تربيت اجتماعي در آيات و روايات
تاريخ پخش: 03/06/89بسم الله الرحمن الرحيمالحمدلله رب العالمين، بعدد ما احاط به علمك!الهي انطقني بالهدي و الهمني التقويرمضان 89 بحثمان راجع به تربيت است. ضرورت تربيت، ابعاد تربيت، اهميتش، موانع تربيت، روشهاي تربيت، تربيت بدني را يك دو جلسه صحبت كرديم، تربيت سياسي را صحبت كرديم. تربيت خانوادگي، اخلاقي و امروز تربيت اجتماعي را ميخواهيم بگوييم. يعني بچههايمان را در آموزش و پرورش، دانشجوهايمان را... چطور نسلمان را اجتماعي كنيم؟ اسلام و تربيت اجتماعي! در تربيت اجتماعي، چگونه بچهمان را تربيت كنيم؟ يكوقت يك جواني نزد من آمد و گفت: من خجالتي هستم. چه كنم؟ گفتم: در خانه اذان بگو. گفت: در خانهام خجالت ميكشم اذان بگويم. گفتم: زير لحاف بگو: الله اكبر! اگر ديدي زلزله نشد، سرت را از لحاف بيرون كن و الله اكبر بگو. باز اگر ديدي آسمان پايين نيفتاد، در ايوان الله اكبر بگو. بعد يك ذره بگو: الله اكبر! الله اكبر! يك خرده بالاتر، الله اكبر، بالاتر، «اشهد ان لا اله الا الله»، «اشهد ان محمداً رسول الله» (صلوات حضار) تمرين كن. تمرين كن. با اين خجالتت را برطرف كن.1- تأكيد اسلام بر حضور در جماعت مسلمانان
يكي از راههاي تربيت اجتماعي همين حضور بچهها در نماز جماعت است. فاطمهي زهرا (س) امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را مسجد ميفرستاد. ميگفت: برويد پاي سخنراني پدرتان بنشينيد، و وقتي ميرفتند مينشستند، برميگشتند ميگفت: حالا بلند شو سخنراني كن ببينم پدرت چه گفت؟ امام حسن كوچولو سخنراني ميكرد كه پدرم امروز در مسجد چه گفت. فاطمهي زهرا (س) گوش ميداد. اين را تربيت اجتماعي ميگويند. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ» (بقره/43) در نماز، اصل نماز جماعت است. مثل اصل در مسكن، خانه است. اگر كسي در خيمه زندگي ميكند، پيداست اتاق گير او نيامده است. اصل نماز جماعت است.خود حج، در مكه يك گروهي بودند، ميگفتند: چون ما گروه شريفي هستيم،از يك راه خاصي وارد ميشدند. آيه نازل شد، «أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ» (بقره/199) از همان راهي كه مردم ميروند. يعني جدا نشويد. امام رضا به امام جواد (ع) نوشت كه شنيدم تو را از يك در ويژه ميبرند. در مردم باش! قرآن ميگويد: پيغمبر از مردم بود. «رَسُولاً مِنْهُم» (بقره/129) در مردم بود. «فيهِمْ رَسُولا» (آل عمران/164) با مردم بود. «وَ الَّذينَ مَعَه» (اعراف/64) «مِنهُم»، «فيهِم»، «مَعَه» يعني از مردم، در مردم، با مردم. من عربي ميخوانم شما معنا كن ببينم. «مِنهُم» يعني چه؟ «فيهم» يعني؟ «مَعَه» يعني؟ از مردم، با مردم، در مردم. استثنا نباشيم. بعضيها هستند يك مرضي دارند، نميدانم چه مرضي است. مثلاً وقتي همه پپسي ميخورند، اين ميگويد: براي من كانادا بياوريد. تا كانادا ميخورند ميگويد: براي من كوكا بياوريد. تا كوكا ميخورند... همه چاي ميخورند، ميگويد: آب جوش بياوريد. تا آب جوش ميآورند، ميگويد: براي من چاي بياور. يك مرضي دارد، دلش ميخواهد با همه... اين مرض است. مثلاً ميخواهد بند كفشش با همه... مثلاً صداي گاو روي موبايلش گذاشته است. زنگ موبايلش صداي گاو است. دلش ميخواهد يك طوري خودش را مطرح كند. با موي سرش، با زنگ موبايلش، با بند كفشش، با انگشترش، با عطسه كردنش، با آمين گفتنش. همه ميگويند: الهي آمين، يك مرتبه در مسجد ميگويد: الهي آمين! مريض هستي؟ تو مريض هستي؟ خوب مثل باقيها الهي آمين بگو. افرادي هستند مريض هستند. ساختمان خانهاش، عرض كردم ميخواهد كاري بكند كه ديگران نكنند. قرآن ميگويد: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا» (قصص/83) آنهايي كه «لا يُريدُونَ عُلُوًّا» نميخواهد برتري داشته باشد.اين حديث را گفتم يكبار ديگر هم بگويم. ميگويد: پول ميخواهي به فقير بدهي، به بچهات بده او به فقير بدهد. يعني چه؟يعني اين بچهي تو با فقرا آشنا شود.
2- تربيت فرزندان براي امر به معروف
امر به معروف، لقمان به بچهاش ميگويد: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان/17) «بُنَي» يعني بچهي كوچولو! «أَقِمِ الصَّلاةَ» ترجمهاش را ميدانيد. اقامه كن. نماز را به پا دار. بعد ميگويد: «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» تو با اينكه كوچولو هستي امر به معروف كن. يعني به مردم بگو: اين كار خوب است، انجام بدهيد. اين كار بد است انجام ندهيد. يعني در جامعه امر و نهي كن. بچه بايد جرأت امر و نهي داشته باشد. رُك حرفت را بزن. بگو: من بچه هستم. نوجوان بايد جسور باشد. حيا يك جايي دارد. حديث داريم حيا دو رقم است. «حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْق» (بحارالانوار،ج68،ص331) بعضي حياها از احمقي است. بعضي حياها از عقل است. ميخواهي فحش بدهي حيا كن. ميخواهي به پدر و مادرت پرخاش كني، حيا كن. به استاد بيادبي، حيا كن. آنجا حيا خوب است. اما ميخواهي اذان بگويي حيا ندارد. ميخواهي سؤال كني حيا ندارد. مسألهي ديني است حيا ندارد. بلد نيستي بپرس خجالت ميكشي، چرا خجالت ميكشي؟ بپرس! حديث داريم آدم يك چيزي را كه بلد نيست بپرسد. و خجالت نكشد. و اگر خجالت كشيد، اين خجالت، خجالت احمقي است.تعاون، «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» (مائده/2) در كارهاي خير كمك كنيد. در كارهاي دسته جمعي، كارهاي دسته جمعي. بياييد مثلاً با هم دسته جمعي اين كار را كنيد. عيد قربان است پول نداريم يك گوسفند بكشيم، خيلي خوب نفري يك مبلغ بگذاريم ده نفري يك گوسفند بكشيم. حديث هم داريم كه اگر پول نداريد يك گوسفند درست بخريد، شريك شويد چند نفري يك گوسفند بخريد.عروسيهاي قديم شريكي بود. ما بچه كه بوديم كاشان عروسي كه بود، مثلاً همهي خانهها هرچه صندلي داشتند. قالي داشتند. ديگ داشتند، ظرف داشتند، اصلاً براي يك عروسي يك محله بسيج ميشد. ولي خوب الآن هم وضع پولي خوب است، هم اين ظروف كرايه هست. تالار هم هست. و لذا خانم فقط آرايش ميكند، ميآيد مينشيند و برميگردد. اين هيئتهاي عزاداري الحمدلله سر جايش مانده است. هيئتهاي عزاداري تعاون دارند. تعاون يعني دسته جمعي كار بكنيم.«وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُع» (نهجالبلاغه،نامهي 47)ميگويد: شما به هم وصلت كنيد. به هم ببخشيد و از اينكه به هم پشت كنيد، قطع رابطه كنيد، دوري كنيد.«أَحْسَنُكُمْ أَخْلَاقاً الَّذِينَ يَأْلِفُونَ وَ يُؤْلَفُون» (مستدرك،ج8،ص451) بهترين آدمها كسي است كه هم با مردم بتواند رابطه برقرار كند، مردم هم بتوانند با اين رابطه برقرار كنند. يعني خوش مشرب باشد. رفيق باشد. نگويند: اين اخمو است. اين عبوس است. اين را نميشود با هيچ عسلي خورد.
