امام عسکرى عليه السلام و تحکيم مرجعيت - امام عسکرى عليه السلام و تحکيم مرجعيت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام عسکرى عليه السلام و تحکيم مرجعيت - نسخه متنی

محمدتقي مدرسي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












امام عسکرى عليه السلام و تحکيم مرجعيت



آقاى من!
هميشه‏ اين امكان براى من نيست كه خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن
چه‏ كسى را بپذيرم و فرمان چه كسى را اطاعت كنم؟...


اين کلامى
است که احمد بن اسحاق خطاب به مولاى خويش امام عسکرى
(عليه السلام) بيان مى کند و چه بسا حرف دل امروز تک تک
شيعيان باشد. واقعا ما که در دوران غيبت امام زمانمان
هستيم، بايد چه کنيم و تکليفمان چيست؟


مسلم است که
شيعيان بايد از نظام استوار اجتماعى برخوردار شوند تا بتوانند
در برابر رخدادها و مبارزه‏جوئيها توانا باشند. اين نظام، در رهبرى‏
مرجعيّت تبلور مى‏يابد؛ بدين معنى كه شيعيان به گرد
محور عالمان الهى‏ واُمَناى وى بر حلال و حرام، جمع مى شوند. از اين
رو بود که در دوران امام‏عسكرى‏(عليه السلام)، شالوده نظام مرجعيّت
تحكيم يافت و نقش دانشمندان‏ شيعه، بدين اعتبار كه آنان
وكلا، نوّاب و سفيران امام معصوم‏(عليه السلام‏) هستند، برجستگى
ويژه‏اى پيدا كرد.


روايتهاى
فراوانى از امام‏عسكرى(‏عليه السلام) در باره نقش علماى دينى در
بين مردم منتشر شد كه يكى ازآنها همان روايت معروفى است كه امام
عسكرى‏(عليه السلام) از جدّ خويش، امام ‏صادق‏(عليه السلام) روايت
كرده اند و در آن آمده است:


آن كسى از
فقيهان که خويشتندار مى باشد و دين خويش را پاسدار
و با هوا وهوس‏ خود ستيزه كار و امر مولاى خويش را فرمانبردار است، پس
بر عموم (مردم) است كه از او تقليد كنند.


از همين رو
دانشمندان هدايت يافته به نور اهل بيت‏(عليهم السلام)، امور
امّت ‏را در دوران امام يازدهم عهده دار شدند و به ايشان درباره مسائل
مشكلى كه با آنها بر خورد مى‏كردند، نامه مى‏نگاشتند و آن حضرت نيز
پاسخهايى به آنها مى‏نوشت‏ و نامه‏ها را به امضا و توقيع
خويش مهر مى‏نمود. اين نامه‏ها در نزد علما به تواقيع معروف شد
و برخى از آنها شهرت ‏خاصّى كسب كردند.


به عنوان نمونه، عثمان
بن سعيد عَمرى، يكى از ستونهاى نظام مرجعيّت دردوران امام حسن
عسكرى(عليه السلام) است و ائمه نيز به جايگاه او اشاره
كرده‏اند. او درنزد شيعيان مقامى والا داشت و امام هادى(عليه
السلام) و امام عسکرى (عليه السلام) پيروان خود را بدو ارجاع‏
مى‏داد. چنانكه احمد بن اسحاق قمى گويد:


پس از وفات امام
هادى (عليه السلام) روزى بر امام عسکري(‏عليه
السلام) وارد شدم و پرسيدم: سرورم! هميشه‏ اين امكان براى من
نيست كه خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چه‏ كسى را بپذيرم و فرمان چه كسى
را اطاعت كنم؟ آن حضرت به من‏ فرمود: اين ابو عمرو، مردى مورد وثوق و
امين است و در زندگى و مرگ مورد اعتماد من است. آنچه به شما گفت، از جانب من
مى‏گويد و آنچه به شما رساند، از جانب من رسانده است.(1)


عثمان بن سعيد
در کنار برخى از افراد ديگر(2)، از وكلا و نوّاب امام و كسانى بودند
كه ‏اركان نظام مرجعيّت در ميان امّت، بدانها استحكام يافت.
نظام ‏مرجعيّت به منزله شيوه‏اى در حركت سياسى و راهى استوار
براى دعوت به‏ خدا و سازماندهى مكتبى براى جامعه، قلمداد مى‏شود. همچنين
اين نظام، ‏مى‏تواند به وقت بازگشت حكومت به دست اهل آن، نظامى سياسى‏
براى امّت باشد. اين نظام به دور از غوغاى طايفه گرايى
وعشيرت‏زدگى است؛ همچنانكه با روح حزب گرايى و گروه گرايى
نيز فاصله دارد. شيعيان همواره در زير سايه اين
تشكّل مكتبى، از دوران ائمه‏اطهار(عليهم السلام)، زندگى كرده و از
تواناييهاى آن برخوردار بوده است؛ اگر چه برخى عوامل، گاه موجب
توقف آن مى‏شده واجازه نمى‏داده ‏است كه اين نظام، در برخى ابعاد به سوى
تكامل مورد نظر خود شتاب‏ گيرد.


بنابر اين،
يکى از خصوصيات عصر امام حسن عسكرى‏(عليه السلام)،
تحكيم نظام رهبرى مرجعيّت در ميان شيعيان است که هم
اکنون و در عصر غيبت امام دوازدهم، حضرت حجت بن الحسن (عليه السلام)
نيز به عنوان يک از بنيانهاى اصلى نظام رهبرى
شيعه به حساب مى آيد.



منبع: زندگانى امام حسن
عسکرى عليه السلام،  آيت الله محمد تقى مدرسي، با
اندكى تلخيص




/ 1