امام حسين عليه السلام و تربيت فرزند (1)
على
همت بنارى
تربيت
صحيح فرزندان از ضرورىترين وظايف والدين به شمارمىآيد. انجام دادن اين وظيفه
مهم، حساس و ظريف بدون تكيهبرديدگاههاى صاحب نظران آگاه و مطمئن ممكن نيست. ما
معتقديم كهمعصومان(عليهم السلام)در همه ابعاد هدايتى و تربيتى الگوهايىكامل و
مطمئن به شمار مىآيند و تكيه برديدگاهها و رفتارهاىتربيتى آنان در مسير تحقق
وظيفه خطير تربيت فرزندان، بهترين رهتوشه است. معصومان( عليهم السلام)همه نور
واحد بوده، هدف مشتركداشتند; ولى به اقتضاى گوناگونى موقعيتها در سيره تربيتى
آنانديدگاهها و رفتارهاى تربيتى گوناگون به چشم مىخورد. كنارهمنهادن مجموعه
ديدگاهها و رفتارهاى تربيتى آنان الگويى كامل ازنظام تربيتى اسلام عرضه مىكند. در
ميان معصومان(عليهمالسلام)امام حسين(ع)از موقعيت ويژهاى برخوردار است و اين
موقعيتبه زندگى و سيره تربيتى آن حضرت برجستگى خاصى بخشيده است. اين مقاله برآن
است تا نكاتى از سيره تربيتى آن حضرت را دردو بخش ارائه كند. بخش اول برخى نكات
تربيتى است كه تا پيش از حادثه كربلا تحققيافته و به ما رسيده است و بخش دوم
نگاهى مستقل به حادثه عظيمكربلا و بيان نكات تربيتى آن. ذكر اين نكته مفيد
مىنمايد كه ازبخش پايانى عمر شريف حضرت يعنى زمان تحقق حادثه كربلا نكاتتربيتى
بيشترى در دسترس داريم. سبب اين امر دو چيز مىتواندباشد:
نخست
آنكه حادثه كربلا به خاطر بىنظير بودن آن بيش ازسايرحوادث موردتوجه سيره نويسان و
مورخان واقع گرديد وبنابراين، اسناد بيشترى از آن در دسترس است كه مىتوان از
لابلاىآن نكات تربيتى بيشترى كشف كرد; و ديگر آنكه در اين مقطع ازعمر شريف حضرت،
فرزندان و اهلبيت او به طور مستقيم همراهشبودند و در نتيجه زمينه بروز نكات
تربيتى بيشترى فراهم بودهاست; و شايد اين امر، يكى از اسرار پاى فشارى امام بر
حضوراهلبيت در كربلا بوده است. از اين رو، شايسته است پژوهشگرانعرصه تربيت
اسلامى فرصت را غنيمتشمرده، حادثه كربلا را باتوجهىعميقتر از منظر تربيتبنگرند
ونكات تربيتى سودمندى را از آناستخراج كنند.
بخش
اول
زمينه
سازى تربيت
در
مكتب اهلبيت(عليهم السلام)نه تنها تربيت فرزندان از لحظهتولد مورد توجه بوده
بلكه به زمينههاى تربيت و شرايط قبل ازتولد و بلكه حتى قبل از انعقاد نطفه نيز
توجه خاص شده است. ازاين رو در روايات معصومان(عليهم السلام) زمينهها و شرايط مطلوبو
نامطلوب انعقاد نطفه بيان گرديد. از جمله اين نكات پرهيزكردن از همبسترى در شبى
است كه انسان قصد مسافرت دارد. امامحسين(ع)خطاب به اصحابش فرمود:
«اجتنبوا
الغشيان فىالليله التى تريدون فيها السفر فان منفعل ذالك ثم رزق ولدا كان احولا»
از
همبستر شدن با همسرانتان در شبى كه قصد مسافرت داريدبپرهيزيد; (زيرا)اگر در اثر آن
فرزندى روزى شود احول(لوچ)خواهدبود.» (1)
اظهار
محبت به فرزندان
محبتبه
فرزندان امرى درونى است كه خداوند آن را در دلوالدين به وديعت نهاده است. اما
آنچه در اين ميان مهم مىنمايدو آثار تربيتى در پى دارد ابراز آن است. اين امرى
اختيارى استو والدين و مربيان مىتوانند در پرتو آن زمينه تربيت صحيح رافراهم
آورند. چه بسيارند والدينى كه در برابر فرزندان خود محبت فراواندارند اما آن را
ابراز نمىكنند در حالى كه محبت وقتى سازنده وتاثير گذار خواهد بود كه فرد مورد
محبت از آن آگاهى يابد.امام حسين(ع)به عنوان الگوى تربيتى مطمئن و كامل
محبتبهفرزندان را از نيازهاى ضرورى آنان دانسته، در قالبهاى گوناگونبه ابراز آن
مىپرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سينهچسبانيدن خردسالان، زمانى با بوسيدن
آنان و گاه با به زبانآوردن كلمات شيرين و محبتآميز.
