کمالات ويژه حضرت علي (ع)
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، اللهم صل علي محمد و آل محمدبينندگان عزيز بحث را در آستانه تولد آقا اميرالمؤمنين مي بينند، محلي که بحث را تهيه مي کردم، کتابي در دست نداشتم، يادداشتهاي توي ذهنم را مرور کردم که راجع به آقا چه بگويم و حدود 25 نکته، حدود سي نکته پيدا کردم که اينها کمالاتي است که روي کره زمين به جز علي کسي ندارد، پس بحث امشب به مناسبت تولد آقا اميرالمؤمنين(عليه السلام) بحثمان اين است: ويژگي هاي منحصربفرد در اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، هديه روحش صلوات بفرستيد.حالا شما که پاي تلويزيون مي بينيد کمک کنيد. اميرالمؤمنين چيزهايي دارد که روي زمين احدي ندارد. فکر کنيد، مي خواهيد هم بنويسيد، بنويسيد، مي خواهيد هم نوار ضبط صوت روشن کنيد، روشن کنيد از تلويزيون ضبط کنيد که يک بچه ايراني، يک دختر و پسر ايراني بتواند پنج دقيقه راجع به اميرالمؤمنين صحبت کند. ويژگيها، 1- تولد در کعبه. روي کره زمين هيچ کس در کعبه متولد نشد. تولد در کعبه منحصر به آقاست.1- سبقت در ايمان به پيامبر
2- ايمان قبل از تکليف. اميرالمؤمنين(عليه السلام) ده ساله بود که به پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) ايمان آورد. کسي نگويد ايمان بچه ارزش ندارد، ايمان اولياء خدا ارزش دارد گرچه در گهواره، قرآن مي فرمايد حضرت عيسي در گهواره گفت «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا» مريم/30.3- يک ضربت او بهتر از عبادت جن و انس؛ عربياش اين است: (ضربت علي) يعني ضربتي که علي ابن ابيطالب به قهرمان آن زمان زد، (ضربت عليّ يوم الخندق) روز خندق ضربتي که به دشمن زد، (افضل) بهتر است، افضل است، (من عباده الثقلين) از عبادت جن و انس، ثقلين يعني جن و انس. البته نه هر ضرتي، (ضربت علي) گاهي وقتها يک کسي آب زيادش مي آيد مي دهد به کسي، گاهي وقتها نياز دارد، مثلا ابوالفضل(عليه السلام) آب را آورد، روز عاشورا تشنهاش بود، آب چند سانتي متري دهان مبارکش بود نخورد، روز عاشورا سقا، در آب، مشک پر، تشنه، آب لبِ دهان، نخورد. اينها يک استثنائاتي است. در تاريخ يک لحظه پيدا مي شود. يوسف خوشگل، درهاي بسته، خانم آرايش کرده، خانم مي گويد بيا دو تا با هم باشيم، خلوت کنيم، مي گويد پناه بر خدا. صبح تا حالا مشتري نيامده، سرِ ظهر يک مشتري پردرآمد و پرسود، بلندگوي مسجد مي گويد(حيّ علي الصلوه)، آن لحظه اگر دل از مشتري کندي، آن وقت ببين خدا چه مي کند؟ دهها مشتري را بعد از نماز برايت مي فرستد، روز ديگري برايت مي فرستد، فقط يک قماري بايد کرد. يک معامله اي بايد کرد، مي توانم رشوه بگيرم، نمي گيرم، مي توانم يک دروغ بگويم، مي توانم کلاه بردارم، مي توانم، مي توانم، مي توانم، آن کاري که مي تواني بکني اگر خدا راضي نيست، حق خدا را بر ميلمان مقدم بداريم. آبِ دهان مي اندازد در خندق، دشمن آبِ دهان پرتاب مي کند، اميرالمؤمنين جوش مي آورد، مي گويد اگر الان بکشم بخاطر جوش آوردن خودم است، مي رود قدم مي زند که اگر مي کشد براي خدا بکشد، براي جوش آوردن و غيظ خودش نباشد. خصوصيت سوم؛ اينها در تاريخ هيچ پيغمبري و هيچ وصي پيغمبري نداشته.4- انگشتر در رکوع؛ اميرالمؤمنين در رکوع بود، فقيري آمد در مسجد تقاضا کرد، کسي کمکش نکرد، حضرت اشاره کرد بيا انگشتر من را بردار.
