درمان مسافر با نيشكر - درمان مسافر با نيشكر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درمان مسافر با نيشكر - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


درمان مسافر با نيشكر



چون مامون - خليفه عبّاسى - جهت دست يابى به اهداف شوم خود دستور داد تا
حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را از مدينه به خراسان - از راه اهواز -
احضار نمايند.


ابوهاشم جعفرى گويد: زمانى كه ماءمون چنين تصميمى را گرفت ، شخصى را به
نام رجاء بن اءبى ضحّاك ، ماءمور اين كار كرد.


و من در محلّى اطراف شهر اهواز به نام ايذج بودم ، چون خبر حركت و عبور
امام رضا عليه السلام را از آن ديار شنيدم ، جهت ديدار و زيارت آن حضرت شتابان
حركت كردم ؛ و در اهواز به حضور مبارك آن بزرگوار شرفياب شدم .


چون فصل تابستان و هوا بسيار گرم بود، امام عليه السلام مريض حال ، در
گوشه اى قرار گرفته بود، دستور داد تا طبيبى را برايش بياورند.


همين كه پزشك به محضر شريف ايشان وارد شد، حضرت نوعى گياه مخصوص را توصيف
و تقاضا نمود.


طبيب اظهار داشت : من چنين گياهى را نمى شناسم و حتّى اسم آن را هنوز
نشنيده ام ، اگر هم اين گياه موجود باشد الا ن در چنين فصلى ، در اين مناطق يافت
نمى شود.


امام عليه السلام فرمود: پس جهت درمان آن ، مقدارى نيشكر برايم بياوريد.


دكتر اظهار داشت : اين دارو از آن داروى اوّلى ناياب تر است ؛ چون الا ن
فصل نيشكر نيست ، بلكه زمان به عمل آمدن و برداشت آن ، فصل زمستان مى باشد.


حضرت فرمود: هر دوى آن ها در سرزمين شما فراوان است و در همين فصل نيز
موجود خواهد بود.


سپس در ادامه فرمايش خود فرمود: هم اينك به همراه اين شخص به سمت شيروان
حركت كنيد و از رودخانه اى كه در مسير راه مى باشد، عبور نمائيد.


و چون از طرف رودخانه گذر كنيد، شخصى را مى بينيد كه مشغول آبيارى و زراعت
زمين خود مى باشد، از او محلّ كشت نيشكر؛ و نيز همان گياه را سؤ ال كنيد، او آشناى
به گياهان است و شما را به آنچه كه بخواهيد، راهنمائى مى نمايد.


ابوهاشم گويد: پس طبق دستور امام عليه السلام به همراه طبيب حركت كردم ؛ و
طبق راهنمائى حضرت رودخانه اى كه در بين راه بود، از آن عبور كرديم ، مرد كشاورزى
را ديديم كه مشغول زراعت و آبيارى زمين خود بود.


بنابر فرموده حضرت ، موضوع را با وى مطرح نموديم ؛ و او ما را به هر دوى
آن دو گياه راهنمائى كرد.


پس از يافتن محلّ رويش و كشت آن دو گياه ، مقدارى از هر كدام چيديم ؛ و
سپس آن ها را برداشتيم و به سمت محلّ سكونت امام رضاعليه السلام حركت نموديم .


طبيب در بين راه گفت : اين شخص كيست ؟


گفتم : او فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.


اظهار داشت : آيا آثار نبوّت در او هست ؟


در پاسخ گفتم : خير، او جانشين و وصىّ پيغمبر است .


و چون اين خبر به اطّلاع ماءمون رسيد، سريعا دستور حركت داد، كه مبادا
مردم شيفته حضرت گردند.(1)




1- الخرايج والجرايح : ج
2، ص 661، ح 4، الثّاقب فى المناقب : ص 488، ح 416.





/ 1