صحيفه عسکريّه (نگاهى به دعاهاى امام) - صحيفه عسکريه (نگاهى به دعاهاى امام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحيفه عسکريه (نگاهى به دعاهاى امام) - نسخه متنی

جواد محدثي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

















صحيفه عسکريّه (نگاهى به دعاهاى امام)



جواد محدّثى 




ادعيه؛
ميراث معنوى امامان عليهم‏السلام




آنچه
از دعاهاى منقول از امامان شيعه به دست ما رسيده است،
منبعى مطمئن و غنى براى شناخت تعاليم عرفانى و
توحيدى امامان معصوم و ذخيره فرهنگى ارزشمندى
براى بشريّت است.





در
کتب سيره و شرح حال امامان، دعاهايى از آن بزرگواران نقل شده
است. برخى از عالمان و پژوهشگران نيز به گردآورى اين
ادعيه و تدوين «صحيفه»هاى ائمّه عليهم‏السلام
پرداخته‏اند و اين، جدا از «صحيفه سجّاديّه» است که
ماجرايى ويژه و مستندى خاص دارد.





از
سوى مؤسّسه «الامام المهدى» ـ در قم، به سرپرستى استاد
سيّد محمّدباقر ابطحى اصفهانى ـ مجموعه‏اى شش جلدى
تحقيق، تدوين و نشر يافته که حاوى دعاهاى چهارده
معصوم عليهم‏السلام است. جلد ششم اين مجموعه، دعاهاى امام رضاتا
امام مهدى عليهم‏السلام را در بردارد. بخش خاصّ به امام يازدهم،
عنوان «الصّحيفة العسکريّة، الجامعة الادعية الحادى عشر
من الائمّة، الامام الحسن بن عليّ العسکرى» را بر پيشانى
خود دارد که حاوى 51 دعاى کوتاه و بلند از آن امام همام است.





در
اين نوشته، مرورى گذرا به اين ادعيه نورانى
داريم، تا از گلگشت در اين بوستان عرفان و معنويّت، مشام جان را
معطّر سازيم و از ميراث معنوى اهل بيت عليهم‏السلام
بيشتر بهره‏مند گرديم.



نگاهى
اجمالى







در
آغاز، مرورى بر دعاهاى منقول از امام حسن عسکرى
عليه‏السلام داريم، تا با دورنمايه، مناسبت‏ها و
جايگاه‏هاى اين دعاها آشنا شويم:





1.
دعاى امام در تسبيح خدا



2.
دعاى او در ستايش خداوند



3.
دعاى او در حمد خدا به خاطر ديدن فرزندش



4.
صلوات او بر پيامبر و يکايک جانشينانش



5.
دعاى او براى درخواست حاجت



6.
دعا براى حاجت‏طلبى از آستان پروردگار



7.
دعا براى قضاى حوائج پس از نماز



8.
دعا براى طلب روزى و طول عمر



9.
دعا در احتجاب و پناهندگى به حرز الهى



10.
دعا در احتجاب و پناه جويى به خدا



11.
دعا براى حرز و ايمنى



12.
دعا در پرهيز از وسوسه‏هاى شياطين



13.
دعاى مظلوم عليه ظالم



14.
استعاذه از شرّ دشمنان،



15.
تعويذ براى درمان تب،



16.
تعويذ براى سر درد



17.
دعا براى درمان تب نوبه



18.
دعاى روز سوم شعبان



19.
دعا در ماه رمضان



20.
دعا در تعقيب نماز صبح



21.
دعا هنگام صبح



22.
دعاى صبح و عصر



23.
دعا براى ورود به مسجد



24.
دعاى ديگرى براى ورود به مسجد



25.
دعاى قنوت



26.
دعاى ديگرى براى قنوت



27.
دعا پس از فراغت از نماز



28.
دعا براى مشکلات در راه سفر



29.
دعا هنگام غذا خوردن



30.
دعا در ذکر حاملان عرش



31.
دعاى توسّل حضرت موسى عليه‏السلام به محمد و خاندانش
عليهم‏السلام  



32.
دعاى ديگر حضرت موسى عليه‏السلام ،



33 ـ
37. دعاهاى ديگر توسّل حضرت موسى عليه‏السلام به
پيامبر و عترت او عليهم‏السلام ،



38.
دعاى او در مناجات اميرمؤمنان عليه‏السلام ،



39 ـ
49. دعاهاى او درباره اشخاص گوناگون همچون: اسحاق بن اسماعيل، اشجع،
عيسى بن صبيح و محمد بن على بن ابراهيم، (و ده جمله
کوتاه دعايي)،



50.
دعا براى ساعت يازدهم روز،



51.
دعا براى توسّل به امام عسکرى عليه‏السلام در ساعت يازده.