3- بهرهگيري از فكر و مشورت ديگران در جامعه
يكي از روابط، رابطهي علمي است. مشورت كنيم. از فكر ديگران استفاده كنيم. مشورت فايدههاي زيادي دارد. دوازده فايده من در يادداشتهايم نوشتم، دو موردش را بگويم. اگر شما مشورت كردي، موفق شدي حسود نداري. من مشورت ميكنم اين زمين را بخرم، يا نه؟ من ميخرم و اين زمين هم خيابان ميآيد از كنارش ميگذرد، گران ميشود. شما حسود نميشوي. ميگويي: من به او گفتم: بخر پولدار شد! يعني پولداري اين به خاطر مشورت با من است. اگر هم شكست خوردي، غمخوار داري. ميگويم: اين زمين را بخرم؟ شما ميگويي: بله بخر. من زمين را ميخرم، بعد هم شهرداري ميگويد: اينجا جزء فضاي سبز است. هيچي! شما غصهي مرا ميخوري. ميگويي:عجب! من به او گفتم: بخر، در چاله افتاد. يعني در مشورت اگر پيروز شديم، حسود نداريد. و اگر شكست خورديم، غمخوار داريم. اين از بركات مشورت است.خوب، در مشورت آدم افراد را شناسايي ميكند.
تا مرد سخن نگفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
4- مسئوليت پذيري در برابر مسائل اجتماعي
رابطه بايد مسئولانه باشد. گاهي وقتها رابطه فقط در حد سلام عليك است. فلاني مشكل دارد، مشكل ندارد. بله سلام و عليك ميكنيم. اما حالا اين دخترش را چطور جهازيه داد، پسرش مشكل دارد چيست؟ بيا ببينم مشكل چيست؟ چه ميكني؟ شغلت چيست؟ از كجا ميآوري ميخوري؟ رابطه بايد مسئولانه باشد. حديث داريم «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» (وسايل الشيعه، ج15،ص141) اگر كسي بداند مسلماني فرياد ميزند، جوابش را ندهد، مسلمان نيست. چطور بعضي به خودشان پارسال اجازه دادند با كمال چه عرض كنم، چه لقبي بدهم نميدانم. زبانم نميگردد. كه گفتند: نه غزه، نه لبنان! نه غزه و نه لبنان نداريم. غزه مسلمان نيست؟ لبنان مسلمان نيست؟ اگر كسي ديد غزه دارو ندارند. غذا ندارند. آنوقت شما مسلمان هستي؟ پيغمبر دروغ گفت؟قال رسول الله (ص)، هركس مسلمان است گوش بدهد. پيغمبر فرمود: كسي كه بشنود صداي مسلماني را كه ميگويد: «يَا لَلْمُسْلِمِينَ»، «يَا لَلْمُسْلِمِينَ» يعني اي مسلمانها! به فرياد من برسيد. «فَلَمْ يُجِبْهُ» ولي جواب ندهد، «فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» مسلمان نيست. اصلاً كشورهايي كه به لبنان و غزه و امثال اينها، به افغانستان، به عراق، به هرجا، كسي كه نالهي مسلماني را بشنود، جواب ندهد، مسلمان نيست. تكرار ميكنم. مسلمان نيست. مسلمان نيست. مسلمان نيست! رمز مسلماني ما اين است كه اگر ناله را شنيديم، غيرت به خرج بدهيم.