فرازهايى از سيره رفتارى حضرت زهرا(س) - فرازهايى از سيره رفتارى حضرت زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهايى از سيره رفتارى حضرت زهرا (س) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












فرازهايى از سيره رفتارى حضرت زهرا(س)


گاهى
شکوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبريز مي‏سازد که توان
سخن گفتن را از انسان مي‏گيرد. جايگاه رفيع فاطمه اطهر عليهاالسلام
خيره کننده ديدگان هر بيناست. باري! برخى در شناختن
و شناساندن اين بانو، که مادرِ عصمت و آينه عفاف است، به دامن روايات
و آياتى پناه مي‏برند که گوياى شأن والاى
اوست.


در
شأن فاطمه عليهاالسلام آيات بسيارى نازل گشته و روايات
نيز همچون دريايى موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل انديشه‏ها
و کرانه‏هاى معرفت است.


امّا
در اين ميان، راه ديگرى نيز وجود دارد که ما را با
ژرفاى کمالات و جلوه فضيلت‏هاى اين بانو آشنا مي‏سازد،
آن هم نگريستن به سيره عملى و شيوه رفتارى آن
بزرگوار است. در واقع، زندگينامه زيبا و پرنکته و آموزنده او در ابعاد
گونه گون، آينه‏اى است که نورى از بزرگي‏ها و فضيلت‏هاى
او را بر رواق دلمان مي‏تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مي‏سازد.


نگارنده
در اين نوشته مرورى دارد بر چند فراز برجسته از زندگى حضرت زهرا
عليهاالسلام که بيشتر کاربردى و عملى است؛ چرا که فاطمه
عليهاالسلام «اسوه» و «الگو» است.



1.
معنويت در خانه فاطمه عليهاالسلام



زندگى
حضرت فاطمه عليهاالسلام سراسر نور و پر از معنويت بود. او توانست در
خانه کوچک خود، با تمام مشکلات، به عرفان کامل برسد. وى به جايى
رسيد که جبرئيل امين بر او نازل مي‏شد.


فاطمه
عليهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسليم و اطاعت و در استقبال از
عبادت، چنان به پيش رفت که حتى سلامت خويش را از ياد
بُرد.


امام
باقر عليه‏السلام در شأن عبادت او فرمود: «کانت تَقُومُ حَتّى
تَورَّمَ قدماها»


روزى
رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چيزى
بخواه که جبرئيل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»، فاطمه عليهاالسلام
عرض کرد: «حاجتى جز توفيق در بندگى خدا ندارم. آرزويم اين
است ناظر جمال او باشم و به وجه کريمش نظاره کنم» و خود در مناجاتش مي‏فرمود:
«أسالک لذّة النّظر الى وجهک».


همسر
و فرزندان او، عاشق معبود يگانه بودند. خانه‏اى که پر از نور و نماز و
قرآن و عبادت است، ارزشمند است.


حضرت
على عليه‏السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام هر دو عاشقانه و
خالصانه عبادت مي‏کردند. اين طور نبود که فقط على عليه‏السلام
در نماز غرق شود؛ بلکه فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز چنان در محراب به
عبادت مي‏ايستاد که از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مي‏افتاد.


امروز
بايد زن و مرد به اين زوج ملکوتى اقتدا کنند و هر دو به معراج
عرفان، معنويّت و سير و سلوک برسند.


علاّمه
مجلسى قدس‏سره در مورد خانه على و فاطمه عليهماالسلام از انس بن
مالک، و بُريره نقل مي‏کند:


هنگامى
که رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم اين آيه شريفه
را خواند: «فى بيوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَن تُرْفَعَ و يُذْکَرَ فيها
اسمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بالْغُدُوِّ والآصالِ»1؛ در خانه‏هايى
(مانند معابد، مساجد و منازل انبيا و اوليا) خدا رخصت داده که آنجا
رفعت يابد و در آن، ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تنزيه
ذات پاک او کنند.


مردى
برخاست و سؤال کرد: اى رسول خدا! اين خانه‏ها کدامند؟


حضرت
فرمود: خانه‏هاى انبيا. سپس ابوبکر برخاست و پرسيد: اى
رسول خدا! آيا اين خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نيز
از همان خانه‏هاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترين آنان است.


