امام جواد(ع)؛ معرف مکتب تشيع ناب - امام جواد(ع)؛ معرف مکتب تشيع ناب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام جواد(ع)؛ معرف مکتب تشيع ناب - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












امام جواد(ع)؛ معرف مکتب تشيع ناب


زينت
جود و سخي، امام جواد(ع) مى آيد تا زمين مدينه، يک بار ديگر مولودى ديگر از نسل
هابيل را به شادباش بنشيند. مى آيد تا چشمان آسمان را به روشنى سيمايش روشن شود و
لاهوتيان و ناسوتيان را در شادى ميلاد خويش فرو برد.


کبوتر
دل در هواى طواف گنبد نورانى کاظمين، پر مى گشايد تا همراه با فرشتگان الهى؛ حرم
مطهرش را با بالهاى خود غبار بروبد و ديده را به ضريح او روشن سازد.


آيه
هاى کرم و کرامتش زمين و زمانه را به تکريم و تسبيح جودش فرا مى خواند و روضه وجود
روحانى اش را به ملکوت کمال پيوند مى زند. اين مولود مبارک و فرخنده روز را بهانه
اى براى گفتگو با دکتر غلامرضا بهروزلک عضو هيأت علمى دانشگاه باقرالعلوم(ع) قرار
داده ايم که از نظر مى گذرانيد:


 تفاوتى
که در عصر امام جواد(ع) شاهد آن هستيم با شرايطى که ساير امامان شيعه در عصر خود
تجربه کرده اند چه تفاوتى داشته است؟


 اوضاع
سياسى ائمه اطهار(ع) را مى توان در يک مقايسه کلى در چند دوره متفاوت ارزيابى کرد؛
در دوران امام على(ع) و امام حسن(ع) اين بزرگواران فرصتى يافتند تا عهده دار مقام
خلافت و امامت شوند اين مدت هر چند اندک بوده است، اما ويژگى اين دوره اين است که
امامان شيعه امکان حکومت بر جامعه اسلامى را به دست آوردند. از دوران امام حسين(ع)
تا امام باقر(ع) با شرايطى مواجهيم که مى توان از آن به دوران محدوديت شديد ائمه
ياد کرد؛ دورانى که امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) با سرکوب شديد دستگاه خلافت مواجه
بوده اند. دوران ديگرعصرى است که در آن تا حدودى محدوديتهاى گذشته از ميان برداشته
مى شود و امکان برگزارى مجالس و کرسى هاى علمى فراهم مى آيد. امام باقر(ع) و امام
صادق(ع) اين دوران را تجربه کرده اند. دوران امام کاظم(ع) نيز دوره اى است که
علاوه بر فضاى باز علمى امکان فعاليتهاى سياسى هم وجود داشته است. ويژگى دوران
امام موسى کاظم(ع) آن است که به دليل گسترش حضور شيعيان در اقصى نقاط جهان اسلام و
فراهم گشتن فضاى باز براى آنها در فعاليتهاى سياسى نهاد وکالت توسط ايشان ايجاد
شد. از زمان امام رضا(ع) مقطعى از تاريخ را شاهديم که ايشان هر چند تحت نظر هارون
الرشيد بودند و در دوران مأمون عباسى نيز شرايط خاصى را دارند اما موضوع ولايتعهدى
امام هشتم(ع) ويژگيهاى خاصى را براى نهاد امامت شکل مى دهد. از امام رضا(ع) تا
دوران يازدهمين امام شيعيان ظاهراً ائمه بزرگوار ما ناگزيرند ارتباط نزديکى را با
دستگاه خلافت داشته باشند به اين معنا که آنها مجبورند ارتباط مستقيم ترى با نهاد
خلافت رسمى جهان اسلام يعنى بنى العباس داشته باشند.


امام
رضا(ع) در سال 200 هجرى به خراسان و طوس وارد مى شود و با شروطى ناگزير به پذيرش
ولايتعهدى مى گردد و از سويى مأمون نيز دختر خود ام حبيبه را به تزويج امام
هشتم(ع) در مى آورد. اين سنت يعنى ارتباط مستقيم دستگاه بنى عباس با امامان شيعه
به منظور کنترل آنها از ويژگيهاى ائمه پس از امام رضا(ع) است. امام هشتم(ع) و
فرزندان ايشان به لحاظ صورى و ظاهرى با دستگاه خلافت ارتباط دارند اما دستگاه
خلافت آنها را کنترل مى کند.