همچنان
که اشاره شد، تعدادى از اين دعاها کوتاه و يک سطرى است،
بخشى نيز بلند و چند صفحه‏اى و برخى هم متوسّط.





ناگفته
نماند که بعضى از اين دعاها، از ائمّه عليهم‏السلام ديگر
هم نقل شده است؛ لذا محقّق گرامى کتاب، با اشاره به اينکه اين
دعا در دعاهاى امام علييا امام صادق عليهماالسلام و...
گذشت، از آوردن دوباره آن پرهيز کرده و تنها جملات نخست دعا را آورده است.



مضامين
ادعيه







همان
گونه که از عنوان مناسبت بعضى دعاها برمى‏آيد، مفاهيم
آنها درباره حمد و ثناى پروردگار، صلوات و درود بر خاندان رسالت، پناه
جويى به درگاه خداوند قادر متعال از شرّ دشمنان، کيد حاسدان،
آفات، امراض، دردها و مشکلات است. آنچه هم که در اوقات خاصّى همچون: روز
ميلاد سيّدالشّهداء عليه‏السلام و ماه رمضان و هنگام غذاخوردن
است، اهميّت اين روزها و مناسبت‏ها و عمل‏ها و شناخت نعمت‏هاى
پروردگار و توفيق خواهى براى اداى شکر آنهاست.





در
دعاهاى مربوط به اشخاص نيز، در نامه‏ها و توقيعاتى که
براى اصحاب خويش و نويسندگان عريضه پاسخ مى‏داده،
دعاى خيرى به تناسب هر شخص، درباره آنان ذکر کرده که
گوياى عنايت خاصّ حضرت به دوستداران اهل بيت
عليهم‏السلام و مرتبطان با خطّ ولايت است.





از
دعاهايى که اشاره شد، دعاهاى شماره 4، 6، 7، 18، 21، 25 و 51،
به دليل مفصّل‏تر بودن و مضامين بيشتر، درخور توجّه ويژه
است.



درنگى
در آستان سه دعا







براى
ژرف نگرى در مفاهيم ادعيه حضرت عسکرى عليه‏السلام
درنگى متأمّلانه در آستان سه دعا داريم، تا با حقايقى از
زبان آن حضرت آشنا شويم:



1.
صلوات بر پيامبر و جانشينانش (دعاى چهارم)







عبداللّه
بن محمّد بن عابد مى‏گويد:





در
سامرّا در خانه حضرت ابامحمّد عسکرى عليه‏السلام به ديدارش
رفتم، سال 255 هجرى بود. از اوخواستم صلوات بر پيامبر و
اوصياى آن حضرت را بر من ديکته کند تا بنويسم. کاغذ
بسيار هم با خودم برده بودم. حضرت، بى‏آنکه از روى
نوشته‏اى املاء کند، بر من ديکته کرد و فرمود: بنويس...





اين
صلوات‏ها نخست با درود بر خاتم پيامبران شروع شده، سپس بر اميرمؤمنان،
بر حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين، آنگاه بر يکايک
امامان عليهم‏السلام و درباره هر کدام، صلواتى خاص با عبارات و
اوصافى ويژه آمده است که اشاره به ابعاد شخصيت و فضايل و
مناقب هر يک از آن زبدگان عالم آفرينش دارد.





در
صلوات بر پيامبر، از آن حضرت با اوصافى همچون: حامل وحى، مبلّغ
رسالات الهى، معلّم کتاب خدا، بر پادارنده نماز و زکات و دعوتگر به
دين حق ياد مى‏کند و از آمرزش الهى در سايه توسّل
به آن حضرت سخن مى‏گويد، که مظهر رحمت الهى و جلوه
بت‏شکنى و طاغوت ستيزى است و آيين او را
برترين اديان برمى‏شمارد.





در
صلوات بر عليّ بن ابى طالب عليه‏السلام ،او را به عنوان برادر،
جانشين و امانت دار علم و راز رسول خدا، زبان گوياى حکمت
نبوى، غمزدا از چهره پيامبر و درهم کوبنده کافران و فاجران
معرّفى مى‏کند و بر دوستان و مواليان او دعا و بر دشمنان و
معاندانش نفرين مى‏فرستد.





در
صلوات بر حضرت زهرا عليهاالسلام از مقامات والا، برگزيدگى،
مظلوميّت، محروم شدنش از حق و جايگاهش نزد خدا و رسول سخن
مى‏گويد. همچنين درباره يکايک امامان
عليهم‏السلام .





