مانند پدر
جواد محدثى
گاهى
شكوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را ميآكند كه توان هر سخن را از
انسان ميگيرد.
جايگاه
رفيع فاطمه اطهر (س)، خيرهكننده ديدگان هر بيناست بايد
چشم بصيرت داشت، تا گوشهاى از سراپرده جلال فاطمى را ديد.
1
ـ حضرت زهرا(س)، در چهره، گفتار و رفتار، شباهت بسيار به رسول خدا(ص) داشت و
هيبت و هيئت او، يادآور پيامبر(ص) بود.
2ـ
آن حضرت، شيفته نيايش به درگاه الهى بود. آن قدر در پيشگاه
خدا به عبادت ميايستاد كه قدمهايش ورم ميكرد. در
نمازهايش از خوف خدا ميگريست.
3ـ
براى هر يك از روزهاى هفته، دعاى ويژهاى
داشت. براى تعقيبات نماز هم ادعيه خاص داشت.
4ـ
روزى خسته از كارهاى طاقت سوز خانه، با دستهاى تاولزده به
محضر پيامبر خدا(ص) رفت تا براى كمك در انجام كارهاى خانه، كنيزى
براى خود بگيرد. رسول خدا(ص) بهتر از كنيز و خدمتكار را به او عطا
كرد؛ يعنى «تسبيحات حضرت زهرا». اين ذكرهاى شريف
را حضرت جبرائيل، از سوى خدا تعليم حضرتش نموده بود.
آرى
... الهام و نيرو گرفتن از ياد خدا، براى غلبه بر دشواريهاى
زندگي! حضرت زهرا(س)، ساده زندگى و سختيهاى دنيا
را تحمل ميكرد، تا به شيرينيهاى آخرت برسد.
5
ـ تسبيح حضرت زهرا(س)، نخى بود كه به تعداد ذكرها و تكبيرها،
«گره» داشت و با آن تسبيح ميگفت. پس از شهادت حمزه(ع) در جنگ احد، از
خاك تربت او تسبيح ساخت و با آن ذكر ميگفت. از آن پس مردم نيز
چنان كردند. اين نوعى احياى فرهنگ شهادت و الهام گيرى
از روح شهيدان راه خداست.
6ـ
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. داستان آن مرد
نابينا كه به محضر پيامبر آمده بود و حضرت فاطمه به پشت پرده رفت،
شاهد اين سخن است.
7
ـ گاهى شبهاى جمعه تا صبح، به نماز و دعا ميپرداخت و براى
ديگران دعا ميكرد، اما براى خود چيزى از خدا نميخواست.
وقتى فرزندان خردسالش راز اين كار را ميپرسيدند، ميفرمود:
فرزندانم! اول همسايگان، آنگاه خانه!
8
ـ فاطمه زهرا(س) محبوب دل رسول خدا بود و پيامبر(ص) به او علاقه خاصى
داشت، چرا كه اهل زهد و عبادت بود، از اين جهت، نزد پيامبر اكرم، يادآور
حضرت خديجه(س) بود.
9
ـ «ادب»، سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه
رسول خدا(ص) نزد فاطمه ميرفت، وى برميخاست، پدر را ميبوسيد
و احترام كرده، او را در جاى خويش مينشاند.
10ـ
كمال ايمان و خلوص در بندگى و قرب او در پيشگاه معبود، در حدّى
بود كه خشم و رضاى او، خشم و رضاى پروردگار محسوب ميشد. پيامبر
اكرم(ص) فرمود: هر كه او را بيازارد، مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد ،
خدا را آزرده است.
11ـ
وى از توان مالى خويش در راه محرومان نيازمند، بهره ميگرفت.
يك بار، پارچهاى را كه داشت، به رسول خدا(ص) داد. آن حضرت نيز
آن را تكهتكه بريد و به تعدادى از اسيرانِ بيلباس رومى
ميداد كه خود را بپوشانند.
12ـ
حضرت زهرا(س)، ساده زندگى ميكرد. از تجمل در زندگى پرهيز
داشت. وسايل زندگى او ساده و مهريهاش اندك بود.
13ـ
پيامبر خدا، در شب عروسى حضرت زهرا گوسفندى ذبح كرد و به تعداد
زيادى از مسلمانان مهمانى داد. جمعيت مهمان و افرادى
كه برايشان غذا فرستاده شد، فراوان بود، ولى با دعاى حضرت رسول،
غذاى اندك بركت يافت و همه سير شدند.
