دو جريان مهمّ و حيرت انگيز - دو جريان مهم و حيرت انگيز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دو جريان مهم و حيرت انگيز - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



دو جريان مهمّ و حيرت انگيز



در زمانى كه حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام توسّط ماءمون عبّاسى از
مدينه به خراسان احضار شده بود، در مسير راه خويش به محلّى به نام (حمراء)رسيد.


حضرت براى استراحت ، كنار چشمه اى فرود آمد و چون سفره غذا را پهن كردند،
حضرت با همراهانش مشغول تناول غذا گرديد.


ناگهان حضرت ، سر خود را بلند نمود و مردى را كه شتابان مى آمد، نگريست ؛
و دست از غذا خوردن كشيد.


وقتى آن مرد محضر حضرت شرفياب شد، عرض كرد: فدايت گردم ، تو را بشارت باد
بر اين كه زبيرى كشته شد.


رنگ چهره حضرت دگرگون و زرد شد و سر خويش را پائين انداخت ، سپس فرمود:
گمان مى كنم كه زبيرى شب گذشته مرتكب گناهى خطرناك شده باشد، كه او را داخل دوزخ
گردانيده است .


پس از آن ، دست مبارك خويش را دراز نمود و مشغول تناول غذا گرديد؛ و از آن
مرد پرسيد: علّت مرگ زبيرى چه بود؟


در پاسخ اظهار داشت : زبيرى شب گذشته شراب خمر بسيارى بياشاميد تا جائى كه
فورا به هلاكت رسيد.(1)




1- بحارالا نوار: ج 49،
ص 46، ح 42، ناسخ التّواريخ : ج 11، ص 250.





/ 1