ابن
عباس مي‏گويد: در مسجد پيامبر بوديم که يکى
از قاريان قرآن آيه «فى بيوتٍ اذِنَ اللّهُ...» را تلاوت
کرد. پرسيدم: اى رسول خدا! اين خانه‏ها کدام خانه‏ها هستند؟


حضرت
فرمود: خانه‏هاى انبيا. و سپس با دست خويش به خانه فاطمه زهرا
عليهاالسلام اشاره کرد.2



2. ايمان
فاطمه عليهاالسلام



امام
باقر عليه‏السلام مي‏فرمايد: روزى پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
سلمان را براى رساندن پيامى به خانه فاطمه عليهاالسلام
فرستاد. سلمان مي‏گويد: سپس از درنگ کوتاهى در پشت درخانه آن
حضرت، سلام گفتم، صداى فاطمه عليهاالسلام را از داخل خانه شنيدم
که قرآن مي‏خواند و در بيرون اتاق، دستاس در حال چرخيدن بود.
ماجرا را به پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم خبر دادم. آن حضرت
تبسّمى کرده و فرمود:


«يا
سلمانُ اِنَّ ابنَتى فاطمةَ مَلاءَ اللّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الى
مشاشِها...؛ اى سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش
مملوّ از ايمان کرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده. پس
خداوند فرشته‏اى را به نام زوقابيل (جبرئيل) فرستاده تا به جاى
او دستاس را بگرداند.»3



3.
در محراب عبادت




پيامبر
اکرم صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از
اوّلين و آخرين است. هنگامى که او در محراب عبادت مي‏ايستد،
هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّبين بر او سلام گفته و همان ندايى
را که به مريم مي‏گفتند، به فاطمه عليهاالسلام مي‏گويند
که: «اِنَّ اللّهَ اصطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطفاکِ على نِساءالعالمينَ»4


حَسن
بَصرى (زاهد معروف) مي‏گويد: «لم يَکُنْ فى
الاُمّةِ اَزْهَدَ و لا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه
عليهاالسلام نبود. وى آنقدر نماز مي‏خواند و عبادت مي‏کرد
که دو پاى مبارکش ورم مي‏نمود.»5



4.
فاطمه عليهاالسلام و مائده آسمانى



حضرت
فاطمه عليهاالسلام به نماز، علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى
داشت، به نماز متوسّل مي‏شد. سه روز بود که در خانه على عليه‏السلام
و فاطمه عليهاالسلام غذا يافت نمي‏شد و آنان اين مدت را
بدون غذا سپرى کردند. على عليه‏السلام وارد منزل شد در حالى
که رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم نشسته و فاطمه عليهاالسلام
نماز مي‏خواند و بين اين دو نفر ظرفى سرپوشيده بود.
وقتى فاطمه عليهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت
اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. على عليه‏السلام فرمود: اى
فاطمه! اين از کجا برايت رسيده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است.
خداوند به هر که بخواهد، روزى مي‏دهد. رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
فرمود: آيا مي‏خواهيد نظير اين را براى شما
نقل کنم؟ گفتند: بله، اى رسول خدا! فرمود: اى علي! مَثَل شما
مثل زکرياست که هر وقت بر حضرت مريم عليهاالسلام وارد مي‏شد،
مي‏ديد که در محراب عبادت است و در نزد وى خوراک نهاده شده است.
زکريا مي‏فرمود: اى مريم! اين از کجا آمده است؟ مريم
در جواب مي‏گفت: از جانب خدا! خدا هرکس را که بخواهد، روزى مي‏دهد.
آن گاه آن غذا را يک ماه خوردند و آن کاسه همان ظرفى است که حضرت مهدى
«قائم آل محمّد صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم » در آن غذا مي‏خورد.6



5.
حضرت زهرا عليهاالسلام و ترس از قيامت



حضرت
زهرا عليهاالسلام به شدّت از روز قيامت و سختى آن نگران بود. او
از پدرش رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم درباره چگونگى زنده
شدن و احوال قيامت سؤالات بسيارى مي‏نمود.


