يک غيب گوئى - يک غيب گوئى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

يک غيب گوئى - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


يک غيب گوئى



حُبابه والبيّه از زمان اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام تمام ائمّه
را تا امام رضا عليهم السلام محضر يكايك آن ها شرفياب شد و از هر يك معجزه مخصوصى
مشاهده كرد.


چون حُبابه والبيّه بر امام رضا عليه السلام وارد شد، به او فرمود: جدّم ،
اميرالمؤ منين عليه السلام چه مطالبى را برايت بيان نمود؟


حُبابه گفت : آن حضرت فرمود: تو يك علامت و برهان عظيمى را خواهى ديد؛
امام رضا عليه السلام فرمود: اى حُبابه ! آيا متوجّه موهاى سفيدت شده اى ؟ گفت :
بلى .


فرمود: آيا دوست دارى كه گيسوانت سياه و خودت را جوان ببينى ؛ و به حالت
جوانى برگردى ؟


حُبابه گفت : بلى ، اين بزرگ ترين نشانه و برهان خواهد بود.


در همين لحظه حُبابه احساس خاصّى در خود كرد و متوجّه شد كه حضرت مخفيانه
دعائى را مى خواند.


سپس حُبابه ، گيسوان خود را تماشا كرد، ديد كه همه سياه و زيبا گشته است ،
مكانى خلوت را پيدا كرد و به آن جا رفت و پس از آن كه خود را بررسى كرد متوجّه شد
كه دختر شده است و باكره مى باشد.(1)




1- إثبات الهداة : ج 3،
ص 309، ح 173 و مدينة المعاجز: ج 7، ص 245، ح 2301، داستان را به طور مشروح آورده
است .





/ 1