شرک اين است که آدم سراغ غير خدا برود.

حدود دويست مرتبه در قرآن «دُونِ اللَّهِ» البقرة/23 و «دُونِهِ» النساء/117 است. «دُونِ اللَّهِ» و «دُونِهِ» يعني به غيرِ خدا تکيه نکنيد. خانم درسَت را بخوان، اما نگو من ليسانس بگيرم عوضش داماد خوب، داماد دکتر برايم مي آيد، اينقدر فوق ليسانس داريم منتظر شوهر ديپلم است و باز هم داماد پيدا نمي شود. نيست داماد. درس را براي درس بخوان. نه، من اگر بچه‌ام دانشگاه برود حتما سعادتمند مي شود. آنقدر آدم داريم دانشمند شد و هزار و يک مشکل دارد. درس خوب است، دانشگاه خوب است، اما دانشگاه و درس را جاي خدا قرار ندهيد. بگوييد درس من را نجات مي دهد، درس به من عزت دارد، قدرت به من عزت داد. آدم هست آنقدر قدرت دارد فحشش مي دهند، درس هم خوانده گرسنگي مي خورد، يک جايي هم مثلا ممکن است طويله حيوان بوده حالا باشگاه نمي دانم چي شده، آغل بوده، بز در آن مي کردند، حالا زمينش متري چقدر شده است. پس گاهي جاي يک بز گران مي شود، گاهي خانه يک تحصيلکرده ارازن مي شود. درس خوب است، درس خوب است، درس خوب است، اما درس را به جاي خدا قرار ندهيم.

الهي، چون بحث ماه شعبان پخش مي شود اين جمله را بگويم، در مناجات شعبانيه، خدا رحمت کند امام را، خيلي سفارش مناجات شعبانيه را مي کرد، يکي از جملات مناجات شعبانيه اين است: (الهي) خدايا(بيدک) به دست تو، (لا بيد غيرک) نه به دست غير تو، (زيادتي) زيادي من(و نقصي) يعني خدايا اگر من زياد مي شوم و يا کم مي شوم دست تو است. دست مدرک نيست، دست اينکه مهريه‌ام بايد اينقدر باشد نيست، خيلي دخترها فکر مي کنند مهريه‌اش بايد سنگين باشد، ارزششان بالاست، و همان مهريه سنگين قاتل جانشان مي شود. بگو خدايا همسري به من بده از بندگان صالح تو، زندگيمان خوب باشد. بگو اي خدا يک همسر مي خواهم قدش يک و هشتاد و دو سانت باشد، با ماشين ب. ام. و بيايد برويم ماه عسل کنار دريا، يک وقت مي بيني همسر همان کيلويي که تو گفتي پيدا مي شود، هيکلش هم چنان، تحصيلاتش هم چنين و ماشين هم پيدا مي شود ولي رزقت نيست، يعني چه؟ يعني کام نمي گيري، خوش به تو نمي گذرد. بگو خدايا خوشي مي خواهم، چه کار داري چه کاره است؟ يک فقير مي گفت بده در راه خدا، شب جمعه است، گفتم آقا دوشنبه است، گفت من چه کار دارم به شب جمعه، دوشنبه؟ پول مي خواهم. گفتم خيلي خوب بيا. . . . حالا شما چه کار داري به اينکه توي ازدواج گير مي دهي، توي ازدواج گير ندهيد، درس بخوانيد، جدي هم به سمت دانشگاه برويد، به سمت حوزه هم برويد، نيست اينطور که شما مي گوييد. «دُونِ اللَّهِ» شرک است، به هر حال.

7- صالحان، وارثان آينده جهان

آيه ديگر هم هست که نوشته بودم، خلاصه‌اش، ديگر وقت تمام شده، اشاره مي کنند وقت تمام شده، «أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» الأنبياء/105، «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ»، «زَّبُورِ» يعني نوشته، (کل شيء فعلوه بالزبر)، (زبر) يعني نوشته، «لقد کتبنا في الزبور» يا زبور داوود، يا در همه نوشته‌ها، نوشتيم که چي؟ «اَرْضَ» يعني زمين «يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» بندگان صالح وارث هستند، بندگان صالح يعني بندگان صلاحيت دار، ممکن است کسي نماز شب هم بخواند، دو ليتر هم گريه کند اما صلاحيت براي مسئوليت ندارد. نمي گويد(عبادي المتهجدون) نماز شب خوان‌ها حکومت را مي گيرند، هيچي نگفته، مي گويد «عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» يعني بايد براي هر مسئوليتي صلاحيت داشته باشد. ممکن است همه کمالي را دارد، اما براي اين پست صلاحيت ندارد، صلاحيت. اين خودش از آيات مديريتي است. صلاحيت خلباني، صلاحيت رانندگي، صلاحيت رهبري، صلاحيت مرجعيت، صلاحيت مديرکلي، سفير، وکيل، رئيس جمهور، بايد صلاحيت داشته باشد. يک نفر آمده بود خودش را کانديدا کند براي رئيس جمهوري، اصلا ربطي نداشت، همين طور کيلويي. . . با او مصاحبه کردند که شما به خانمت گفتي که من مي روم اسمم را بنويسم براي رئيس جمهوري؟ گفت بله، گفت به بچه‌ها و داماد و عروست؟ گفت بله، گفت چه کردند؟ گفت همه به من خنديدند.

