شفاى درد پا - شفاى درد پا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شفاى درد پا - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


شفاى درد پا



حسين بن عمر بن يزيد از جمله كسانى بود كه بر امامت حضرت موسى بن جعفر
عليهما السلام توقّف كرده و پنج امام بعد از آن حضرت را قبول نداشت ، او حكايت
كند:


روزى به همراه پدرم نزد امام كاظم عليه السلام رفتيم و پدرم هفت سؤ ال
مطرح كرد كه حضرت شش تاى آن ها را پاسخ فرمود.


پس از گذشت مدّتى از اين جريان ، من با خود گفتم : همان سؤ ال ها را از
فرزندش ، حضرت رضا عليه السلام مى پرسم ، چنانچه همانند پدرش پاسخ داد، او نيز
امام و حجّت خدا مى باشد.


چون نزد ايشان آمدم و سؤ ال ها را مطرح كردم ، همانند پدرش ، امام كاظم
عليه السلام - حتّى بدون تفاوت در يك حرف - پاسخ داد و از جواب هفتمين سؤ ال
خوددارى نمود.


و هنگامى كه خواستم از محضرش خداحافظى كنم ، فرمود: هر يك از شيعيان و
پيروان ما در اين دنيا به نوعى گرفتار و دچار مشكلات هستند؛ پس اگر صبر و شكيبائى
از خود نشان دهند، خداوند متعال پاداش هزار شهيد به آن ها عطا مى نمايد.


و من در اين فكر فرو رفتم كه اين سخن به چه مناسبتى بيان و مطرح شد؛ و با
حضرت وداع كردم .


بعد از مدّتى به درد پا مبتلا گشتم و سخت مرا آزار مى داد تا آن كه به حجّ
خانه خدا رفتم و امام رضا عليه السلام را ملاقات كردم و از شدّت درد و ناراحتى پا
سخن گفتم و تقاضا كردم دعائى را براى شفا و بهبودى آن بخواند؛ و پاى خود را جلوى
حضرت دراز كردم ، فرمود: اين پا، ناراحتى ندارد، آن پايت را بياور.


وقتى پاى ديگر خود را دراز كردم ، حضرت دعائى خواند و لحظاتى بعد، به طور
كلّى درد و ناراحتى پايم برطرف شد.(1)





1- بحارالا نوار: ج 49، ص 67، ح 88، اثبات الهداة : ج 3، ص 248، ح 7.





/ 1