علاّمه
مجلسى قدس‏سره مي‏نويسد:


هنگامى
که آيه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعين لها سبعةُ ابوابٍ
لِکُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»7 بر پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
نازل شد، آن حضرت به شدّت گريست و يارانش نيز با گريه آن
حضرت، گريه کردند؛ اما کسى نمي‏دانست که پيامبر چرا مي‏گريد
و جبرئيل چه چيزى را بر او نازل کرده که باعث گريه فراوان
پيامبر شده است. از طرفى، هيچ کس ياراى سخن گفتن با
آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مي‏دانستند وقتى پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
نگاهش به فاطمه عليهاالسلام مي‏افتد، شاد مي‏گردد، فردى
را به خانه فاطمه عليهاالسلام فرستادند تا وى را از اين ماجرا و
گريه پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم باخبر سازد. دختر
رسول خدا با شنيدن اين خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و ديدار
پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم ترک گفت. هنگامى که
فاطمه عليهاالسلام نزد پيامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدايت
باد! چه چيز تو را به گريه درآورده است؟!». پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
آنچه را که جبرئيل بر او نازل کرده بود، بر دخترش تلاوت کرد. فاطمه عليهاالسلام
از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمين افتاد، در حالى که مي‏فرمود:
«اَلوَيْلُ وِ ثُمَّ الوَيْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِي‏النّار؛ واى،
پس واى بر کسى که وارد دوزخ شود!»


على
عليه‏السلام دست بر سر مي‏گذاشت و فرياد مي‏زد: «وا
بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فى سَفَرِالقيامة؛ واى از دورى
سفر، واى از کمى توشه راه سفر قيامت!»



6.
اُنس با قرآن کريم



توجّه
ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام به قرآن کريم، درس ديگرى
به شيفتگان اين کتاب آسمانى مي‏دهد. حضرت فاطمه عليهاالسلام
فرمود: «حُبِّبَ اِليَّ مِنْ دنياکُمْ ثلاث، تِلاوَتُ کتاب اللّهِ،
والنَّظَرُ فى وجه رسول اللّهِ وَالإِنفاقُ فى سبيل اللّه؛ سه چيز
از دنياى شما را دوست دارم: تلاوت قرآن کريم، نگاه به چهره
مقدّس پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم ؛ انفاق در راه خدا.»8


فاطمه
زهرا عليهاالسلام ، با قرآن مأنوس بود و پيوسته از خانه کوچکش آواى
خوش قرآن به گوش مي‏رسيد. گفته‏هاى ياران و اصحاب رسول
خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم مؤيّد اين سيره و شيوه
آن بانوى باعظمت است.


حضرت
فاطمه عليهاالسلام به قرآن اهميت مي‏داد به گونه‏اى که وصيّت
کرد در شب اوّل قبر، على عليه‏السلام بر مزارش بسيار قرآن
بخواند. حتّى خادمه‏اش فضّه نيز تا بيست سال به غير قرآن
لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.



7.
دعا براى ديگران



فاطمه
عليهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا کردن را به آيندگان آموخت.
او در دعا نيز همه را بر خود مقدّم مي‏داشت. امام حسن عليه‏السلام
مي‏فرمايد:


مادرم
فاطمه عليهاالسلام را در شب جمعه‏اى ديدم که پيوسته در
حال رکوع و سجود بود تا اين که صبح دميد و شنيدم که مردان و
زنان با ايمان را نام مي‏بُرد و بسيار براى آنان دعا مي‏کرد؛
اما نديدم حتّى يک بار براى خود دعا کند. از روى
تعجّب گفتم: مادر! چرا براى خودت دعا نمي‏کنى و از خدا چيزى
نمي‏خواهى ؛ همان گونه که براى ديگران دعا مي‏کني؟
مادرم در پاسخ فرمود: «يا بُنيَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل
همسايه سپس اهل خانه.»9



8.
احترام به پيامبر اسلام صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم



هنگامى
که آيه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَکُمْ کَدُعاءِ
بَعْضِکُمْ بَعْضاً»10 بر پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم نازل
گشت؛ حضرت فاطمه عليهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب کرد. امام حسين
عليه‏السلام از مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل مي‏کند:


از
آن روزى که اين آيه بر پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
نازل شد، هيبت آن حضرت، مانع شد که او را «پدر» خطاب کنم، از اين رو مي‏گفتم:
يا رسول اللّه. چون پيامبر چنين ديد، فرمود: «دخترم! اين
آيه درباره تو و اهل بيت تو نازل نشده است؛ زيرا تو از من هستى
و من از تو. تو مرا پدر خطاب کن. دخترم! اين آيه درباره مُستکبران
نازل گشته که احترام مرا نگه نمي‏دارند. پدر گفتن تو براى آرامش قلب
من بهتر و به خشنودى خداوند نزديک‏تر است.» سپس پيشانى
مرا بوسيد و مقدارى از آب دهان خود را به [صورت] من کشيد که از
آن پس هرگز نياز به عطر پيدا نکردم.11


«ادب»
نمودار شخصيت انسان و بزرگ‏ترين سرمايه است. على عليه‏السلام
فرمود: «لاميراث کَالأَدَب؛ هيچ ارثى گران بهاتر از ادب نيست.»


ادب،
سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول
خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم نزد فاطمه عليهاالسلام مي‏رفت،
او بر مي‏خاست و پدر را مي‏بوسيد و او را در جاى خود مي‏نشانيد.
البته رسول خدا هم به فاطمه‏اش عنايت ويژه داشت؛ چرا که وى کوثر
الهى بود که به او کرامت شده است.



9.
سبقت گرفتن در سلام



آن
حضرت به پيروى از رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم به
سلام کردن بسيار اهميت مي‏داد. در روايت آمده است که شخصى
گفت: نزد حضرت فاطمه عليه‏السلام آمدم، تا مرا ديد، سلام کرد و در اين
امرِ نيکو بر من پيشى گرفت. سپس فرمود: چه چيز تو را به اينجا
آورده است؟ عرض کردم: به جهت به دست آوردن خير و برکت. فاطمه عليهاالسلام
فرمود: پدرم مرا خبر داد که هرکس سه روز نزد من و يا پدرم آيد و سلام
کند، خداوند بهشت را بر وى واجب مي‏گرداند.12



10.
تحمّل سختي‏ها



در
روزهاى نخست شکل‏گيرى حکومت اسلامى در مدينه،
مسلمانان با مشکلات بسيارى مواجه بودند. بسيارى از
مهاجران و انصار، با تنگدستى روزگار مي‏گذراندند. در اين حال على
عليه‏السلام نيز همانند ساير مسلمانان زندگى مي‏کرد
و هنگام توانمندى، ديگران را برخود مقدّم مي‏داشت. تا چند سال،
وضع به همين منوال سپرى شد. على عليه‏السلام و فاطمه عليهاالسلام
در خانه زيراندازى جز يک پوست گوسفند نداشتند. فاطمه عليهاالسلام
صبر کرد و سختي‏هاى زندگى را به خاطر رضاى خدا و خشنودى
پدر و شوهر خويش تحمّل نمود. پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
ضمن باخبر بودن از وضع زندگى على عليه‏السلام و فاطمه عليهاالسلام
، پيوسته دختر خود را به صبر و شکيبايى در برابر مشکلات
زندگى فرامي‏خواند.


اَنَس
مي‏گويد: روزى فاطمه عليهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض کرد:
يا رسول اللّه! من و پسر عمويم زيراندازى جز يک
پوست گوسفند نداريم. شب‏ها خودمان از آن استفاده مي‏کنيم و
روزها علف شترمان را روى آن پهن مي‏نماييم. پيامبر
صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم فرمود: دخترم! صبر کن؛ زيرا موسى
بن عمران تا ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى کرد، در حالى
که چيزى جز يک عباى قطوانيه نداشت.13