2- شهادت به هنگام نماز در مسجد
5- شهادت در مسجد؛ خوب در مسجد ممکن است بگويد آدمهايي هم داشتيم در مسجد شهيد شده، در مسجد يک، شب قدر دو، لبِ روزه سه، نماز صبح چهار، در حال سجده پنج، آگاهانه شش. اين شش تا جمع شوند. بله، ممکن است کسي الان نارنجک رها کند در مسجد من هم شهيد شوم اما من غافلگير شدم شهيد شدم. اميرالمؤمنين دشمنش را هم از خواب بيدار مي کند؛ سجده، نماز صبح، نماز جماعت، لبِ روزه، شب قدر، اينها، اين همه کمال هيچ وقت يک جا جمع نمي شود.6- همسرش نيز معصوم بود. در تاريخ بشر از آدم تا الان هيچ کس نبوده که هم خودش معصوم باشد هم همسرش معصوم باشد.3- شجاعت در ميدان هاي نبرد با دشمن
7- خداوند به نفس اسب او سوگند ياد مي کند. خدا وقتي قسم مي خورد، در قرآن قسم زياد داريم، «وَالشَّمْسِ» الشمس/1 قسم به خورشيد، «وَالنَّجْمِ» النجم/1 به ستاره، «وَالضُّحَى» الضحى/1 قسم به چاشت، «وَالنَّهَارِ» الليل/2، «وَاللَّيْلِ» الليل/1، «وَالتِّينِ» التين/1 قسم به انجير، «وَالزَّيْتُونِ» خدا خيلي چيزها قسم خورده، اما به حيوان قسم نخورده، تازه به نفس اسب حيوان قسم خورده، آن اسب هم زير پاي علي باشد. اشرار حمله کردند به مدينه، قصد کودتاي براندازي، حضرت رسول چند گروه را با چند سرکرده فرستاد همه شکست خورده برگشتند، حضرت فرمود علي جان کار خودت است، اميرالمؤمنين شب رفت، سحر يورش برد، اشرار را قلع و قمع کرد. پيغمبر ايستاده بود در نماز صبح، «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» الحمد/7 تا رفت سوره اي بخواند مثل «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» الإخلاص/1، جبرئيل گفت اين آيه را بخوان، «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» الحمد/1، «وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا» العاديات/1-2 مردم هم تا آن لحظه اين آيات را نشنيده بودند، گفتند اين چي است؟ گفت علي پيروز شد، خدا فرمود «والعاديات ضبحا» به آن اه اه اسبي قسم که توانست اشرار را چنان نصف شب قلع و قمع کند، «عَادِيَاتِ» جمع عاديه، عاديه اسبي که مي دود، «وَالْعَادِيَاتِ» يعني قسم به اسبهايي که مي دود، « ضَبْحًا» يعني اوه اوه مي کند. حالا باز نفس، اوه اوه براي سينه است. بعد مي گويد « فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا»، «مُورِيَاتِ» جمع موريه، موريه يعني جرقه، اسب که سمش به سنگ مي خورد جرقه مي زند، مي گويد به اوه اوه اسبِ علي، به جرقه سم زير پاي اسب علي. خيلي مقام بالاست.8- ليله المبيت، خوابيدن جاي پيامبر. منحصر بفرد است. از هر قبيله اي يک تروريست جمع شدند گفتند شبانه مي ريزيم از سرِ ديوار در خانه، حضرت را مي کشيم، فاميل حضرت هم مي بينند با همه قبيلهها طرف هستند، چون هر قاتلي از يک قبيله اي است، با همه قبيلهها که نمي شود طرف شد، يک جوري مي شود. حضرت علي جاي پيامبر خوابيد، ليله المبيت.4- رسالت بدون ولايت کامل نمي شود
