پاسخ كودك در كلاس ، از علوم مختلف - پاسخ كودك در كلاس، از علوم مختلف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ كودك در كلاس، از علوم مختلف - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












پاسخ كودك در كلاس ، از علوم مختلف



حضرت امام صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم در ضمن بيانى مفصّل حكايت
فرمايد:


روزى يك نفر عرب باديه نشين به قصد حجّ خانه خدا حركت كرد و در حال احرام
چند تخم كبوتر از لانه كبوتران برداشت ؛ و آن ها را شكست و خورد، سپس متوجّه شد كه
در حال احرام نبايد چنين مى كرد.


و چون به مدينه بازگشت از مردم سؤ ال نمود خليفه رسول اللّه صلى الله عليه
و آله كيست ؟ و منزلش كجاست ؟


او را نزد ابوبكر بردند و او پاسخ آن را مسئله را ندانست .


و بالا خره در نهايت اعرابى را نزد اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام آوردند
و حضرت پس از مذاكراتى اظهار نمود: آنچه سؤ ال دارى از آن كودكى كه در كلاس نزد
معلم نشسته است بپرس كه او جواب كافى را به تو خواهد داد.


اعرابى گفت : ((إ نّا للّه و إ نّا إ ليه راجعون ))، پيغمبر خدا رحلت كرد
و دين بازيچه افراد قرار گرفت و اطرافيان او مرتدّ شده اند.


حضرت امير عليه السلام فرمود: خير، چنين نيست و افكار بيهوده در خود راه
مده ؛ و از اين كودك آنچه مى خواهى سؤ ال كن تا تو را آگاه نمايد.


وقتى اعرابى متوجّه كودك - يعنى ؛ حضرت ابو محمّد حسن مجتبى عليه السلام -
شد ديد قلمى به دست گرفته و مشغول خطّ كشيدن روى كاغذ مى باشد؛ و معلّم او را
تشويق و تحسين نموده و به او آفرين مى گويد.


اعرابى خطاب به معلّم كرد و گفت : اى معلّم ! اينقدر او را تعريف و تمجيد
و تحسين مى كنى ، كه گويا تو شاگردى و كودك ، استاد تو است !؟


اشخاصى كه در آن جلسه حضور داشتند خنده اى كردند و گفتند: اى اعرابى ! تو
سؤ ال خود را بيان كن و پراكنده گوئى مكن .


اعرابى گفت : اى حسن ، فدايت گردم ! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم ؛ و
پس از آن كه احرام بستم ، به لانه كبوتران برخورد كردم ؛ و تخم آن ها را برداشته و
نيمرو كردم و خوردم و اين خلاف را از روى عمد و فراموشى مسئله انجام دادم .


حضرت مجتبى عليه السلام فرمود: اى اعرابى ! كار تو عمدى نبود و در سؤ ال
خود اشتباه كردى .


اعرابى گفت : بلى ، درست گفتى و من از روى نسيان و فراموشى چنين كردم ،
اكنون بايد چه كنم .


حضرت مجتبى عليه السلام  فرمود: به تعداد تخم كبوتران كه مصرف كرده اى ،
بايد شتر جوان مادّه تهيّه كنى ؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گيرى كنند؛ و براى
سال آينده هر تعداد بچّه شترى كه به دنيا آمد، آن ها را هديه كعبه الهى قرار دهى و
قربانى كنى تا كفّاره آن گناه باشد.


اعرابى گفت : اين كودك دريائى از معارف و علوم الهى است ؛ و اگر مجاز باشم
خواهم گفت كه تو خليفه رسول اللّه بايد باشى .


آن گاه حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: من فرزند خلف رسول خدا هستم ؛ و
پدرم اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام خليفه بر حقّ وى خواهد بود.


اعرابى گفت : پس ابوبكر چكاره است ؟


فرمود: از مردم سؤ ال كن كه او چكاره است .


در همين لحظه صداى تكبير مردم بلند شد و حضرت امير عليه السلام فرمود: شكر
و سپاس خداوندى را كه در فرزندم علم و حكمتى را قرار داد كه براى حضرت داود و
سليمان عليهماالسلام قرار داده بود.(1)




1- تهذيب شيخ طوسى : ج
5، ص 354، ح 144، مدينة المعاجز: ج 3، ص 944، هداية الكبرى : ص 38.






/ 1