فاطمه
عليهاالسلام هنگام سختي‏ها مي‏فرمود: «يا رسول اللّه!
خداوند را در برابر نعمت‏هايش ستايش مي‏کنم و بر نعمت‏هاى
ظاهري‏اش شکر گزارم.»14 او ساده زندگى مي‏کرد و از تحمّل مشکلات
زندگى پرهيز نداشت تا به شيريني‏هاى آخرت
برسد. وسايل زندگى حضرت ساده و مهريه‏اش اندک بود. او آيين
خانه دارى و همسر دارى را به خوبى مراعات مي‏کرد و در
زندگى، واقعاً شريک همسرش بود. گاهى که در خانه غذايى
نبود و کودکان گرسنه بودند، فاطمه عليهاالسلام به على عليه‏السلام
چيزى نمي‏گفت و چيزى از او درخواست نمي‏کرد.
او بيم داشت از اين که همسرش نتواند خواسته او را برآورده کند و
شرمنده شود. فاطمه عليهاالسلام در جواب على عليه‏السلام که مي‏فرمود:
چرا به من خبر ندادى تا غذايى براى شما تهيه کنم؟ مي‏گفت:
اى ابوالحسن! من از خدايم شرم مي‏کنم که تو را به چيزى
که بر آن قدرت ندارى، تکليف کنم!


آرى،
فاطمه عليهاالسلام در تمام عرصه‏ها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنج‏ها
و غصّه‏هاى شوهر بود و پناه او.


على
عليه‏السلام مي‏فرمود: وقتى به خانه مي‏آمدم و به زهرا
نگاه مي‏کردم، تمام غم و اندوهم برطرف مي‏شد. هرگز کارى نکردم
که فاطمه از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه نيز هرگز مرا خشمناک نساخت.



11.
حجاب و عفاف



حضرت
زهرا عليهاالسلام هم در سخن، معلّم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. وى
عقيده داشت: «بهترين چيز براى زن، آن است که نه مردان
نامحرم او را ببينند و نه او مردان نامحرم را.» على عليه‏السلام
مي‏فرمايد: روزى با گروهى از اصحاب، خدمت رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
بوديم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چيست؟ هيچ
کس نتوانست پاسخ صحيحى بدهد، وقتى که اصحاب متفرّق شدند، من به
خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم را به
فاطمه عليهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مي‏دانم:


«صلاح
زن در آن است که مردان بيگانه را نبيند و مردان بيگانه هم او را
نبينند.»


من
هنگامى که خدمت رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم رسيدم،
عرض کردم: فاطمه عليهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنين فرموده است. پيامبر
صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم سخنِ پخته و منطقى زهرا عليهاالسلام
را پسنديد و فرمود: «فاطمه عليهاالسلام پاره تن من است.»15


البته
در توضيح فرموده حضرت زهرا عليهاالسلام مي‏توان گفت که عدم رعايت
پوشش از طرف زنان در جامعه، مي‏تواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد که
سرانجام اين بي‏مبالاتى، به سستى بنيان خانواده و
اجتماع خواهد انجاميد.


پس
بهترين، زيباترين و با صفاترين زندگى براى
زنان در پرتو سخن پرمغز زهرا عليهاالسلام خلاصه مي‏شود که: «صلاح زن
در آن است که نه او مرد بيگانه را ببيند و نه مرد بيگانه او
را.»


حضرت
زهرا عليهاالسلام همان گونه که فرمود، طبق آن نيز رفتار کرد. تا آنجا
حجاب را رعايت مي‏کرد که روزى يکى از مسلمانان به
نام «ابن مکتوم» که نابينا بود، به خانه فاطمه عليهاالسلام آمد. فاطمه
از آن اتاق به اتاق ديگرى رفت، به او گفتند: ابن مکتوم نابيناست.
حضرت فرمود: او نابيناست؛ اما من که نابينا نيستم...!


از
وصيّت‏هاى فاطمه عليهاالسلام اين بود که: «پس از مرگ، بدن
مرا داخل تابوتى بگذاريد، تا حجم بدنم پيدا نشود.» اين شيوه
تا آن زمان مرسوم نبود و اين وصيّت، درسى از عفاف و حجاب و حيا
بود که بانوان بايد آن را مورد توجّه قرار دهند.


اى
زن به تو از فاطمه اين گونه خطاب است ارزنده‏ترين زينت زن، حفظ
حجاب است


فرمان
خدا، قول نبيّ، نصّ کتاب است از بهر زنان افضلِ طاعات، حجاب است



12.
انفاق و ايثار



نمونه
بارز انفاق و ايثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسي» به زن فقير،
آن هم در شب عروسي‏است.


