سياست و زندگى شرافتمندانه
معمّر بن خلاّد - كه يكى از اصحاب امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام
مى باشد - حكايت كند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم ، ضمن صحبت هائى فرمود: روزى ماءمون عبّاسى به
من اظهار داشت : اى ابوالحسن ! عدّه اى در اطراف و حوالى شما در حال فتنه و آشوب
مى باشند، چنانچه نامه اى به دوستان خود بنويسى ، كه جلوى فساد و آشوب گرفته شود،
مناسب و مفيد خواهد بود؟
من در جواب گفتم : بايد تو به عهد خود وفا نمائى و من نيز به عهد خود وفا
مى نمايم ، آن زمانى كه ولايتعهدى را پذيرفتم مشروط بر آن بود كه من هيچ گونه
دخالتى در امور حكومت نداشته باشم .
اين مسئوليتى را كه پذيرفته ام ، هيچ سودى براى من نداشته است ، آن زمان
كه در مدينه بودم نامه و سخن من در تمام شرق و غرب ، مؤ ثّر و نافذ بود؛ سوار الاغ
مى شدم و در خيابان و بازار عبور مى كردم و هركس بر من مى گذشت ، مرا احترام و
تكريم مى كرد، كسى از من درخواستى نمى كرد مگر آن كه نيازش را برآورده مى ساختم .
مامون گفت : مانعى نيست ؛ طبق همان شرط و عهد عمل شود.(1)
1- كافى : ج 8 ص 151 ح 134، بحارالا نوار: ج 49، ص 155، س 27،