عبيدالله
بن عتبه چنين مىگويد: «كنت عندالحسين بن على(عليهماالسلام)اذ دخل على بن
الحسينالاصغر فدعاه الحسين(ع)و ضمه اليه ضما و قبل مابين عينيه ثمقال: بابىانت
اطيب ريحك و احسن خلقك...» (2)
«نزد
حسين بن على(ع)بودم كه على بن حسين(ع)وارد شد. حسين(ع)(امام سجاد(ع))او را صدا زد،
در آغوش گرفت و به سينهچسبانيد، ميان دو چشمش را بوسيد و سپس فرمود: پدرم به
فدايتباد، چقدر خوشبو و زيبايى!»
تشويق
فرزندان در برابر كار خوب آنان
يكى
از شيوههاى تربيتى مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعليم وتربيت، شيوه كارآمد تشويق
است. تشويق به جا و متناسب با فعاليتانجام شده، به ايجاد انگيزه در فرد منجر شده،
به تكرار و تقويترفتار مىانجامد.
چه
بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبتخود آگاهىنداشته، در نتيجه به
شخصيتحقيقى و توانمنديهاى ثبتخويشپىنبرده، خود را در مقايسه با ديگران ناچيز
به شمار آورند. ازاين رو والدين و مربيان بايد ويژگيهاى مثبت فرزندان را كشف
وبرجسته سازند; مورد ستايش و تشويق قرار دهند. در فرهنگ اسلامىكه تربيت دينى و
اخلاقى فرزندان در كانون توجه است. برتشويقفرزندان هنگام بروز رفتارهاى دينى و
برجسته كردن صفات اخلاقى ومعنوى آنان بسيار تاكيد شده است. امام سجاد(ع)فرمود: من
بهبيمارى شديدى مبتلا شدم. پدرم بربالينم آمد و فرمود:
ماتشتهى؟
فقلت: اشتهى ان اكون ممن لااقترح (3) على الله ربىمايدبرهلى، فقال لى: احسنت
ضاهيت ابراهيم الخليل صلوات الله عليه حيث قالجبرئيل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا
اقترح على ربى بل حسبىالله و نعم الوكيل.» (4)
چه
خواستهاى دارى؟ عرض كردم: دوست دارم از كسانى باشم كهدرباره آنچه خداوند برايم
تدبير كرده، نپرسم؟ پدرم در مقابلاين جمله به من آفرين گفت و فرمود: تو مانند
ابراهيم خليلى; بههنگام گرفتارى جبرئيل نزدش آمد و پرسيد: از ما كمك مىخواهى؟
اودر جواب فرمود:(درباره آنچه پيش آمده)از خداوند سؤال نمىكنم. خداوند مرا كافى
است و او بهترين وكيل است.
در
اين حديث ملاحظه مىشود كهامام حسين(ع)در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشين فرزندش
كهبراساس ظاهر حديث، سن و سال چندانى هم نداشت. جمله «احسنت»را به كار برد و او
را به «ابراهيم خليل» تشبيه كرد.
اهميت
آموزشهاى دينى فرزندان و قدردانى از معلمان و مربيان
در
اسلام دانش آموزى مورد اهتمام شديد بوده و رهبران دينىپيروان خود را به آموزش و
اندوختن دانش، به ويژه معارف دينى،تشويق كردهاند.
براساس
سخنان معصومان(عليهم السلام)، معلمان و مربيان، بهخصوص آنان كه در تعليم
آموزههاى دينى مىكوشند، حق بزرگىبرجامعه دارند و بايد تلاش صادقانهشان مورد
قدردانى و سپاسگزارىقرارگيرد تا رغبت و انگيزه بيشترى بيابند. مرحوم بحرانى
درحليهالابرار از شيخ فخرالدين نجفى كه از فضلا و زهاد بود. چنان نقل كرده كه
شخصى به نام عبدالرحمان در مدينه معلم كودكانبود و يكى از فرزندان امام حسين(ع)به
نام «جعفر» نزدش آموزشمىديد. معلم جمله «الحمدلله رب العالمين» را به جعفر
تعليمداد. هنگامى كه جعفر اين جمله را براى پدر قرائت كرد، حضرتمعلم فرزندش را
فراخواند و هزار دينار و هزار حله... به اوهديه داد. وقتىحضرت به خاطر پاداش زياد
مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:
«و
انى تساوى عطيتى هذا بتعليمه الحمدلله رب العالمين» .