هنگامى
که موکب عروس رهسپار خانه على عليه‏السلام بود، زن سائلى پيش
آمد، و در برابر عروس اظهار احتياج به لباس نمود. فاطمه عليهاالسلام
مظهر تقوا و ايثار، همراهان را به دور خود جمع کرد، و بى درنگ «لباس
عروسي» را از تن در آورد و به آن زن فقير بخشيد. حضرت با اين
عمل، ديگرى را برخود مقدّم داشت. اين عمل وى به قدرى
جالب و اين فداکارى، به اندازه‏اى بزرگ است که تاکنون تاريخ
نتوانسته نمونه‏اى از آن را در خاطره خود ثبت نمايد. آرى، زهراى
اطهر با همان لباس معمولى به خانه شوهر رفت و سند ايثار در چهره
درخشان زندگي‏اش ثبت گرديد.16


فاطمه
عليهاالسلام و خانواده‏اش، مأواى بيچارگان و نيازمندان
بودند. على عليه‏السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز،
غذاى افطار خود را به يتيم، مسکين و اسير دادند.
خداى متعال در تقدير از اين ايثار خالصانه، که جز به خاطر
خدا انگيزه ديگرى نداشت، سوره «هل أتي» را نازل فرمود.



13.
فعاليت‏هاى سياسى ـ اجتماعي



فاطمه
عليهاالسلام در برابر مسائل سياسى و اجتماعى جامعه اسلامى،
بى تفاوت نبود و پيوسته جبهه حق را يارى مي‏کرد. در
صحنه‏هاى اجتماعى و دفاع از دين و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ
اُحُد شرکت داشت و به امدادگرى و مداواى زخم‏هاى رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم
مشغول بود. پس از رحلت رسول اکرم صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم که خلافت
غصب شد و «فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنى هاشم به مسجد آمد و در جمع
مسلمانان حاضر، در خطبه‏اى غرّا که پشت پرده خواند، از بدعت‏ها، ستم‏ها، حق
کشي‏ها، فراموش کردن وصيّت پيامبر و احياى سنّت‏هاى
جاهلى انتقاد کرد.


فاطمه
عليهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى،
از هيچ کوششى فروگذار نکرد و اين امر را تکليف خود دانست.
گاهى شب‏ها همراه على عليه‏السلام به در خانه مهاجرين و
انصار مي‏رفت و حمايت از ولايت و وصيت رسول را در يادها
زنده مي‏کرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا
مي‏خواند، اگرچه جز کلامى سرد و بى مهر نمي‏شنيد!


فاطمه
عليهاالسلام عنايت ويژه‏اى به مسئله دفاع از امامت و ولايت
امام على عليه‏السلام داشت و به عنوان يک وظيفه اجتماعى
در قالب‏هاى مختلف، روى آن اهتمام و جدّيت مي‏ورزيد.
در مسئله «فدک» آن چيزى که جوهر اصلى کارها و پيگيري‏هاى
حضرت فاطمه عليهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولايت حضرت اميرمؤمنان
عليه‏السلام » بود. حتّى آخرين وصيّت او يعنى
تشييع، به خاک سپارى و مخفى نگه داشتن قبر هم در واقع
تداوم حضور سياسى و اجتماعى حضرت زهرا عليهاالسلام بود. اين
وصيّت، ميزان هدفدارى و بزرگوارى ايشان را نشان مي‏دهد.
تا حضرت زنده بود، على عليه‏السلام حامى نيرومندى
داشت. به تعبير بعضى از بزرگان: «به خاطر فاطمه عليهاالسلام ،
حُرمت حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام را تا حدّى پاس مي‏داشتند؛
اما پس از شهادت آن مظلومه، على عليه‏السلام تنها و بى پناه و
مظلوم‏تر شد.» در يک جمله، فاطمه، فدايى امامت و رهبريت
شد.


اينها
و نمونه‏هايى ديگر از سيره رفتارى آن بانوى بي‏همتا،
جلوه‏هاى الگو بودن او براى همه فضيلت خواهان و حق جويان
است که در پى «اُسوه» و سر مشق «چگونه زيستن»اند.