راوى
مى‏گويد:

آن
حضرت همين طور مى‏گفت و مى‏نوشتم، تا پس از امام‏هادى
عليه‏السلام به خودش رسيد و توقّف کرد. از او علّتش را پرسيدم،
فرمود: اگر نبود که اين، دينى است که خداوند فرمانمان داده که
ادا کنيم و به اهلش برسانيم، دوست داشتم درباره خود نگويم،
ليکن دين است. بنويس.





آنگاه
صلوات بر خود و سپس بر امام‏زمان عليه‏السلام را بيان مى‏کند که
صلوات بر امام عصر طولانى‏تر از صلوات ديگران است. در فرازى از
آن چنين آمده است:





«خداوندا!
عدالت را با او آشکار ساز، او را با يارى خود تأييد کن،
ياورانش را ياور باش و دشمنانش را خوارگردان. به سبب او جبّاران کفر
را در هم شکن و به وسيله او کافران و منافقان و همه ملحدان را نابود ساز، هر
جا که باشند، در خاوران و باختران، در خشکى و دريا، در دشت و کوهستان.
و با وجود او زمين را پر از عدالت کن و دين پيامبرت را غالب و
چيره گردان».



2.
دعاى قضاى حوائج (دعاى ششم)







حِمْيَرى
نقل مى‏کند:





خدمت
آن حضرت بودم، نامه‏اى از زندان به دست امام‏عسکرى عليه‏السلام
رسيد که يکى از هواداران حضرت نوشته بود و از
سنگينى کُنْد و زنجير و بد رفتارى حکومت و پريشان
حالى خود شکوه کرده بود. امام عسکرى عليه‏السلام ضمن دعوت او به
صبر و مقاومت و آزمايش دانستن اين‏گونه مصائب و يادآورى
پاداش‏هاى الهى آن، دستور داد که عريضه‏اى به خداوند
بنويسد و آن را به حرم امام حسين عليه‏السلام بفرستد و آن را در
آن محلّ شريف به خداوند عرضه دارد. متن آن عريضه و شکوائيّه به
درگاه خدا چنين باشد: «الى اللّه الملک الدّيّان...»1





در
اين دعا، ضمن ستايش‏هاى بلندى که از مقام رُبوبى
شده، از رنج و گرفتارى خويش و پناه جويى به درگاه
الهى و استغاثه به حضرت پروردگار سخن گفته است. در بخشى از اين
دعا، ادّعا نامه‏اى بر ضدّ حکومت جبّاران و ستمگران است. و اينکه آنان
در زمين، سلطه يافته و دينداران را به بازيچه گرفته‏اند و
اموال عمومى و بيت المال مسلمين را صرف عيّاشى،
موسيقى و مُطربى مى‏کنند و صاحبان حق را از حقوقشان محروم
مى‏سازند و با سلطه جبّارانه خويش، ذليلان الهى را عزّت
مى‏بخشند و عزيزان خدايى را خوار مى‏سازند و در پشت
درهاى بسته، حجاب‏ها و دربان‏ها، خود را از دسترس نيازمندان دور نگه
مى‏دارند تا خيرشان به کسى نرسد... «انّه قد علا الجبابرةُ
فى ارضک و ظَهَروا فى بلادک...»





در
ادامه، حاجات خود را از خدا مى‏خواهد و خواستار رهايى و نجات
است و تنها تکيه‏گاهش را هم خدا مى‏داند که اميد هر محروم و
بى پناه است. همچنين درودهاى بلندى بر پيامبر اکرم
و خاندان او و برخى خواسته‏هاى ديگر بيان شده است.





اين
دعا و شکوائيّه ـ که آموزش امام‏عسکرى عليه‏السلام به يک
زندانى سياسى علوى در عصر طواغيت عبّاسى است
ـ به نوعى، کيفرخواست عليه حکّام جائر است که از دين و
مسلمانى، نامش را يدک مى‏کشند و به بدترين شيوه‏هاى
ظالمانه و غير اسلامى، بر امّت مسلمان حکم مى‏رانند و پاکان و
حق‏طلبان را به بند مى‏کشند.



3.
دعاى قنوت (دعاى 25)







اين
دعا، بُعد سياسى قوى‏ترى دارد. گروهى از مردم قم در
سامرّا خدمت آن حضرت مى‏رسند و از بد رفتارى و ستم‏هاى
«موسى بن بُغا»، که حاکم بر آنان بوده است، گلايه و شکايت
مى‏کنند. امام حسن عسکرى عليه‏السلام به آن مظلومان
يادآور مى‏شود که از «سلاح دعا» بهره بگيرند و در
قنوت‏هاى نمازشان اين دعا را بخوانند:





«الحمدللّه
شکرا لنعمائه و استدعاءً لِمزيده...» 2





دو
خطّ روشن و برجسته در کلّيت اين دعاى مبسوط و ژرف، ديده
مى شود: يکى، خطّ نفرين بر ستمکاران و غاصبان و
ديگرى، خطّ دعا براى عدالت گستران و حق طلبان.





