زلزله وحشتناك در خراسان - زلزله وحشتناك در خراسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زلزله وحشتناك در خراسان - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


زلزله وحشتناك در خراسان



طبق آنچه مورّخين و راويان حديث حكايت كرده اند:


مامورين و جاسوسان حكومتى براى ماءمون عبّاسى خبر آوردند كه حضرت ابوالحسن
، علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام جلساتى تشكيل مى دهد و مردم در آن مجالس شركت
كرده و شيفته بيان و علوم او گشته اند.


مامون دستور داد تا مجالس را به هم بزنند و مردم را متفّرق كرده و نيز
حضرت را نزد وى احضار كنند.


همين كه امام رضا عليه السلام نزد ماءمون حضور يافت ، ماءمون نگاهى
تحقيرآميز به حضرت انداخت .


و چون حضرت چنين ديد، با حالت غضب و ناراحتى از مجلس ماءمون خارج شد؛ و در
حالى كه زمزمه اى بر لب هاى مباركش بود، چنين مى فرمود:


به حق جدّم ، محمّد مصطفى و پدرم ، علىّ مرتضى و مادرم ، سيّدة النّساء -
صلوات اللّه عليهم - نفرين مى كنم كه به حول و قوّه الهى آنجا به لرزه درآيد و سگ
هائى كه اطراف او جمع شده اند، همه را مطرود مى سازم .


بعد از آن ، امام رضا عليه السلام وارد منزل خود شد و تجديد وضوء نمود و
دو ركعت نماز خواند و در قنوت ، دعاى مفصّلى را تلاوت نمود و هنوز از نماز فارغ
نشده بود، كه زلزله هولناكى سكوت شهر را درهم ريخت و صداى گريه و شيون مردان و
زنان بلند شد.


و به دنباله اين حادثه ، طوفان شديد و غبار غليظى با صداهاى وحشتناكى به
وجود آمد.


وقتى حضرت از نماز فارغ شد و سلام نماز را داد، به اباصلت فرمود: بالاى
بام منزل برو و ببين چه خبر است ؟


و سپس افزود: متوجّه آن زن بدكاره ، فاحشه نيز باش كه چگونه تير بلا بر
گلويش فرود آمده و او را به هلاكت رسانيده است .


اين همان زن بدكاره اى است كه جاسوسان و بدگويان را بر عليه من تحريك مى
كرد و آن ها را هدايت مى نمود تا نزد ماءمون سخن چينى و بدگوئى مرا كنند و ماءمون
را بر عليه من مى شوراند.


در پايان اين حكايت آمده است : تمام آنچه را كه حضرت بيان فرموده بود به
واقعيّت پيوست ؛ و پس از آن كه ماءمون متوجّه اين قضيّه شد، دستور داد تا افراد
سخن چين و دروغ گو را از اطراف ماءمون و دستگاه حكومتى او البتّه در ظاهر و براى
عوام فريبى كنار بروند و ديگر به آن ها توجّه و كمكى نشود.(1)





1- عيون اخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 172، ح 1، بحارالا نوار: ج 49، ص 82، ح 2، مدينة المعاجز: ج 7، ص 146، ح 2241، إ ثبات الهداة : ج 3 ص 261، ح 36.






/ 1