9- اميرالمؤمنين کسي است که رسالت بدون او قبول نيست، الله اکبر، چه مي خواهم بگويم، زيادي گوش بدهيد، احتمال دادم اين حرفي که الان مي خواهم بزنم تا حالا نشنيده باشيد، مردم ايران گوش بدهيد، ما تا حالا اين را شنيده بوديم که نمازِ بي ولايت قبول نيست، حالا يک چيز ديگر مي خواهم بگويم، رسالت بي ولايت هم قبول نيست، خدا در قرآن مي گويد «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ» المائدة/67 يعني اي رسول، « بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ » علي را در غديرخم معرفي کن، بعد مي گويد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اگر علي را معرفي نکني، رسالت بيست و سه سالهات هوا، يعني هيچي، نه نماز بي ولايت قبول نيست، رسالت بدون او هم قبول نيست، کسي تعجب نکند، رسالتِ بدون او قبول نيست.خوب؛ خدا رحمت کند شهريار را، چند تا از کلمات خصوصيات اين بحثي را که من امشب مي خواهم سي تايش را بگويم نمي دانم چقدر خواهم گفت، ايشان چند تا از اين سي تا را به صورت شعر درآورده. مثلا مي گويد: به جز از علي که گويد، يعني هيچ کس نمي تواند بگويد، اين حرف از حلوقم علي درمي آيد،
به جز از علي که گويد، به پسر که قاتل من
چو اسير توست اکنون، به اسير کن مدارا
چو اسير توست اکنون، به اسير کن مدارا
چو اسير توست اکنون، به اسير کن مدارا
5- رسيدگي به يتيمان و شاد کردن آنان
11- صداي بزغاله براي خنده يتيم. شنيده ايد اين را، من خودم گفتم، اجازه بدهيد تکرار کنم، اميرالمؤمنين عبور مي کرد ديد خانه اي سر و صداي بچه هاست، ايستاد متوجه شد که اينها بچه هاي يتيم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت ديد يک خانم بيوه اي پنج شش تا يتيم ديگي بار گذاشته، زيرش را روشن کرده، در ديگ آب است جوش مي آيد که بچهها خيال کنند مادرشان برايشان غذا مي پزد، بچهها هم از سرو کله هم بالا مي روند، داد و بيداد و جيغ و جوق، و حضرت فهميد هيچي در خانه نيست، سريع رفت خانه مقداري روغن و برنج و آرد و خرما و از اين چيزها را برداشت آورد و سريعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچهها را نشاند دهان بچهها گذاشت، وقتي مي خواست برود خواست بچهها را بخنداند ديد نمي خندند، هر کاري کرد بچهها نخنديدند، با زانو و دستهايش راه رفت و صداي بع، مع، صداي بزغاله کرد، تا صداي بز کرد خنديدند، يک نفر گفت آقا، اين در شؤن مديريت نيست، شما مگر فوق ليسانس مديريت، دکتراي مديريت نداري شما؟ آدمي که مدير است، وزير است، وکيل است، سفير است، که نبايد، زشت است درشان شما نيست، فرمود علي، مديريت ما اين است، خوب گوش بدهيد، آقاياني که ليسانس مديريت دارند و فوق ليسانس و دکترا، مديريت علي اين است رهبر است، فرد اول مملکت صداي بز بکند، عوضش يک يتيم بخندد. قنبر گفت آقا خانه يتيم شما خيلي چيزي مي دادي اما صداي بزغاله هيچ وقت نمي کردي، گفت من نمي خواستم صداي بز بکنم، مي خواستم يک جوري اينها را بخندانم، هر کاري کردم اينها نخنديدند، خودم را شکستم که اينها بخندند. کي مي تواند اين کار را بکند؟ 12- شصت تا جراحت در بدنش بود دست از جبهه نکشيد.در جنگ احد شصت جاي بدن اميرالمؤمنين آسيب ديده بود، اما باز هم احد را ترک نکرد.13- با کسي رو دربايستي نداشت. گفتند يا رسول الله، علي همه چيزش خوب است، خشک است، خشک است، مشتش کم است، فرمود(انه لخشن في ذات الله)، خشونت و خشکي علي بخاطر خداست، خواسته باشد شل بگيرد بيت المال در رفيق بازي مي رود، (لخشن) خشن است، خشک است، اما(في ذات الله). سوره برائت نازل شد، سوره برائت مرگ بر منافقين، مرگ بر مشرکين، مرگ مرگ است، برائت يعني بيزاري. سوره برائت آمد پيغمبر به هر کس داد خطاب رسيد به پيغمبر اين اهلش نيست، فرمود کسي که مي تواند سوره برائت را بخواند فقط علي است.