مثل
هر دعاى ديگر، آغاز آن با حمد و ثناى الهى و برشمردن
نعمت‏هاى او و درود بر پيامبر خاتم و خاندان اوست. سپس ورود به عرصه
نياز خواهى، حاجت گسترى، درددل و مناجات با پروردگار. آنگاه
شکايت به درگاه خدا از سلطه نا اهلان و گسترش ظلم و انحراف و حکومتِ آنان که
نه امين بر دين و نه مورد اعتماد بر دنيا و اموال‏اند، حکومت
حقّه اهل بيت را غاصبانه تصرّف کرده‏اند و آن را دست به دست مى‏گردانند
و در بيت‏المال، به دلخواه عمل و مصرف مى‏کنند و با حقّ محرومان،
يتيمان و بيوه زنان، آلات و ابزار موسيقى و لهو و
لعب و عيّاشى مى‏خرند و اهل ذمّه را بر مسلمانان مسلّط
ساخته‏اند و کارها را به دست فاجرانِ بى‏دين و بى رحم سپرده‏اند
و هر چه مى‏خواهند، مى‏کنند و هر حريمى را
مى‏شکنند.





در
ادامه، از خداوند مى‏خواهد که شوکت و عظمتشان را بشکند، پرچمشان را سرنگون و
کاخ هايشان را ويران سازد، خورشيدشان را تيره و
يادشان را محو کند و با سنگ حق، مغز آنان را متلاشى کند و رعب و وحشت
بر دلهايشان افکند و نسل آنان را براندازد و وحدتشان را از هم بپاشد و شرمسار،
سرشکسته، خوار و رسوا گرداند.





در
فصل دوم اين دعاى بلند، درخواست امام آن است که حقّ و عدل، آشکار و
رايج گردد و در سايه عدالت و داد، دلها زنده، افکار منسجم، حدود
الهى برپا، گرسنگان و محرومان سير و کامياب گردند. درخواست
اينکه ما در دولت حق و عدل، تلاشگر و عدالت گستر و حقّ محور باشيم و
پناه و مأمنى براى پيروان دين خدا گرديم.



سپس
از هر کس که دعوتگر به حق و منادى عدالت و پناه مظلومان و سدّى در
مقابل تبهکاران و جانيان باشد، به نيکى ياد کرده و در
حقّشان دعا مى‏کند و نصرت، غلبه و شوکت آنان را از خدا مى‏طلبد که تنها
و تنها براى خدا و اداى وظيفه، هر سختى را تحمّل
مى‏کنند و رنج سفر وغربت و دورى از خانواده را براى اجراى
احکام الهى تحمّل مى‏کنند و مردم را به «توحيد ناب» در فکر و
عمل فرامى‏خوانند و قيام به امر الهى دارند.



طبعا
نمونه اعلا و فرد شاخص اين‏گونه حق‏طلبى و عدالت گسترى، حکومت
حقّه حضرت مهدى عليه‏السلام است که نويد آن داده شده و خود حضرت
عسکرى و پيروان او هم چشم به راه ظهور آن سپيده روشن
ايمان بودند.



دعا،
بسيار عالى و بلند، داراى نکات عرفانى ژرف و اشارات
لطيف است که شرح و بسط آن در اين مختصر نمى‏گنجد.





امام
عسکرى عليه‏السلام در پايان، از خداوند مى‏طلبد که در
سايه حکومت مردان خالص و بندگان صالح، همه آفاق، سرشار از عدالت و رحمت باشد
و خداوند، درجات والا و پاداش‏هاى عظيم به آنان عطا کند.





اين،
نگاهى گذرا به سه دعا از ادعيه نورانى امام حسن عسکرى
عليه‏السلام بود. باشد که از مکتب عرفانى معصومان عليهم‏السلام
درس عبادت و نيايش بياموزيم و در زندگى، گام
جاى گام آنان نهيم.







1. متن اين دعا در
بحارالانوار (ج 99، ص 238، ح 5) نيز آمده است.



2. و نيز ر.ک: همان، ج
82، ص 229؛ حياة‏الامام





منبع : پايگاه حوزه ، ماهنامه
کوثر ، زمستان 1382 شماره 60






/ 1