آخر مي دانيد يک کسي آنقدر حرف است که زن و بچه‌اش هم به او. . . بابا «عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» صلاحيت بايد داشته باشي. ممکن است مدرک علمي‌اش هم بالا باشد، صلاحيت نداشته باشد. خود بنده در کلاسداري قوي هستم ولي روز عاشورا کم مي آورم، من روز عاشورا مثل يهودي‌ها در خانه مي نشينم. بابا مداحي صلاحيت مي خواهد، روضه خواني صلاحيت مي خواهد. کباب بلد نباشي گوشت مي افتد در آتش. آن خطي که در خيابان مي کشد نيروي انتظامي صلاحيت مي خواهد، هر پليسي نمي تواند خط بکشد، يعني خط صاف هم. . . اين دندان ما يازده رقم دکتر متخصص دارد، من باور نمي کردم، گفتم يازده؟ گفت بله، يازده رشته تخصص روي يک دندان کار مي کنند، حالا وقتي يک دندان يازده تا تخصص مي خواهد، همين طور خدا حکومت را بدهد به آدمهاي چي چي! مگر مي شود. نه آقا امام زمان بيايد من رئيس جمهور تانزانيا مي شوم، چرا؟ چون نماز شبم ترک نشده. نگفته به نماز شب خوان‌ها، به آدمهاي «صَّالِحُونَ» يعني صلاحيت دارد، مخش، سعه صدرش، روحش، فکرش، تدبيرش، برنامه ريزي‌اش. حالا؛

خدايا، ما منتظر امام زمان هستيم، به آبروي امام زمان ظهورش را نزديک کن. (الهي آمين)

به ما لياقت نشان بده که آقا را ببينيم. (الهي آمين)

قلبش را از ما راضي کن. (الهي آمين)

يارانش را ياري کن. (الهي آمين)

اين آخر، بعضي‌ها چهل تا شب جمعه مي روند جمکران، يا فلان دعا را مي خوانند، هي مي گويند امام زمان را مي خواهيم ببينيم، مي آيد مشهد، مي رود کربلا، مي آيد عمره، آقا من چه کنم امام زمان را ببينم؟ برو دنبال کارِت، امام زمان نگفته مرا ببين، گفته زماني که من نيستم ببين مرجع تقليد چه مي گويد، زماني که من نيستم گوش به حرف مرجع تقليد بده، ديدن امام زمان يک ارزش است اما ما وظيفه نداريم کار و کاسبي‌مان را وِل کنيم برويم آقا را ببينيم، ما وظيفه‌مان است هرچه آقا گفته گوش کنيم. آنقدر آدم امام خميني را ديد و امام از دستش راضي نبود، و آنقدر افرادي هستند امام را نديدند ولي امام فرمود رهبر من همان پسر سيزده ساله است که. . . . يعني گاهي نديده امام از او راضي است، گاهي دائما هم امام را مي بيني ولي از دست تو راضي نيست. ديدنِ امام ارزش است، اما معنايش اين نيست که ما کار و کاسبي‌مان را وِل کنيم هي بخواهيم امام زمان را. . . . بيا ببينم تو که مي خواهي امام زمان را ببيني گوش به حرفش دادي؟ خمس دادي يا نه؟ خمس که ندادم، خوب پس مالش را که خوردي. نماز جمعه مي روي يا نه؟ نماز جمعه هم حالا شد مي روم، ايام هشت سال جنگ بود در جبهه رفتي؟ والا نمي شود ما امام زمان را ببينيم. آن که وظيفه ما است، سه تا وظيفه داريم، 1- معرفت، شناخت 2- مودت، 3- اطاعت. وظيفه ما اينهاست. شناخت، عشق، اطاعت، البته رؤيت امام زمان هم. . .

خدايا چشم ما را به جمالش روشن بفرما. (الهي آمين)

اما بالاتر از ديدن، معرفت امام، مودّت امام، اطاعت امام را روز به روز در ما شعله ورتر بفرما.

والسلام عليکم و رحمه الله و بركاته

/ 1