6- حضرت علي جان پيامبر است
14- جانِ پيغمبر، پيغمبر فرمود به مسيحيها، معجزه آوردم قبول نکرديد، استدلال آوردم قبول نکرديد، پس چه کنم؟ من يک نفرين به جانِ شما مي کنم، شما هم يک نفرين به جانِ من کنيد، هر نفريني گيرا شد پيداست آن کسي که نفرين کرده پهلوي خدا آبرو دارد، نفسش مي گيرد، گفتند کي را بياوريم براي نفرين؟ فرمود من جانِ خودم را مي آورم، زنها را مي آورم بچهها را آن طرفي، بعد ديدند فاطمه را آورد، خوب فاطمه به عنوان زن، بچهها را حسن و حسين را آورد. بعد گفت جانم را مي آورم، ديدند علي را آورد، يعني علي جانِ پيغمبر است.ما مي گوييم جون، ما مي گوييم جون، آن جون غير از اين جون است، «أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ» آل عمران/61 ما جانمان را مي آوريم، پيغمبر به هيچ کس نگفت جان، الله اکبر، خدا رحمت کند آيت الله احمدي ميانه اي را، از علماي بسيار با فضيلت قم بود، خيلي عالم مهمي بود، ايشان يک روز به من گفت آقاي قرائتي، يک حديثي پيدا کردم به مردم بگو، گفتم چي؟ گفت حديث را ديدم، پيشاني اميرالمؤمنين عرق داشت، پيغمبر يک نگاهي کرد به علي، ديد پيشاني آقا اميرالمؤمنين عرق کرده، پيغمبر دستشان را ماليدند به عرق هاي علي، فرمود اين عرق علي ابن ابيطالب است، من، پيغمبر، با اين عرق متبرک مي شوم، عرقِ پيشانياش را ماليد به خودش که پيغمبر به عرق اميرالمؤمنين تبرک شود.15- پيغمبر فرمود تمام درهايي که مردم به مسجد باز کردند همه را ببنديد فقط درِ خانه علي باز باشد، مي خواهد به مردم بگويد راهتان راهِ علي است.7- سه روز انتظار براي نزول آيه تبليغ
16- هر حکمي آمد پيغمبر به مردم مي گفت بله آيه نازل شده، زکات بدهيد، آيه نازل شده، روزه بگيريد، نماز بخوانيد، دستورات خدا، آيه مي آمد پيغمبر هم آيات را مي گفت، اما براي علي ابن ابيطالب يک جور ديگر آمد، آخر ببينيد هر زني در خيابانها مي رود مي آيد، اما عروس را که مي برند با دنگ و فنگ مي برند، زوار خيلي مي روند و مي آيند، بندرعباس، بوشهر، شيراز، اصفهان، فلان، اما يکي از مکه مي آيد فرودگاه حسابش جور ديگر مي شود، حساب مکه فرق مي کند با حساب بندرعباس و شيراز و جاي ديگر. علي ابن ابيطالب وقتي آيه نازل شد علي را به مردم بگو، اين رقمي نگفت، فرمود سه روز بايد صبر کرد، وسط بيابان، از مکه برمي گشتند، فرمود اينقدر صبر کنيد که پيرمردهاي عقب مانده برسند، جوان هايي که تند رفتند برگردند، آنقدر هوا داغ بود که لباس هايشان را مي کردند زير پايشان، بعضي مي کردند روي سرشان، دو سه روز در غديرخم ماندن، نماز ظهر خواندن، خطبه دو سه ساعتي خواندن، يعني بايد دنگ و فنگ بايد، و لذا قرآن مي گويد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ» المائدة/67 نمي گويد(وَ اِن لَم تُبَلِّغ)، « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» بعد نگفته «و ان لم تبلغ» قاعدهاش اين بود که بگويد « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» بگو، بعد بگويد «و ان لم تبلغ» نمي گويد(وَ اِن لَم تُبَلِّغ) مي گويد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ»، « تَفْعَلْ» يعني اگر اين کار را انجام ندهي، پيداست نصب علي ابن ابيطالب با فعل و انفعالات است نه با بيان، که بگويد(وَ اِن لَم تُبَلِّغ) مي گويد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ». شيوه معرفي استثنائي بود.17- اميرالمؤمنين چند تا بيشترين داشت.1- بيشترين حضور در جبهه، احدي مثل اميرالمؤمنين اينقدر در جبههها حضور نداشت.