هديه
من برابر با تعليم «الحمدلله رب العالمين» است. (5)
احترام
به انتخاب جوان در امر ازدواج
جوانان
به سبب كمى تجربه به استفاده از تجارب و نصايح والديننيازمندند، اما آنان ديگر
دوران كودكى و نوجوانى را پشتسرگذاشته و به حدى از رشد رسيدهاند كه خود حق
انتخاب داشته،براى خود تصميم بگيرند. از اينرو، شايسته است والدين در دورانكودكى
و نوجوانى زمينه استقلال و قدرت تصميمگيرى آنها را فراهمآورده، آنان را چنان
تربيت كنند كه سمت انتخابهاى معقول وتصميمهايى منطقى پيش روند و مصالح واقعيشان را
بر منافع آنى وزودگذر ترجيح دهند. اگر فرزندان به اين حد از رشد و استقلالرسيدند،
بايد به آنان اعتماد كرد و به تصميمها و انتخابهاشاناحترام نهاد. جوان در طول
زندگى با انتخابهاى گوناگون رو بهروست و يكى از مهمترين آنها گزينش همسراست. در
اين مساله،چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است، بايدبه وى حق
انتخاب داد و از ازدواجهاى تحميلى پرهيز كرد. حسن (6) ،فرزند امام حسن مجتبى(ع)يكى
از دختران امام حسين(ع)راخواستگارى كرد. امام حسين(ع)به او فرمود: «اختر يا بنى
اجتهما اليك.» فرزندم! هر كدام را بيشتر دوست دارى انتخاب كن.
فرزند
امام مجتبى(ع)شرم كرد و جوابى نداد. آنگاه امام حسين(ع)فرمود: من دخترم فاطمه را
برايت انتخابكردهام; زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص)شبيهتر است.» (7)
ملاحظه
مىشود با اين كه فرزند امام مجتبى(ع)به احترام عمو ودخترانش به طور مشخص از دختر خاصى
خواستگارى نكرد و امر را بهعمويش وانهاد; امام حسين(ع)به انتخاب وعلاقه فرزند
برادرش اهميتداد و از او خواستخودش آن را كه بيشتر دوست دارد به همسرىبرگزيند.
تربيت
عملى
بىترديد
مؤثرترين عامل در تربيت اخلاقى و دينى فرزندانرفتارهاى درست والدين است. پرواضح
است كه زبان رفتار از زبانگفتار بسىنافذتر است و در عمل آثارى نهفته است كه هرگز
ازگفتار برنمى آيد. كودك و نوجوانى كه پيوسته شاهد اعمال نيكوالدين است، بطور غير
مستقيم سرمشق مىگيرد و به انجام كارهاىنيك تشويق مىگردد. در سيره تربيتى ائمه
اطهار(عليهمالسلام)تربيتبا رفتار و عمل بارزترين بعد تربيت است.
فرزندانائمه(عليهم السلام)با ديدن رفتار آنان سرمشق گرفته، عملمىكردند. شعيب بن
عبدالرحمن خزائى مىگويد: هنگامى كه امامحسين(ع)در كربلا به شهادت رسيد بردوشش
نشانهاى وجود داشت. ازامام سجاد(ع)درباره آن پرسيدند، امام سجاد(ع)بسيار گريست
وفرمود: «اين، اثر بارهاى غذايى است كه پدرم بردوشش حمل مىكردو به خانههاى
تهيدستان مىبرد.» (8)
آرى،
امام سجاد(ع)پيوسته اين رفتار را از پدرش مشاهده كرد وسرمشق گرفت و عمل كرد. بدين
سبب، امام باقر(ع) فرمود: «(پدرم)على بن الحسين(ع)شبها كيسه نان بردوش حمل مىكرد
و(بهمستمندان)صدقه مىداد.» (9)
1-
موسوعة كلمات الامام الحسين(ع)، ص 711.
2-
بحار الانوار، ج ؟
3-
اقترحت عليه شيئا: سالته اياه من غير روية و منه الحديث« ان رسول الله(ص) لا
يقترح على ربه فى شىء يامره به»(مجمع البحرين، طريحى، ج 2، ص 404.)
4-
بحار الانوار، ج 46، ص 67، ح 34.
5-
حلية الابرار، سيد هاشم بحرانى، ج 1، ص 582.
6-
در كتب سيره و تاريخ ائمه(ع) از حسن به عنوان يكى از فرزندان امام مجتبى(ع) ياد
شده، شيخ مفيد در الارشاد از او چنين ياد مىكند: « و اما حسن بن احلسن فكان
جليلا، رئيسا، فاضلا، ورعا...»(الارشاد، ص 196، مناقب آل ابىطالب، ج 3، ص 192،
بحار الانوار، ج 44، ص 163، عوالم، ج 2، ص 306.)
7-
موسوعة كلمات الامام الحسين(ع)، ص 632.
8-
حلية الابرار، ج 1، ص 582.
9-
مناقب آل ابىطالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 153.