اميد
است اين خصلت‏ها و رفتارها، چون تابلويى، پيوسته در برابر
ديدگان‏مان باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مي‏دانيم
و معرّفى مي‏کنيم، «ابعاد الگويي» او را نيز
در قالب سيره عملى و رفتارى حضرتش بشناسيم و بشناسانيم.
زيرا اين گونه، بهتر مي‏توان مَشى و مرام فاطمى را
در بستر زندگى و اخلاق عينى پياده کرد.



نکته ‏ها



الف)
ناگفته نماند آنچه فاطمه عليهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، کمال انسانى
اوست و بدين خاطر، متعلّق به عالم انسانيت است.


ارزش‏هاى
انسانى، اختصاص به زن يا مرد ندارد و به تبع آن، اسوه‏هاى انسانى
نيز همين گونه‏اند.


در يک
جمله، فاطمه عليهاالسلام چنان که اسوه زنان است، اسوه مردان نيز هست.
همان گونه که پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم و امامان عليهم‏السلام
اين چنين‏اند.


ب)
بايد توجّه داشت که سنّت‏هاى الهى و قوانين هستى،
که قواعد حاکم بر زندگى انسان بخشى از آن است، همه ثابت و غير
قابل تغييرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبيعت، رابطه‏اى
است که در جوهر خود از اصول ثابتى تبعيت مي‏کند و قابل تغيير
نيست و حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان زنى که عالِم به اين
ارزش‏ها بوده و بر طبق موازين الهى و انسانى زندگى مي‏کرده،
مي‏تواند الگوى همه انسان‏ها تا «انتهاى تاريخ» باشد.


به
عبارت ديگر، همان طور که «دين» امر ثابتى است، «الگو»هم مي‏تواند
ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگى و سلوک آن حضرت همواره براى انسان‏ها
«چه در حال و چه در آينده» اسوه و الگوست.


ج)
از خصوصيات اسوه‏هاى الهى اين است که همواره از ساير
افراد بشر در مراتب کمال انسانى پيشقدم هستند و اين تقدّم به
صورتى است که بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد کند، بازهم نمي‏تواند بي‏نياز
از آنان باشد. ما انسان‏ها هرچه سعى و تلاش کنيم، به افق فضائل آنان
نمي‏رسيم و نمي‏توانيم در حدود آنان و مانند آنها عمل کنيم،
ولى بايد در محدوده توان و استعداد خود در مسير آنان حرکت نماييم.


اين
که مي‏گوييم فاطمه عليهاالسلام يا ساير حضرات
معصومان عليهم‏السلام الگوى همگانند، بدان معنا نيست که بايد
فاطمه عليهاالسلام يا على عليه‏السلام شد، بلکه مقصود
«فاطمه‏وار بودن و فاطمه گونه زيستن» است... .


در
سخنى از صادق آل محمّد عليه‏السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و
روح‏هاي‏تان و بوى خوش‏تان را دوست مي‏دارم. ما را در اين
جهت با پرهيزکارى و تلاش خود يارى کنيد. هرگز به
ولايت ما نمي‏رسيد جز با کوشش و تقوا. و کسى که ديگرى
را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزيده است، بايد عملش مطابق با عمل او
باشد.17






1. نور / 35.


2. فاطمه در کلام اهل سنّت، ص 343.


3. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 338.


4. آل عمران / 42؛ اَمالى، صدوق، ص 437.


5. ربيع الابرار، ج 2، ص 104.


6. بحارالانوار، ج 42، ص 31.


7. حجر / 44.


8. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.


9. علل الشرايع، ص 215.


10. نور، / 63.


11. بحارالانوار، ج 43، ص 93.


12. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.


13. احقاق الحق، ج 10، ص 400.


14. سفينة‏البحار، ج 1، ص 571.


15. کشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضى از روايات
آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسيد و زهرا(س) جواب فوق را
داد. ر.ک: وسايل الشيعه، ج 2، ص 9.


16.بااقتباس‏ازالوقايع‏والحوادث،ملبوبى،ج4،ص186.


17. ارشاد القلوب، ديلمى، ص 101، چ بيروت.


منبع :سايت راسخون





/ 1