آن كسي كه ميگويد: نه غزه، نه لبنان! يعني ما بيغيرت هستيم. به درك كه مردند! يك چنين آدمي مسلمان نيست. منتهي عرض كردم اينها گول خوردند اين شعار را دادند. همهي اينها هم آدمهاي بدي نيستند. گول خوردند. يك كسي دهانشان گذاشت، بعضي آدمها هستند مثل مجّسمههايي هستند كه با سيمان درست ميكنند. لولهكشي ميكنند، آب از دهان اردك ميآيد. خود اردك هم نميفهمد! از يكجايي آب در آن ميرود. از يكجايي آب بيرون ميرود. ما متأسفانه يك مشت آدم اينچنيني هم داريم. كه نميفهمد اين شعار را چه كسي ساخت. چه كسي در دهانش گذاشت؟ همينطور ميگويد: نه غزه، نه لبنان، ما مسلمان هستيم. قرآن بخوانم. چرا از پيغمبر بگويم؟ از قرآن بگويم. در قرآن ديگر شيعه و سني هم ندارد. قرآن ميگويد: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفين» (نسا/75) چرا شما به نفع مستضعفين نعره نميكشيد؟ ميگوييم: به ما چه؟ اگر آن طرف كرهي زمين هم يك كسي ناله زد، شما بايد كمك كني. اين صليب سرخي كه درست شده است، هر طرف دنيا سيل ميآيد، صليب سرخ حاضر ميشود. خوب اين دستور اسلام است. صليب سرخ به اين آيهي قرآن عمل ميكند. آنوقت تو مسلمان هستي عمل نميكني؟ مسيحيت به اين عمل ميكند. هرجا سيلي، زلزلهاي، خطري بيايد به عنوان كمكهاي انسان دوستانه، كار به دينش هم ندارد، كمك ميكند. رابطه بايد مسئولانه باشد.رابطه بايد مكتبي باشد. اگر رابطه داريم نه به خاطر نفت رابطه داشته باشيم. خوب نفت كه خشك شد، رابطه هم خشك ميشود. مثل رابطهي عروس و داماد اگر به خاطر شكل باشد، اگر داماد يا عروس زشت شد، طلاق ميگيرند. رابطه به خاطر شكل، رابطه به خاطر نفت، مثل رابطهاي كه ما با انار داريم. ما با انار رابطه داريم. چون آب دارد. دو دستي بلندش ميكنيم، بالا ميآوريم. (با بيان حركت خوردن) آبش را كشيديم، تمام شد. ديگر آب ندارد. ما هم تا كشور ايران نفت دارد، گاز دارد، بله بله! نفت خشك شود، ما هم خشك ميشويم. رابطهي شكلي، شكل زشت شود، ما خشك ميشويم.رابطهي «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» (بحارالانوار،ج10،ص104) رابطه بايد حبل الله باشد، ريسمان خدا! رابطه بايد مسئولانه باشد. رابطه مسئولانه، رابطه مكتبي، «حَبلِ الله»، مكتبي «حَبْلِ اللَّهِ» «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعا» رابطه مسئولانه، «مَنْ سَمِعَ» كسي كه بشنود، «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا» كسي كه بشنود «رَجُلًا» حتي يك نفر را كه «يُنَادِي» ندا ميزند، «يَا لَلْمُسْلِمِينَ» يعني اي مسلمانها به فرياد من برسيد. «فَلَمْ يُجِبْهُ» جوابش را ندهد، «فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» رابطهي مكتبي اين رابطه است.