 موضوع
سن اندک امام جواد(ع) بحث انگيزترين مسأله اى است که همواره مطرح بوده است، مقدمات
پذيرش اين مسأله چگونه از سوى امام هشتم(ع) مطرح مى شده است؟


 امام
جواد(ع) هنگامى که پدر بزرگوار خود را در سال 204 هجرى از دست مى دهند هشت سال
بيشتر سن نداشتند و دوران امامت ايشان از همين سال آغاز و به مدت پانزده سال ادامه
مى يابد. سن اندک امام مسأله اى است که علماى آن زمان آن را بهانه اى ساخت تا با
کنايه هاى پياپى مأمون را خطاب قرار دهند که چگونه است که چنين کودکى را مورد
تکريم و احترام قرار مى دهى.


در
اينجا لازم است به دو نکته که از سوى علماى اهل تسنن و نيز تشيع در خصوص سن کم
امام(ع) مطرح شده است اشاره کنيم. دانشمندان شيعى مى گويند هنگامى که على بن جعفر
بن محمد يعنى پسر امام صادق(ع) با امام جواد(ع) روبرو مى شوند به گونه اى غيرمتعارف
به تکريم و احترام ايشان مى پردازد و حتى جاى خود را به آن حضرت مى سپارد و به
احترام ايشان بر مى خيزد. اين رفتار براى برخى از مصاحبان على ابن جعفر قابل درک
نيست، اينکه چگونه پيرمردى که خود اهل فضل و دانش است و کرسى بحث و گفتگو را اداره
مى کند نسبت به کودکى اينچنين احترام مى کند. على ابن جعفر پس از مواجهه با پرسش
منتقدان مى گويد: اين خواست و مشيت الهى بوده است که چنين کودکى را در اين سن به
امامت برساند در حالى که من پيرمردى سالخورده ام و اين نشان عظمت اين کودک و توجه
خداوند متعال به ايشان است. اين مسأله نشان مى دهد که شيعيان نيز نسبت به اين
مسأله سؤالاتى را داشته اند. در جريان مناظرات و جلسات پرسش و پاسخى که برگزار مى
شود از امام جواد(ع) سؤال مى کنند و ايشان به داستان نبوت انبيايى اشاره مى کند که
در سن کودکى و قبل از آن به مقام نبوت رسيده اند. در ميان اهل تسنن نيز چنين
ديدگاهى وجود داشته است. مأمون عباسى مى کوشد با اعمال سياستهاى خاص خود امام(ع)
را تحت کنترل خود قرار دهد و به اين منظور دختر خود ام الفضل را به عقد امام
جواد(ع) درآورد. علماى اهل تسنن و خاندان بنى العباس به مأمون شکايت مى کنند که
چگونه دختر خود را به عقد ايشان درآورده اى. در اين شرايط است که مناظره امام
جواد(ع) با يحيى ابن اکثم بزرگترين دانشمند و فقيه سنى مذهب آن زمان مطرح مى شود
که امام(ع) پاسخهايى را ارايه مى دهد که وى پيش از آن نمى توانست تصور چنين
پاسخهايى را در ذهن داشته باشد؛ به عنوان مثال يحيى ابن اکثم براى آنکه امام(ع) را
مورد آزمون قرار دهد از ايشان در خصوص حکم کسى که در حال احرام به شکار مى رود
سؤال مى کند. امام(ع) تفسيرهايى نظير اينکه آيا او در هنگام شکار در داخل و يا
خارج حرم بوده است، زمان شکار شب و يا روز بوده است، آيا وى آزاد و يا بنده بوده
است، کودک و يا بزرگسال بوده است و... مطرح کرده و خود براى هر يک پاسخهايى را
عنوان مى کند و به اين وسيله شگفتى حاضران در مجلس را نسبت به خويش بر مى انگيزد و
به اين ترتيب يحيى ابن اکثم نيز به علم و دانش وافر امام جواد(ع) پى مى برد. اين
مسأله شگفتى عالمان آن زمان را نسبت به علم و دانش امام بر مى انگيزد.


 اين
مسأله چقدر با تحقق امامت امامان بعدى در ارتباط است؟


 من
معتقدم سن اندک امام جواد(ع) و دو امام ديگر که در سن کودکى به امامت مى رسند
مقدمه اى براى عصر غيبت است. اينکه امام جواد(ع) در 8 سالگى و امام هادى(ع) در 9
سالگى عهده دار منصب امامت شيعيان مى گردند مقدمه اى براى امامت امام عصر(عج) در
پنج سالگى است ضمن آنکه اين مسأله از تدبيرى الهى حکايت مى کند تا ائمه بنى
الرضا(ع) در کودکى مقدمات پذيرش عصر غيبت کبرى را براى شيعيان آماده و فراهم
سازند.