2- بيشترين انفاق، هرچه داشت در راه خدا انفاق مي کرد.
3- بيشترين قضاوت،
4- بيشترين خطبه،
5- بيشترين کشاورزي،
6- بيشترين مظلوميت،
7- بيشترين تهمت را به علي زدند و بيشترين نفرينها و لعنتها را به علي ابن ابيطالب در خطبه هاي نماز جمعه به دستور معاويه کردند، بيشترين مناجات و دعا و نماز و بيشترين ساعاتي که پهلوي پيغمبر حضور داشت، اين بيشترين، بيشترين، بيشترينها مخصوص علي ابن ابيطالب است.18- در طول تاريخ هيچ کس پدر دو امام مستقيم نبود، تنها کسي که در تاريخ دو تا پسرهايش امام شدند علي بود. و با واسطه پدر يازده امام بود. در تاريخ هيچ کس يک همچين پدرزني مثل علي ابن ابيطالب نداشت. پدر زن، اشرف مخلوقات، پيغمبر بود.19- ساقي کوثر، مخصوص علي است.20- پيغمبر فرمود: (انا مدينه العلم و علي بابها) من شهر علم هستم، علي بابش است، مخصوص علي بود.قلعه خيبر را هرچه کردند فتح کنند نتوانستند، اميرالمؤمنين فرمود فرماندهي براي من باشد من مي توانم، گفتند چه مي کني؟ قلعه ديوارهايش بزرگ است، گفت من انجام مي دهم. علي ابن ابيطالب فرمود دور قلعه را بگيريد، به مسلمانها فرمود شب تا صبح نعره بکشيد الله اکبر بگوييد، الله اکبر، اين يهودي هايي که در قلعه خيبر بودند ديدند چه الله اکبري پشت ديوار است، گفتند آقا هيچي نگوييم، خداحافظي کنيم برويم. يعني تنها وقتي که با شعار الله اکبر يهوديها قلعه را تخليه کردند، به فرماندهي اميرالمؤمنين بود.ما علي را نشناختيم، کم شناختيم. ما بايد خدا را شکر کنيم که در ايران هستيم. يک وقت من به سرم افتاد ببينم چند تا علي آباد در تهران است، در دهخدا بود ظاهرا، شمردم سيصد تا علي آباد داريم. عليرضا، علي محمد، علي حسين، ديگر چه؟ شما هم بگوييد، محمد علي، اميرعلي، حسين علي، علي اصغر، علي اکبر، ببينيد آقا، ما بيشترين اسممان کلمه علي است. و ما سيزده رجب را تبريک مي گوييم به شما، آخرش هم يک شعري است که سالهاي قبل هم خواندم، تکرار مي کنم، شاعر شعر قشنگي مي گويد.مي گويد کعبه را خدا معماري کرد، جبرئيل هم آمد کمک کرد، حضرت آدم ساخت، ابراهيم پايه هايش را بالا برد، اسماعيل کارگري کرد، آدم و ابراهيم و اسماعيل جزو کارگر و گچبر و حجّار – حجّار يعني سنگ تراش – همه اينها اين کار را کردند، چه خبر است؟ گفت خدا مهمان دارد، بناست علي در کعبه متولد شود، شعر اين است، شعري که چند سال است خواندهام، امسال هم اين دقيقه آخر اين شعر را تکرار کنم. مي گويد، به مناسبت سيزده رجب، مي گويد:
اين خانه را بايد خدا در اصل معماري کند
آن را اولوالعزمي دگر، يک چند حجّاري کند
اين سان خدا از خانهاش چندي نگهداري کند
تا صاحبي از دوستي يک ميهمانداري کند
آدم بنايش برنهد، جبريل هم ياري کند
آن را اولوالامري دگر منقوش و گچکاري کند
تا صاحبي از دوستي يک ميهمانداري کند
تا صاحبي از دوستي يک ميهمانداري کند