14
- حضرت فاطمه(س) در صحنههاى اجتماعى دفاع از دين و پيشوا،
حاضر بود. از جمله در جنگ احد شركت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى
رسول خدا(ص) مشغول بود.
15ـ
آزاد ساختن بردگان در نظر او كارى ارزشمند بود. گردنبندى را كه علي(ع)
براى او خريده بود، فروخت و با پول آن بردهاى خريد و
آزاد كرد.
16-
آيين خانهدارى و همسردارى را به خوبى مراعات ميكرد.
گاهى در خانه غذايى نبود و كودكان گرسنه بودند، اما فاطمه(س) چيزى
به حضرت علي(ع) نميگفت و چيزى از او درخواست نميكرد.
بيم داشت كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده و تأمين كند و شرمنده
شود!
17ـ
خانواده فاطمه(س)، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگرى نسبت به
نيازمندان بود. علي(ع) و زهرا(س) سه روز روزه نذرى گرفتند و هر
سه روز، افطار خود را به يتيم، مسكين و اسير دادند. خداى
متعال در ستايش و تقدير از اين ايثار خالصانه كه جز به
خاطر خدا انگيزه ديگرى نداشت، سوره «هل اتي» را نازل فرمود
كه اشاره به اين داستان دارد.
18ـ
كارها ميان علي(ع) و فاطمه(س) تقسيم شده بود. آوردن آب و تهيه
هيزم و كارهاى خارج از خانه بر عهده على (ع) بود و درست كردن
آرد و خمير و نان پختن و كارهاى داخل خانه با فاطمه(س) بود.
19ـ
همدم رنجها و غصههاى شوهر بود و او را پناه محسوب ميشد. علي(ع)
ميفرمود: وقتى به خانه ميآمدم و به زهرا نگاه ميكردم،
تمام غم و اندوهم برطرف ميشد. هرگز كارى نكردم كه فاطمه از من خشمناك
و ناراحت شود. فاطمه نيز، هرگز مرا خشمناك نساخت.
20ـ
زهراى اطهر(س)، احياگر ياد شهيدان بود. روزهاى
دوشنبه و پنجشنبه به احد ميرفت و مزار شهداى احد و حضرت حمزه را زيارت
ميكرد .
21ـ
از تواضع او يكى هم رفتار شايسته با خدمتكار خانهاش «فضّه»
است. در سالهاى آخر كه پيامبر خدا(ص)، فضّه را براى خدمت به
خانه او فرستاد، فاطمه(س) كارهاى خانه را ميان خودش و فضّه خادمه تقسيم
ميكرد.
22ـ
در مسائل اجتماعى و سياسى جامعه اسلامي، بياعتنا
نبود و جبهه حق را يارى ميكرد.
23ـ
زهرا(س) تا زنده بود، علي(ع) حامى نيرومندى داشت. اما پس
از شهادت فاطمه، حضرت على تنها و بيپناه ماند.
24ـ
حضرت زهرا(س) پس از وفات پيامبر خدا، ديگر خندان و شادمان ديده
نشد، تا آنكه چشم از جهان فرو بست.
25ـ
پيش از وفات، به «اسماء» وصيتى كرد كه پس از مرگ، بدن مرا داخل
تابوتى بگذارند، تا حجم بدن ديده نشود. اين شيوه تا آن
زمان مرسوم نبود. اين وصيت، درسى از عفاف و حيا بود كه
بانوان بايد در برابر ديدگان نامحرمان، آن را مورد توجه خود قرار
دهند.
26ـ
آگاهي، درايت و آينده نگرى او تا آنجا بود كه براى
افشاى ستم غاصبان، وصيت فرمود كه پيكرش را شبانه غسل دهند و به
خاك سپارند، تا ظالمانى كه او را آزرده بودند، در مراسم دفن او حضور نيابند
و از اين حضور، بهرهبردارى سياسى براى تطهير
خود و توجيه كارهايشان نكنند.
اينها
و نمونههاى ديگرى از سيره رفتارى آن بانوى بيهمتا،
جلوههاى «الگو» بودن او براى همه فضيلتخواهان و حقجويان
است كه در پى «اسوه» و سرمشقِ «چگونه زيستن»اند.
اميد
است كه اين گونه خصلتها و رفتارها، همچون تابلويي، پيوسته
در برابر ديدگانمان باشد و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه ميدانيم
و معرفى ميكنيم، «جهات الگويي» او را نيز در
قالب سيره عملى و رفتارى حضرتش بشناسيم و بشناسيم.اين
گونه، بهتر ميتوان مشى و مرام فاطمى را در بستر زندگى و
اخلاق عينى اجرا كرد.