 به
نظر شما مهمترين مشکل امام جواد(ع) در اين دوره چيست و امام با اين مشکل چگونه
مواجه مى شود؟


 ببينيد،
ويژگى دوران امام جواد(ع) حاکميت بنى العباس است. سفاح نخستين خليفه بنى عباس با
اين شعار به خلافت رسيد که مى خواهد برخلاف خلفاى پيش از خود رضايت اهل بيت
پيامبر(ص) را به دست آورد. عهد خلافت مأمون دورانى است که وى با ويژگيهاى شخصى خود
مى کوشد نوعى نهضت علمى ايجاد کند تا به اين وسيله شخصيت امام رضا(ع) در برابر
علماى مکاتب و مذاهب مختلف مورد ترديد قرار دهد. در همين دوره است که نهضت ترجمه
شکل گرفته است. در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم هجرى حدود 200 سال از تمدن
اسلامى مى گذرد و بسيارى از مسلمانان از اقصى نقاط مختلف وارد شده و شبهاتى را نيز
با خود آورده اند. در فضايى که نهضت علمى اين دوره شکل گرفته است مأمون مى کوشد با
اقتدار تمام بر جهان اسلام حکومت کند.


 به
نظر مى رسد امام جواد(ع) در همان سالهاى نخست ورود مأمون به بغداد مرکز خلافت
عباسى تلاش مى کند تا از مأمون فاصله بگيرد. اين فاصله گرفتن براى چيست؟


 حضور
امام در مدينه امکان مديريت جهان شيعه را توسط ايشان محدود مى کرد و هواداران ايشان
را مورد تهديدهاى دستگاه خلافت عباسى قرار مى داد. براى همين مسأله است که پس از
فرا خواندن امام جواد(ع) به بغداد در سال 204 هجرى ايشان کمتر از يکسال تلاش مى
کند بغداد را به سوى مدينه ترک کند. امام مى کوشد شيعيان را از سيطره حکومت دور
کند و حتى به شيعيان خود مى گويد که ما مطيع و مؤيد دستگاه خلافت عباسى نيستيم و
براى همين منظور فعاليتهاى خود را از حوزه دستگاه عباسى دور مى کند. در سال 220
هجرى که معتصم برادر مأمون به خلافت مى رسد معتصم بار ديگر امام جواد(ع) را به
بغداد فرا مى خواند و در همان سال امام(ع) را در بيست و پنج سالگى به شهادت مى
رساند.


 دستگاه
خلافت عباسى هر از گاهى شعار تبعيت از اهل بيت هم سر مى دهد امام(ع) با اين مسأله
چگونه برخورد مى کنند؟


 بله
همانطور که اشاره کرديد دوران خلافت امام جواد(ع) دورانى است که امام(ع) تلاش مى
کند در برابر شعار تبعيت و محبت بنى العباس به اهل بيت(ع) که شعار کاذبى بوده است
حقايق بسيارى را منتشر کند و نشان دهد که اهل بيت(ع) چه کسانى هستند. اين مسأله
همان گامى است که امام رضا(ع) در حديث سلسلةالذهب در نيشابور به آن اشاره مى کند
که در زير سايه اهل بيت خواهى کاذب بنى العباس اهل بيت دوستان واقعى را نشان دهد.
فعاليت عمده امام جواد(ع) در مدينه معرفى مکتب تشيع واقعى است.


گرچه
امام(ع) در اين دوران کوتاه نتوانست شاگردان زيادى را پرورش دهد اما تعداد اين
شاگردان بيش از 110 نفر ذکر شده است که در مقايسه با شاگردان امام صادق(ع) و امام
باقر(ع) که هزاران شاگرد بوده است اندک است و حتى تعداد احاديث مطرح شده از سوى
ايشان از 250 حديث فراتر نمى رود و همين نشان مى دهد که اين دوران، دوران خاص،
پرفراز و نشيب و در عين حال پربرکتى براى امام جواد(ع) و شيعيان واقعى آن جامعه
بوده است.


منبع: روزنامه - قدس - تاريخ شمسى نشر
11/04/1388




/ 1